بومان علی قاسمی
نابینایی در باطلاق تعصب
اقای عارف زره بین اسم مستعار یک نویسنده مجهول الهویه است که نه ملیت موصوف مشخص است ونه نسل و نسب او ، اما در حقیقت وی نابینایی است که در باطلاق تعصب غرق گردیده است .
این اقا به حدی درد دل دارد که من درحین خواندن مقاله ایشان ، که در مورد جابجایی هزاره ها در شهر هرات نوشته است ، حدس میزدم که اگر خدای ناخواسته این اقا بجای قلم تفنگ دردستش بیاید شاید یک هزاره یی را زنده نگذارد.
جناب محترم اقای زره بین کمی بخود بیا که تو چی داری مینویسی و این نوشته تورا در سایت های انتر نتی مردم مطالعه میکنند و همه میدانند که در حال نوشتن چنان گونه هایت سرخ گشته که نزدیک است بترکی .
اقای عزیزیک کمی چشمانت را باز کن و به اطرافت نظری بینداز، شما در قرن بیست ویکم زندگی میکنید . مردم جهان در حال ترقی و پیشرفت هستند و بسوی کره های دیگر روان هستند اما شما تابحال در مکتب خانه تعصب قدم میزنید و تابحال الف وبای را تکرار میکنید که هتلر یک قرن قبل در المان نازی تدریس نموده بود .
جناب اقای کوتاه بین یا زره بین ! امروز اروپایی ها دروازه های شان را بر روی مهاجرین کشور های جهان سوم باز گذاشته اند و روزانه هزاران انسان از کشور های اسلامی مانند عراق ، افغانستان ، کردستان ، صومالیا ، بوسنیا و دیگر گشور های افریقایی و آسیایی به اروپا و امریکا سرازیر میشوند و تابعیت ان کشور هارا بدست می اوردند . باانان به مجرد وارد شدن دراین کشورها همانند اتباع همان مملکت برخورد صورت می گیرد و از همه حقوق شهروندی همان سرزمین بهره مند میگردند . در یک ساختمان مهاجر قبول شده یا قبول ناشده با یک شهروند اصیل همان کشور یکسان زندگی میکند و بین شان هیچ گونه تفاوتی چی از سوی دولت های این کشور ها و چی از سوی مردم بومی به نظر نمی رسد .
نمیدانم اقای زره بین ! شما در کدام محوطهء دربند زندگی میکنید .
مردم هزاره در سرزمین افغانستان از ساکنین اصلی و بومی این سرزمین هستند . شما بدون اطلاع و بدون ارائه مطلب نوشته اید که این قوم از بقایای نیروهای تجاوز گر چنگیز میباشند ، جای تعجب است که شما بدون مطالعه تاریخ چگونه یک موضوع را نوشته میکنید ؟
مگر شما اطلاع ندارید که دربامیان همین مردم هزاره با نیروهای چنگیز می جنگند و مقاومت میکنند تاحدی که تولی خان پسر چنگیز در جنگ با هزاره ها کشته میشود .
جناب زره بین ! شما کمی تاریخ را مطالعه کنید بعد یک موضوع تاریخی را بیان کنید که حد اقل کسی به نوشته های تان نخندد.
شما از جابجایی مردم هزاره در هرات عصبانی هستید حق دارید عصبانی باشید چون شما از بیرون اگاهی ندارید و کسی که در تاریکی بزرگ میشود و در تاریکی زندگی مینماید حق بجانب است که باید در همان تاریکی با مغز تاریک و دل تاریک بسر برد و برچشمانش هم بخاطریکه خودش را نجس نکند زره بین ببندد .
اقای زره بین مردم هزاره تابعیت کشور افغانستان را دارند و در حقیقت هزاره ها بعد از ملیت پشتون دومین ملیت بزرگ این سرزمین است . این موضوع دیگری است که قسمتی از هزاره ها بنا به گرایش مذهبی شان تحت تاثیر ملیت های دیگر رفته و در تذکره های شان تاجک وغیره نوشته شده اند اما انان اصلا هزاره هستند و از بدخشان تا بادغیس همه میدانند که هزاره هستند .
هزاره ها در افغانستان زحمت کشیده و فرزندان هزاره دوشادوش برادران پشتون ، تاجک ازبک و دیگر ملیت های ساکن کشور در بازسازی و نگهداری این سرزمین جان های خود را قربان این سرزمین نموده اند . ایا تو براین باور هستی که در فرقه هرات هرساله صد ها عسکر هزاره برای انجام وظیفه مقدس عسکری رفته و خدمت نموده اند . ده ها مامور و صد ها کار گر هزاره دراین ولایت به بازسازی و نوسازی این شهر مصروف بوده و عرق ریخته اند .
سوال من این است که کدام منطق اجازه میدهد که یک فرد حق خدمت در یک سرزمین را داشته باشد اما حق مسکن شدن را نداشته باشد . مگر میشود ان انسان در هوا زندگی کرد .
