نبی قانع زاده
هرساله حضور کوچی ها در مناطق شمال،غرب و مرکز(هزارجات)باعث درگیری و ناامنی های این مناطق میگردد.
امسال نیز سرازیرشدن کوچیها دربهسود (هزارجات)سبب ناآرامی این منطقه گردیده است ، اینها در حالی که باسلاحهای سنگین مسلح اند وبدون اینکه فامیلهای خودراهمراه داشته باشند واردبهسود شده اند بدین شکل وارد شدن اینها سئوال برانگیز بوده ، زمانیکه وارد این مناطق شدند با در گیری وزورگویی زمینهای زراعتی اهالی راطعمه مواشی خود نموده و بنا به گفته بعضی از منابع باعث قتل تعدادی از مردم شده اند صدها فامیل فرار نموده به ساحات امن پناه برده اند اینگونه حرکت کوچیها در امن ترین ساحات که طی چندسال گذشته بعد از شکست طالبان از آرام ترین مناطق بوده اند ، این آرامش وامنیت باعث گردیده که مراکز فرماندهی نا امنی ها در افغانستان بفکر متشنج کردن هزارجات بیفتد که دسته های کوچی وغیرکوچی آمده وباعث قتل،غارت وچور چپاول گردند.
اما کوچی و کوچی گری ریشه در تاریخ قبیله سالارانه ای کشور داشته ودارد که با اندک تامل و دقت حرکت کوچی ها درمرکزافغانستان (هزارجات ) ریشه به طرح و پلان حاکمیت های مستبد پیشه ای گذشته دارد .خودکوچی ها مردمان فقیر و مستضعف می باشند اما اگر با مردمان هزارجات مقایسه گردد کوچی ها با همان وضعیت خود نسبت به مردم هزاره ای ساکن در هزارجات بهتر و متمول تر میباشند .
اما این کوچ نشینی وکوچی گری سابقه طولانی دارد کوچی های افغان براساس یک فلسفه ظالمانه توسط حکام مستبد مخصوصا امیر عبدالرحمن خان درهزارجات تحریک واغفال شدند واینها توسط امیران ظالم پشتیبانی وحمایت میشدند مظالم زیادی را بعداز باز شدن راه پای شان در هزارجات انجام داده اند ومیخواهند انجام دهند کسانیکه ظلم وتعدی های کوچی هارا بیاد می آورد از ستمهای بی شماریکه اینها دربین مردم کرده اند خاطرات تلخی دارند آنگونه ستمگری آنهادر هیچ قالب جور درنمی آید ، دراینجا از بعضی منابع که در دسترس بوده استفاده نموده گذشته ای صد سال اندی کوچی گری در هزارجات را به ارزیابی میگیریم :
درجنگهای امیر عبدالرحمان خان که 62% هزاره ها نابود گردید بعد ازاین فاجعه بشری پیامدهای ناگواری داشت که از آن جمله باز شدن راه و یا تجاوز کوچی ها در هزارجات بود .
یکی از حکم های ظالمانه حکام جور دادن زمینهای هزاره ها به کوچی ها بود که این غصب زمینها نه مبنای حقوقی دارد ونه هم براساس احکام شرعی استواراست اینگونه احکام براساس یک توطئه تبعیض آمیز صادر شده بود که گذاشتن سنگ اختلاف بین هزاره ها وکوچیها بود که امروزها تعدادی کوچی برهمان مبنا تمسک جسته وباعث نا آرامی هزارجات شده اند .
دراین رابطه مورخ ومحقق تاریخ معاصرکشور جناب استاد یزدانی چنین گفته است :
((آنها این چراگاهها رامتعلق بخود میدانند واغلب بصورت مکتوب از دولت تایید یه (فرمان) دارند این مورد بخصوص درمنطقه تابستانی آنها درهزارجات وجود دارد)) . (8)
اینگونه عملکرد کوچیها خسارت اش درهرزمینه بود ناامنی ، ترس ، پایمال شدن کشت وزراعت مردم توسط عده یی تحریک شده توسط حاکمان تبعیض پیشه بود.
تمام زمینهای زراعتی و علفچرهای که از هزاره ها گرفته شده بودند ساحه ملکیت دولت اعلام گردید .
((توقیف کردن ویا ضبط کردن زمینهای زراعتی وغیره از طرف افسران نظامی وعساکر طبق نوشته های رسمی حکومتی باظلم وتعددی بی حساب همراه بود . آنها زنها و دختران هزاره را از هزاره ها به زور تصاحب می کردند هزاران هزار از دختران زنان هزاره در بازار در بازار های کابل ودیگرمراکز اطرافی خرید وفروش گردیدند وهمچنین با فعالیتهای زورگویی به افغانهای کوچی نیز فروخته می شدند)) .(13)
((سنگ بنای کوچی وکوچی گری توسط امیرعبدالرحمان خان جلاد در هزارجات گذاشته شد و در دوره امیر حبیب الله خان ادامه یافت . دراین دوره (1901-1919) مراتع دشت ناهور به قبایل خروتی ، تره کی ودفتانیها داده شد)) . (14)
((درزمان صدرات شاه محمود خان (1946)میلادی درجنگی که میان افغانها و هزاره رخ داد یک نفر شیعه یی هزاره کشته شد و یک پای شتر کوچی زخمی بود هزاره ها از بابت آن تهمت زده شد و نتیجه یی باز خواست و عدالت اسلامی افغانی ظاهر خان چنین شد که به ورثه هزاره مقتول از طرف قاتل شش صد افغانی دیه داده شد و به عوض زخم پای شتر ( که تهمت زده شده بود ) مبلغ 3700 افغانی از هزاره ها گرفته شد)) . (15)
درزمان حکومت داوود خان از سال (1352 – 1357) ش کوچی ها مورد حمایت همه جانبه یی دولت قرار گرفتند حتی مسئولیت امنیت بعضی مناطق هزارجات از جمله منطقه پنجاب به کوچی ها سپرده شد.
