سنجر غفاری
دوکتور نجیب الله در قلب تاریخ
و مردم افغانستان زنده و جاویدان است
ترور فرزند ان افغان بی جواب نخواهد ماند !
بدون شک سرزمین افغانها حاصل اش چنین است . فرزندان صالح و مدافع ملی ما باید به پای دار و شکنجه گاها کشانیده شوند بخاطر اینکه ما باهم در تفاهم ملی برای منافع خویش قرار نداریم . آنچه ما پلان نموده و مینمایم حاصل بدست آمده آن تآ مین منافع بیگانه هارا نموده ، دشمنی های قومی، لسانی ، سمتی، سیاسی وعقیدتی ، گورستان های جوانان و نو جوانان ، رهبران و پیشوایان ملی و مردمی ما حاصل کدورت ما علیه همدیگر چیزی بیش نبوده و اگر بدین منوال طرز دید و تفکر ما ادامه یابد افغانستان را باید گورستان فرزندانش نامید . حرف حق در قلبها جآ می گیرد و دشمن را گین توز تر میگرداند . دوکتور نجیب الله مصالحه و راه حق را پیشه نمود ، دشمنان سعادت همگانی مارا بیشتر زبون ساخت تا اینکه در سطح داخلی و خارجی اتحاد مشترک شان باعث ان گردید تا به پای دار برود ولی تسلیم به بیگانه نگردد.
عوامل متعدد داخلی و خارجی یگانه رهبر محبوب ملی مردم افغانستان و بنیان گذار اندیشه مصالحه ملی را در زندان واقعیت های تاریخ و در خانه حرمت انسانهای جهان که برای نخستین بار فریاد و حق آزاد منشی و انتخاب زیست انسانی به دید ه و تفکر انسان بنام اعلامیه حقوق بشر از انجا صادر گردیده است مجبور به پناه جستن نمود . او در پناه و امید این شعار انسانی حفظ حقوق و آزادی های انسانی بنآ بر فیصله ها و تعهدات جامعه بین المللی به خواست و تحقق ارمان مصالحه ملی به خانه ملل متحد پناهنده شد و در انجا به وسیله دشمنان خارجی کشور و مردمش به جاودانگی پیوست .
روح اش شاد باد .
کودتای ثور 1371 رفقای حزبی و یاران بی و فااش که شعار عدالت اجتماعی را بر زبان داشتند دوکتور نجیب و مردم افغانستان را همرا با صفوف مبارزان و فرزندان صادق مردم افغانستان فدای خواست های کین توزانه خود و آی اس ای پاکستان نموده ، مجاهدین واقعی را نیز گروگان و بد نام این اهداف شان کردند . این بازی استخبارات بیگانه بود تا افغانستان ، رژیم قوی و قوای مسلح مردمی اش تحت رهبری حزب وطن و مشی مصالحه ملی باید ور شکست گردد. امروز واقعیت های دیروزی همانند سبزه های سبز پس از یخبندان و برف زمستان بیرون و هویدآ میگردد. هنگامی که رهبران مجاهدین به دستور سازمان استخباراتی پاکستان به کریملن راه یا فتند دشمنان داخلی حاکمیت دوکتور نجیب الله فرصت انتقام از وی را طرح ریزی نموده . و به خواست های رهبران مجاهدین تن در دادند.سازش و آمیزش های قومی و سمتی ریشه گرفت پس از این دید وادید ها کاسه های زیر نیم کاسه ها در افغانستان هویدا گردید. ملاقات ها و بیانیه های تاریخی دوکتور نجیب الله درآن زمان و اماده گی رهبران دولتی و حزبی افغانستان برای تسلیم دهی قدرت تحت مشاوریت و نظارت سازمان ملل متحد به شورای 51 نفری شامل قوماندانان داخلی دوطرف ،انصراف حزب وطن از قدرت تک حزبی ، ایجاد زمینه اتش بس میان طرف های در گیر ، بعدآ ایجاد شورای رهبری موقت دولتی تحت رهبری سازمان ملل متحد و حرکت بعدی بسوی انتخابات و اشتراک