بومان علی قاسمی

 

 

چالشها و نتایج  حمله ارتش پاکستان  بر وزیرستان جنوبی

 

                                                                       

 

یک هفته از اغاز عملیات  نظامی ارتش پاکستان بر وزیرستان جنوبی میگذرد.

طالبان به رهبری حکیم الله محسود ، در وزیرستان جنوبی ، بعد از کسب اطلاعات  در مورد طرح عملیات ارتش بر وزیرستان جنوبی ،  که ممکن توسط حمایت کننده گان این گروه در میان ارتش به انان رسیده بود ،  در هفته های گذشته  چندین حمله خونین را  علیه مراکز امنیتی پاکستان در شهر های مختلف و مهم چون  اسلام اباد ، راولپندی ، لاهور و پشاور  براه انداختند که در نتیجه این حملات خونین  بیش از یکصد تن از نیروهای نظامی و امنیتی و شهروندان  پاکستان جان باختند .

 

حدود سه ماه پیش  نیروهای ارتش پاکستان  علیه مواضع طالبان  بر مناطق دره سوات در فاصله یکصدو پنجاه کیلو متری  پایتخت  حمله ور شدند که  این درگیری  با وصف اینکه صد ها هزار تن را از این مناطق اواره ساخت  تاکنون  پایان نیافته و  بجز از تصرف شماری از مناطق  از تصرف طالبان  انهم با حمایت  نیروهای  محلی و مردمی ، دستاورد بزرگی در مورد از بین بردن طالبان نصیب شان نگردیده  است .

 

فرمانده  ارتش پاکستان  جنرال اشفاق کیانی  بعد از دو نشست  با رهبران  احزاب سیاسی و مسئولین بلند پایه دولتی دوهفته پیشترتوانست قناعت انها را در مورد اجرای عملیات ارتش  بر وزیرستان جنوبی که از سال 2001 بدینسو مرکز اصلی ترورستان و احزاب تند رو بین المللی اسلامی بحساب می اید ، حاصل نماید .

 

در نتیجه  بتاریخ  هفدهم ماه اکتوبر سال روان میلادی سی هزار ارتش پاکستان  پس از یک سلسله عملیات های هوائی ، با پشتیبانی  نیروهای زرهی و توپخانه ارتش و همچنین همایت کامل نیروهای هوایی این کشور ، حملات شانرا بر وزیرستان جنوبی اغاز کردند .

در حال حاضر ارتش پاکستان  به شدید ترین مقامت  نیروهای طالبان ، القاعده و جنگجویان خارجی دیگر که دراین خطه  از سالها فعالیت دارند  مواجه  گردیده است .

از نگاه  منطقه شناسی ، جنگجویان  طالب و القاعده  ،  از وجب وجب و از نقطه نقطه این سرزمین شناخت و اگاهی دارند و سالهاست که دراین خطه  به اموزش پرداخته اند و عملیات های زایادی را علیه ارتش پاکستان و افغانستان و نیروهای خارجی مستقر درافغانستان طرح ریزی کرده  اند. و از دره ها و شگاف های کوه های صعب العبورو شیار های طبیعی  و سنگرهای دست ساخته در سه دهه به خوبی شناخت و اگاهی دارند

 

وزیرستان جنوبی از نگاه  موقعیت جغرافیائی  درجنوب خط مرزی  پاکستان با افغانستان قرار دارد و این ناحیه از جمله  اینجسی های نیمه خود مختاری  است  که  به هیچ یک از ایالت های چهارگانه  پاکستان تعلق ندارند و  مستقیمأ تحت کنترول دولت مرکزی میباشند که  توسط  نماینده سیاسی  دولت مرکزی نظارت میشوند .

وزیرستان به دوبخش  شمالی و جنوبی تقسیم شده است  که  بیشترین شهروندان این دو بخش از طایفه وزیر و قسمت عمده  یا اکثریت اهالی وزیرستان جنوبی از قبیله محسود میباشند که مرکز وزیرستان شمالی شهر میرانشاه و  مرکز وزیرستان جنوبی شهر وانا میباشد.

وزیرستان  ناحیه کوهستانی است که کوه های مرتفع وزیرستان جنوبی بیشتر برفگیر، سرد و دارای جنگلات انبوهی از درختان ارچه ، بلوط و جلغوزه میباشند .

وزیرستان  جنوبی ، طبق گزارش رسانه ها و اظهارات  کشور های غربی  خطرناکترین  نقطه روی زمین از نگاه  فعالیت مراکز ترورستی شناخته شده است و سالها است که  شمار زیادی از نیروهای تند رو بنیادگرای اسلامی را از سرتاسر جهان به خود جاداده است .

