کلام اخیر به آن سخنور ادیب
دکتور اکرم عثمان
نوشته : محمد ابراهیم سکندری
ادیب فرزانه نبشته ام را زیر عنوان " ما ومصالحه ء ملی" زیر شلاق گرفته است و خواسته با رو پوشی ازنام نقد وتلویح ، به پاسخ آن برآید . تلویح بمعنی نبشته یا اثری را از دید انتقادی بررسی ، طرق وشیوۀ استفاده افاده ها را بر جسته ویا تحت مطالعه قرار دادن است. تلویح واقعی وبدون غرض میتواند یک اثر را در مسیراصلی آن رهنمون ومنحیث اثر مکمل وپخته برای خواننده پیشکش نماید ، همچنان تلویح در صورتی میتواند نبشته یا اثری را تکمیل نماید که با ارائه مشخصات وسنجش های علمی وتحقیقاتی مبادرت ورزد ونویسنده اولی را با منطق ادبی وادار به پذیرش آن نماید و نه عقده گشائی .
هدف از نبشتهً "طفولیت ،بزرگواری وکوچک شدن " توجه محترم اکرم عثمان را دربازنگری های ناسنج آن ، مبنی برتحلیل های سیاسی واجتماعی جلب کردن بود " انسان ء خامی را پخته کردن ، اجتهاد بیجا بود " .
محترم اکرم عثمان درنبشتهً ما و مصالحهءملی ، آن چنان در تداعی قرار گرفته است که گمان میبرد با یک تن از اعضای دفترسیاسی حزب دیموکراتیک خلق افغانستان وقت مواجه ودرگفت ومگو میباشد . نویسنده " درآن وقت عضو رهبری حزب دیموکراتیک خلق نبوده ، اما به عنوان یک کادر جوان آنزمان ازسال های 1980 الی 1992 خویشرا درتمامی پیروزی ها وشکست های آن حزب شریک وسهیم میدانم .
تجارب دوران حاکمیت حزب دیموکراتیک خلق ( حزب وطن ) مارا درانتخاب راۀ جدید ، همگرائی ، وحدت ملی ، دفاع ازمنافع ملی ، مشارکت مستقیم مردم درامور سیاسی اجتماعی وفرهنگی کشور ، وتعمق دموکراسی یاری رسانید ، تا با ایجاد حزب متحد ملی افغانستان بمثابه وسیله ً خدمت به مردم توسل ورزیده ، و مصدر خدمات بیشتر برای جامعه ازهم پاشیدۀ افغانی خویش شویم .
حزب متحد ملی افغانستان درحاليکه موجوديت خویشرا بمثابه سازمان واحد سرتاسری درکشور اعلام نمود بعد از بررسی نقادانه تاريخی از حوادث پيش از سه دهه اخيرکشور و عوامل آن بدين باور اند که سياست های تقابل و اصطکاکزا ، نفی مخالفين ، عدم تحمل ديگر انديشی ، حل منازعات و اختلافات از طريق توسل به زور و اسلحه و تکيه برانحصار قدرت در راستای تامين منافع گروهی نميتواند به بحران فاجعه بار درکشور پايان بخشد . با انتباه از آن سياست نه تنها تفاهم را به عنوان يک وسيله جهت نيل به حل بحران در کشور مطرح ساخت بلکه به مثابه يک ابتکار موثر و رهگشای خوبی درراه تفاهم منطقوی و جهانی در حل منازعات و تنش های مختلف بحران افغانستان جانبداری می نمايند. حزب متحد ملی افغانستان با هیچ شخص ، گرو وسازمان سیاسی سرمخالفت ندارد ، مگرانکه درضدیت برمنافع ملی کشور قرارگیرند.
رفتن بطرف ائتلاف ها ، جبهات سیاسی که بیانگر منافع ملی کشور باشد ، جز دیگر اهداف این حزب میباشد که بربنیاد آن ایجاد جبهه ملی را درکشور میتوان نامبرد .
