خوشه چين

 

گـُرگ

ما برآنیم که مادروطن راازشر،این گرگان بیرحم وبی فرهنگ آزاد میسازیم.

چرک وکثافت هردوازصابون وآب می ترسند.

وحشت وخشونت هردوازمصالحه میترسند

مصالحۀ ملی مرحوم داکترنجیب الله را قربانی ساخت

آن مصالحه دست درازی بود ازطرف انسان به سوی انسانیت

مصالحۀ امروز مرحوم برهان الدین ربانی را قربانی داد

 دستانی که به سوی دوستی درازمیشوند دانسته نمیشود که چرا؟قطع میگردند.

باداکترنجیب رفقا نامردی کردند

با برهان الدین ربانی برادران مسلمان تحت رهبری شیطان نا مردی کردند

لعنت به آن رفقای،نارفیق ماسکاوی واین برادران حرامزادۀ پنجابی

کجایی مورچه خورک«دوگانه خصلت» غدار!

هموطنان عزیز ومبارز ان فعال داخل کشوربه شما عرض وادب تقدیم میدارم  شما به حرف های ما شیران اروپایی  وروبا های افغانی گوش فرا ندهید.اگر ازما چیزی ساخته میشد ((آن روشنایی که تابیده بود مکدرشده بازنمی تابد)) آب تابه گلو بچه رازیرپا نمیکردیم،اگرما وجدان می داشتیم،خودرا قربانی میدادیم مگروطن داران مارا درماتم نمی نشاندیم.برناحق،ازاین جا چوبک وچراغک میزنیم،جنبش را پراگنده((گنده)) نگه میداریم.

  کنون ازبیان کلمۀ امپریالیزم جهان خوار،این نظام فرسودۀ بیمارمیترسیم.                                                           درمیدان مبارزه:برای سازنده گی بازی با کلمات راه را به هدف نمی رساند،مادری را دیدم برای فریب طفلش گویاگوشت است «پی» داده است که بچوشد.جرأت را نباید ازدست داد،این شتراست که خارمی خورد وسیرمیشود. مبارزان وفعالان سیاسی همیش بازیگران روی صحنه اند،تمرین میکنند،نفس تازه مینمایند،تا درمسابقه به مانند استادان خود به چال خود نخوابند.

 پهلوانها سردوشک به حضورداشت حکم کشتی میگیرند وناظرین به تماشا می نشینند.  میدان جنگ،زبان وادبیات جنگ ووسایل جنگ میخواهد. اگرمبارزۀ سیاسی مینمایی باادبیات سیاسی داخل میدان شو،نه باادبیات عذروزاری.دیروزاینگونه عمل کردیم،امروزآنطورنمی کنیم.

بلی!زمان حاضر«عصرکمپیوتر»بیوه های سیاسی را کارنداردعلی الخصوص آن بیوه های سیاسی که ازجانب کشورهای سیاست گذاردست کریدت شده اند.

باید اعتراف کرد که سیاست کردن کار انسانهای آگاه وخردمند است.هنوزدیر   است که اشاره دهیم دارای چنان یک فرهنگ عالی سیاسی هستیم. جرأت آنرا پیدا نماییم که بگوییم درآن سطح رسیده ایم واقراربداریم درین قسمت ویا درآن قسمت خطاهای بوده که ازجانب ما صورت گرفته است.                    بنـًا ازین به بعد ما حق خط کشی را برای نسلهای بعدی نداریم ونباید داشته باشیم((خلق وپرچم ومتحدین سیاسی اش)) اگردیروزما با کاغذ وکاربن پیپرمصروف ترویج اصطلاحات سیاسی قرن هژده به سواری خرلنگ طرف ماسکاوپیکنگ روانه بودیم.مگرنسلهای امروزدرعصرکمپیوتروانترنت مصروف ترویج عصری ترین اصطلاحات سیاسی به سواری امواج الکترو مقناطیسی به سوی کهکشانها روان اند.   

خدا آزادی خواهان وقهرمانان آزادی را ببخشد.

