سنجر غفاری

 

طالبان برای کی می جنگند

پاکستان ویا افغانستان ؟

 

افغانستان  در بازی های  سیاسی ، نظامی  و استراتیژیکی  کشور های  بزرگ و منطقه  بیش از نیم قرن میشود که به جنگ  سرد  وگرم  به اصطلاح  بازیگران  این  سناریو ی ناتمام فرامنطقوی و جهانی  کشانیده  شده است .  استخبارات نظامی و جنرالان  انگریز صفت   پاکستان یگانه  تیکه دارن آغازو ادارمه  این  تراژیدی  همانند محل  کثافات و  دفن  فضله های این  عملیات  استراتیژیکی   کشور  های  عربی و  غربی  با  حفظ   مارک و کرکتر   انگریزی   اش  در  منطقه  برای   همسایه  ها و رهنمایان   بین المللی اش  پاکستان   را به  با طلاق   کثافت و تعفن  برای مردمان همسایه  منطقه و جهان مبدل نموده است  . دوکتورین سیاسی و نظامی ، استراتیژی و موقعیت جیو پولیتیکی پاکستان  در منطقه از ایجاد این کشور در جغرافیای منطقه  تعرضی و تخریش کننده بوده  وسیله فشار و تهدید برای  کشور های هند ، افغانستان ، چین ، ایران  و شوروی وقت ، روسیه امروز  بنیاد گذاشته شده است . طی  چند مراتبه جنگ  با کشور هندوستان ، که به تجزیه کشور پاکستان و به زانو در آمدن سیستم نظامی اش با نظامیان هندتمام شد ، نتوانست تا شرم و حیای نظامیان شان را   پنهان  نمایند . برای کسب  برتری با  نظامیان هندی تصمیم   گرفت   تا به دامان     افراطیت  و ترور ،  مواد  مخدر  و ترافیک اسلحه جعلکاری ، تهیه و پخش مواد  تبلیغاتی علیه  نیروهای روشنگر جهان ، ادیان و  پیروان مذاهب   مختلف  جهان  مترقی ، بخاطر  کسب   امتیازات  مالی و  تکمیل  بودجه   نظامی  خویش از هیچ  امکانی  صرفه   ننموده   حتآ  از  مقدسات   اسلام  بزرگ  و  احساسات مذهبی ، انسانی ، و عاطفی  انسانهای مختلف جهان استفاده های نامشوع و غیر انسانی را انجام  داده  و میدهند . امروز  این  واقعیت   از دید  مردمان   جهان  پنهان نیست که هزاران تروریست و شبکه های افراط گرائی جهانی به شمول رهبران شان در خانه های جنرالان و افسران عالی رتبه استخبارات نظامی پاکستان حمایت و محافظت میگردند.      از بین بردن   بن  لادن به  وسیله کماندوهای  خاص امریکا بزرگترین  جنایت  نظامیان  و استخبارات نظامی پاکستان را برملا نمودکه از موجودیت بن لادن در کشور شان کتمان نموده بودند . و موجودیت رهبران طالبان و القاعده با سخن گویان شان  اسناد و شواهدی را بیان میدارد  که جهانیان  نباید  خاموشانه وبی مسولیت  از پهلوی  این واقعیت ها که بخاطر خاتمه بخشیدن به جنایات  ضد  بشری و  تروریستان  بین المللی  کمپاین نظامی و حرکت متحدانه را آغاز و تنظیم نموده اند و بخاطر عملی شدن این اقدام شان طی بیش از یک دهه فرزندان شان را قربانی  داده  ومیدهند نباید  گذشت .  باید  قاطعانه  گامهای  عملی را انجام  بدهند ودر غیر آن  مسول تمامآ   تراژیدی  های  تحمیلی   بالای   کشور  و  مردم   افغانستان   و حوادث   خونین   تروریستی در سرتا سرجهان منجمله سپتامبر یازدهم را با همدستی با ای اس ای  پاکستان  عهده دار  باشند . نباید چنان  تصور  نمود که  انسان  امروزی با در اختیار  داشتن این همه  وسایل    پیشرفته  و مدرن  اطلاعاتی  نشرات و تبلیغات  در سطح جهانی  و مطبوعات بین المللی این واقعیت را تثبیت ننموده باشند که طالبان یعنی چی و القاعده یعنی کی .!!!!

