ثریا بهاء
من دیدگاه و اندیشهء مستقل
خود را دارم
درین اواخر رسانه های گروهی انترنتی فرهنگ انسانی راسخت لطمه زده اند و یک عده عناصر بی هویت و بی استعداد چون گیاه های هرزه درمرداب ولجن رسانه های گروهی روئیده اند واز همان لجن تغذیه می شوند، از شبکه های جاسوسی پول میگیرند وبرای دست یافتن بیک شهرت کاذب (آدمکها وسایت های اجیر) را برای نوشتن مقالات بنام شان ونشر وتبلیغ آن دربدل پول استخدام می نمایند تا فانتیزی پردازان کم سواد این گیاه های هرزه را نیلوفرآبی و قهرمان؟! جازنند که این قهرمانان زالو صفت درزنجیره ء دیرینه سال، زر و قدرت چسپیده اند٠
با در نظر داشت این فضای مکاره وزهرآگین خواستم بعد ازین نوشته هایم راصرف در" وبلاگم" ویکی دو وبسایت مورد اعتمادم نشر شود وبس، ازنشرنوشته هایم درسایت های که ارزش های انسانی را به پای وابستگی های تنظیمی ریخته اند، دوری می جویم، زیرا نه من قهرمان استم ونه هدف وراه مشترک با آنها دارم، بلکه انسان ساده، خود ساخته ومستقلی استم با ویژه گی های اندیشه ی خودم ٠
من اصولا"به این گله سازی های حزبی وتنظیمی اعتقادی ندارم واین مسلمانی که آنجا زنی را بجرم، ناگزیری فروش تنش برای شیر کودکش، حکم سنگسار می میدهد، اینجا برای زن هوس بازی شعر و مدحیه می سراید ومبارز زن قهرمانش!؟میخواند واگر راه وهدف من با این قهرمان یکی باشدهمین اکنون حکم اعدام خودرا خود امضاء میکنم ٠
هیهات ! ارزش ها از وجدان و تمیزکردن ها از تفکر انسان رخت بر بسته است ، من ازین توطئه گران روزگار در شگفتم که چه آسان آدمک های وابسته به تنظیم هارا قهرمان زنان مبارز جامیزنند و آسانتر ازآن انسانها خودساخته ومستقل را روپوش گند شان میگردانند و ترورشخصیت مینمایند، امااین خفاشان نمیدانند که پولاد آزادی را زنگاری نیست ومی بایست به خویشتن خویش بپردازند ٠
اگر بخواهند با این شگرد های مزورانه ونا جوانمردانه آخندی، گیاه های هرزه را چون پیچک به تنم بپیچند تا خشکم زند واز چوب خشکم دسته یی تبر برای درهم کوبیدن مخالفین شان بسازند ویا ازقلم برنده ام دشنه یی برای انتقام گیری دشمنان شان بسازند، که خود شهامت و توان دفاع ازخویشتن خویش ندارند ، آنروز قلمم شکسته باد٠
بازهم بگفته شاملو" روزگار غریبی است نازنین !" ومن میگویم روزگار مرگ انسانیت است گله های سیاسی ! مگر اینطور نیست ؟
ثریا بهاء
وبلاگم حماسه ء زن : http://hamasah.persianblog.ir/