فضل الرحیم رحیم

 

طنز

از قلم فضل الرحیم رحیم

برگرفته شده ازگزینه ء(فساد نامه)

 

یک اعتراض عدالتخواهانه !

 

دولت به توکل خدا یک رقم کار و فعالیت می کند چشم بد دور ، که یک رقم نی یک رقم ، یک جای نی یک جای ، به شکلی از اشکال حضور این فعالیت را مردم با پوستهای به شکم و شکم های به پشت چسپیدهء شان در هرجا و هر لحظه و بخصوص درراه بندان های طول البلد و عرض البلد چنان احساس می کنند که نپرس ، در زمان راه بندان کسی عیان و کسی پنهان از بارگاه حق استدعا می کنند که : ای پروردگار عالم ، تو آن بنده ء کله دار ات که موتر را ساخت جایش را بهشت برین بگردان . از برکت همان بندهء جنتی ات است که امروز مقامات ما کاروان ، کاروان از برابر چشمان ما سوار برآن می گزرند خوب شده این کاروان فیل ها نبودند و گر نه بجای 5 ساعت راه بندان 24 ساعت راه بندان می شد و باز خوب شد که این کاروان اشتر ها نبودند که بجای 6 ساعت راه بندان 16 ساعت راه بندان می بود و مهم تر از همه اینکه کسالت مقامات معظم ما از سواری بر فیل ها و اشتر ها موجب برهم خوردن مزاج مبارک شان می گردید و این مظلومین، روز ها بجای شب و شبها بجای روز در خواب شرین ، مداوا و علاج رفع کسالت به سر می بردند که خدا ناخواسته در صورت دچار شدن به کسالت مزاج مقامات نظم و ترتیب موجود، هفت کوه سیاه در میان  فلج می شد  که این خود باعث عقب مانی ونارسائی های بموقع و بی موقع در کار های دولتی و حکومتی و نظم عامه می شد . ...........

به همین سلسلهء  راه بندان من هم همین پیش پریروز در یک راه بندان پرُ از مظاهره چیان با شعارهای رنگی ، جنگی و بنگی بردست چنان گیر افتادم که در جای ام میخکوب و ازدیدنش هک و پک شده بودم قصه از این قرار است : زمانیکه می خواستم از چهاراهی بنام چار پلاق ، بگزرم که ناگاه چشمانم به موجی از معترضین ناراضی ، سرکش و سر تنبه که با عالمی از شعار های مختلف النوع از چهار طرف چهاراهی چار پلاق ، با موزیک اشپلاق رسیدن که به مجرد رسیدن راه بدان شروع شد و من بیچاره و بیخبر از اصل قصه چنان جای به جای میخکوب و هک و پک ماندم  و وقتی که من پلیس را دیدم که در راه بندان چی صادقانه به وظایف شان می رسند و مظاهره را حمایت می کند . دلم یک رقم باغ ، باغ شد و با خود گفتم که حتمن از حق یتیمان و بیوه زنان در این مظاهر گپهای خواهد بود و یااینکه مسله کار و بیکاری  مطرح خواهد شد و یا اینکه ........... در همین چرُت و فکر غرق و پرق بودم که در وسط چهاراهی یک آدم که بیشتر خدا ناکرده به یک میرزاقلم کهنه کار و کهنه بیخ شکل و چهره میداد وارد شد و با بلند گو برای جلب توجه حاضرین گفت : توجه ، توجه و توجه !

برادر ها من میرزا شیر دل مشهور به دلبند ، رئیس یا کلانتر اتحادیه صنفی رشوه خوران طبقه پائین ، معاون اول رشوه خوران طبقه متوسط و عضو ارتباط میان طبقه بالا با سایر طبقات می باشم . همان طوریکه شما می دانید و می فمهمید که زیر بنا و یا سنگ پایه هر دولت سر شانه های  تحویلدار ، چپراستی ، خزانه دار، کاتب و مامور سوار می باشد . اگر این ها حضور فعال فزیکی در موقف های شان نداشته باشند  خدا ناخواسته دولت بی پایه و بی سایه  تنها به مقامات در طبقه بالا به شکل پوقانه در هوا معلق می ماند . و اگر رابطه بین طبقه بالا و پائین حسنه و به حساب برابر مساویانه باشد وطن گل و گلزار و همه چیز برقرار می باشد . خواست ما امروز به همین اساس است و مظاهره ما هم بر همین بنیاد می باشد که :

1 – ما از مقامات جداً تقاضا می کنیم که عاجل در قانون جزا تعدیلات و اصلاحاتی ذیل را وارد نمایند :

 -  رشوه خوری حق مسلم هر شهر وند کشور ما می باشد و دولت از این حق با در نظرداشت حق مساوی شهروندان مجبور به  حمایت فزیکی و معنوی بدون طرح بالای و پائینی است .

2 -  شورای کلانتر های فارغ از پاسخ گفتند به خاطر ایجاد نظم درست و تامین عدالت باید نرخنامه ء معین و قابل اجرا در تمام سطوح ادارات دولتی برای پرداخت رشوه ، راترتیب و به زود ترین فرصت ممکن به همه دفاتر آنرا بفرستند تا با آواختن آن بالای سر مامورین و موظفین از تلف شدن وقت و چنه زدن مراجعین در جریان اجرای کار شان جلوگیری شود .

3 -  ما حاضریم تا از رشوه های گرفته شده در سال ، 6 فیصد مالیه بر عایدات بپردازیم بلمقابل از مقامات هم تقاضاداریم تا از گرفتگی های شان 25  فیصد مالیه بپردازند زیرا معاملات ایشان با اسعار خارجی رفاقت و قرابت دارد.

4 – در پایان پیشنهاد می کنیم که تا راه بدان مذاکره و مفاهمه که از جانب مقامات سرراه ما بوجود آمده رفع شود تا بتوانیم با عمل مشترک تا چندی که این دم و دستگاه است در پرتو فساد عادلانه رشوه بخوریم و کیف کنیم در این صورت هم ما خوش و هم شما خوش و هم ................... ما کاپی های این اعتراضنامه را به دفاتر بین المللی معتبر که در شهرما نمایندگی دارند می سپاریم تااز سر ما و از سر مقامات معظم ما دست وردار شوند و ما را به کار و بار و غریبی ما بگزارند . و من الله توفیق . من که از صحبت های عالمانه و پر از احساس عاطفی و برحق  جناب میرزا شیر دل مشهور به دلبند ، فیض بردم

و با خود گفتن راستی که در کشور ما دموکراسی به مفهوم واقعی اش در حال ارتقا و ترقی است مردم می توانند از حقوق خود شان با براه اندازی اعتراض و میتنگ و مظاهره دفاع نمایند راستی خدا، امید وار شدم به اینکه فقط ما در چند قدمی رسیدن به ناف دموکراسی قرار داریم .

فضل الرحیم رحیم

30.05.2010

 

 


بالا
 
بازگشت