جناب « فریار کهزاد » طفره میروند
با سلام و عرض ادب .
قبلا این قلم ، نقدی بر کتاب « غرغشت یا گرشاسب » شهکار جناب احمد علی کهزاد نوشتم که در سایت های وزین و بیطرف « آریایی » و « خاوران » نشر گردید و تاکنون در بخش تاریخی آن موجود است . با دریغ که از طرف آن کانون نامنهاد و خانواده گی ، صرف یکنفر ارجمندی آن مرحوم بجای ارایۀ پاسخ قانع کننده ، از روی عصبیت به فحاشی و ازاله ادب پرداخته و نگارنده را جزو « تشکیلات !؟ » چند نفره قلمداد کرده و با شلخته گی زبانی و بی عفتی کلام به نام های چوکره و عضو تشکیلات و باند چند نفره و تگ و تگمار نام برده است که بعید از اخلاق فرهنگی و نام آن خانواده محترم شان میدانم . درینجا درخواست میدارم که اگر درآن کانون محترم اشخاص بصیر و صاحب عقل سلیم وجود دارند لطفا به سوالات ذیل پاسخ ارایه فرمایند :
اول : آیا کتاب « غرغشت یا گرشاسب » نوشته آن دانشمند مرحوم افسانه است ؟ یا اثر تحقیقی و علمی آن بزرگوار .
دوم : آیا مراجع علمی داخلی ویا کشور های فارسی زبان منطقه بصورت مشخص در زمینه همین کتاب متذکره « غرغشت- گرشاسب » احضار نظر فرموده اند ؟ در صورت جواب مثبت لطفا نظریات شان را نشر فرمایند .
سوم : جناب انجیر فریار در نوشته قبلی استاد کهزاد و قدیر تره کی را بانی و اساسگذار « جمعیت وطن » قلمداد نموده اند . قدیر تره کی نه تنها عضو جمعیت نبوده بلکه نفر دولت بوده است . ضمنا ادعا شده که جناب استاد کهزاد با آقای نعیمی با شهامت نزد سردار شاه محمودخان رفته طالب آزادی زندانیان گردیدند . مرحوم نعیمی که خود از جملۀ زندانیان بوده چه طور پدر شما او را از زندان کشیده و با خود نزد شاه محمود خان برده است ؟
اینکه جناب استاد افتخار ملاقات با شادروان هاشم میوندوال را داشته است بنابر حدس شما این ملاقات ها در چه مورد بوده باشد ؟ چونکه میوندوال جریده « ندای خلق » مربوط مرحوم داکتر محمودی فقید را توقیف کرد و به تعقیب آن اخبار جمعیت وطن را نیز مصادره نمود .
در نوشته اخیر جناب « داکترانجنیر » خودشان را در ضمیر شخص سوم پنهان نموده و از زبان شخص دیگر به توصیف خویش پرداخته و بعداً مینویسند « ... فریار کهزاد اینک دستان مبارک تان را گرفته و به سراغ تبصره ها، تقریظ ها، توضیح ها و گفتارهای بعضی هموطنان دانشمند ما میبرد »
میگویند دروغگو حافظه ندارد . ضمیر شخص سوم غایب بزودی به سخن درآمد و متکلم شد .
تقریظ استاد خلیلی شاعر در مورد نوشته « لشکرگاه » و محمد اکبر سورماچ در باره « نورستان » و یا عبدالخالق نام و یا اشخاص دیگری در مورد دیگر آثار جناب کهزاد نمیتواند جواب نقد نگارنده بر کتاب « غرغشت- گرشاسب » باشد . که جناب تاریخ نویس درباری با تلاش مذبوحانه برای یک خانواده سلطنتی غدار ، تاریخ سه هزار ساله درست نموده اند و بقیه اقوام شریف افغانستان را غیر اصیل و باد آورده کشور های همجوار دانسته و نگارنده این عمل را خوش خدمتی به دربار سلطنتی و ضد وحدت ملی اقوام و ملل شریف افغانستان میدانم . متمنی است بجای در نیفه زدن و چهار زانو نشستن روی این کتاب فتنه انگیز و ضد وحدت ملی ، آنرا روی وبسایت ها نشر بفرمایید تا همه اقوام شریف افغانستان در مورد آن قضاوت نمایند . پیشنهاد میگردد بجای آن کانون مجازی یک وبسایت حقیقی برای نشر آثار استاد محترم باز نمایید تا خانواده های تاریخ نویسان نامدار چون مرحوم فیض محمد کاتب ، آقای غبار ، فرهنگ و ... صفحه وبسایت دیگران را تخته اعلانات خانواده گی شان نسازند .
گرد نام پدر چه میگردی پدر خویش شو اگر مردی
با حرمت .
داکترکمال .
کانادا .