فضل الرحیم رحیم

گفت وشنود فضل الرحیم رحیم ، خبرنگار ازاد با عتیق رحیمی ، نویسنده افغان مقیم فرانسه


نام عتیق رحیمی ، در فهرست برندگان صدوپنچ سال فعالیت جایزه ادبی گنکور فرانسه

عتیق رحیمی ، سال 1962 میلادی در شهر کابل، دیده بدنیا گشوده .تحصیلات ثانویش را در لیسه استقلال به پایان رسانیده و در سال 1985 در کشور فرانسه پناهنده شده .در کشور فرانسه به ادامه تحصیل پرداخته که در رشتهء سینما مدرک داکتر ی را بدست اورد است .عتیق رحیمی ، نویسنده و کارگردان موفق کشور ما است که به اساس رومان" خاک و خاکستر " از نوشته خودش  در سال 2004 میلادی فلمی ساخت که در جشنوارئی" کن" مورد توجه علاقمندان سینماو سینما گران خارجی واقع گردید . رومان های" خاک و خاکستر" ، " هزاران خانه رویا و وحشت" ،"بازگشت  خیالی" و " سنگ صبور از اثار ئی ادبی  است که عتیق رحیمی نوشته است . وی در حالی جایزه ئی گنکور 2008 میلادی را نصیب گردید که نویسنده گانی چون " ژان ماری بلا دوروبله " ، " ژان با پتیس " و " میشل لوبری " اثار شان کاندید جایزه ادبی گنکور فرانسه بود ند.

رومان " سنگ صبور" از اقائی رحیمی، که برنده ئی گنکور ادبی فرانسه شده به زبان فرانسوی نگارش یافته است  که به قول وی  این رومان گوشه های از زوایائی زندگی خصوصی یک زن افغان را بیان می نماید. این رومان در دهم نوامبر، جایزهء گنکور ادبی فرانسه را به خود اختصاص داد که در 25 اگست سال روان میلادی از سوی انتشارات (پ- او- ال) به بازار عرضه شد در طول این سه ماه سه بار تجدید چاپ گردید .

برای اقائی عتیق رحیمی ، از تهء دل موفقیت بیشتر ارزو می نمایم .

فضل الرحیم رحیم

گفت وشنود ئی با عتیق رحیمی، پیرامون کار نوینسد گی و رمان سنگ صبور، انجام داد ام که توجه تو خوانده ئی صاحب دل را به ان معطوف میدارم .

 

- اقائی عتیق رحیمی، چگونه به نویسندگی رو اوردید؟

 

- اینکه چگونه به نویسند گی رو اوردم شاید یک دلیلش مطالعه و انهم مطالعه ء اثار ادبی بوده که مسیر علاقمندی مرا بسوی نویسند گی استقامت داد . نخستین تجربه های ادبی من نوشتن و یا سرودن شعر بود که بعد ها به نقد نویسی در عرصه سینما پرداختم که از انجمله نقد ها که در سالهای شصت خورشیدی نوشتم یکی ان بیادم است که " سینما هند و جوان  دنیائی سوم " نام داشت . و بعد ها داستانهای کوتاه می نوشتم . نوشته هایم در مجلهء اواز ، که در ان زمان   ارگان نشراتی رادیو و تلویزیون افغانستان بود ومجلهء ژوندون و درفش جوانان ارگان نشراتی سازمان دموکراتیک جوانان افغانستان ، نشر می شد .

- امروز که رمان سنگ صبور ، از نوشته های شما برندهء بلند ترین جایزه ء ادبی گنکور فرانسه شده است نگاه شما به اثار و نوشته های قبلی تان چگونه است و یا با نشر و موقف سنگ صبور، کار های قبلی  تانرا چگونه ارزیابی می کنید؟

 

- من هر کاری را که انجام میدهم کوشش می کنم که از کار قبلی فرق  و یا تفاوت داشته باشد. و همه ارزو من این است که کار بهتر تری باشد  و در این زمینه تما م انرژی و نیروی فکری ام را به مصرف می رسانم تا چیزی نو ارایه  بدهم و از کارهای قبلی یک گام  بیشتر بگذارم .و همیشه  من کوشش می کنم که یک تجربهء نو  داشته باشم ، از لحاظ  داستانی ، از لحاظ داستان پردازئی ،از لحاظ شکل و فرم و هم از لحاظ محتوا. این مسایل برایم همیشه  در کار های نوو تازهء که ارایه میدهم مهم است .

- نام سنگ صبور، را خود برای رمان تان برگزیده اید و یا اینکه مشورهء کسی در انتخاب ان شما را کمک نموده است ؟

- در ابتدا که می خواستم این رمان را بنویسم عنوان کاری ام بود" از پا افتاده گان" بعدا وقتی قصه ء سنگ صبور، به شکلی  داخل داستان شد من با ناشر این رمان صحبت کردم و گفتم که تر جمه  فرانسوی (سنگ صبور) را اگر عنوان کتاب بگذاریم . برای ناشر همین نام فارسی سنگ صبور ، بسیار جالب و دلچسپ واقع شد و تصمیم بر همین شد که نام رمان را که من به فرانسوی نوشته ام و به فرانسوی چاپ شده است بنام سنگ صبور نشر شود.

- چرا می نویسید؟

- بخاطریکه  بفهمم که چرا می نویسم .