کاش که این دوروئیس جمهورمیدانستند امروزه روز،شیاطین به دنبال احمقان سرگردانند،تاجاهلان بنیادین رابه کشتارآگاهان وسرکوب توده های مظلوم اما بیداروخلاق وایجاد گرسمت وسوبدهد.

ای مورچه خورک غداردرباری،کنون که کارت را کردی نوش جانت باد.

آن روزهای سیاست مصالحۀ ملی را بیادت بیارکه باردیگرنامت زنده شده است. و«خوشه چین» بیچاره تحت پیگردخطرناک.آن زمان قرارگرفته بودکه ازتعریف مورچه خورک گروپ ضد سیات مصالحۀ ملی« معنی منفی»ارائه داده بودند.

گــُرگ رام نمیشود

چه؟گـُرگ؟بلی گـُرگ،گـُرگ حیوان وحشی درنده خوی وسیر ناشدنی، ازین خاطر است که گفته اند:

هموطنان عزیز گرامی طبق معمول دربازار داد وگرفت گوگل داخل شدم. درصفحه حاضر شدآدرس زیرین.

خواندم((گــــرگ هــا رام شــــدنـی نیســـــتند))

ازمتن مقاله مطالب خیلی ها با ارزش وبدرد بخوررا آموختم وبه حیث مواد خام پذیرفتم،دردیگ جوشان((قلبم)) پرازمحبت وعشق بوطن وهموطنان خودانداختم،یک کمی ازترشحات ذهنی خود همراه بامرچ مسالۀ مغزخودم افزود کردم،بعد روی آتشکدۀ سینه ام گذاشتم تا این مواد ازخام به پخته تبدیل وقابل هضم به همه خوانندگان واقع گردد.

"عاقبت گرک زاده گرگ شود"

 "گرچه که با آدمی بزرگ شود"

توبۀ گرگ مرگ است:

انسانها توانستند، علاوه از حیوانات علف خوارحیوانات گوشت خوارراازقبیل ،شیر،پلنگ،کفتار،اهلی بسازند. درجایی کسی نگفته وکسی نشنیده است که  گرگ را اهلی ساخته باشند.شیررا سلطان جنگل حساب کرده اند.بدین حساب تمامی حیوانات جنگل تابع آن،زمانیکه اشتهاه به خوردن پیدامینماید،خطرناک  میگردد ومهاجم((میگویندکه شیر،خیست بلا خیست درقات جنگلا خیست))    اگرگوسفندی،خری ویاگاوی،اسپی سرراهش آمد.طبعاً که آذوقه اش میباشد.  زمانیکه شکمش سیرباشد.درگوشۀ خوابیده گله گله،رمه رمه لقمه های خوش مزه ازپیش رویش عبورمینمایند.نه به گاوی سروکاردارد،نه به گوسفندی ونه به خری. خدا نجات بدهد ازحملۀ گرگهای بیابانی که هرقدرببلعد وسیرکند بازهم اتشش ازحمله درمیدان درنده خویی فروکش نمی کند،حمله، دریدن وکشتن یکی ازخصلتهای طبعی او است. درجهان درنده خویی خود، غرق درخصلت سادیستی خودش است،زبان اخلاق ورام کننده رانمی فهمد به هیچ نوازش وخوش زبانی وقیه نمیدهد.صرف عمل درنده خویی اوست که اورا سیراب میسازد. بناً تجارب دوام داربشریت روی زمین گرگ را به حیث حیوان وحشی بی معرفت پنداشته،درمناسبات جهان حیوانات،عطایش را به لقایش گفته اند.

 درعالم خلقت قوانینی وجوداردکه طبعیت زنده را،اداره کرده وتحت کنترول خودداشته میباشد.امادربساموارداستثنأتی هم وجوددارد.

گرچه امروزه روزبنا برتغیرات جوی،وضع نظامی وسیاسی درزمان بیش از سی سال،دیگرآن داستانهای((گله گرگ))نقل سرصندلی«بابای خانه))سر زبانها نیست. که قصه های دیوپری،رستم وسهراب بیان بدارد،میشود که داستانهای(( گله گرگ)) را درموجودیت احزاب ((رادیکال)) مترقی وراست ارتجاعی وعقب گرا را مثال آورد.

