به جواب تشکیلات چهار نفره
داکتر فـریار کـهـزاد بنیاد فـرهنگی کـهـزاد
اخیراُ به آدرس فریار کهزاد چهار تن از معلوم الحالان شدیدآ حمله نموده و وی را در چند ویب سایت افغانی مورد توهین قرار داده اند. در حالیکه اظهارات فریار کهزاد بخاطر دفاع از کارهای علمی استاد احمد علی کهزاد مورخ سرشناس، دانشمند وطنپرست و خدمتگار مردم شریف و عزیز و سربلند افغانستان و کشور تاریخی آریانا، خراسان و افغانستان بوده است. چیزی که همه هموطنان ارجمند و گرامی میدانند به استثنای چهار مرد بیخبر از تاریخ و فرهنگ مردم افغانستان که خود را گویا مبارز و دانشمند هم مینامند.
اینها فریار کهزاد را مانند مار افعی معرفی میکنند که به گفته آنها بر پشت نام پدرش سنگر گرفته است و هر کس را نیش میزند. چقدر مضحک و پوچ. فریار کهزاد هیچگاه چیزی در مورد استاد احمد علی کهزاد منحیث پدرش ننوشته و نگفته است، بلکه هر چیز ی را که در مورد استاد کهزاد بزرگ نوشته و بیان نموده است منحیث مورخ بزرگ افغانستان بوده است. یعنی وی در مورد پدر و خانواده خود چیزی ننوشته و علاوه بر آن امور خانوادگی مسئله شخصی است که به مردم ربطی ندارد و مردم هم به زندگی خصوصی استاد کهزاد علاقه ندارند بلکه به زندگی اجتماعی و کارهای علمی وی توجه دارند. دلیل آنکه چرا فریار کهزاد در مورد کارهای علمی استاد کهزاد کانونی (بگفتۀ آنها کانون خود ساخته. بلی چرا نه!) را بنام (بنیاد فرهنگی کهزاد) ایجاد و بنیانگذاری نموده است، اینست تا آثار بیشمار آن دانشمند بزرگ وطن را جمع آوری نموده و دوباره برای هموطنان علاقه مند تجدید چاپ و نشرنماید. و بارها گفته است که این آثار از مردم افغانستان است نه از خانوادۀ کهزاد که الماری ها پوسیده شود. نمیدانم کجای اینکار نادرست و یا قابل انتقاد است. اضافه بر آن افتخارات استاد کهزاد مربوط به خودش بوده و فریار کهزاد و خانواده اش خود را در آن شریک نمیدانند.
قابل تذکر است که فریار کهزاد این سطور را نه بخاطرآنکه خودش مورد توهین قرار گرفته است مینگارد بلکه بخاطر دفاع از کارها و فعالیت های استاد کهزاد نگاشته است و از آن دفاع مینماید. تشکیلات چهار نفره میتوانند هر قدر خواسته باشند فریار کهزاد را توهین کنند. اما به آنها اجازه داده نخواهد شد که استاد کهزاد مورخ بزرگ و بنیانگذار تاریخ آریانا، خراسان و افغانستان را مورد توهین قرار گیرد. اگر انتقادات علمی کسی داشته باشد هیچ کسی مانع آن نشده و اصلاح تاریخ افغانستان کار نیک بوده و روان استاد کهزاد نیز خوشنود خواهد شد.