 

طبق گزارش رسانه های همگانی  دروزیرستان جنوبی بین پانزده  تا بیست هزار جنگجو متشکل از نیروهای طالب ، القاعده و تندروان اسلامی و ابسته به کشور های دیگر ، اماده نبرد علیه  ارتش پاکستان هستند که شمار زیادی از این نیروها را جوانان بین سنین بیست تا سی سال تشکیل میدهند که سالها توسط رهبران طالبان و علمای مذهبی شان در مدارس  شستشوی مغزی شده اند و جنگ در مقابل هر نیرو را  جزء از عقیده شان میدانند و از جنگ ، کشتن و کشته شدن هیچ گونه ترسی  ندارند و از شقی القلب ترین و بی رحم ترین انسانهای روی زمین  بشمار می ایند ،  حتی نوجوانان و کودکان این مناطق را نیز با کشتن و انتحارخو داده اند که  افراد دشمن را توسط کودکان شان همچون گوسفند ذبح میکنند. و صد ها جوان و نوجوان  را برای  حملات انتحاری  اماده در اختیار دارند.  

گذشته از ان طبق اظهارات  قاری حسین  یاور نزدیک حکیم الله محسود و تربیت دهنده نیروهای انتحاری ، طالبان  تحت رهبری محسود  براین باور شده اند که نیروهای ارتش پاکستان و احزاب شریک در قدرت سیاسی پاکستان از دشمنان عقیدتی انها هستند و جهاد علیه انها همانند جهاد علیه امریکا ئی ها  بشمار میرود.

 

درمقابل این نیروی  سنگ دل و بی رحم جنگی تند رو  قبایل ، سی هزار ارتش  پاکستان است که بجز گذراندن دوره اموزش نظامی ، بیشتر در مراکز نظامی با یونیفورم بوده اند و چندان تحمل  سختی سرما و گرما ، پیاده روی  و دیدن صحنه های قتل و خون را ندارند و هر کدام به فکر تکفل  یک خانواده هستند  و برخلاف  نیروهای مقابل ، نرم دل ، رحم دل و ترسو میباشند که از مرگ میترسند و در تردید قرار دارند که مبادا  طرف مقابل شان  واقعأ مسلمانان راستین و مجاهدین واقعی باشند که درآن صورت  جنگیدن شان علیه انها  برخلاف عقیده شان خواهند بود .

 

از سوی  دیگر ارتش پاکستان پیش از حمله بر وزیرستان  در دو جبهه داخلی  بطور مستقیم داخل نبرد  بودند  که عبارت از مناطق  دیره بگتی  ، کولو و بارکان  در نواحی جنوب شرقی  وشرقی  ایالت بلوچستان با جنگجویان ازادی خواه بلوچ    و در دره سوات  و نواحی اطراف  ان  درشمال کشور با طالبان .

برعلاوه این جبهات مستقل ، ترورستان طالب و القاعده در تمام شهرهای پاکستان  فعالیت کسترده و نفوذ قابل توجهی را دارند که هیچ نقطه حساس ، حتی مرکز فرماندهی ارتش پاکستان از خطر حمله انان مصئون نبوده و نخواهند بود و گذشته از ان  نیروهای طالب و القاعده  حمایت کننده گان زیادی را در میان ادارات حساس امنیتی و نظامی پاکستان  و احزاب سیاسی  این کشور دارند  که  همکاری انها  پشتوانه خوبی برای پیروزی طالبان براهداف شان بشمار میرود . و بزرگترین شواهد ، حمله ترورستان بر مرکز فرماندهی عمومی ارتش در شهر راولپندی با همکاری یکی از نظامیان باسابقه ارتش دراین مرکز و از نگاه سیاسی،  تظاهرات  اعضای حزب جماعت اسلامی بعد از حمله ارتش بر وزیرستان ، در شهر لاهور پاکستان که  خواستار قطع حمله ارتش براین ناحیه شده بودند .

 

اغاز نبرد در وزیرستان جنوبی تاچی حد  دست اوردی برای دولت پاکستان خواهد داشت ، این موضوع  از نبرد  ارتش در دره سوات  و همچنین جنگ و دفاع یک هفته ئی طالبان در وزیرستان بخوبی  مشخص میشود .

 در دره سوات ، شمار زیادی  نیروهای جنگی  طالبان از  خارج از منطقه بودند و مدتی کمی براین مناطق تسلط داشتند بازهم جنگ دره سوات  بیش ازسه ماه است که ادامه دارد .  درحالیکه  طالبان و القاعده در وزیرستان جنوبی  از چندین دهه بدینسو فعالیت دارند  و نیروی منسجم تر و جنگدیده تر از نیروهای طالبان مستقر در دره سوات را در اختیاردارند .