سوال  طوری  مطرح  است  که اگر  طالبان  برای آزادی  افغانستان و سعادت ملی افغانها مبارزه  مسلحانه نموده ومینمایند چرا  متحدین نظامی  و شورای امنیت سازمان ملل متحد استفاده از قوت  های  نظامی  را بر علیه  طالبان در  افغانستان  مشروع دانسته  به اقدام نظامی  متوصل گردیدند ؟   طالبان علیه   جبهه  ضد  شمال   که برای  شان  حکومت شر وفساد ،  و بقایای کمونیزم  خوانده بودند به حمایت  نظامیان پاکستانی و تقویت بنیه مالی عرب ها  تشکیل  و در  جنگ   منظم  به    وسیله اردو، استخبارات    و قوت های هوائی پاکستان  سوق واداره  گردیده و همین حال در دست استخبارات پاکستان قرار دارند.  . حادثه خونین سپتامبر 2001  ثابت  نمود  که  رژیم  و رهبری   طالبان  حامی القاعده  و تروریزم بین المللی در افغانستان و پاکستان  بوده باید رهبران و پایگاهای تروریستان بین المللی  نابود گردد که  نشد چرا ؟  

 پس از این که رژیم طالبان به وسیله  فشار نظامی  قوت های بین المللی  سرنگون شد . رهبران و قوماندانان دسته اول  به حمایت و محافظت ای اس ای پاکستان از افغانستان به  مخفی گاهای مخصوص و از قبل تنظیم یافته به مناطق  قبایلی  و به خصوص  در کویته پاکستان به اسوده گی سطر واخفا گردیدند  چرا جهان متحد و دشمنان تروریزم بین المللی  سکوت اختیار  نمودند .؟  تلافی این سکوت و خاموشی را  باید مادران  افغان و مادران سربازان قوت های بین المللی بدهند ،  وبار دشوار این غفلت  باید به  عهده  زنان بیوه و فرزندان یتیم شان  باشد ؟  متحدین و  نظامیان   پاکستانی  ، شیخ  های  عرب و  رهبران طالبان  و گوش به فرمان های   ای اس ای   پاکستان  باید این   جواب را   بدهند   که ادامه  تراژیدی و انتقام از  مردم و کشور  افغانستان که در   موقعیت   جیو پولتیکی   و جیو استراتیژیکی   جغرافیای منطقه مقبول استوار ، مقاوم تسلیم ناپذیر و هویدا می درخشد  چنین باشد ؟   واقعیت  این است و همه میدانند  که  پس  از سقوط  حاکمیت  قانون در سال 1992  به وسیله  کمپاین مشترک  استخبارات کشور های همسایه و منطقه  برای  آزادی و سعادت  همگانی مردم  افغانستان  هیچ یک  از این نیروها ی مطرح در بحران  موجوده  و تراژیدی بیش از سه دهه صادقانه گام  بر نداشته  و همه برای منافع و کسب برتری جوئی علیه همدیگر افغان را بر علیه کشور و مردمش طالب و مجاهد صفت داده  مرگبار ترین و مدرن ترین اسلحه و مواد  تخریبی را در اختیار شان قرار داده  در حمایت استخباراتی  خویش  بر علیه همدیگر و بخاطر  گسترش  و توسعه نفوذ خویش در منطقه استحصال وظیفه نموده ومینمایند .  درحال که واقعیت را همه میدانند و احساس نموده اند که طالب  و پاکستان  جوهر ومایه جنگ ، وحشت  و  تروریزم  بین المللی  هستند معامله گری های سیاسی و شخصیت سازی چهره های بد نام و سیا را که از دهان شان تنها کلمه جنگ و ادامه جنگ بیرون میشود باید به مصالحه  با ایشان معتقدانه رفت .؟    آیا بدون از طالبان  دیگر نیروهای ملی و مترقی  در افغانستان همه مرده اند و افت زده هستند ، افغانستان خانه افغانها است و یا خانه  پاکستانی ها و پنجابی ها که باید طالبان سرنوشت  سیاسی و آینده  این کشور را  حتمآ عهده  دار گردند؟. اقوا دیگری  نیز در افغانستان هستند. چون  پشتون ، بلوچ  هزاره ،  تاجک  و ازبک  ، پشه ئی   و ایماق ، مسلمانان  هندو ها و  یهودان و مسیحی ها  همه  یک  افغان واحد هستند و در رنج و عذاب ملی  یکسان داغدیده و ناراحت بوده  این دشمنان سعادت همگانی ملت  و اقوام مختلف افغانستان است که خانه مشترک مارا میخواهند در نفاق علیه ما قرار بدهند و میخواهند تا جبران شکست ها تصفیه  حساب شان از دیگران را الی سرحد  تجزیه حتمی کشور و نابودی قوت نظامی و اتومی خویش را با حمایت و ادامه جنگ و ویرانگری به وسیله طالبان  از کشور و مردم افغانستان بگیرند .  