فراخوان برای ایجاد فرهنگستان زبان فارسی دری

احمدشکیب حمیدی

  هر چند زبان"  دری" از گذشته ها تا امروز به عنوان یکی از زبانهای رسمی در قانون اساسی کشور ما تسجیل گردیده و دولت مکلف به رشد , شگوفائی و انکشاف آن  میباشد  اما برعکس از نیم قرن بدینسو این زبان فخیم عمدآ در برزخی قرار گرفته است , میان کهنه ای که در حال فرو ریختن است و نوی که  توسط سیاست بازان دستگاه حاکم و  چاپلوسان حرفوی,  نخست باخمیرمایه ترمینولوژی به اصطلاح ملی خمیر گردیده و سپس به اصطلاح شیر و شکرش ساخته اند و سرانجام از آن نان فتیری را ,با هزاران عیب وعلت پخته اند که فقط شایسته خوان جغرافیای کشوری بنام افغنستان باشد و اکنون  تلاش دارند تا این مولود ناقص را حتا در ویکیپیدیا نیز رسمیت بخشند!این" دری مخلوط "یا" دری سر کاری"  که بصورت غیر علمی با جوانه های متزلزل، ناپایدار، معمایی و پرسش برانگیزبنایافته است در واقع«برایند فکر» و «پیامد ذکر» به اصطلاح روشنفکران واپسین دهه دموکراسی بوده است که با تعمیم این سیاست درواقع خشت اول  عمارت تخیلی" مانیفیست دوهم سقاوی "را در «کوره ی تاریخ» پخته اند!که تا امروز ضربات جبران ناپذیری را ما پارسیگوییان متقبل شده ایم !بنابرین برای اینکه بتوانیم تاریخ معاصر کشور مانرا  از چرخه ی تکرار خوشباوری ویا هم اشتباهات گذشته  دور و از تسلسل شکست و ناکامی به در آوریم لازمست تا بجای  شعاردادن و گله و گذاری کردن با یک حرکت فراگیر و عقلانی به مبارزه برخیزیم.

چی باید کرد؟

هویداست که  مبارزه  برای بدست آوردن دوباره مقام شامخ" زبان فارسی دری" در شرایط کنونی, در برابر حاکمان قومگرا فارسی ستیز  دولتی , چالشها, دشواریها و  پیچیدگی های بسی بیشتر از گذشته را بهمراه خواهد داشت !بعید نیست که با نخستین حرکت در این راستا و در  فاصله ی اندک زمانی،نه تنها حکومتیان بلکه همه لمپنان و سفلگان از سراسر دنیا  ، چون قارچ های مسموم، در زمين ، سر از شکاف یرون خواهند آورد و تمامی تلویزیونها و  سايت های انترنتی را به نکبت خودشان آلوده تر از پيش خواهند کرد. اينها، غالباً با مبتذل ترين و پيش پا افتاده ترين دلایل غیر علمی و غیر عقلانی، به صورت مستمر علم مخالفت با فرهنگ به اصطلاح بیگانه را بر میدارند تا این نخستین حرکت را در نطفه خنثی کنند!! بنابراین برای اینکه بتوانیم در مقابل این امواج  کمر شکن در یک نبرد نابرابر ایستادگی کنیم. لازم است تا همه پارسیگویان  بایک انسجام درونی بنای محکمی را در داخل و خارج کشور مطابق به قانون اساسی نافذه کشور پی ریزی نمایئم تا بتوانیم پس از این در مقابل  وزش هرگونه طوفان سیاسی ایستادگی  نمایئم!