جناب زره بین شما در مورد جنگ های دوران حاکمیت اقای ربانی نوشته اید. من خدمت تان عرض نمایم که جنگ جنگ است . اگر یک تفنگ بدست فردی مانند خودت سیاه دل و عقده مند باشد ، ودر مقابل یک تفنگ بدست دیگری قرارداشته باشد . انجام چی میشود ایا این دو به هم حلوا میدهند یا در صدد قتل همدیگر می برایند . حتما شما هم میگوئید که همدیگر را میکشند . بنأ صحنه جنگ در هر جا و بین هر کسی که باشد صحنه جنگ است و انسان هارا به سوی درندگی میبرد . شما خود تان سر خود را به گریبان خود انداخته و دو دقیقه فکر کنید که اگر در همان جنگ ها چند فرد مانند خودت عقده یی و متعصب ، قومانده یک لشکر را بدست داشته باشد نتیجه چی میشود .
موضوع دیگر انسان باید یکطرفه قضاوت نکند در موضوع جنگ های شهر کابل شما یکبار از اقای ربانی و دستیارانش بپرسید که چرا برحزب وحدت حمله کرد ؟ چرا به حزب وحدت یا هزاره ها حق و حقوقی قایل نشد . و چرا معاهده پشاور را نقض کرد .
در مورد همکاری حزب وحدت با اقای حکمتیار یک موضوع را من برایت یاد اور شوم که در حقیقت حکمتیار از ربانی و مسعود سابقه جهادی کمتر نداشت .
شما کتاب اردو وسیاست جنرال نبی عظیمی را مطالعه کنید که دران ایام وظیفه قوماندانی گارنیزیون کابل را به عهده داشته و ایشان صراحتا مینویسد که نیروهای حزب اسلامی قبل از وارد شدن اقای مسعود به کابل قسمتی از شهر کابل را به شمول وزارت های داخله ، خارجه ، دفاع وحتی صدارت و ریاست جمهوری را به تصرف خود دراورده بودند و اقای مسعود به عظیمی پیام میفرستد و عظیمی با همکاری نیروهای جنرال دوستم که در کابل مستقر بودند و کمک نیروهای شورای نظار عملیات را علیه حزب اسلامی اغاز کرده و بعد از یک جنگ خونین نیروهای حزب اسلامی را شکست داده و از شهر کابل بیرون میکنند .
اگر شما این موضوع را مطالعه نمائید برایت اشکار میشود که در کابل جنگ را کی شروع کرده اولین کسی که برای بربادی و ویرانی کابل اقدام نموده کی بوده ؟ اقای مسعود یا حکمتیار؟
شما مردم هزاره را که در هرات بطور امنی زندگی میکنند تحمل ندارید در حالیکه یک فرد هراتی را نه اسیبی رسانده و نه حقش را خورده و نه یک مورچه شهر هرات را هزاره یی ازار داده است . اما اقای حکمتیار صد ها نیرویش در کابل کشته شد و مجبور شد که دست به انتقام جویی زده و کابل را راکت باران کند .
اگر سمت شرق کابل توسط موشک های حکمتیار تخریب شد ، کارته چهار کارته سه دارالامان افشار و خوشخال خان را کی با خاک یکسان کرد ؟
جناب زره بین ! این سوال را شما باید از اقای ربانی نمائید که چه باعث شد که حزب وحدت و حتی جنبش که اقای ربانی رهبری جنبش جنرال دوستم را پسر خوانده خود خطاب نموده بود و سرپرستی ریاست جمهوری را در دوران سفرش به ترکیه به وی داده بود ، در شورای هماهنگی با اقای مجددی و حکمتیار یکجا شدند و جبه یی را علیه دولت و متحدینش تشکیل نمودند .
ایا انان جهاد نکرده بودند ؟ آیا انان حق شرکت در حکومت را نداشتند ؟ ایا انان از افغانستان نبودند ؟
در جای دیگر جناب زره بین مینویسید که در انتخابات ریاست پارلمان اقای محقق در کنار سیاف قرار گرفت بلی موضوع اول اینکه در قتل هزاره ها در غرب کابل تنها سیاف دخیل نبود بلکه بر اساس سلسله مراتب سیاف فرد سوم بود و بالا تر از او در قتل عام هزاره ها رئیس جمهور وقت و وزیر دفاع وقت سهیم بودند که یکی رئیس سه قوه و دیگری فرمانده کل نیروهای جنگی یا وزیر دفاع بود که عبارت ازاقایون ربانی و مسعود بودند.
و موضوع دیگر یک مثل عامیانه است که آزموده را ازمودن خطاست .
اقای قانونی در کنفراتس بن به نمایندگی از جبهه متحد رفت و درحالیکه تعهد بین احزاب شامل در جبهه متحد در کابل صورت گرفته بود که وزارت دفاع مربوط جمعیت ، وزارت خارجه مربوط جنبش و وزارت داخله مربوط حزب وحدت باشد . اما در کنفرانس بن رئیس هیئت جبهه متحد اقای قانونی هرسه وزارت را به ولسوالی پنجشیر اختصاص داد .
بنأ محقق میدانست که قانونی باز هم به وعده وفا نمیکند و اگر قران هم کند باز قران را میخورد لذا ، و ازموده را ازمودن خطاست .