آنها فریار کهزاد را مریض روانی و دیوانه معرفی میکنند. کافی است به آنها گفته شود که اگر فریار کهزاد دیوانه و مریض روانی میبود چطور میتوانست در رشته مشکل انجنیری دارای درجه های تحصیلی و علمی لیسانس، دیپلوم انجنیری، ماستری و دکتورا شود. و همچنان چطور میتوانست زبانهای انگلیسی، المانی، هنگری، فارسی و پشتو را بیاموزد، بنویسد، بخواند و مکالمه نماید؟ چطور امکان داشت دانشگاه فلوریدای مرکزی از این دیوانه و مریض روانی جهت تدریس انجنیری هایدرولیک دعوت کند؟ چطور این مریض روانی میتوانست دوازده سال در اروپا، هشت سال در آسترالیا و اینک هشت سال دیگر در ایالات متحده امریکا در بهترین پست های انجنیری کار و تحقیق و ابتکارات علمی فنی نماید، بحدی که کمپنی آسترالیائی وی را جهت انتقال تکنالوژی و تربیه انجنیران امریکائی از آسترالیا به امریکا بفرستد و باعث سرفرازی افغانستان عزیز و مردم سربلند آن گردد. بلی این جنابان از اشخاصی پشتی بانی میکنند که سالها در غرب زندگی میکنند و نه تنها اینکه در بلند بردن نام وطن خود کاری نکرده اند بلکه باعث سرافگندگی خود و کشور نیز شده اند. خواننده ارجمند فریار کهزاد اینرا بخاطر جواب چهار نفر معلوم الحال نوشته و گرنه وی کسی است که هیچگاه راجع به خود چیزی نگفته و علاقه به آم ندارد. وی یک شخص فروتن، متواضع و شکسته نفس میباشد. آنهایکه از نزدیک او را میشناسند حتماُ تألید خواهند نمود.
این چهار تن استاد کهزاد را در مصاحبات، نوشته ها و پروپاگندهای خود چه بصورت جداگانه و چه بصورت دسته جمعی بارها مؤرخ سرکاری و درباری خواندند و اظهار نمودند که به خواست سردار محمد نعیم هان تاریخ را جعل میکرد و هر چه آنها میخواستند همانطور مینوشت. افسوس که در این مورد حتی یک دلیل معقول هم نتوانستند ارائه دهند به جز از نقل قول های ساختگی و سیاسی چه رسد به انکه فریار کهزاد از ایشان خواستار سند شده بود. اینست تاریخ نویسی این دانشمندک ها و پروفیسرچه ها که بدون هیچ نوع مدرک یک مؤرخ بزرگ را که دانشمندان واقعی و حقیقی تأئید و توصیف میکنند، مورد اهانت قرار میدهند.
پرگوئی ها و توهینات این چهار تن بسیار زیاد است که هیچگاه فریار کهزاد نمیتواند به هر کدام آن خط به خط جواب دهد و ارزش جواب دادن را هم ندارد ولی با آنهم به چند نکته مهم تماس مختصر گرفته میشود.
یکی از این چهار تن که خود را کمال می نامد از قول فریار کهزاد اغلب نقل قول های ساختگی ترتیب داده است و مملو از نفرت میباشد. ببینید مینگارد:"... و نمیدانستیم که رستم در پهلوی شمشیر و سپر، توپ هم داشته است." چون این جناب معنی (توپ) را نمیداند فکر میکند که توپ فوتبال است. منظور از (توپ رستم) استوپه رستم میباشد و توپ در اینجا استوپه یا معبد معنی میدهد چنانکه توپ دره، توپ رستم و غیره.
کمال خان همچنان پیشنهاد میکند تا آثار کهزاد به مراکز علمی تاجکستان، ایران و افغانستان جهت بررسی فرستاده شود. آن مراکز آثار استاد کهزاد را قبلاُ دارند و نه تنها بررسی کرده اند بلکه از آنها استفاده های شایانی هم نموده اند. فریار کهزاد برایش در پهلوی آن کشور ها مراجع ذیل را نیز ذکر میکند که از آثار استاد کهزاد حفاظت و استفاده میکنند: مرکز مطالعات افغانستان شناسی، دانشگاه نبراسکا، مرکز مطالعات شرق میانه در دانشگاه هاروارد، انستیتوی مطالعات شرق میانه و موزیم ارمیتاژ در شهر سنت پیترزبورگ (لیننگراد سابق) در روسیه، مرکز مطالعات اسلامی شرق شناسی (ازمیو) در روم ایتالیا، موزۀ گیمه پاریس و مراکز دیگر علمی تاریخ در لندن، دهلی جدید و کشورهای دیگر جهان.
