هدایت حبیب
در نشست همه چیز بود، جز فضای رفیقانه، تفاهم وهبستگی!
خوانندۀ عزیزعضو "حزب متحد ملی" و "نهضت فراگیر"! طوریکه اطلاع حاصل است، روز شنبه 10 سپتامبر 2011 رییس حزب متحد ملی با رهبری شورای اروپایی به اصطلاح حزب واحد نشستی داشتند. دیدگاهم را در رابطه به قسمت اول رویداد نشست که صحبت محترم داوود رزمیار بود، در نوشتۀ اولی زیر عنوان "رفیق رزمیار رفقای زیادی را از دست داده است!" ارائه نموده ام. اکنون دیدگاهم را راجع به قسمت دوم آن که رشتۀ سخن به رییس حزب متحد ملی تفویض گردید، ادامه میدهم:
رییس حزب متحد ملی شرکت کنندگان را درجریان وقایع کشور قرار داد؛ (چون جریان نشست درسایت "وطن" و راپورتاژ تصویری نیمه تمام در سایت انترنتی"بامداد" به نشر رسیده است، ازتکرار آن منصرف می شوم) سپس پرسشها از وی آغاز گردید:
ــ اولین پرسنده رفیق زبیر شیرزاد بود، وی پرسش اش را از رفیق علومی با این کلمات آغاز کرد: " تو بهانه گیری نکو طفره نرو چرا تو این اعلامیه را کشیدی؟...." بلا فاصله رفیق رزمیار از روی تظاهر یاازشرم رفقای حاضردرجلسه، جلو او را گرفت وگفت: چیزهای را که یاد کردی سوال نیست، سوالت را مشخص مطرح کن. ازاین گونه رفیق ها...رفقا توده یی و رزمیار درارتباط سازمانی وشخصی خود زیاد دارند؛ به موقعش، برای کشیدن انسانهای با وقار و اهل تربیت از جلسات و محافل و گرفتن راه شان در جاده یی خمِ کوچه یی استفاده می کنند. ازاین نمونه ها، چند تایی هم در کمیسیون توحید وانسجام مرکزی، از جانب جناح نهضت عضویت دارند؛ به سبب کار برد " سخنان نیک (!)" آنهاست، که رفقای اعضای کمیسیون توحید وانسجام "متحد ملی" جرأت نمی کنند، که دیگر در جلسات آن کمیسیون شرکت نمايند و با آن بزن بهادر های رفیق توده یی و رفیق رزمیار دور یک میز روبه رو بنشینند.
ــ رفیق فواد پامیری پرسید که چرا سایت وطن به نشرات آغاز کرده است؟ این رفیق پرسنده از حقایق آگاه است؛ آنچه را که می پرسد ویا می گوید، از مکنونات قلبی خودش نیست؛ چون نمی تواند آز آن شبکه بیرون شود، به چنین چیزهای وادارش می کنند. پشت سر پرسش او، این مطلب نهفته است، که نهضت باید توان و امکان داشته باشد، هر آنچه را که می خواهد، به نشر بسپارد؛ اما، متحد ملی نه. بدین معنا که، قبل از ادغام تشکیلاتی در اروپا "متحد ملی" مانند "نهضت فراگیر..." سایت مستقل خود را بنام "وطن" داشت؛ بعد آنکه ادغام صورت گرفت، رفیق پامیری که مسول سایت "پیام نهضت" بود، فقط با تغییر نام کمافی السابق بحیث مسول آن سایت باقی ماند؛ سایت متحد ملی مسدود شد و مسول آن را عضو هیات تحریر سایت ــ به اصطلاح ــ حزب واحد ساختند. در ترکیب هیات تحریر "حزب واحد"، نهضت اکثریت دارد، به این دلیل هر آنچه را که می خواهند نشر می کنند و اگر رفقای عضو هیات تحریر از جناح متحد ملی، چون و چرا کنند، کار به رأی پرسی می کشد و در اقلیت می مانند. تغیيرترکیب هیات تحریرهم ممکن نیست؛ زیرا در همه مقامات شورای اروپایی، نهضت خود را اکثریت ساخته است؛ هرآنچه را بخواهند، همان طور شکل میدهند. بنا برهمین امکان است، که گاهگاهی در سایت "بامداد"، ضد رهبری حزب متحد ملی تبلیغات می شود.