دراینجا به نقل از یکی از کتابهای استاد یزدانی خاطره یک تن از اهالی سمنگان را درسال1353 می آورم:
((حسین داد درسال 1353 برای دیدن اقوام خویش در سرخجوی ورس میرود ، وی اضافه میکند : دیدن دیمه – للمی – زارهای سرسبز وشاداب انسان رابه وجد می آورد یک هفته گذشت روزی دیدم کوچیها ، اتن انداخته دهل میزند وبه رقص وپایکوبی مشغولند علت راجویا شدم ، گفتند : ریئس جمهور داوود خان اعلام کرده است که : بالاتر از جویبارها مال کوچیان است دو سه روز بعد تمام آن دیمه زارها به زمینهای خشکی تبدیل شده بودند روستائیان گله های کوچیان را بالای دیمه زار هاشان می دیدند جزآه حسرت هیچ کاری کرده نمی توانستند زیرا دیمه زار ها با لاتر از جویبار ها قرار داشتند)) .(16)
ماجرای معروف است در سال1354 ش درولسوالی پنجاب ولایت بامیان که والی وقت بنام عبدالخالق رفیقی وقومندان امنیه اش شخصی بوده بنام قومندان سرباز است که اهالی پنجاب ، ورس و یکاولنگ به مرکز ولایت از کوچی ها شکایت میبرند قومندان سرباز مامور حل این قضیه میگردد و مجلس آماده میگردد طرفین دعوی هم حضور داشته قومندان امنیه پشت میکروفون قرار میگیرد تا راه حل عادلانه از زبان نماینده دولت جمهوری داوود خان را مردم بشنوند نماینده دولت جمهوری با کمال بی شرمی صدا میزند اگر کوچیها شتران شان زمینهای زراعتی هزاره ها را نمی چرند من خودم شتر می شوم زمینها را می چرم !
اینست راه حل عادلانه نماینده حکومت جمهوری !
که ازآن به بعد آن مردک بنام قومندان گاو معروف گردید!
در همین مجلس یکی از روحانیون شجاع صدای اعتراض خودرا بلند می کند اما در همان مجلس با ضرب شتم وتهدید خاموش میگردد.
باری دیگر بعد از کودتای هفت ثور 1357 ش کوه های هزارجات نیز چراگاهی عمومی اعلام شد ولی خوشبختانه عمر حاکمیت کودتایی 7ثور در هزارجات خیلی کوتاه بود .
ولی دردوران جهاد ومقاومت مردم دیگر کوچی ها هوس حضور درهزارجا ت را نکردند زمینهای هم که قبلا توسط کوچی بزور واجبار غصب شده بود دادگاههای اسلامی و شرعی در دوران جهاد آن قباله ها را فسخ نموده وزمینهای مردم رابه مالکان و ورثه آنها برگردانیده شد .
تااینکه باری دیگردرزمان حاکمیت سیاه طالبان درسال 1379 ش با حمایت وزارت دفاع طالبان کوچی وارد هزارجات شدند تمام کسانیکه زمینهای اجدادی شان توسط دادگاههای اسلامی به آنها وورثه آنها برگردانیده شده بود مورد آزار اذیت قرار گرفتند .
وباردیگری بعد از چندین سال آرامش درحکومت قانون و مدعی دموکراسی کوچی های تحریک شده از جانب حلقات معلوم الحال سبب ناآرامی هزارجات وباعث آواره شدن هزاران زن ، کودک ، پیروجوان گشته است وهمچنان چند نفر به قتل رسیده و تعدادی زخمی و تعدادی هم مفقودالاثر شده است.
دراین نوشته تاریخ و گذشته ای کوچی ها را بررسی نمودیم درآینده معضل کوچی ها را از زوایه دیگر ارزیابی خواهیم نمود.
والسلام
نبی قانع زاده
15/7/2007
فنلند
فهرست منابع
1- به نقل از مقاله انجنییر سخی ارزگانی
2-
3- نی نامه شماره پنجم سال سوم تاریخ حمل 1368 ص57 مقاله رابرت کنفلد ترجمه حسین رضوی چاپ اکسفورد 25/4/1987 م
4- کلیات ریاضی سال 1906 مولف محمد یوسف ریاضی به نقل از تاریخ ملی هزاره از تیمورخانف.
5- سراج التواریخ ص 987- 986
6- صحنه های از تاریخ تشیع درافغانستان ص380 اثراز حاج کاظم یزدانی
7- افغانستان اقوام – کوچ نشینی ترجمه مقالات به کوشش دکتر محمد حسین پاپلی یزدی با همکاری انجمن ایران شناسی فرانسه در تهران 1993 م -1383ش
8- همان مدرک
9- سراج التواریخ جلد 3 سالهای 1912- 1914 فیض محمد کاتب ص 920 – 926-934- 1012-1013-1100-1237-1238
10- سراج التواریخ جلد 3 سالهای 1912- 1914
11- سراج التواریخ جلذ 3 ص 855-925 – 926 – 978
12- سراج التواریخ جلد 3 ص550-938-986-987- 1011- 1070-1159
13- سراج التواریخ جلد 3 ص937-987
14-افغانستان اقوام – کوچ نشینی ص 218
15- جزوه نگاهی به دیروز وامروز افغانستان ازطالب حسین قندهاری ص 28 سایت نیزار
16- صحنه های خونینی از: تاریخ تشیع درافغانستان حاج کاظم یزدانی ص 382 – 383