مسلمآ این معادلۀ چند مجهوله و پیچیده فرا تر از ظرفیت فکری و راه حل های فردی است. اما بررسی مجموعۀ نظریات و پیشنهادات عملی و منطقی پیرامون این موضوع توسط خردمندانیکه در این سالها با امکانات اندک توانسته اند در این راستا گفتمان سالم را براه اندازند , میتواند راه گشایی  حل این طلسم قدیمی باشد. بنظر نگارنده انجام این امر مهم نیازمند برداشتن گام های خیلی بزرگ و غیر عملی نیست. میتوان ساده ترین میکانیزم ها را برگزید، زیرا اگر هرکسی  به اندازۀ توان و انگیزۀ خود همّت گمارد بدون شک شاهد پیروزی های چشمگیری خواهیم بود.خوشبختانه در داخل کشور شخصیت های فرهیخته فرهنگی در تمامی نهاد های مدنی ,دولتی, حقوقی و حتا پارلمان و قضاوجود دارند که نیاز به یک انسجام دارند و اگر شخصیت های برون مرزی بتوانند فقط انگیزه انسجام و کار گروهی برای احیای مجدد زبان پارسی را فراهم نماید بدون شک که هر ناممکنی ممکن میگردد علاوه برآن همین گردانندگان سایتهای انترنتی میتوانند با نظر خواهی بشکل انتخابی کار های ذیل را سازماندهی نمایند

-فراخوان عمومی توسط تارگاه های انترنتی و تلویزیونهای خودی برای انتخاب اعضای اصلی و افتخاری این انجمن ! یقینآ در سمت گیری یک حرکت  و پروسه  شکل گیری آن، عوامل مختلفی چون ساختارهای فرهنگی، تاریخی و  نیروهای فعال روشنفکری نقش به سزایی  دارند. بنابرین بدون در هم شکستن قالب های سیاسی نمیتوان موفق به این مامول شد ساده تر بگویم معیار انتخاب اعضا فقط تسلط و تعلق بزبان فارسی دری باشد نه ایدیالوژی, بشرطیکه اینبار از زبان بجای ایدیالوژی استفاده ابزاری صورت نگیرد شوربختانه استفاده ابزاری از دین, قوم و زبان در کشور ما از سنت بسیار دیرینه برخوردار است.

-ایجاد دوباره انجمن ادبی زبان فارسی و نشر دوباره مجله کابل که زمانی رشک دنیای پارسی زبانان بوده است از مجرای کاملا قانونی مطابق به قانون اساسی کشور!

 - ایجاد فرهنگستان زبان در کشور

با اینکار ها ما توانسته ایم که از یکسو از نفوذ عناصر مخرب , لمپنی و دوست نما, دشمن در داخل انجمن جلوگیری نمائیم و از سوی دیگر ما صاحب یک مرجع با صلاحیت منتخب علمی و قانونی میگردیم, مسلمآ آنهای میتوانند در مورد زبان فارسی حکم صادر نمایند که صلاحیت صدور حکم را هم از منظر حقوقی و هم از منظر علمی داشته باشند نه هر کس و نا کس دیگر!

در اخیر ترجیح میدهم که بحث را با یاد آوری اززمانی که هنوز  دیو هفت سر فاشیسم در روند غلبه تدریجی اش بر دستاوردهای جهاد و مقاومت مردم ما شمشیر زهرآگین اش را بطور عیان از نیام  نگشوده بود خاتمه دهم. در آن زمان علیرغم پنجه کشیدن تمامیت خواهان بر اعتماد مردم، سیاست ناکام فارسی زدائی همچنان در پهنه کشور  بوضوح قابل رویت بود ولی کسی باآن توجه نداشت,  تلخبختانه همین سیاست که نتیجه آن  فرو ریختن امید , انگیزه و اعتماد عمومی مردم رانسبت به دولت در پی  داشت تا هنوز ادامه دارد با این تفاوت که اکنون  دوکتورین سیاست پارسی زدایی بکلی مطمئن شده اند که تمام نیرنگ ها از ایجاد دیوار میان فارسی و دری گرفته تا ترسانیدن از هجوم فرهنگی به اصطلاح بیگانه در جهت فریب مردم گاملا بی اثر شده است بنابرین برگ آخر را ببازی گرفته اند و آن اینست که خود را همرنگ جماعت ساخته و مدعی میراث داری از زبانهای به اصطلاح آریائی خویشند!

 

 


بالا
 
بازگشت