ــ رفیق سید طاهرشاه پیکارگر، در آغاز صحبت خویش، به گذشتۀ پر افتخار و با مسولیت خود اشاره کرد؛ ... سپس عدم توازن در هیات تحریر "سایت بامداد" را تایید کرد ... بعد خطاب به رفیق علومی گفت: ...از یخن تان می گیرم، ... شما برای چه هستید ... پول قرض می کنم کابل میروم ... همه چیز را به کنگره می گویم ... اگر وضع بهبود نیابد مبارزه را از بیرون آغاز می نمایم.
از آن جايِی که رفیق پیکارگر از پیشکسوتان ح.د.خ.ا بود و سیاست پیشۀ با سابقه است، باید به سخنان وی دقت بیشتر مبذول گردد: در بارۀ این سخن شان که "پول قرض می کنم کابل می روم"، فکر می شود که عجز نفس می نمایند؛ ورنه "خانۀ کفتار بی استخوان نیست" آنقدر بی بضاعت هم نباید باشند، که پول قرض کنند؛ اگر "کابل بانک" ورشکست و دولتی هم شده است، پولهای سهمداران خود را می پردازد؛ چه میدانیم که رفیق پیکارگر با مؤسس آن بانک، شیرخان، یکجا بسیار کار کرده است و زحمت زیاد کشیده است؛ خدمات وی فراموش نخواهد شد.
دوم، در رابطه به این گپ شان که "همه چیز را به کنگره می گویم"، بایست او را استقبال نماییم؛ زیرا کادر با تجربه و با معلومات است؛ به گونۀ مثال با رفیق بزرگمان نور احمد نور رابطۀ نزدیک ناگسستنی دارد، شاید از زبان وی چیزهای زیادی ــ به خصوص در رابطه به، براه اندازی پلنوم هجدهم ــ شنیده باشد، که بازگویی آن به رفقا در کنگره مفید باشد. موضوع شهادت رفیق رازم منشی کمیتۀ حزبی شهر مزارشریف تاکنون در ابهام مانده است، ممکن بخواهد پرده از روی قاتلین آن بردارد. در ماههای اخیرحکومت حزب مان حزب وطن، هواپیماهای بم افگن زیادی به مزارشریف ارسال شده بود، تا به خاطر کشتن: دوستم، مومن و سید منصور شهرهای مزار، حیرتان، شبرغان و بغلان را به خاک یکسان کنند، خوشبختانه که توفیق نیافتند، شاید در این رابطه چیزی بگوید و صفحۀ آموزندۀ به تاریخ کشور بیفزاید. رفتن شان به وطن کدام خطری را هم متوجه شان نمی سازد؛ زیرا مومن بسیار وقت پیش شهید شده است، دوستم و سید منصور دروقت قدرتشان، رفیق پیکارگر را عفو نمودند، اکنون گذشته از آن که به موصوف کاری نخواهند داشت، فاقد اقتدار دولتی نیز می باشند. اما، در رابطه به تهدید شان که "اگر وضع بهبود نیابد مبارزه را از بیرون آغاز می نمایم" از ایشان تقاضا می کنم که این کار را نکند؛ شما رفیق خواننده نیز از وی تقاضا نماييد که دست نگهدارد؛ زیرا رفیق مذکور سالهای زیادی معاون شعبۀ تشکیلات کمیته مرکزی ح.د.خ.ا بود؛ ولی رییس تشکیلات نشد؛ به این سبب به تیم سازمان دهندگان و خوش خدمتان پلنوم هجدهم پیوست؛ مبارزۀ ضد رهبری حزب را، با بیرونیها از بیرون آغاز کرد؛ آن مبارزه به ثمر نشست؛ پلنوم هجدهم به اهداف خود رسيد (!).
رفیق پیکارگر نيز با سایراعضای تیم پلنوم مذکور به انحصار قدرت دست یافتند؛ وی به برکت اين موضعگيری اش بحيث رهبر امور حزبی ـ سياسی... زون شمال شرق کشور، که بعد از زون مرکزی (شهر واطراف کابل ) بزرگترين مقام از نظر موقعيت جيوپُليتيک و جيو استراتژيک، دارا بود، ازجانب رهبری تيم پلنوم هجدهم، عزتقرر حاصل نمود. سرانجام در نتیجۀ اين موضعگيری ها و به ثمر رسيدن اهداف پلنوم، شگافی بزرگی در حزب ايجاد وبه وحدت حزبی صدمۀ بزرگ جبران ناپذيری وارد گرديد و راه را برای سقوط حاکمیت خلق، متلاشی شدن حزب مان و به پیروزی رسیدن مخالفان هموار نمود؛ آن فاصلۀ ایجاد شده در حزب ــ با وجود همه تلاشهای صادقانۀ صفوف ــ تاکنون هم پایان نمی یابد؛ بنابر آن، بیم آن می رود، که اگر این بار هم رفیق پیکارگر مبارزه را از بیرون با بیرونیها و تیم خود،بر ضد حزب شروع کند، در اثر آن، نيروهای باقیماندۀ معتقد به آرمانهای ح.د.خ.ا (حزب وطن) بکلی نابود و محو خواهند شد!، ضایعه و فاجعه یی جبران ناپذیر بوقوع خواهد پیوست.