آقای شهرانی مینویسد که سال پیش به فریار کهزاد تیلونی در مورد مصاحبه آقای آهنگ صحبت نموده است. بلی درست، اما نمیدانم چرا جناب شان اول با آهنگ صاحب و بعد با فریار کهزاد و دوباره با آهنگ تماس تیلفونی گرفته بود. هدف ایشان از این جاسوسی چه بوده و چرا در هر قضیه خود را شامل میسازد؟ هیچ کسی از او اینکار را نخواسته بود. فریار کهزاد هیچگاه با کسی عصبی صحبت نمیکند ولی بسیار جدی و دقیق و با آواز رسا و مستقیم صحبت میکند. تاسف میکنم که این جناب اصطلاح کلنگک را نیز بکار برده و نوشته است که: "دوران کلنگک های دورۀ شاهی تان سپری شده" . نه فریار کهزاد و نه اعضای خانواده اش اشخاص کلنگکی بوده اند و هم نمیدانند که دورۀ شاهی ایشان چه وقت بوده است که حالا سپری شده است. ببینید هموطنان گرامی این نوع اشخاص در مورد تاریخ وطن ما و همچنان در مورد مسایل سیاسی روز افغانستان بسیار فعالیت میکنند. اینها که در مورد فریار کهزاد، این بنده ضعیف و ناتوان، اینقدر مزخرف ابراز نظر میکنند و او را به پادشاهی میرسانند، خود قیاس کنید که با مسایل جدی تاریخ وطن ما چه بازی هائی میکنند و خواهند کرد! اینها حتی نظام عالی فدرالی را با مقالات مزخرف و تقسیم افغانستان به ترکستان و تاجکستان و پشتونستان وغیره بد نام و بی اعتبار نمودند. در حالیکه افغانستان بخاطر پیشرفت اقتصادی و نه به خاطر جدا نمودن اقوام و قبایل به یک نوع نظام غیر متمرکز ضرورت دارد. قابل یادآوریست که تقریباُ سه سال قبل استاد محمد نبی کهزاد برای برادر زاده اش، فریار کهزاد تیلفونی اطلاع داد که شخصی بنام شهرانی میخواهد همرایش صحبت کند. فریار کهزاد با کمال احترام به این شخص تیلفونی تماس گرفت و از همان تیلفون اول دانست که این شخص چقدر بر ضد آریا، آریانا، آریائی و بصورت کلی بر ضد نوشته های استاد کهزاد و تاریخ افغانستان میباشد. به نظر این شخص باید تمام تاریخ افغانستان به نام ترک، ترکی و توران و یا مغلی و تیموری و بابری از این قبیل چیز ها باشد. فریار کهزاد هرقدر برایش میگفت که در هر زمانی که اینها در وطن ما حکمروائی کرده اند استاد کهزاد آنها را به بسیار درستی نوشته و بکار برده است اما اینها معمولاِ در دوره های تاریه قرون وسطی مملکت ما میباشد. اینکه در تاریخ قبل از اسلام بیشتر قبایل آریائی در این کشور حاکمیت سیاسی داشته اند که به همین ترتیب نام بردن از آنها از نقطه نظر علم تاریخ دقیق تر ئ درست تر میباشد. ولی این جناب معلومدار وقتی خوب شناخته شد چیزی کمتر از ترکتباری را قبول ندارد. این مشکل خودش است، فریار کهزاد بدان کاری ندارد و این نوع نادرستی ها را در تاریخ وطن خود قبول ندارد.