طیف وسیعی ازگروه ها ی سیاسی - اجتماعی،احزاب،سازمانهاونخبگان شامل نیرو های چپ معتدل،روحانیون وطنپرست،آنهایئکه با درنظرداشت تجارب تلخ سه دهه اخیر ومهمتر از همه انتباه منطقی وفراگیری درس بزرگ از آن همه ناعاقبت اندیشی ها اکنون راه سعادت وفلاح مردم را فقط در وحدت ملی , سهمگیری بدون تعصب تمام عناصر متشکله جامعه در رهبری واداره کشور جستجو میکنند،تشکیل جبهه ملی را یگانه حرکت منطقی برای نهادینه کردن دیمو کراسی در کشوروزمینه سازی برای رهانیدن جامعه ما از اداره ورهبری سنتی وخان خانی به یک سیستم مدرن جامعه مدنی وپلورالیزم سیاسی که در آن نقش عمده را نماینده گان مورد اعتماد مردم داشته باشدونقش همه اجزای کوچک وبزرگ جامعه در اداره کشور مشهود وتضمین میباشد،میبینند.
برداشت محترم اکرم عثمان دررابطه به دنباله روی شخصیت های برجسته سیاسی دراین پروسه جز عقده گشائی دورۀ طفولیت و نوجوانی اش چیزی دیگر نیست . اتکأ محترم اکرم عثمان به راپور دیده بان حقوق بشر تأیید وترویج فرهنگ بیگانه درکشور ما است . آیا شما هیچ تعمق کرده اید که سازمان دیده بان حقوق بشر ،درجریان جنگ های سه دهه اخیر درافغانستان به کدام فرد روسی ، امریکائی ، انگلیسی ، پاکستانی ، ایرانی ، فرانسوی هالندی ،چینائی وعرب ها لقب مجرمین جنگی ویا ناقضین حقوق بشر را اعطا نموده باشد ، درمورد قتل ده ها هزارنفر مردم بیگناه دربوسینا ، قتل بیشتر ازیکصد هزار نفر اهالی بیگناه در عراق ، قتل روزانه صدها نفر بیگناه درفلسطین ، سازمان دیده بان حقوق بشر کدام یک از عاملین آنرا به عنوان مجرمین جنگی اعلام نموده است ؟. آیا دیده بان حقوق بشر حمله امریکا را درعراق که بدون استیذان شورای امنیت ملل متحد صورت پذیرفت ، محکمه نمود ؟ ویا دراین ارتباط کسی را ناقض حقوق بشر معرفی نمود ؟ ویا این صرف به آدرس افغان ها صدق میکند ، تا بااستفاده ازاین حربه بی اتفاقی ، هویت تعضیف شدۀ افغانی مارا کاملأ محو نموده و آتش نفاق را دربین ما شعله ورتر نمایند .
ستودن ملالی جویا درنبشتهً " توطه وتوطه انگاری درپارلمان " که محترم اکرم عثمان ، به سیاست پاپولیزم روی آورده حدس وگمان های را درمورد تشخیص هویت سیاسی آن ساده تر میسازد ، اهانت به پارلمان و توهین به کرامت انسانی نه قابل ستایش بل قابل توصیه میباشد به قول حکیم ناصرخسروبلخی " همه انسان ها نهال های خداوند اند " .
محترم اکرم عثمان درنوشتهً" ماو مصالحهً ملی " ازوکیل جنرال ها تذکر داده است . اگرمطلوب ایشان ، محترم نورالحق علومی باشد . میخواهم حضور شان به عرض برسانم ، نورالحق علومی یک جنرال شناخته شدۀ اردو افغانستان بود که تحصیلات خویشرا در لیسه نجات ، حبیبیه و حربی پوهنتون به پایه اتمام رسانید والی 7 ثور سال 1357 به صفت استاد درکورس عالی افسران وظیفه اجرا نموده است ، ودرسال 1357 مانند تعدادی ازهموطنان و همرزمانش ازطرف حاکمیت وقت زندانی گردید و الی جدی سال 1358 در زندان پلچرخی بسر میبرد . وهیچگاه مانند افراد فرُصت طلب ازگذشتهً واز کارنامه های خویش انکار نیامده ودرجریان 5 سال اخیر با برخورد ملی وعلمی اش دربدترین شرایط درداخل کشور وبا مردم خویش زنده گی مینماید . گویند شخصیت انسان را میتوان درسا حه کار ویا محیط زیست آن جستجوکرد .محترم نورالحق علومی درجریان انتخابات شورای ملی درقندهار به اساس خواست وارادۀ برحق مردم بلند ترین آرأ مردم خویشرا در راه تأمین صلح ،عدالت ، دفاع از تمامیت ارضی وتأمین وحدت ملی کسب نمودند . او مانند یک فرد مسُوول ، هرانچه درتوان دارد درخدمت مردمش قرار داده است ، نه مانند بعضی ها که در اپیکورسیم ( خوش گزرانی ) بسرمیبرند .
