یک صفحۀ سیاه دیگری در تاریخ کهن آریانا افغانستان !
داکتر غلام محمد دستگیر
برومفیلد, کولورادو, اضلاع متحدۀ امریکا
امیرمحمد یعقوبخان که در مارچ 1879 بعد از مرگ پدرش امیر دوست محمد به پادشاهی رسید, از بدو جلوسش خودرا بدشمن سپرد ودر دام تزویر و شیطنت انگلیس افتاده وطن را در26 می سال 1879 با معاهدۀ گندمک به آنها هدیه داد ودر سلسلۀ خائینین ملی مقام والا اعراض کرد. امیرمحمد یعقوبخان با معاهدۀ گندمکیک سلسله جبال صعبالعبور را با ساکنین مسکین و بیوسیلۀّ آن که در حقیقت سپرمملکت درنواحی شرقی افغانستان در مقابل هجوم استعماری دشمن بود, بهند برطانوی تسلیم نمود. این نواحی مشتمل است بر: علاقۀ کرم تا ابتدای جاجی ودرۀ هیبتناک خیبرتا کنار شرقی هفت چاهۀ لندی کوتل, سیپی و پشین تا کوه کوژک. این بود اولین ورق سیاه و ننگین در تاریخ کشور ما که بمفاد انگلیس انجامید وامروزاولاد ناجائیزانگلیس همین پاکستانتیهای مسلمان نما اند که ازین مناطق و نواحی خواهران, برادران, اطفال و موسفیدان مومن و مسلمان معصوم و بی کناه مارا راکت نثار میکنند, اختطاف مینمایند و سر میبرند.
امیرعبدالرحمن خان شاه خاین, مطلق العنان , ظالم و وطنفروش ما,یک شاه منفورو بیسوادیست که تاریخ زرین و چندین هزار سالۀ آریایی مارا با فیصله های واهی و بیخردانۀ خود با صفحۀ سیاهی دیگری ,ملوث ساخته است. وقتیکه روسها در نواحی پنجده برای حمله صف آرائی داشتند, این امیر بیکفایت ووطنفروش به محافظین سرحدی امر صادر کرد که به مرغاب عقب نشینی نمایند و اگر روسها بمرغاب آمدند آنها باید به میمنه بر گردند.به اینصورت پنجده, آق تیپه, چمن بند, و چشمۀ سلیم بتصرف روسها درآمد. این شاه منفور, معاهدۀ دیورند را که قبلأ به انگلیسی رقم یافته بود و توسط مستخدمین هندی دیورند بفارسی تحت اللفظی ترجمه شده بود ونقشۀ خطوط سرحدی را که یک ارکان حرب انگلیس در اطاقش تهییه نموده بود بدون تزئید و یا تنقیص یک کلمه و بدون تدقیق و تحقیق فقط در سایۀ تهدید و تلبیس انگلیس به اصطلاح چشم پت امضا کرد و به این ترتیب در 1893 برای حفظ تاج و تخت خود از استقلال و خاکهای افغانستان در برابر انگلیس گذشت و تحویل داد.
درین اواخر, به اساس نوشتۀ فاضل دانشمند وطندار گرانقدر محمد سعید فیضی در صفحۀ دوم دو هفته نامِۀ وزین امید, از روزجمعه 12 ماه جون الی 23 ماه جون 2011 بیش از 600 راکت از طرف اردوی پاکستان به مناطق سرحدی کنر و ننگرهار فیر شده بود و جنرال امر خیل قوماندان قوهی سرحدی گفته است که راکتهای فیر شده از جانب پاکستان تا همانروزجان 85 نفر را گرفته و صدها نفر مجروح بجا گذاشته است. اما حکومت تا 25 ماه جون خم به ابرو نیاورد, تا وقتیکه سر و صدا ها بلند شد و فیرهای راکتی ادامه یافت, باالأخره جناب شان در کنفرانس تهران موضوع را بخدمت آصف زرداری (عرض) نمود, و او با تبختر زیاد اظهار داشت ازین عمل اطلاعی ندارد, و گفت از طرف اردوی پاکستان صورت نگرفته است !جای تأسف است که نظر یعدم اقدام جدی و رهبری ناقص کرزی و جامعۀ جهانی جنرال امین الله امر خیل قوماندان پلیس زون شرقی بتاریخ 30 جون 2011 از پست خود استعفی داده است.
خوانندگان گرامی, این عکس العمل منفی و بیتفاوت زمامداری کرزی در مقابل راکتهای پاکستان و خونریزی و شهادت وطنداران بی بضاعت و مظلوم ما کمتر از اعمال نا شایستۀ خائینین ملی فوق نیست.
نمیدانم چرا خون و جان یک وطندار ما از طرف این انگلیس بچگان پاکستان آنقدر بی ارزش است که حتی رئیس جمهور آن مملکت نو پیدا یک عرض تسلیت را ابا میورزد و رئیس جمهور افغانستان با توضع از این تجاوز نا جوانمردانه یک (عرض) تقدیم نماید. این رئیس جمهور کرزی سوگند یاد کرده است تا از تمامیت ارضی افغانستان دفاع نماید که متأسفانه تا اکنون هیچیک اقدام جدی حتی دیپلوماتیک مانند اخراج نمایندۀ آن مملکت شصت و چند ساله تروریست و دهشت افگن, صورت نگرفته است. درین قسمت نا گزیرم از معلوماتیکه در INC Shell در قسمت رول بادارپاکستانیها ,انگلیسها, که چگونه نام افغانستان را از خراسان به افغانستان با مشورۀ روسها و جهت تولید یک منطقۀ بفر نوشتۀ نشر یافته است,حضور تان تقدبم بدارم: یکنفر پاکستانی بی حیا و جاهل زیر نام داکترتجمل نوید که خود را مؤرخ و محقق مینگارد, مینویسد که تمدن پاکستان یا Pakistan Civilization تاریخچۀ پنجهزار ساله دارد. ببینید, این پاکستانیی که ممکن یک عضودستگاه مخرب جاسوسی پاکستان است چه معلومات تخریش کننده و واهی را برای خوشنودی باداران خود پخش کرده است. و تا هنوز هم از طرف وزارت خارجه افغانستان توجهه بعمل نیامده و عکس العملی نشان داده نشده است. آیا نمیدانند که خموشی معنی رضاست و راه دادن بدشمن است که پسانها قوی تر و شدید تر تبارز کند.
این بیکفایتیها از تحمل وحد گذشته و صبر مردم لبریز گردیده وقت آنست که کرزی و دار ودستۀ مافیایی و خوابیدۀ وی از طرف مردم افغانستان خلع و یا محاکمه شوند.