دستگیر نایل

رمز وراز روزه در شعر

               روزه یکی از ارکان مهم در شریعت اسلام واز اهم عبادات است که در ماه رمضان که نهمین ماه قمری است،انجام می پذیرد.در ادیان پیش از اسلام نیز، روزه از اهم عبادات ویکی از ارزشهای اجتماعی وانسانی پنداشته میشده است.انجام فریضه ئ روزه در اسلام،امتحان بزرگ خدا از بنده گان موء من او است که چگونه از این آزمون ،بدر شده میتوانند.با همین دلیل است که در گرفتن روزه،نسبت به دیگر عبادات وفرایض،شرایط و مقررات شدید تری وضع شده است.احتراز از خوردن ونوشیدن وانجام تسبیح و اوراد وعبادات ،تنها شرایط روزه داشتن نیست،بل احتراز ازسخن بد گفتن،چشم بد وحرص آلود به مال ونا موس ونعمت دیگران داشتن ،پرهیز از خشونت وخون ریزی و قطع جنگ ،تقسیم نان خود به فقیران ومسکینان نیز از اعمالی است که روزه دار باید مد نظر داشته باشد.رعایت این حرکات وعملکرد ها و عبادات،و پرهیز از منهیات، به تزکیهء نفس، قوت ایمان و پاکیزه داشتن قلب روزه دار می افزاید.

              این نکته که اغنیاء با روزه دار بودن ، از دل مستمندان وفقیران آگاه میشوند، شعاری بیش نیست.زیرا انها میتوانند با خوردن ونوشیدن غذا های مکفی وانرژی زا ، احساس گرسنگی نکنند.واز دل مسکینی هم نیایند.به قول شیخ اجل سعدی که می گوید: « قوت طاعت، در لقمهء لطیف است وصحت عبادت، در کسوت نظیف» فضا یل معنوی وارزشمندی اجتماعی روزه چه در ایین اسلام وچه در دیگر ادیان ، در فرهنگ های سر زمین ما باز تاب گسترده ای یافته و در شعر وادب نیز با مضامین دلنشین و معانی زیبا کاربرد یافته است.سعدی گوید:

« نگفتم  روزه ، بسیاری  نپاید             ریا ضت بگذرد،سختی سر آید 

  پس از دشواری،آسانیست دشوار        ولیکن  آدمی  را   صبر،  باید 

در جای دیگر می فرماید:

_« مسلم کسی را بود روزه داشت          که در مانده ای را دهد نان چاشت

   وگرنه چه حاجت که زحمت بری         زخود باز گیری وهم خود ،خوری »

پرهیز از می ومعشوق وعشرت نیز از الزامات روزه داری است :

معشوق ومی امروز،در این خانه مهیا ست

لیکن چه  توان کرد  که  ماه رمضان است » 

( صوفی عشقری)

روزه دار ها، برای تزکیهء نفس وقرار گرفتن در یک امتحان بزرگ ،تا زمان فرا رسیدن افطار،از گرسنگی وتشنگی، لبان خشک دارند.از همین معنی، عشقری بیت زیبایی ساخته است :

« بیا  شبی   ز کباب   دلم  بکن  افطار

  که من شهید لب خشک روزه دار تو ام »

پایان روزه، عید مومنان است.که پس از عبادات یکماهه و پشت سر گذاشتن سختی ها به خوشی و شاد مانی میپردازند:

« روزه یکسو شد و عید آمد و دلها بر خا ست

   می ز خمخانه به جوش آمد و.میباید خواست»

( حا فظ )

_ « بگذ شت ماه  روزه و ایام عید هم

      شد خوانده الوداع به قرب وبعید هم »

( عشقری)

ماه رمضان وعید رمضان را « عید صیام » هم گویند:

_ ایام  گل و یا سمن  و عید  صیام است

  اسباب نشاط و طرب وعیش، تمام است

  جمعی به تماشای رخش، رقص کنانند

  تا یار، کی را خواهد ومیلش به کدام است» (ابن حسام هروی)

حضرت مولا نا ، آن سرخیل عارفان وعاشقان، غزل شیوا ودلنشینی در باب روزه وفضایل ان دارد که خواندنی است:

امد رمضان وعید، با ماست                قفل امد  و ان  کلید، با ماست 

بربست دهان و دیده بکشاد                وان نور که دیده دید، با ماست

آمد رمضان به خد مت دل                  وان کش که دل آفرید، با ماست

در روزه اگر پدید شد رنج                 گنج   دل   نا پد ید،  با  ماست 

کردیم زروزه، جان ودل، پاک            هر چند   تن   پلید،  با  ماست

روزه، به  زبان  حال  گوید :            « کم شو که همه مزید با ماست»

چون هست صلاح الدین درین جمع       منصور و ابا یزید، با  ماست»

حکیم عمر خیام، از حال مسکینان ودرویشان خدا که لقمه نانی برای افطار ندارند اما اینکه چگونه از این امتحان سخت بگذرند، رباعی زیبا و طنز ظریفی دارد :

آمد رمضان، نه صاف داریم ونه درد           رنگ از رخ ما، گرسنگی خواهد برد

در خانهء ما، ز خوردنی چیزی نیست          ای روزه میا، ورنه ترا خواهم خورد! »

روزه گرفتن وعبا دات انرا بجا اوردن،عشق وایمان میطلبد،نه زهد ریایی وطاعت وعبادت ظاهر آرایی.تقوا و زهدی که از عشق  وایمان سرچشمه نگرفته باشد،نفس را پاکیزه از گناهان و قلب را سرشار از ایمان نمیسازد.از همین زهد ریایی زاهدان فریبکار وعالمان مردم آزار و جو فرو شان گندم نما ها است که مولا نا به عشق مراجعه میکند و حقیقت را از ان سرچشمهء لا یزال، جستجو مینماید و میگوید:

_« به عشق روی تو،من رو به قبله می آرم

    وگر نه من، ز نماز و ز روزه، بیزارم »

    به گزارش ابوالقاسم فردوسی ودیگر محققان تاریخ،روزه گرفتن از آیین های پیشین از جمله آیین میترایی ، به اسلام وارد شده است.که هدف آن رسیده گی به فقیران ومستمندان بوده است. فردوسی گوید:

_« همه روز بسته زخوردن دو لب             به پیش جها ندار بر پای شب

   چنان پر دل هرکسی بود ودوست             نماز شب و روزه، آیین اوست »

از بیست ویکم تا بیست وهفتم ماه رمضان مصادف با شب ( قدر ) است.یعنی شبی که برکت ورحمت خداوند.درآن نازل میشود.این شب نیز در شعر فارسی جایگاهی دارد.ومضامین رنگین ودلنشینی از آن ساخته اند.حا فظ گوید:

_ « آن شب قدری که گویند اهل خلوت،امشب است

      یارب این تاثیر دولت،در کدامین کوکب است؟»

بیت های دیگر از سعدی، مولانا ، وحافظ در معنی فضایل وبرکات شب قدر :

_ « ندانم این شب قدر است، یا ستارهء روز

      تویی  برابر من ،یا خیال  در  نظرم ؟ »

_« مبارکی شب قدر و ماه روزه وعید

    مبارکی   ملا قا ت  آدم  و  حوا »

_ « چه مبارک سحری بود وچه فرخنده شبی

آن  شب  قدر  که  این  تازه  براتم  دادند.»

______( سبتمبر 2008 لندن )

 

 


بالا
 
بازگشت