این آقا باز به فریار کهزاد گوش زد میکند و میگوید:" شما خود تان اسرار پدر تانرا از کم صبری فاش ساختید............ شما بگذارید هر کس خواسته باشد به آثار پدر تان نظر بدهد......." فریار کهزاد باز اظهار میدارد که وی در مورد پدر خود کدام فعالیتی ندارد بلکه در مورد شادروان استاد احمد علی کهزاد منحیث یک مؤرخ بزرگ فعالیت میکند تا آثارش را جمع آوری و تجدید چاپ نماید. فریار کهزاد و بنیاد فرهنگی کهزاد مانع هیچ کسی نشده، نمیشود و نخواهد شد که در مورد استاد کهزاد و کارهایش کسی تبصره، تحقیق و انتقاد نماید بلکه آنها را تشویق هم خواهد کرد. اما بنیاد فرهنگی کهزاد هر کسی که اتهامات نادرست و بدون سند و مدرک نماید و هدف شان صرف فعالیت سیاسی باشد تا استاد کهزاد و تاریخ افغانستان را توهین نماید به هیچ وجهه بدون جواب نخواهد گذاشت. ببینید یکی از این تبصره ها آنست که گویا کهزاد کدام دورۀ شاهی هم سپری نموده است که حالا سپری شده است. آیا به این نوع جفنگیات باید اجازه داد؟ باز هم فریار کهزاد میخواهد این "دانشمندان" اسناد اسرار کهزاد را فاش کنند تا بی صبری او نیز رفع گردد. ولی اگر کدام سندی را نمیتوانند عرضه کنند باید خجالت بکشند و همیشه نزد وجدان خود شرمنده باشند. اما فریار کهزاد اسنادی از شهرانی ها دارد که در خوش خدمتی "بابای ملت شان" و آقای کرزی قرار دارند و پست های زیادی را برای خانوادۀ خویش غصب کرده اند. اینست کارهای "سرکاری" و بازی با سرنوشت ملت ما.
بنیاد فرهنگی کهزاد مانع تبصره هیچ کسی در مورد استاد کهزاد نشده است. در اینجا نام های هموطنان دانشمندی درج میگردد که آثار کهزاد را بررسی نموده و نکات مثبت و منفی آنرا مورد بحث علمی قرار داده اند:
استاد خلیل الله خلیلی، استاد عبدالرحمن پژواک، پوهاند داکتر احمد جاوید، پوهاند میر حسین شاه، پوهاند داکتر جلال الدین صدیقی، کاندید اکادمیسین محمد ابراهیم عطائی، سر محقق دوست شنواری، استاد مایل هروی، استاد محمد اکبر پرماچ، استاد رسول باوری، پوهنمل شاه محمود محمود، محقق میر احمد گربز، پوهنیار آصف بهاند، پوهنوال عبدالخالق رشید وهم یک عدۀ دیگراز شحصیت های بزرگ کشور ما که مقالات و اشعاری در مورد زندگی کهزاد و بعضی خاطرات خود نوشته اند: مانند استاد کریم نصرتی، استاد ضیا قاری زاده، استاد غلام محمد نوابی، استاد سید فقیر علوی، آقای قدرت الله حداد، آقای اعظم سیستانی و یک عده هموطنان ارجمند دیگر. اینها همه هر طوری که خواسته اند در مورد استاد کهزاد ابراز نظر نموده اند اما هیچگاه اظهارات شان هوائی و بدون سند و مدرک نبوده و اگر انتقادات علمی بر آثار کهزاد نوشته اند باز هم بصورت علمی و با دلایل علمی بوده است.
هموطنان گرامی! فریار کهزاد اینک دستان مبارک تان را گرفته و به سراغ تبصره ها، تقریظ ها، توضیح ها و گفتارهای بعضی هموطنان دانشمند ما میبرد تا شما هم ببینید که آن دانشمندان بزرگوار در مورد شادروان استاد احمد علی کهزاد چه میگویند:
لطفاُ اول به تقریظی از طرف استاد خلیل الله خلیلی شاعر و سخنسرای بزرگ وطن ما که از دوستان نزدیک استاد کهزاد بود و در مورد کتاب لشکرگاه اثر کهزاد نوشته است توجه نمائید:
تقریظ
آقای کهزاد مؤرخ شهیر وطن!
پس از بیست سال تتبع و تحقیق در آثار و کتب دورۀ آل ناصر و تحمل رنجهای فراوان که در این راه برده ام، بسیار شادم که بدیدار اثر قیمت دار تو نسبت به لشکرگاه یا لشکری بازار احفاد ناصر دین الله سبکتگین در بست دیده روشن میکنم.
این اثر هم از نگاه تاریخ و هم از نگاه عشق به آثار و مفاخر وطن شایستۀ ستایش و در خور تمجید است.