ــ رفیق فهیم ادا گفت: مشکل اساسی در دوسمت است: 1ــ استراتیژی حزب؛ 2ــ استراتیژی چپ انقلابی، اگر حزب را ایجاد نماییم باید حزب زحمتکشان باشد و تا هنوز به استراتیژی سیاسی توافق نکرده ایم. ... شما در جبهه یی عضو استید...اعلامیه صادر کرده اید....سایت باز کرده اید....به هیچ دلیل به شما لطف نمی کنم... در سه سال از شما حرف نو نشنیده ام... شما و رفیق بزرگر مشکل مدیریت دارید... امروز می خواهید ازاین جلسه راحت برایید....
دراین جا میتوان از دوست عزیزم ادا سوال کرد که فرق رفیق علومی امسال و دوسال پیش چیست، چرا دوسال پیش با او یکجا شده ادغام کردید که ادغام تشکيلاتی هم طرح نهضت فراگیر بود؟ روشن است وقتی نتوانستید علومی را به اصطلاح " قرُت " کنید، حالا به چنین سوالات و بیانات فریبکارانه که هدف آن انحراف اذهان اعضای حزب می باشد، جناب شما و امثال تان مانند پیکارگر می پردازيد. اما، مطمئن باشيد، که کادر های باشرف حزب مان دیگر به شما ها باور ندارند و فريب اين همچو صحبتها را نخواهند خورد.
ــ رفیق کرنزی گفت: در 30 ولایت ادغام بعملی آمده که در 12 ولایت از جانب نهضت و11 ولایت از جانب متحد ملی یک جانبه و در7 ولایت مشترک ادغام صورت گرفته است...جمعاً 414 نماینده به کنگره داریم....1 ــ همین روز دستور دهید که رفقا به جلسه شرکت کنند؛ 2ــ سایت وطن بسته شود؛ 3ــ رفقا حق العضویت بپردازند .... همین روز مسایل حل گردد ....
ــ رفیق شفیق الله توده یی گفت: ... هیچ دلیل وجود ندارد که سایت وطن نشرات نماید....
ــ رفیق یاسین بیدار بعد از توضیح و تشریح پروبلمها و نواقص درکار شورای اروپایی در قسمتی از صحبت خود گفت: اعضای سازمان نظریات، پیشنهادات وانتقادات خودرا درنشستها وجلسات ارائه نکنند، درکدام مرجع ارائه دهند.... ما باید به پیشنهادات و انتقادات یک دیگر خود گردن بمانیم و بشنویم... شما فضای اعتماد را ازبین بردید، از سویدن شروع تا دنمارک و تا آلمان... شما صدمۀ جبران ناپذیررا به شورایی اوپایی وارد کردید.... رفیق رزمیار کار آیی ندارد از رأس شورا کنار برود....
ــ رفیق سکندری اشارۀ به نامۀ انتحاری نموده گفت: ....همه اشتباهات ونواقص را ناشی از عمل کرد رفیق رزمیار میدانیم....از یک سال به این طرف فریاد زدیم، در کار شورا نواقص وجود دارد؛ پیشنهاد کردیم برای رفع آن پلان تدابیری گرفته شود....اکنون پیشنهاد می نمایم تمام رهبری شورای اروپایی تغیير یابد.... کار به رفقایی سپرده شود که توانایی حل آن را دارند....شورای اروپایی در بحران است....از زمانی که رفیق رزمیار آمده شورای اروپایی در رکود است ....