جناب زره بین هزاره ها چی در هرات زندگی نمایند یا چی در بلخ ویا هلمند فرقی نمیکند شما نوشته اید که چرا هزاره ها در قند هار یا پکتیا زندگی نمیکنند . شما اصلا از مملکت اگاهی ندارید ، امروز هزاره ها در هلمند نیز ساکن هستند و من خودم از هلمندم . شما اگر در هلمند بیائید در شمال شهر لشکرگاه بیش از ده هزار خانوار هزاره بود وباش دارند . در شهر کاروبار و تجارت دارند ، در ادارات دولتی ماموریت دارند ، در مناطق نادعلی ، نهر سراج ، مارجه ، چاه انجیر و غیره زمین دارند . این مردم در پارلمان از ولایت هلمند نماینده دارند ، در شورای ولایتی پست معاونیت شورای ولایتی به هزاره ها تعلق دارد . اما مردم نجیب هلمند ویا یک برادر پشتون گاهی چنان لرزه براندامش نیفتاده و همچون شما از تاریکی با عینگ زره بین فریاد بر نیاورده است .
جناب زره بین شما از بس در باطلاق تعصب فرورفته اید دست پاچه شده اید و مانند اشخاص مبتلا به مرض روانی عصیان میگوئید ، شما گاهی بوسه بر موزه های سیاه امیر عبدالرحمن میزنید و گاهی با آستین چرکین تان خاک کفش های خانواده سلطنتی را پاک میکنید . از یک سو ملت پشتون را غاصب مینامی و در جای دیگر نجیب و قهرمان ، از یک سو بر ملت مظلوم هزاره تاخته و به انان ناسزا میگویی و از سوی دیگر مینویسی که هدف من ملت هزاره نیست . کلمه هزاره به کی صدق میکند به ملت یا فرد ؟ یا اینکه خودت از نعمت سواد هم کاملا محروم هستید. از این معلوم میشود که شما واقعا مجهول الهوئیه هستید همان گونه که ملیت شما معلوم نیست از نوشته هایتان پیداست که جنسیت تان هم نامعلوم است ، ومن میترسم که شما از جنس میانه نباشید که شاید هم باشید . بنأ من دیگر احتیاط میکنم تا به شما برنخورد ، من کلمه اقا و خانم را مقابل اسم تان نمینویسم .
زره بین جان هزاره ها گاهی هم در ظلم و تجاوز معاونت کسی را نکرده است . اگرنه باید در ظلم و چپاول حاکمیت بدنام اقای ربانی هم باید هزاره ها معاونیت وی را میکرد . هزاره ها همیشه مظلوم بوده و همیشه با مظلومان همنوا بوده اند . هزاره تن به ذلت نداده چی در مقابل حاکمیت سیاه ربانی بوده و چی در مقابل حاکمیت سیاه طالبان . هزاره در مقابل ظلم حاکمیت ربانی و مسعود در کنار برادران مظلوم پشتون و ازبک ايستاد و اما در مقابل حاکمیت سیاه طالبان در کنار برادران مظلوم تاجک و ازبک ايستاد . اگر هزاره همیشه معاونیت برادران پشتون را میکرد باید در کنار حاکمیت طالبان می ايستاد.
موضوع مذاکره بین طالبان و دستگیری رهبر شهید هزاره ها را نباید تسلیمی و یا معاونت با طالبان فکر کرد بلکه به حرف های اقای ربانی باید توجه کرد که در زمانیکه طالبان میخواستند قندهار را بگیرند ، اقای ربانی به ملانقیب قوماندان عمومی جمعیت و قوماندان قول اردوی قندهار، دستور میدهد که قوا و مهمات قندهار را به انان تحویل بدهید که اینها ( طالبان ) همکار و همنوا با ما هستند .
دیگر اینکه هزاره ها گاهی ملیت پشتون را غاصب و ستمگر نگفته اند ونه میگویند بلکه گناه هرفرد را به گردن خودش می اندازند چنانچه که گناه عبدالرحمن و یا ال یحیی و ملا عمر را به برادران پشتون نسبت نمیدهند به همین گونه ظلم و درنده گی های ربانی و حاکمیتش را به برادران تاجک نیز گاهی هم نسبت نمیدهند.
اگر هزاره کوتاه فکر میبود از پادشاه وطنخواهی همچون امان الله خان که نواسه امیر عبدالرحمن قاتل هزاره بود ، حمایت نمیکردند .
بنأ زره بین جان ! دوستانه برایت نصیحت مینمایم که از این تاریکی بیرون بیا عینک زره بین سیا و سفیدت را از چشمانیت بیرون کن و اگردر تاریکی ماندن زیاد بر چشمانت اثر گذاشته عینک دوربین رنگه را در چشمانت نموده جهان را تماشا کن ببین دیگر جهانیان به کجا رسیده و تو تابحال در کدام لجن زار تعصب قدم میزنی . وشاید تو لذت زندگی را درهمین راه دیده باشی که دران صورت این شعر برایت مناسب خواهد بود .
خرعیسی گرش به مکه برند باز اید همان خرباشد