همه جناح های در گیر در انتخابات به شمول حزب وطن ، رفتن داکتر نجیب الله برای مدت 3 ماه در خارج از کشور ( کشور هند ) بعدآ روی کار آمدن حکومت مو قت و عبوری در افغانستان ، انتخابات و تغیرات در قانون اساسی کشور به وسیله لویه جرگه عنعنوی مردم افغانستان ، در وجود احزاب معتدل و میانه رو مجاهدین ، تکنو کرات ها ، احزاب میانه و معتقد به نفع واقعیت های ملی مردم افغانستان ، احزاب و نیروهای چپ دیموکراتیک همه شامل کامپاین مشترک اراده ملی میگردیدند و همانند سالیان پس از سقوط رژیم طالبان افغانستان وارد مرحله گذار بسوی دموکراسی نوین و جهان شمول شامل پروسه حاکمیت ملی و فرا منطقوی میگردید که افراط گرائی را در ریشه خنثی مینمود . چرا این پلان ها خنثی و ناکام گردید تشخیص آنرا امروز مردم ما نموده ، نبود قوت و حاکمیت دولتی را بیشتر از دیروز احساس مینمایند و از نبود قوای مسلح مجهز و نیرومند ، حاکمیت قانون ، و خلای قدرت و زعامت در کشور شان رنج میبرند و به عاملین سقوط و دسایس ثور 1371 نفرین میگویند . که بعدآ چرخش حوادث بعدی پرده از روی واقعیت ها حتما بر ملا مینماید . باور ما این است که بار کج به منزل نمی رسد افغانستان و مردمش قربانی داده و تشخیص واقعیت هارا در مراحل مختلف آن نموده و مینمایند امروز ضرورت است تا از گذشته ها ی تلخ حوادث کشور خویش بیاموزیم و با حاکمیت دولتی موجوده کنار بیایم . هدف از کنار آمدن استفاده معقول وبیلانس دقیق از وجود نیروهای مختلف سیاسی و نظامی داخلی و خارجی مطرح در سرنوشت کشوری ما و برگشت دو باره بطرف ایجاد باور های معقول و پذیرش همدیگر بخاطر تظمین ثبات و تقویت پایگاه ملی و مردمی ما بر علیه دسیایس دشمنان سعادت همگانی ما که برای ما دشمن میسازند و مسلح مینماید برادر را علیه برادر و فرزند را علیه پدر بلاخره یک قوم را علیه دیگر ی برای بقای ( انارشیزم ملی افغانی ) به نفع خویش استفاده مینمایند . انارشیزم ملی افغانی عبارت از بقا و گسترش جنگ سیاسی ، لسانی ، سمتی و منطقوی با شعار آزادی ، نجات دین و مذهب ، بیرون راندن نیروهای خارجی به وسیله فرزندان افغان بنام طالب ، مجاهد ، کمونیست که بنیاد اساسی آن را تآ مین منافع کشور های همسایه و منطقه منجمله پاکستان و ایران تشکیل میدهد میباشد .که قدرت های بزرگ جهانی و منطقوی از موجودیت این انارشیزم استحصال استراتیژی به نفع خویش نموده شخصیت های ملی ، رهبران قومی ، رهبران سیاسی و مذهبی ، کادر ها و روشنفکران مترقی ، جنبش های مردمی در مقطع زمانی فدای این سیاست گذاری ها گردیده منجمله شهید سردار محمد داود ، شهید دوکتور نجیب الله و شهید احمد شاه مسعود که مردم افغان این چهره ها و شخصیت هارا ضد اعمال و اهداف استخبارات پاکستان علیه کشور و مردم شان می شناسند قربانی گردیدند. نباید دیگر برای دشمنان سعادت همگانی ما فرصت این را داد تا وحشت و انتقام را میان فرزندان افغان بنام قوم ، سمت ، لسان ، دین و مذهب بالای ما تحمیل نمایند . باید با سواد سیاسی و علمی ، با اخلاق افغانی وپیوراسلا می با همدیگر دست محبت و آغوش اخوت را بازنمایم . علماو بزرگان ما به حق