خوانندۀ عزیز! قسمتی از صحبت اختتامیۀ نشست رفیق علومی رییس حزب متحد ملی را به صورت فشرده می خوانید.که از نشر راپورتاژ "بامداد" بازمانده است: ... اگر ما واقعاً خانوادۀ خود را ساختیم، می توانیم وطن خود را بسازیم؛ ولی متأسفانه درخود خانواده پروبلمهای موجود است و نمی خواهند این خانواده بسیج گردند.... یکی ازدلایل تأخیر کنگره موضوع تشکیلاتی است؛ بالای رهبری دعوا است.... کمیتۀ انسجام طی جلسه خود فیصله کرد که بتاریخ 18 ویا 29 ثور کنگره تدویر یابد؛ ولی، کار انجام شده را نمی گذاشتند و می گفتند بسیار وقت است، چرا به طرف کنگره برویم؟ حتا می گفتند حق ندارید از کنگره دراین شرایط نام بگیرید.... رفقا بعضاً می گویند فلانی کنگره را نمی خواهد ویا فلانی نمی خواهد، بیایید صدای خود را بکشید که درظرف یک ماه کنگره دایرشود. شخصیت ها را تخریب و مورد تاخت و تاز قرار ندهید. اصل کلید اساسی را پیدا نمایید و با یک صدا بگویید، طی یک ماه ویا پانزده روز به طرف کنگره برویم.....مگر شنیدن توهین و تحقیر تا چه وقت، دیگران این حوصله را ندارند، رفیق توده یی از ولایت بلخ یادآوری نمود اگرمن پروبلم سی وچهارولایت را بگویم 34ساعت را دربرمیگیرد؛....
پروبلم بین من و رفیق بزرگر وجود ندارد، جلسات را بیشتر به دفتر بزرگر دایر نموده ایم؛ ولی پروبلم ها بالاتر از آن وجود دارد؛ .... در ادامۀ صحبت، رفیق علومی رفیق توده یی را مخاطب قرار داده گفت: رهبری را تو، از اروپا پیش میبری، رفیق دیگر که حضور ندارد نامش را نمی گیرم؛ این را رفقای شما که به کابل می آیند می گویند؛ این سخن ، حرف اکثریت رفقا است و من هم می گویم؛ اگر تو اعتماد نداری کار خود شماست زیرا رفقای را که به کابل اعزام نموده اید، باعث ایجاد پروبلم ها گردیده اند.... از این هراس نداشته باشیم که حزب ایجاد شود وما از رهبری دور خواهیم ماند.....همچنان علاوه نموده گفت: درمورد صحبت هایم که از نام رییس حزب متحد ملی می نمایم باید گفت که در نشست ومذاکرات رسمی نا چار از نام رییس حزب متحد ملی صحبت نمایم، زیرا نزد دولت به همین نام راجستر بوده رسمیت دارد، در حالیکه تا اکنون حزب واحد رسمیت و راجستر نگردیده است؛ در سایر نشست ها ومذاکرات غیر رسمی من از نام رییس نوبتی حزب واحد صحبت نموده ام.... در رابطه با نشر سایت وطن و اعلامیۀ هیات رییسۀ شورای عالی حزب متحد ملی تکرارباید گفت که اين اقدامات به مثابۀ فشار رفتن به سوی کنگره بود، من صلاحیت آن را ندارم که سایت را مسدود و اعلامیه را دوباره بگیرم زیرا این نظر جمعی رفقاست است....
رفیق عزیز، خوانندۀ گرامی ! معلوم است، که در آن نشست همه چیز بود، جز از فضای رفیقانه، تفاهم و هبستگی؛ در این رابطه بد خواهان، آگاهانه از مدتها به این طرف کار نموده اند، رفقای یک حزب، یک آرمان، یک اندیشه، سمت ویک سو، یک جهت .... را مخالف هم ساختند؛ چنان کلمات و جملاتی را در مقابل رئیس حزب متحد ملی ــ که مهمان شان بود ــ بکار بردند، که هیچ انسان درمقابل مهمانش ، اگر دشمنش هم باشد، بکار نمی برد. پس، در چنين اوضاع و احوالی که بدخواهان وحدت ايجاد و فضا را اين گونه زهر پاشیده اند! آيادراین حال وحدت ميان هردو سازمان صورت خواهد گرفت؟!
ــ اگرصورتهم بگیرد، ازهمان گونۀ وحدت خلقی و پرچمی نخواهد بود؟!
سایت انترنتی بامداد مصاحبه یی با رفیق رزمیارانجام داد و آن را نشر نمود. بيمورد نخواهد بود تا دیدگاهم را در مورد آن مصاحبه به طور فشرده ، ارائه و قضاوت را به رفقا و خوانندگان عزيز بگذارم:
رفیق رزمیار درجواب بامداد می گوید: نشست درفضای صمیمیت رفیقانه تدویریافت. تو رفیق خواننده از روی سوالات که صورت گرفته است، قضاوت کن که رفیق داوود رزمیار چقدر به گفتن حقایق پابند است!