- در چی فضا و موقعیتی شما خود را برای نوشتن رومان و یا داستان راحتر احساس می کنید؟

- من عمدا در سه مرحله  داستان هایم را می نویسم  مر حله اول من فقط داستان را می نویسم این جای مشخصی ندارد مثلا داستان خاکستر و خاک ، را دریک کافه نوشتم . وقتی داستان را نوشتم بعد انرا می گذارم در یک گوشه می خواهم به کلی فراموش اش کنم تا  فاصله بگیرم  با داستان، با شخصیت ها با موضوع . بعد از مدتی دوباره می گیرمش با یک سلسله تحقیقات با یک سلسله  جستجو از لحاظ روان شناسی که بعضاضرورت باشد مثلا بخاطر نوشتن سنگ صبور، من به افغانستان  سفر کردم در انجا  با عدهء  کثیری مصاحبه نمودم  با یکی از خانمهای افغان که روانشناس است در مورد مشکلات  زنان افغان مصاحبه نمودم که مجموعا این مرحله ء تحقیقاتی است که بعد از ان بر می گردم به اتاق کارم و این مرحلهء است که من با استفاده از تحقیقاتی که در زمینه انجام داده ام به مراجعه به کتاب ها و لغاتنامه ها پیرامون  داستان حداقل  دو  سه ماه مصروف می شوم . و باز هم داستان را می گذارم میروم دنبال کار های دیگر و یا سفر . بعد از دو سه ماه بر می گردم و داستانم را بر میدارم و این چون اخرین  مرحله است در این مرحله  بیشتر کوشش می کنم که در یک گوشهء گوشه ، تنهائی تنها با موسیقی باشم. زیرا در فضائی پر از اهنگ و ریتمهای موسیقی است که من بالای جمله پردازی و انتخاب کلیمات کار می کنم.

- در مورد ترجمهء رمان سنگ صبور، به زبانهای  پشتو و دری چی نظر دارید در حالیکه  شما در مصاحبه های تان  با رسانه های فرانسوی گفته اید که من بخاطری این رمان را به فرانسوی نوشته ام که در ادبیات کشورم هنوز هم خط قرمز حد معین کلام و بیان را تعین می نماید؟

- اولاً می خواهم بگویم که هر کسی که توانمندی ترجمه ء سنگ صبور، را به زبانهای پشتو و دری داشته باشد من از کار و اقدام وی استقبال  می نمایم . من این جا یک چیز را می خواهم به صراحت بگویم که اگر ما در لندی پشتو ویا داستان کنیزک مولانا و یا سایر شاعران و نویسند گان کشور ما دقت نمایم درمیابیم که قرن ها پیش ان بزرگ مردان خط قرمز را با تفکر و اندیشه های شان در لابلای سروده ها  و یا نوشته های شان عبور نموده اند. که این نوشته ء من در برابر ان همه کم رنگ تر است. در این جای شک نیست که در حال حاضر کسانی  هستند که پشت بهانه  های ناحق سر گردان هستند و در جستجوی بهانه هستند. اگر به بهانه گیری های انها تن در بدهیم باید فرهنگ و ادبیات پر بهای  کشور مارا حریق و نابود نمایم در حالیکه  این فقط مشکل یک عدهء محدود است . ببنین ما در ادبیات فلکلور و مردمی چیزهای داریم پس  همه را باید حذف نمایم.در حالیکه رمان سنگ صبور،بیان واقعیت های تلخ زندگی زن افغان در جامعهء مرد سالار امروزی افغانستان است .

- از چهره های مطرح عرصهء نویسندگی کشور ما اثار کدام یک از انها را بیشتر مطالعه نموده اید و یا مطالعه می نماید ؟

- نویسنده های که من اثار شانرا مطالعه نموده ام و علاقمند مطالعه اثارشان هستم عبارت انداز:

- نثر خواجه عبدالله انصاری – اثار مولانا بلخ – از نویسنده های معاصر ، رهنورد زریاب – داکتر اکرم عثمان – سپوژمی زریاب – از لحاظ شعر و تفکر استاد واصف باختری – و به کسی که ارادت خاص دارم سید بهاالدین مجروح که با تاسف به ارزشمندی طرز تفکر ( مجروح) هنوز به صورت عمیق و دقیق در جامعه و ادبیات ما پرداخته نشده و ان هم بدلیل عصیانش در برابر خط قرمز که ان مرد تفکر و اندیشه  ازان  گذر کرده است . وقتی که " اژده های خودی" نوشتهء سید بهاالدین مجروح ، را می خوانیم در می یابیم که او در کدام زمان به چی چیز های می اندیشید.

- هر نویسنده با نشر اثر خود پیامی هم ارایه میدهد.پیام شما دراخرین اثرتا ن که رمان سنگ صبور ، نام دارد چیست ؟

- میخواهم در یک جمله  کوتاه عرض کنم که هرکس حکایتی از درد و یا خوشی که  احساس می کند دارد و نویسنده هم با همین احساس از درد که احساس کرده  می نویسد و سنگ صبور،  هم از درد که من احساس کرده بودم و می کردم سرچشمه گرفته است . بناً پیام من بیان درد و غم  زن افغان است . شما زمانی که کتاب را باز می کنید در نخستین صفحهء  ان نوشته ام : تقدیم به  نادیه  انجمن ، شاعرئی که توسط شوهرش کشته شد . این خود پیامی است ....

 

اقائی عتیق رحیمی ، تک دنیا تشکر از شما که به پرسش هایم  پاسخ گفتید .

فضل الرحیم رحیم خبر نگار ازاد

05.012009

 

 


بالا
 
بازگشت