تاریخ سرزمینی که در آن بسر میـبریم از وقایع بسیار بزرگ و آثار نهایت باشکوه و زیبا مشحون است که تحقیق هر یک از این داستان ها و کاوش ها در هر کدام از ین آثار و متروکات کتابی جداگانه میخواهد و مستلزم مباحث بسیار عالمانه و دقیق میباشد.
تو مانند سایر آثار مخلدی که نگاشته ئی در ین اثر خود نیز یک فصل از مفاخر وطن خویش را روشن نموده ئی.
این یک وظیفه ملی بود که تو در پرتو استعداد و لیاقت و تتبع خویش بپایان رسانیدی- جزاک الله فی الدارین خیرا.
امیدوارم سایر جوانان دانشمند ما نیز بانجام وظایفی که در ین راه دارند موفق گردند.
خلیلی
(کتاب: لشکرگاه، نشرات انجمن تاریخ، اسد 1332)
پوهاند دکتور عبدالاحمد جاوید در مقدمۀ رسالۀ (کهزاد و پژوهشهای او، اثر محقق حسین نائل) چنین مینگارد:
مقدمه:
یاد یاران یار را میمون بود ...
این یادنامه که در بارۀ احوال و آثار احمد علی کهزاد، پژوهشگر پرکار، ژرف بین و دقیقه یاب کشور نگاشته شده، صفحه ایی از کتاب فضل استاد و نمای نیمه روشنی از پژوهش های علمی و عملی اوست بمصداق این بیت:
من از مفصل این قصه مجملی گفتم تو خود حدیث مفصل بخوان از ین مجمل
مؤرخ شهیر و نامور ما که آثار گرانبهایش در سطح ملی و بین المللی بینظیر و ممتاز است نه تنها در کشور خود از احترام عمیق و شایسته برخوردار بود بلکه در تمام کانونهای دانش و فرهنگ، مراکز تاریخ و باستان شناسی جهان نیز شهرت و محبوبیت بسزا داشته است. همگامی و همکاریهای مستدام او با هیئات های باستانشناسی معروف جهان خاصه فرانسه و ایتالیا بر ارزش و وجاهت کارهای پرثمر او افزوده است.
قسمت معظم آثار استاد که آراسته به زینت تحقیق و استقصای کامل است از نظر عمق و استواری، اتقاق و استناد از زمرۀ مآخذ و مراجع دست اول بشمار میرود.
چنانکه در این رساله هم یاد شده استاد تألیفات و تراجم ارزشمندی در زمینۀ تاریخ و ادب، فرهنگ و ثقافت افغانستان به زبانهای دری، انگلیسی، فرانسوی، و ایتالوی از خود بیادگار گذاشته است.
کهزاد نخستین دانشمندی است که نقاب از چهره تاریخ کهنسال کشور خاصه عهود پیش از اسلام برداشته و با تالیف آثاری در ین زمینه بر آن جلا و جلوۀ ویژه و تازه داده است. بحق میتوان گفت که استاد کهزاد تمام عمر شریف و هم نبیل خود را در راه اعتلای تاریخ وطن وقف کرده و بیش از سننین عمر خود رساله های علمی و مقالات تحقیقی نگاشته و بجا گذاشته است. تلاش های پیگیر و ارزندۀ این محقق نامدار در راه علم و فرهنگ، احیای مفاخر ملی و ماثر میهنی و روشن ساختن زوایای گذشته های دور آریانای کهن و خراسان دورۀ اسلامی، نام او را در صفحات زرین تاریخ و ادب ما ابدی و جاودان ساخته است.
نقش ظاهر مؤقر و آرام، صورت آراسته و سیرت نیکوی او که چون نوری بر نور فضل و فضیلت او تاب خورده در کارگاه نظر دوستان تازه و زنده است.
اقدام خجستۀ مرکز علوم اجتماعی در راه تدوین این رساله و مساعی محقق محترم حسین نائل در معرفی آثار مرحوم کهزاد قابل تمجید و ستایش است.