رزمیار می گوید: که "اجلاس با یک صدا تأکید ورزید که کنگره باید، هرچه زودترتدویر یابد"؛ ولی رفیق فهیم ادا گفته است: تاکنون بالای استراتیژی به توافق نرسیده ایم؛ یعنی تا هنوز کار زیادی باقی مانده است که انجام شود، بنابر آن خلاف گفتۀ محترم داوود رزمیار همه خواهان تدویر کنگره نیستند.
به علاوه از سوال بامداد معلوم می شود که عدۀ رفقایی هیات رییسۀ شورای اروپایی اعلامیه یی را مسوده کرده اند، که در جلسۀ آیندۀ هیات رییسه تصویب و از کابل تقاضا شود، تا کنگره به هفتم اکتبر تدویر یابد؛ اما، رفیق رزمیار در جواب طفره می رود و ان را رد می کند. بنابر آن دانسته می شود، که رزمیار خود نیز طرفدار تدویرکنگره نیست.
بامبداد می پرسد: چه مواردی بود که پاسخ مثبت نیافت؟ جواب می دهد، که اجلاس خواستار اصلاح اعلامیه بود، خواستار مسدود شدن سایت (وطن) بود، خواستار انتخاب نمایندگان در ولایت بلخ و کابل بود، که جواب مثبت نیافتند.
رفیق عزیز، خوانندۀ گران ارج، لطفاً توجه کن! اول ــ این که در آن نشست نهضتیها و متحد ملیها هردو شرکت داشتند، نظر رفیق رزمیار نظر نهضتی هاست، آنهم نه نظر همۀ آنها؛ درحالیکه متحد ملیها مخالف آن بودند. پس گفتن این کلمات که "اجلاس خواستاراصلاح اعلامیه و مسدود شدن سایت وطن بود" نه حقیقت دارد و نه مصداق. در حقیقت رزمیار، خواست رهبری پشت پردۀ نهضت را انعکاس می دهد، که آنها می خواهند، هرچه کردند، فاعل مختار باشند؛ اما متحد ملی نه اعلامیۀ نشر کند و نه هم سایتی داشته باشد که صدای خود را بلند نماید. پس قضاوت شود که با این گونه رفتار وحدت صورت گرفته خواهد توانست؟!
دوم ــ از محترم داوود رزمیار پرسیده شود، که ولایت بلخ وکابل در کجای اروپا قرار دارند. اگر ندارند، چرا موضوعات تشکیلاتی افغانستان در شورای اروپایی مورد بحث قرار گیرد. از این جا ثابت می شود که رهبری نهضت ــ به بهانۀ کمیسیون مشورتی که هیچ مجمع با صلاحیت سازمانی آن را تصویب نکرده است ــ پشت پرده در اروپا قرار دارد، نه در افغانستان و عامل عمدۀ چالش در راه وحدت نیز آنها اند، که می خواهند به شکل اوپراتیفی کمیسیون مشورتی را سر زبانها بیندازند؛ بدین گونه خود را ذی حق و ذی و دارای صلاحيت رهبری، تسجیل نمایند و مرکزیت سازمان را هم آهسته، آهسته به اروپا انتقال دهند و از موثریت اجتماعی سازمان و از نفوذ آن در داخل کشور و درميان مرم افغانستان بکاهند.
خلاصه، این که درآن نشست به قول رفیق عظیمی بزرگ "آیه های یأس" قرائت شد و بس.
30 سپتامبر 2011
++++++++++++++++++++++++++++
رفیق رزمیار، رفقای زیادی را از دست داده است!
خوانندۀ عزیزعضو " نهضت فرگیر..." و "حزب متحد ملی..."! طوری که اطلاع دارید، روز شنبه 10 سپتامبر2011، رهبری شورای اروپایی به اصطلاح حزب واحد، که بیشتر نهضتیها هستند، با رئیس حزب متحد ملی، نشستی را در هالند تشکیل دادند. منظور رئیس حزب متحد ملی از شرکت در جلسه، به جریان گذاشتنِ رفقای شورای اروپایی از تازه ترین رویدادهای داخل کشور بود؛ ولی هدف نهضتیها از آن تجمع...رئیس حزب متحد ملی، به این انگیزه که چرا نارواییها و کجرویهای رهبری اروپا نشین نهضت را در رابطه با مخالفت با وحدت طی اعلامیۀ افشاء کرده اند و سایت حزب متحد ملی را دوباره باز نموده اند.