 بعد ازسالهای 1343 دهۀ دموکراسی نوع از«گله گرگ» های سیاسی (( چپ وراست)) درکشورمان عرض اندام کردند که ظاهرا ًً((خون خوارنبودند)) به خون خواری کشانیده شدند. درپروسۀ مبارزات سیاسی شان ((درحاکمیت  در اپوزیسیون))  یگان حلقه ازینها خصلتشان را پنهان کرده نتو انستند، نه اینکه پنهان نکردند بلکه ثابت کردند که دارای خصلت دوگانه هم میباشند ((روباه صفت وگرگ)) نیم مغزوسلسله اعصابشان گرگ تمام عیارونصف دیگر مغزشان مکارترازروباه بدنام وشیطان لعین میباشد.

آدم دربرخورد با این شگفتی عالم خلقت باید خیلی هوشیار ومراقب باشد. این جانورکه خصلت دوگانه دارد،برای انسانهای عادی به مثابۀ تلک است که سرراه طعمه گذاشته شده است.اصلاًانسان نمی داند که با که روبه روهست، باروباه ویا با گرگ،ویا تمساح اشکریزویا موشهای مردنی که((فعلاً درسوراخ خود قانع وشکرگذارهستند))

بدبختانه که کشورما بعد ازشکست عملیۀ صلح ملل متحد((مصالحۀ ملی)) درسیطرۀ این گله گرگان قرارگرفت ودراثر خورد ونوش وچنگ ودندان هست ونیستش بربادرفت واز اثرهمین ،خورد ونوش وچنگ ودندان علیه همدیگر کشوردرفضای((جهان وحشت وتاریکی))درچنگ بزرگترین قدرت جهانی گیرافتاد.

قربانی این درندگان دوخصلته توده های بیدفاع فرزندان شریف،وطن پرست وبرومند ما بوده است. ما مردمان کم سواد وبی سواد اسم این نوع گرگ استثنایی را مانده ایم طالب وملا وچلی،مولوی((رهبرورابر)) چپیهای دیروزرا قاتل جنایت کار،دیکتاتورمینامیدند.                                                     امروزچوچۀ گرگ راازاصل نصب، نوکران تاریخی انگلیس امیر((دوست محمدخان،عبدالرحمن خان،شاه شجاع، محمدنادرخان واخیرا))ًآقای کرزی))را رئیس جمهورمی خوانند.ودرعین حال ازهرطرف شعار بالا میشود درمقابله با گرگان متحد شوید. تازمانیکه موجود دوخصلته دارای نیم مغز گرگ ونیم مغز روباه دررأس حاکمیت موجوباشد.ما باید بگوییم که وقت آن است یادی ازهتلر شود که به کشتار یهودیان دست یازیده است ویادی ازپل پت ها گردد.چه رسد به اینکه تاریخچۀ سه صدسالۀ افغا نستان را ورق بزنیم.

 بلی گرگها یکی ازپی دیگرآن عمامه پوشان چرکین پوش ارمان گرا ها که ازجعبۀ مارگیر،سرمایه وسودسربالا کرده اند،قدرت مندان جهان توانسته اند که این گرگهارا افسون نمایند.این افسون گران آنقدرماهروتوانااندکه مارهای صحرایی را افسون وبه رقص می آورند.ولی نتوانسته اند که گژدم را افسون کنند. ماررابادم ودودکف وچف میتوان افسون کرد،اما گرگ؟ البته درینجا برای کسانی درشک وتردید قرارگرفته اند.برای شان این مسئله مطرح است. آیا تسلی دهندگان ورام کنند گان با همان ادبیات چرب ونرم ونگاه های گرم. به دنبال رام کردن میباشند ویا مسئله چیز دیگری است که مردم عادی صرف ناظربه مناظربوده وگوش به وازمیباشند ولی قادربه درک وفهم آن نبوده.این رام کننده میخواهند که رام کنند حرفی نیست.