این واقعیت را فراموش نموده اند که کشت شان را نباید به وسیله دیگران درو نمود  .  طالبان دشمن سعادت همگانی مردم افغانستان بوده و است . امروز  جهان با همه پول و قدرت نظامی اش برای  ختم جنگ و مصیبت ها به افغانستان آمده اند مگر پاکستان و طالبان بودند و هستند که در جهت  تشدید و ادامه مصیبت ها  در  دو طرف دیورند   فاجعه  می آفرینند ، انتحاری ها و تروریستان را برای قتل عام مردم و ویرانی خانه افغانها  ار سال میدارند و در نفاق ملی و خصومت های قومی و مذهبی  میان مسلمانان  در افغانستان و پاکستان  برای منافع دشمنان اسلام و جهان   مترقی   سوگند  خورده  و  اتحاد نموده اند .  روزانه   دها انتحاری  را بخاطر مستحکم  نگهداری این سوگند  واتحاد  نامقدس  به خانه ما  افغانها ارسال و مصیبت می آفرینند .   نیروهای  ملی و  مترقی در  افغانستان  و جهان به این  عقیده و  نظر مشترک رسیده اند که تصفیه و پاکسازی  استخبارات و نظامیان پاکستان  نابودی و پاکسازی همه  مراکز و مدارس  طالبان والقاعده و  تاریک  اندیشان قرن 21  خواهد  بود که به وسیله جنرال ضیالحق  در دهه هشتاد و  سازمان استخباراتی نظامی پاکستان ( ای اس ای ) هسته گذاری گردیده بود ولی   بازی طوری اعیار نگردیده بود و آشتباه در این بود که با از میان برداشتن ضیا الحق باید این لانه جاسوسی و مصیبت بار نیز تصفیه و از بین برده میشد تا طالبانیزم  و افراط گرائی   باعث نمیگردید که امریکا  ومتحدین با قوت و قدرت نظامی و مالی خویش  و با قبول قربانی های بیش از تصور شهروندان و فرزندان شان به جنگ  و مقابله  توسط هم پیمان و متحد  بی وفاو کاذب اش به افغانستان و منطقه حضور نمی یافت .  نباید انتقام  و خشم این همه نا عاقبت اندیشی ها و توسعه طلبی های سیاسی و نظامی را در منطقه  بردوش  مردم و کشور افغانها جبرآ تحمیل نمود .  باید  با چشمان باز و دید وسیع و مطمعین بسوی نیروهای روشنفکر و کادر های ملی و سرمایه های مادی ومعنوی مردم افغانستان  مراجعه صورت بگیرد .  فقط یگانه راه ختم و رسیدن به تفاهم و وحدت  ملی و همگانی در افغانستان و منطقه متوسل  شدن و اتکا نمودن به فرزندان  صالح افغان  را میتوان   یگانه راه رسیدن به  آرامش  دانست .   فورمول حل بحران چنین است .  روشنفکران  و نیروهای ملی و مترقی + روحانیون پاک سرشت و روشن +  رهبران و بزرگان اقوام مختلف  افغان  که بنام  حزبی ، مجاهد و طالب  باهم به نفاق و بی اعتمادی کشانیده شده اند . و شبکه های جاسوسی پاکستان و مخالفین سعادت ملی ما هرگز نمی خواهند  تا این  ترکیب  ملی در  یک وحدت  همگانی سرنوشت ملی و  کشوری   شان را عهده دار گردند و باهم دریک تصمیم و گذشت  قرار بگیرند .  بدون  این فورمول  هیچ قدرت و قوتی نمی تواند تا در افغانستان  و منطقه صلح و ثبات را تآمین و تظمین نماید .   اتکا برطالب و پاکستان  به مفهوم  کشانیدن و توسعه بخشیدن  جنگ و انتحاری ها در  نیو یارک ، مسکو ، لندن ،  پاریس ، برلین ، و بلا خره سراسر  قاره  های جهان  خواهد بود .   و دور از تصور نخواهد  بود که تکرار حادثه  ناروی  را در اکثریت نقاط جهان خواهیم بود . 

 

 

سنجر غفاری 

 


بالا
 
بازگشت