ان آثار ناتدل علینا انظر و ابعدنا الی الاثار
پوهاند دکتور عبدالحمد جاوید
13 حوت 1363
استاد حسین نائل در شروع اثرش (کهزاد و پژوهش های او) چنین مینگارد:
گذار نگاهی به زندگی کهزاد
در جریان یکصد سال اخیر که شرایط طبع و نشر آهسته آهسته در کشور آماده گردید، یعنی مطبعه و روزنامه به میان آمد و چاپ کتاب و مجله و نظامنامه و جز اینها امکان پیدا کرد و انجمن های ادبی در کابل و قندهار و هرات یکی بعد دیگر ایجاد شد و پشتو تولنه و انجمن تاریخ و انجمن آریانا دایره المعارف و شمار دیگر از نهاد های فرهنگی و عرفانی و تعلیمی متناوباُ و یکی پس از دیگری تاسیس یافت- زمینه پژوهش و تحقیق در بخشهای متفاوت علم و ادب وهنر تا حدی مساعد گردید و دانش پژوهان وطن ما را مجال آن به دست آمد تا در رشته های گونه گون علوم و فنون به بررسی و تفحص بنشینند و گامهایی در عرصۀ فرهنگ بردارند. با گذرا نگاهی در لابلای صفحات جراید و مجلات و یادنامه ها و گزارش های دیگر، در درازای این مدت، میتوان با شمار قابل اعتنایی از نامهای فلم بدستان و سخن پردازانی آشنا شد که در امتداد این محدودۀ زمانی به ظهور رسیده و آثاری با کمیت و کیفیت های غیر یکسان و نابرابر از خود برجای نهاده اند و به گونۀ مثال، این نامها را از آن میان بیاد آورده میتوانیم: سید جمال الدین افغان، محمود طرزی، فیض محمد کاتب، شیخ محمد رضا، ملک الشعرا قاری عبدالله، صلاح الدین سلجوقی، میر علی اصغر شعاع، محمد قدیر تره کی، گل پاچا الفت، میر غلام محمد غبار، عبدالحی حبیبی و احمد علی کهزاد.
کهزاد در مدت نزدیک به چهل و پنج سال (1310 – 1355) از سربرآوردگان پژوهش و تحقیق در زمینه های دیرین شناسی، تاریخ، جغرافیه تاریخی و شناخت چهره های معروف علم و ادب و سیاست و جز اینها به شمار میرفت و نامش با نامهای مواضع باستانی کشور مانند بامیان، بلخ، لشکرگاه، هرات، بگرام، هده، بالاحصار و ده ها جای تاریخی و باستانی دیگر ملازمه داشت و بلکه گره خورده بود و تا کنون نیز بدان گونه است...........
در سیمیناری که در دانشگاه کابل در سال 1367 بیاد بود استاد کهزاد دایر شده بود یک عده از دانشمندان وطن و استادان آن دانشگاه سهم گرفته بودند. چندی از آن بصورت مختصر ذکر میگردد:
پوهاند میر حسین شاه در مقدمه طولانی توضیحات زیادی در مورد استاد کهزاد دارد که در اینجا صرف یک قسمت کوتاه ان اقتباس میگردد:
نکتۀ قابل توجه در سراسر زندگی گرانقدر و پرافتخار او این است که لحظه ای از تحقیق دور نبود و به ندرت دست از تحریر برداشت. در مجامع مهم علمی ملی و بین المللی اشتراک داشت و در ان محافل از دقایق پژوهشهای علمی به سه زبان فرانسه و انگلیسی و ایتالوی با احاطۀ کامل در موضوع به کمال روانی سخن میگفت، بطوریکه گفتارش باعث اعجاب دانشمندان خارجی و افتخار هم میهنانش بود. ......
من هنگام تحصیل در مکتب متوسطه و بعداُ در پوهنحی ادبیات پوهنتون کابل به آثار گرانبهای او آشنا شدم و از آن به بعد همیشه از آن نوشته های ارزشمند کسب فیض میکردم. هر قدر کتب و رسایل و مقالاتش را بیشتر میخواندم ارادتم به مقام علمی او بیشتر میشد و در هر فرصت بر مراتب تحسین و تقدیر من می افزود.