ازآن جايی که جریان و مطالب صحبت شده در آن نشست دراز است و در یک نوشته نمی گنجد، ازاین رو در ابتداء لب ولباب صحبت رفیق رزمیار را که " از دست دادن رفقاست" در این نوشته می خوانید. صحبت رئیس حزب متحد ملی، سوالات از وی و جوابات او را در قسمت دوم می آورم. هدف از این جداسازی، جلوگیری از به درازا کشیدن موضوع و ایجاد سهولت در خوانش، به خوانندۀ عزیز است.
"بامداد" که فقط بنام، سایت به اصطلاح حزب واحد نام گذاری شده است؛ ولی در واقعیت امر کمافی السابق، سایت انترنتی نهضت است و یکطرفه نشرات دارد، نوشته بود که صورت کامل خبر جریان نشست را بدست نشر می سپارد؛ مگر درعوض برای تحریف اذهان اعضای هردو سازمان وکوشش برای بی اعتبار جلوه دادن آن جلسه، مصاحبۀ را با رفیق داوود رزمیار انجام داد و آن را نخست به نشر رسانید، که جریان مصاحبه را در نوشتۀ دوم درنظر گرفته ام؛ اما اولتر از همه، دیدگاهم را در رابطه به صحبت رفیق رزمیار ارائه می نمایم.
نشست را رفیق بصیر دهزاد رئیس شورای کشوری هالند آغاز نمود و با ادای جملات کوتاهی رشتۀ سخن را ــ حسب تعامل سلسله مراتب دوران حاکمیت، که رفقای خود بزرگ بین ما هنوز هم با همان هوا و ادا می زیند ــ به رفیق داوود رزمیار رئیس شورای اروپایی تحویلداد؛ موصوف بعد از اظهار سپاس و تاکید بر پُربار بودن نشست، توضیح وضع درکشور وایجاد جبهۀ ملی مترقی صحبت نموده درقسمتی از گفته هايش اظهار نمود: "... در رابطه با کنگره کار های شریفانه ومعین در اروپا انجام شده است ونمی خواهم چون زیاد است از آن نام ببرم". در اخیر صحبت خود گفت: "تغیر این پروسه بعد از اعلامیه (متحد ملی) پایین آمد؛ جلب و جذب از بین رفته است. دوستان و مخالفان آرزو دارند که ازین نشست جوابهای لازم را بدست اورند". سپس او ضمن صحبتی که نمیدانم آگاهانه و یا غیر ارادی ــ حقایقی را افشاء کرد ــ گفت: "رفقای زیادی را از دست داده ایم". واقعاً، رفقای زیادی نهضت را رها کرده اند و علل آن به فهم من مطالب آتی خواهند بود:
از وقتی که رفیق رزمیار در رأس شورای اروپایی نصب گردیده است، کناره گیری رفقا از سازمان شروع شده است؛ زیرا نامبرده ــ با این که کادر با سابقه است؛ اما به مسایل تشکیلاتی مهارت ندارد، چنانی که مدتی درسِمت منشی کميتۀ حزبی شهر کابل قرارداشت، بنابر عدم تجربه و ضعف تشکیلاتی، محفل بازی شخصی ــ که زبانزد عام و خاص گردید ــ پراگندگیها در آن وقت، در آن سازمان بزرگ هم راه یافت: کسی به جلسات حاضر نمی شد، حق العضویت نمی پرداخت و به صف سپاهیان انقلاب نمی پیوست، تا اینکه داکتر صاحب شهید ناگزیر برکنارش کرد؛
افزون برآن، او به این سبب که شخص دوم گروپک ناراضیان و از مخلصان پروپا قرص براه اندازی پلنوم هجدهم بود، نزد اعضای سازمان دسکردیت و بی اوتوریته می باشد؛ رفقا او را شایستۀ آن مقام نمی دانند، به سخنانش باور و به دساتیرش اعتنا و توجه نمی کنند؛ ولی خودش مدعی احراز مقام منشی عمومی "حزب واحد" است؛