مگررام شونده کی باید باشد؟

 توده های مظلوم وتحت ستم یا دولت مداران وا بسته به مافیای مواد مخدر ملی وبین المللی وسرکوب گر؟آیا ملتهای مظلوم به دردبخوراندیادولتهای  فتنه گر((استعمارچی))که بازارفروش اسلحه وایجادپایگاهای نظامی وا قتصادی راباسیاستها وعملکردهای جنگ افروزانۀ شان رونق میبخشند؟

امروزه روزدرداخل کشوروهکذا بیرون ازکشورمان گردانندگان میدیا عرض اندام کرده اند که برای فریب توده ها ومردم بی دفاع قضایارا بگونۀ دیگر عکس برداری کرده توضح وتفسیر مینمایند.

  ازامریکا واروپا شروع تابه آسیا وکشورهای همسایه،جنگهای زرگری ((روشنفکرانه)) که آب را درآسیاب بیگانه جاری میسازند.این همان روش  روبه صفتانه ورام کننده است که گرگ درین قسمت ازخصلت روباهی خودش سود می برد.

ازحرفهای زشت وتندوصریح بالاکه بگذریم سرانجام نیات انسانی خودرابیان کرده ام.

به کرات دعوت درشرایط موجود برای ایجادیک«جبهه» بیان تجسم زنده وجوشان آن است که درمیدان عمل به مشاهده خواهد رسید. گرایشات به سوی تجمع فعال((رام کنندۀ گرگها نیست)) بلکه شکارچی موفق است که بافیر تفنگ شکاری،ازآسمان مرغان وحشت روزگارملت افغانستان را  بر زمین می اندازد.

  ازآغازفصل برگریزان وامراض فرکسیونی که جنبش چپ را به گونۀ ((سرخکان،چیچک، کبود صرفه وغیره)) ضعیف،بی خصلت وبی اراده ساخت وبعدازسقوت وشکست حزب وطن(( حزب دموکراتیک خلق)) ومتحدین آن درصحنۀ سیاسی،درشرایط اختناق مرگ وزنده گی دورازوطن ویا دردورترین نقاط کنج وکنارازکشور،درگوشه های خزیدند،ازشاخۀ به شاخۀ پریدند،خوشه چینی کردند، ازان گندی ساختند. وگندی را درزیرضربات کلتک چوب دادند وتخمهای اصیل ازکاه بیرون کردند، وآنرا برزمین مستعد به تکامل اندیشه های والا ی انسانی با اعتقاد راسخ به احکام تکامل تاریخ پاشیدند.

با حفظ این مطلب که این زمان فصل درووجمع آوری«خرمن انسانیت» است.

بالآخره فهمیده شد که اردوگاه سوسیالیزم خود ش بی تکیه گاه بود که چپه شد مشکل ماراحل نکرد.  مدت ده سال حاکمیت مؤقت،انتقاقالی ئوبعد ش دربازار معامله این حاکمیت بقالی ثابت ساخت که اردوی امپریالیزم نمی خواهد که مشکل مارا حل نماید.نه اینکه مشکل گشا نبوده ونیست،روزتاروزفاجعه آفرینی مینماید.  

کنون وقت جمع آوری حاصل آن تخم های بذرشده است که خوشه چینان پاشیده اند.وامروز این چنین بیان میدارند: همه با هم درکنارهم ازتجارب شکست وسقوت،آموخته اند وازآموخته های خویش سرمیدهند.شعارهمه چیز درخدمت انسان وانسانیت را ومیگویند دریک حرکت متحدانه، به پیش برای تصرف سنگرعلم ودانش، به پیش برای تصرف سنگرتوزیع محبت به انسان، به پیش برای تصرف سنگردفاع ازنوامیس ملی، به پیش برای تصرف سنگر وفاق ملی،به پیش برای تصرف ایمان ووجدان رفاقت وصداقت. به پیش به سوی به زانودرآوردن نظام گرگهای دوخصلته ورام نشدنی،همه باهم دریک صف واحد با یک صدا نعره سردهیم.

ما برآنیم که مادروطن راازشر،این گرگان بیرحم وبی فرهنگ آزاد میسازیم.

 

 


بالا
 
بازگشت