ولی پس از از شناسائی شخصی استاد و معاشرت با او مطلب تازه ای بر من روشن شد که آنهم عبارت بود از انسانیت او. او را یکی از مردان پاکدل و نجیب دیدم که گوئی تمام دانش او در روش و بینشش جلوه میکرد. تواضع و فروتنی و چهره بسیم او در دل هر صاحبدلی منعکس میگشت و خبر از یک فطرت عالی میداد، خلوص او در گفتار و رفتارش جلوه گر بود، بطوریکه در اندک معاشرت و صحبتی جلب احترام و محبت مینمود. دریغا که آن زبان گویا اکنون خاموش و آن دست توانا از نوشتن باز مانده است. تحقیقات باستانشناسی و مطالعات تاریخی هر قدر در کشور ما توسعه پیدا کند، محققان معاصر وطن کارهای پر ارج او را در ین باره فراموش نخواهند کرد و به آن گنجینه گرانبها بدیدۀ احترام خواهند دید.
پوهاند داکتر جلال الدین صدیقی:
احمد علی کهزاد از جمله پژوهشگران، تاریخ نویسان و مترجمان فعال و دقیقی است که در تاریخ نویسی در تاریخ معاصر کشور شهرت بسزائی دارد. وی نه تنها در تاریخ کهن کشور ما بلکه در تاریخ معاصر و نوین آن هم با علاقمندی و ذوق زیادی دست بکار شده و آثار گرانبهائی را از خود به یادگار گذاشته است که در اینجا ما فقط به گوشه ئی از این آثار و باز یافته ها که همانا اسناد آرشیفی میباشد، اشاره کرده و به تحلیل و اهمیت و موقعیت آنها در روشن ساختن حوادث مهم تاریخی، وقایع و رویدادهای عینی، واقعی و برداشتهای دقیق علمی و پژوهشی میپردازیم.
محمد اکبر شورماچ تحت عنوان (مطالعات کهزاد در بارۀ نورستان) چنین مینگارد:
استاد کهزاد بیشتر از نیم قرن در راه روشن سلاختن زوایای تاریک تاریخ مردم افغانستان کار و مطالعات ارزشمندی را انجام داد است، جا دارد در بارۀ شناسائی، معرفی آثار پربار و افتخار آفرین استاد توضیحات لازم صورت گیرد.
استاد کهزاد با علاقه مندی و عشق خاصیکه به مردم وطن و تاریخ کشور داشت با چیره دستی خاص توانست موجودیت، هویت و تبارز تاریخی وطن و مردم آنرا که از زمان باستان زیر ابرهای تیره و تار تاریخ پنهان و مسطور مانده بود، آشکار سازد و افغانستان را بحیث یکی از کانون های تمدن قدیم و باستانی که در قلب آسیا موقعیت دارد معرفی و به اثبات برساند و حقایق تاریخی مردم مانرا از عمق زمان باستان تا دوره های بعد از تنگناها و تاریکی های آن برون آورد و به آن تبارز، وجاهت و هویت مستقل تاریخی بخشد.
استاد کهزاد بحیث کاوشگر، پژوهشگر و محقق ورزیده با عشق فراوان از هر نوع امکانات دست داشته استفاده برده و شخصاُ در داخل و خارج کشور به سفرهای علمی پرداخت و بصورت پیگیر به مطالعات و بررسی منابع و مآخذ قدیمی تاریخی کشور سعی و تلاش ورزید. به اثر این کارهای پرتلاش و دوامدار او اکثر مراکز و کانونهای تمدن در کشور که از دوره های مختلف تاریخی مردم آن نمایندگی میکرد، کشف و تثبیت گردید.........