گذشته برآن، به استثنای زبان روسی آنهم نه به طور کامل، به زبانهای دیگر اروپایی بلد نمی باشد، ازین سبب از پیشرفتهای علوم اجتماعی و بويژه از شیوه های نوِ تشکیلاتی بهره مند نمی باشد؛ فقط به همان طبل کهنه، پیوسته می کوبد و در سازمانها به رفقا، از مرکزیت سازمانی و دکتاتوری پرولتاریا حرف می زند و بس. حسرت زمان حاکمیت را می خورد، که رفقای نا فرمان از دساتیرش را، که مخالفان پلنوم یاد شده بودند، بی ملاحظه از حزب اخراج و از کار برکنار می کرد و به جاهای بی برگشت اعزام می نمود؛
به علاوه، سرشت و کرکترش عقده یی، لجوج، حسود، نهایت برتری جو، مقامخواه و در برابر بالاییها بسیار متملق و بالای پایینیها حکمران است، با این که به اروپا زیست می کند؛ ولی انعطاف، برخورد متمدِ نانه و رفیقانه درخلقش جا ندارد و این امر عامل دیگری است، که به جای جذب، رفقا را دفع می نماید؛ به جای تأمین مناسبات سیاسی، حزبی و اصولی، پیوسته تلاش می نماید، که از رفقا به خود تیم شخصی بسازد؛ به اساس معیار تیم بازی، زبان و ملیت، عده ای را محرم راز ودیگران را بیگانه می انگارد؛ دموکراسی، عدالت سازمانی، اصل شایستگی و اصول حزبی را اصلاً اهمیت نمی دهد؛ در امور تشکیلاتی، به جای انتخابات دموکراتیک، کودتا و روش فرکسیونی را بکار می بندد؛ زیرا وی قبل از قیام ثور، کادر حزب ــ بقول رفیق عظیمی بزرگ ــ در کار با رفقای "گران ارج" نظامیی مان بود، شاید کودتا را از یکی آنها آموخته باشد، و یا برعکس، آن رفیق نظامی از رزمیار آموخته باشد و یا هردو از آن رفیق مان که در سطح دفتر سیاسی مسؤولیت نظامی را داشت ــ اکنون هم هرسه در جلوگیری از وحدت در رابطۀ نزدیک قرار دارند ــ آموخته باشند.
درقسمتی ازصحبت اختتامیۀ نشست رفیق رزمیار گفت: "رفیق علومی ما عنقریب دریک اجلاس که اپارات ما باشد دیگر از مرحلۀ مصلحت گذشته، ما وارد مرحله دیگر شده ایم. ما باید تغیرات را بیاوریم و مجرای اصولی را پیدا کنیم؛ هر کسی که با شما تماس می گیرد، این مسئله را قطع نمایید و گفتید که رهبری در اروپا وجود دارد و به کار های ما مداخله می نمایند؛ بمن توهین است. خودم افتخار دارم در این سازمان هستم، همۀ نخبه ها اینجاست و من کسیکه خلاف اصول بگوید نمی پذیرم... دیگر این که اعلامیه برداشته شود، سایت مسدود گردد و رفقا به وظایف خود دوباره سهیم گردند. یک سلسله مسایل وسوالات لاجواب مانده است". رفیق علومی بدون فوت زمان مایک را از رفیق رزمیار گرفته گفت: "کدام مسایل و سوالات بدون پاسخ مانده است؟ بفرمایید و بگویید من وقت کافی دارم، همه سوالات را که نزد شما بدون جواب مانده است ارائه نمایید."رفیق رزمیار با وجود که پاسخ سوال خود را قبلاً دریافته بود، تکرار گفت: " آیا برداشتن اعلامیه مشکل است؟ فکر نمی کنم کار مشکلی در برابر ما قرار داشته باشد، در مورد اتحاد های وسیع که شما می روید باید نه به اساس فیصله حزب متحد ملی بلکه به اساس فیصله حزب واحد بروید."
عامل عمدۀ دیگری که رفیق رزمیار و شرکاء، رفقای سازمان را از دست داده اند، تخطی و تعلل ایشان در برابر امر وحدت است، شاید خودشان بپندارند، که رفقای سازمان از کار روایی هایش مطلع نمی شوند، این طور نیست، اکنون زمانی است، که هیچ چیزی را نمی توان پنهان کرد.