فرموده اندکه علمست با عث شرف وشان آدمی . از بی خبری ، ترس و غفلت خانه ما ویران ، نسل جوان ما محرم از سعادت ملی ، پیر مردان وزنان ما آواره دیار بیگانه ، کادر علمی و مسلکی ما حمال و گدایان دیار اجنبی ها گردیده است . این را به خود سعادت میداریم که چگونه علیه همدیگر شهادت بدهیم تا بیگانه ها مارا درخانه ما تیر باران ننمایند و یا قبول نمایند که ما افغان این خانه هستیم مگر بدون علم و دانش . خاموش بودن ما بعد از این گناه است و قبول جنگ و مصیبت ها برعلیه همدیگر ناروا و حرام بوده . باید از فرصت موجوده برای نجات خویش و نسل آینده با مسولیت شویم و تصمیم مشترک ملی را بگیریم . بی سوادی مادر فقر ، فقر طوفان مصیبت های تحمیلی بالای کشور و مردم ما میباشد . راقم های سیا و تاریک بی باوری و قصاوت قلبی را علیه همدیگر باز ننمایم ، تشخیص از ما و قضاوت را برای تاریخ و نسل های بعدی بگذاریم . برای نجات خانه مشترک و آرامش روحی اطفال خویش تصمیم بگیریم که برای شان چه کرده ایم و چه میتوانیم انجام بدهیم . حضور نیروهای خارجی بنا بر عوامل معین و مشخص بازی های سیاسی – نظامی و اقتصادی کشور های ذی نفع در موجودیت بی ثباتی و فقدان تصمیم مشترک ملی ما افغانها قادر به ختم ناباوری ها در کشور و منطقه نگردیده است . فشار های بیرون مرزی و صدور جنگجویان مسلح از آنطرف دیورند به یک اصل قبول شده و کلیدی برای تآمین منافع کشور های همسایه منجمله پاکستان و ایران از طرف قدرت های بزرگ و متحد جهان در مبارزه علیه تروریزم و مواد مخدره به فورمول سازش و چشم پوشی از واقعیت ها و عوامل ادامه جنگ در کشور ما مبدل گردیده . شبکه های استخباراتی و تروریستی این کشور ها با جرعت کامل تمامآ اهداف پلان شده خویش را بر علیه نیروهای متحد و افغان عملی مینمایند . ترور شخصیت ها و قوماندانان دسته اول ، رهبران و موسفیدان قومی و مذهبی و بلا خره انجام عملیات های انتحاری برعله اهداف شان در کشور ما ادامه داشته ، در عرصه سیاسی نیز توانسته اند تا نیروهای تحت حمایه و مورد قبول شان را بالای ذهنیت عامه مردم ما و جهان که به هدف نابودی ومحو کامل این پدیده و عامل عمده حوادث دلخراش و تراژیدی بار قرن (در امریکا و نقاط مختلف جهان گردیده اند ) باید از صحنه بیرون کشیده شده ونابود میگردیدند. امروز تصمیم بر آن است تا این تروریستان را چون عنصر فعال و ضروری بدیل بحران کنونی درعرصه سیاست جهانی و منطقوی جاگزین نمایند . و در قبال تصامیم اتخاذ شده قبلی خویش یعنی قل و قم تروریستان متزلزل و حراسان میباشند . اگر مصالحه با این تروریستان را امروز نیکو و ضروری می پندارند ، پس مسولیت آغاز و ادامه تراژیدی قرن 21 و حوادث تحمیلی و ویرانگر 11 سپتامبر2001 ، قتل داکتر نجیب الله در خانه ملل جهان ، تروراحمد شاه مسعود قوماندان مقاومت علیه اشغال نظامیان پاکستانی ، و صدها و هزاران انسان در دشت لیلی و حوادث خونین انتحاری هارا بر علیه مردم ما و در نقاط مختلف جهان کدام کشور و قدرت جهان عهده دار خواهد گردید.؟ نسل آینده افغان ویا نسل آینده کشور های متحددر مبارزه با این تروریستان ؟
سنجر غفاری .