 

موضوع مهم تر از ان که قابل توجه به نظر میرسد  موجودیت نیروهای طالبان در ایجنسی های  وزیرستان شمالی ،  اورکزی ، کرم ، باجور ، مومند و غیره است  که این نیروها ممکن است  برای  حفظ هویت و بقای شان در ضمن  اینکه  نیروی کمکی برای  طالبان  وزیرستان جنوبی اعزام نمایند ، دست به عملیات های  در مناطق مختلف علیه نیروهای دولتی بزنند که دران صورت دولت و ارتش پاکستان را در چندین جبهه داخل جنگ خواهند ساخت .

 

در صورت پیروزی ارتش پاکستان دراین جنگ  یک دست اورد مهمی که نصیب شان خواهند شد  همان  نابودی  مرکز سیاسی و نظامی فرماندهی طالبان و القاعده  در وزیرستان جنوبی است ، اما ممکن  با احساس شکست ، نیروهای طالبان و القاعده از وزیرستان جنوبی به سمت شمال غرب یعنی وزیرستان شمالی و  ایجنسی های کرم و اورکزی و از سمت جنوب غرب  به سرحدات بلوچستان  در مناطق شیران ، ژوب ، حافظی ، موسی خیل ، لورلائی  و غیره  پراکنده شوند که این نواحی بمراتب بزرگتر از اقامت گاه کنونی شان هستند  و امکان زیادی وجود دارد که  از حمایت  اعضای  بلند پایه  احزاب جمعیت علمای اسلام و جماعت اسلامی  درمناطق مختلف ایالت سرحد و بلوچستان  برخوردار گردند که در کابینه ایالتی بلوچستان نقش کلیدی را دارا هستند.  گذشته از این مناطق ، خط طولانی  هم مرز با افغانستان  چانس فرار این نیروهارا به افغانستان نیز امکان پذیر میسازد که  دران صورت  خطر حملات این نیروها بر ولایت های خوست ، پکتیا ، پکتیکا، لوگر ، غزنی و میدان وردگ بیشتر خواهد شد .

 

در صورت نفوذ طالبان به بلوچستان  دوایالت بزرگ  پاکستان که عبارت از ایالت سرحد و بلوچستان باشند  در تصرف طالبان و القاعده قرار خواهند گرفت .

 

تجربه شکست طالبان و القاعده در سال 2001 در افغانستان  پس از حمله نیروهای ایالات متحده و ناتو درس خوبی  برای این  نیروها اموخت ، با وصف اینکه نیروهای امریکائی  طالبان و القاعده را از تمام ولایات افغانستان متواری ساخت و تا سرحد پاکستان این نیروها را پراکنده نمود ، اما  با گذشت  سه سال این نیروها  دوباره گرد هم جمع شده و نه تنها  علیه موجودیت نیروهای بین المللی درافغانستان و حکومت افغانستان  دست به اقدامات ترورستی زدند و  خود را منسجم ساختند بلکه چالش بزرگ و نیروی جنگی عظیمی در مقابل دولت پاکستان نیز قرار گرفت که اکنون بزرگترین خطه  را از نگاه ستراتیژی نظامی در اختیار دارند .

 

بنأ پیروزی  نیروهای سی هزار نفره پاکستانی  با هرگونه پشتیبانی هوائی و زمینی که باشد ناممکن  به نظر نمیرسد و بعید نیست که  در صورت شکست  نیروهای ارتش  پاکستان  و یا در محاصره قرار گرفتن انها توسط تندروان ، دولت پاکستان مجبور به امضای قرار دادی  با این  گروه ها گردد که دران صورت  بزرگترین ننگ تاریخ را  ارتش پاکستان  نصیب خواهد شد .

 

دولت پاکستان  یگانه راه  نجاتش از این معرکه،  هماهنگی  با ارتش افغانستان و نیروهای بین المللی موجود دراین کشور است  که از سمت  ولایت های مرزی افغانستان  پاکسازی را اغاز کنند و پاکستان  نه با نیروی اندک سی هزار نفری بلکه  با نیروی عظیم نظامی تمام مناطق  وزیرستان  جنوبی ، شمالی ، اورکزی ، کرم ، باجور و مومند را تحت محاصره قرار داده و در ضمن  نابودی  جنگجویان القاعده و طالب ، بطور کلی  این منطقه را خلع سلاح  ساخته و نیروهای  نظامی  غیر منطقوی را  برای حفظ امنیت  دران مناطق جابجا کنند.

تا این خطه که ازیک قرن بدینسو مرکز  فروش ، ساخت و قاچاق سلاح و مهمات جنگی شمرده میشوند و به یک انبار بارود تبدیل شده است ، پاکسازی و به  منطقه امنی تبدیل گردد.

درغیر ان  این گونه عملیات ها سودی نخواهد داشت و  از کشته شدن یک یا دوهزار نفر ، ازنیروهای طالبان و القاعده کاسته نخواهد شد بلکه  باعث گسترش قلمرو حاکمیت تندروان در منطقه خواهد شد .

    

 

 

 

         


بالا
 
بازگشت