یکی از علل مخالفت رفیق رزمیار و شرکاء با وحدت این است، که آنان بسیار خوب می دانند، که اگر وحدت صورت گیرد، حزب امکان و توان می یابد، که به بررسی گذشتۀ شان بپردازد؛ بنابر این علت است، که دوسیه دارانِ جفاکار به حزب و سپارندگان حاکمیت خلق، به دشمنان خلق، مانند رفیق رزمیار و شرکاء یکی دیگر خود را می یابند، مانند حلقات زنجیر بهم می پیوندند؛ یکی دو نفری به مثابۀ دایرکتر در پشت پرده پنهان می شوند و طرح و پلان می دهند؛ چند تایی هم روی صحنه به تمثیل می پردازند؛ عده یی گردن کلفت به رجز خوانی و تحقیر و دشنام وحدت خواهان متوسل می گردند و بعضیهای دیگرشان در مقام مفتی اعظم قرار می گیرند، به موعظه، اندرز و پند و نصیحت و ارائۀ پارچه های ادبی مبادرت می ورزند. این همه کار رواییها را چنان ماهرانه انجام می دهند، که گویی یکی به دیگری هیچ گونه رابطه یی ندارند وهر کدام در برابر دیگرشان بی طرف اند؛ در حالیکه همه بازیها از مرجع واحدی پلان می گردد و دستور اجرای آن با مهارت خاص، صادر می شود.
بنده در گذشته نمونۀ رفتار رفیق رزمیار وشرکاء را به شهر کابل به گونۀ آتی شاهد بوده ام: موظفین جنایی شهرکابل شبکۀ را کشف و دستگیر کردند، که مصروف دزدی و جیب بُری بودند: آن دستۀ جیب بُران را پسران نوجوان تشکیل می دادند؛ بعد در جریان تحقیق روشن شد، که آنان جوانان گردن کلفت و قوی هیکلی را نیز باخود دارند؛ کمی که تحقیق پیش رفت واضح شد، که عدۀ ازموسفیدان و ناصحانی هم شامل دستۀ آنهاست. نوجوانان می دزدیدند، وقتی که کار به زد و خورد می کشید، جوانان بزن بهادر وارد میدان می شدند، اگر موضوع به گفتمان و جرگه می رسید، ریش سفیدان وارد معرکه می گردیدند و به ارائۀ انواعی از نصایح، مقولات ادبی، فلسفی وحقوقی در جهت بی گناهی آن دسته می پرداختند.
هدف رفیق رزمیار و شرکاء این است که هیچ گاه حزب به این استحکام و قدرتی نرسد که آنها را از اعمال گذشتۀ شان مورد بازپرس قرار دهد؛ ازاین سبب است که در رابطه به جلوگیری از وحدت می اندیشند و می کوشند. گزینۀ دیگرشان این است، که اگر وحدت هم صورت گیرد، "هرُو مرُو" سکان حزب در چنگال خودشان باشد؛ درغیر آن به متلاشی شدن حزب روادار اند؛ اما نه به وحدت آن. منافع ملی، رنج بی کران خلق و قطع جنگ، تأمين نظم و امنيت و اعمار میهن ويران مان، نزد آنها به پول سیاهی هم نمی ارزد؛ فقط مقام و منافع خود شان در نظر است و بس.
شواهد نشان می دهد که آنان به وطن ومردم آن هم علاقه یی چندانی ندارند، همه داروندار ومیراثهای گرانبهای متروکه از "پدران و اجداد غمخوار ملت و پاک نفس" شان را، که همه ماموران عالی رتبۀ دولت بودند "به قیمت صدها هزار دالر" بفروش رسانیده اند، دیگر به وطن نیز باز نخواهند گشت؛ ولی از بد طینتی و بدخواهی هم دست بر نمی دارند.
اما، حیف در آن است! که برخی شریفترین رفقای مان از همان دایرۀ باطل شیطانی خود را رها نمی توانند؛ به مطالعۀ سوابق سیاه آنان نمی پردازند؛ دست آوردهای جهان متمدن را رهنمای عمل قرار نمی دهند؛ فرمانبردارگونه به دنبال این فرمانداران روانند، تا مثل گذشته خود را به پیروی از آنها به رود نیل غرق نمایند. از این رفقای شریف تقاضا می نمایم، که غلامی و جدایی بس است؛ از این بتهای متحجر هیچ چیزی ساخته نیست؛ زمان بت پرستی زوال یافته است؛ آنها را بجای پرستش بشکنید وبه گودال تاریخ بسپارید.
اکنون زمان آن رسيده است تا نعرۀ وحدت را سر دهیم و با سایر رفقا یکجا شده، نیروی بزرگی را تشکیل نماييم، به خدمت گذاری مردم و ساختمان وطن همت گماریم.
ادامۀ دیدگاهم را زير عنوان « در نشست همه چیز بود، جز فضای رفیقانه، تفاهم و همبستگی !» می خوانید.
23 سپتامبر 2011