تنها با نوشتن داستان ها اشعار وسیاه نمودن صفحات انترنتی نمیتوان وظایف ملی خویشرا درقبال وطن ومردم اداء نمود ، شما وامثال تان که درآتش نفاق هیزم میریزید ،آیا کدام طرح عملی غرض بیرون رفت ازحالت بحرانی کشور بسوی آرامش وسعادت مردم ، ارائه نموده اید ؟ تنها انتقاد بسنده نیست . مردمی که درسه دهه لذت جنگ را چشیده اند ودرجنگ مستقیم ذیدخل بوده اند با درک واقعیت ها و تجارب تلخ جنگ ، بیش ازهمه نیاز به آشتی وصلح دارند ، آنانیکه دراثر حوادث و فشار ها ی ناشی ازفقروسیاست های توسعه طلبانه ابرقدرت ها ، داخل صحنه ً جنگ گردیده بودند و فعلأ هم بمثابه نیروی مطرح بحث درجامعه اند ، میتوانند پیام آوران صلح درکشورما باشند . ازقول شاعری" گرجهنم ساختم ات _ فردوس نیز می سازم ات ".
محترم اکرم عثمان در رابطه به تقرر خویش دربست های پائینتر از رتبه اش ، در هنگام زعامت محترم ببرک کارمل حرف پرانی نموده است ، اما ازابراز واقعیت قضیه فرار نموده است . محترم اکرم عثمان درآنزمان نه درمخالفت با دولت قرار داشت و نه دولت درمخالفت با محترم عثمان ، او بعد از 6 جدی سال 1358 مقالهً را زیر عنوان دراکولا و همزادش نوشت ودرحقیقت انقلاب ثور نشر نمود که هدف نویسنده نقدی بود از محترم تره کی وحفیظ اله امین ، این نوشته درآنوقت ، خشم خلقی ها را برانگیخت . حزب که دریک مرحله اساس اززنده گی وحدت حزبی اش قرار داشت ، نمیتوانست خواست یک بخش ازاعضای حزب را نادیده بگیرد و محترم اکرم عثمان الی چند سال درهمان بست های که گفت انتظار تقرر دربست های بالا تر ، از رتبه اش را میکشید .
محترم اکرم عثمان بلی : اوکسی بود که اندیشه های چپ را دربین جوانان ونوجوانان ترویج میکرد ، او ازطریق نشرات رادیو افغانستان وسایر وسایل اطلاعات جمعی ، تحلیل های سیاسی میداد ، اشخاصیکه در زمان حاکمیت حزب دیموکراتیک خلق افغانستان (حزب وطن) به عنوان قونسل وکاردار درسفارت های که ازلحاظ سیاست های خارجی دولت ازاهمیت به سزایی برخوردار بود ، توظیف میگردید ،ودرتقررآن توافق استخبارات کشور نیز اخذ میگردید ، چه باید قضاوت نمود ؟ . واقعیت امر این است ، که کاردار سفارت افغانستان درایران که عضویت کمیته مرکزی حزب دیموکراتیک خلق افغانستان ( حزب وطن ) را داشت مورد غضب حزب قرار گرفت وازوظیفه اش سبکدوش وبجای آن محترم اکرم عثمان پست بالا تر ازرتبه اش را اشغال نمود . " نباید به نرخ روز نان خورد ".
امید روزی مرا بخت یاری دهد تا روبرو با محترم دکتور اکرم عثمان بالای مسایل عمده وسازنده صحبت نموده ، به قناعت یکدیگر برسیم .
کلام اخیر به امید دیدار.