برای اینکه خود را از گزند بیدارگریهای سخت زندگی مادی و معنوی مسلط بران دوره تا اندازۀ دور و مصئون داشته باشد، اکثراُ به باستانشناسان، مستشرقین و هیئت های علمی تماس و ارتباط گرفت و با آنها یکجا به مطالعات آثار و اسناد قدیم تاریخی کشور برداشت و با این اقدام و شیوۀ کار خود دو کار معقول و با ارزش زا انجان داد. یکی خود را از ستایش و مدح و طرفداری غیر مسئولانه و خود غرضانه اکسپلایت گران آنوقت تاریخ کشور نجات داد و از سوی دیگر که البته با اهمیت تر بود، تاریخ واقعی مردم قدیم کشور را از پنجه و سیطرۀ قصه ها، افسانه ها، روایات اساطیری و همچنان بی راهه و وابستگی های غیر علمی دیگر تا حد زیاد نجات داد و با یک نوع گرایش وطنپرستانه به توضیح حقایق افتخارات تاریخی کشور همت گماشت و بتاریخ کشور با در نظر داشت روابط فرهنگی و تاریخی کشورهای همجوار شیوه و صبغۀ ملی تاریخی داد و با این شیوه کار خود به تاریخ کشور شکل و غنای مستقل که بر مبانای مضمون عینی تاریخی مردم کشور استوار بود، رونق بخشید و به آن ارج گذاشت.
پوهنیار عبدالخالق رشید مینویسد:
................. د همدغی لندی یادونی وروسته غوارم د افغانستان د پیژندل شوی مؤرخ استاد احمد علی کهزاد په تاریخی او تاریخ لیکونکی شخصیت باندی یو حو خبری راغبرگی کرم. موژ په خپل هیواد او تاریخ لیکونکو کی د گوتو په شمار کسان لرو خو که د گوتو په شمیر کی بیا هم زموژ د خپل ملت-هیواد او تاریخ په وراندی تاکنه کوو، زه فکر کوم چی دغه برخه کی زموژ په خلکو هیواد او تاریخ کی د استاد کهزاد نوم او یادونه د لومریتوب حق ترلاسه کوی. دا حکه چی ده پخپلو تاریخی هستونو کی د پورتنی مقدمی علمی او تل پاتی حانگرتیاوی په نظر کی نیولی دی. پیسی، حوادث او عینی بهیریی په رشتیا هم د رشتنی مؤرخ په توگه انحور کری دی. په دی مانا چی ده پخپله تاریخ لیکنه کی تر تولو د مخه خپل ملی کرکتر له لاسه نه دی ورکری بلکه په دغه برخه کی د عمر تر پایه ثابت پاتی شوی دی. همدا علت دی چی کهزاد زمونژ د خلکو د ماسو او حماسو، د ماتو او بریاوو د رشتیا وو او رشتیا ویلو مؤرخ دی. کهزاد زموژ په حو ملیتی تولنه کی کوم تاکلی ملیت بللی نه بلکی د افغانستان ملت مؤرخ دی. او د کهزاد د تاریخ لیکنی ملی حانگرنی دومره په زره پوری دی چی په رشتیا د دغه ملت هنداره گنلی کیژی. دی د هیح دول ژبنیو، مذهبی، قومی او حتی نژادی عوامولو تر اغیزی لاندی نه شو او تاریخی بهیریی په خپلو تاریخی آثارو د یوه برلاسی مؤرخ په توگه تمثیل کره ویی...............
خوانندۀ ارجمند!
بهر حال هدف فریار کهزاد آن نیست تا وقت گرانبهای شما را گرفته و به جواب نقل قول هائی که در همۀ آن دست اندازی شده است، بپردازد زیرا تبصره بر چرندیات هیچ مشکلی را حل نمیکند. در عوض آن تبصره های بالا را خدمت تان تقدیم نمود تا شما خود تان در مورد کارهای استاد کهزاد از زبان شخصیت های وطن ما بخوانید. به خاطر طولانی نشدن این نوشته، تبصره های هموطنان علیقدر تا اندازه زیاد خلاصه و فشرده شده است. علاقمندان میتوانند آنها در رساله (کهزاد و پژوهش های او-اثر استاد حسین نایل) و یا (یادنانه کهزاد -1367، دانشگاه کابل) مطاله نمایند. امید است معلومات چهار تگ ها نیزبیشتر شده ./ 15 جون 2007/