جليل پرشور

نوشته ً : جليل پرشور

يكی ازشركت كننده گان جلسه
 


گزارش جريان واقعی جلسهً ( نهم جون ) فعالين
نهضت فراگيردموكراسی وترقی افغانستان
دراروپای غربی !


 


رفقای نهايت محترم ، دوستان عزيز !

*************


يك تذكر ضروری شايد ناوقت ولی ضروری :

ضروری از آن جهت كه تعدادی از رفقای عزيز درتماسهای تيلفونی شان بامن ، ازشكايت واعتراض بعضی رفقا از مطالب نوشته شده بوسيلهً من ونشر آن درفوروم فرياد وسايت اخبار افغانستان ، پيرامون حقيقت جلسهً اخير نهضت سخن زدند ودرمورد نوشته جات سايت مشعل وحملات بعضی از مشعل بدستان (!) عليه من ، بيشتر اظهار تاسف و ابراز ناراحتی كردند .

بپاس احترام به نقاط نظر سازنده ، دلسوزانه ومفيد اين رفقا ، نوشته ايراكه دربخش تكميلی ، قسمت چهارم گزارش جلسه ، بجواب يكی از پهلوانان دايما ًغير حاضر درميدانهای مصاف، شجاعت وصداقت بحزب ورفقا ولی دايما ً موجود در هرمكان خورد وبزرگ تقسيم غنايم وامتيازات ، نوشته بودم ، فعلا ًاز فوروم پاك كردم .

اما ، اينكه چرا بسياری از مسايل داخل جلسه را انعكاس دادم ، برای اين بود كه :

اولا ً :  اكثريت رفقای ما ، خاصتا ًبزرگترهای نهضت ، ادعای دموكراسی ، آزادی بيان ، شفافيت خبر رسانی ، صراحت لهجه را مينماييم . بويژه كه اكنون بزرگان و درجه داران ما با پوزيشن دموكراسی اروپايی ملبس شده اند .

دوم : احزاب ومسوولينی كه جلسات  حزبی خودرا نه تنها يكبار، بلكه ده ها بار، ازطريق جلسات انترنتی پالتالك ، اطاق كمپيوتری ايكه تمام شبكه های دوست ودشمن ، نه تنها جريان صحبت ها وابراز نظر های همه رفقا ، بشمول نامها ومحل اقامت مسوولين كشوری نهضت وساير گروه ها را ميتوانند بشنوند ،بلكه آن را بصورت دقيق ثبت نمايند، چرا ازنشر عادی ترين مسايل درسايت ها وصفحات رفقا وياران خود بترسند وواهمه داشته باشندويا بمقصد بهره برداری سياسی از آن (پيراهن عثمان ) بسازند .  

سوم : آيا ، ازامكان دور ميدانند كه كشوريكه درآن پيوسته مهم ترين جلسات ما تشكيل ميگردد ، بنابر موقعيت خاص ووظايف بين المللی اش (؟)، سخت گيرانه ترين سياست هارا درمورد افغانها ، بصورت مشخص تر عليه ً رفقای ما ومنسوبين حزب ودولت سابقه درپيش گرفته است ، جريان جلسات را خاصتا ً درمحلی كه اين جلسات داير ميگردند ، ثبت تصويری كند .   

چهارم : تمام امرو نهی ها ، رهنمود ها ، بِكُن ونَكُن ها، تبادلهً معلومات وهرتماس بزرگان با قدمه های پايينی وبرعكس آن ، ازطريق انترنت ، تيلفون وساير امكاناتی صورت ميگييرد وعملی ميشود كه مصوون نگهداشتن وعدم دسترسی پيدا كردن غير خوديها ، به متون ومحتوای آن مكالمات ، به هيچ وجه درتوان واختيار مانيست وبا كمال تاسف كه هيچكدام ما فكر نميكنيم كه چه پرابلمهای احتمالی ، درزمينه وجود دارد.اين بيتفاوتيها ادامهً همان قصه های شفاف ، غلو كردن درموقف های سياسی واداری وحتا اضافه گوييهای كاملا ً بيمورد  اكثريت  ما درهنگام مصاحبه ها برای قبول شدن بحيث پناهنده ، دركشورهای اروپايی و وامريكا وساير مناطق جهان ميباشد.

ازين رو ، با عدم نشر اين مسايل بطور واقعی وشفاف ،درسايت ها وصفحات انترنتی رفقا ودوستان، اين تنها رفقای مااند كه از حوادث ، رويدادها وجريان جلسات رفقا ،خالی ذهن وبدون معلومات باقی خواهند ماند وبس . زيرا ديگران (؟!)همه مسايل ومعلوماتهای مورد نياز شان را ازطرق مختلف بدست ميآورند وبه آن  واقف ميگردندويك زاغ را صدزاغ ميسازند ،  وبصورت آگانه اختلاف ميپاشند وبهره برداری ميكنند .دراينصورت چرا خودما بيانگر حقايق ومعلومات دهندهً حوادث ورويدادهای نباشيم كه به همرزمان بايد انتقال سالم داده شود تا باين وسيله همرزمان ما ، مجبور نگردند برای دريافت اطلاعات دقيق ازطريق تيلفون وياسرزدن بدروازه ها وآدرسهای ديگران مراجعه نكرده و دق الباب نكنند. ! .

من ، عقيده باور جدی دارم كه بدون نهادينه كردن دموكراسی ، بدون ملبس شدن واقعی واعتقاد صادقانه پيدا كردن خودما  به تساوی حقوق انسانها ، بدون اصلاح سازی خودما ، بدون ختم اجاره داری درتشكيل وتفكر ودرنظر گرفتن ساير مميزات عالی اخلاقی وانسانی ، راه حل ديگری برای رسيدن به منزل مقصود وجود ندارد.مابايد طالب انظباط های خشك ويخ زده ازسايررفقا دربرابر هرعمل ناجايز خود نباشيم وبخود حق حكمرانی و قوماندانيت را نيز ندهيم .

*********





برای آنكه مغالطه ای دربرداشتها ،تحليلها وقضاوتهای شما، پيرامون جريان وحقيقت جلسه ً تاريخی نهم جون سال جاری رفقای نهضت دراروپا رخ ندهد ، برای آنكه از مبالغه وافراط گرايی در توصيف شكل ومحتوای جلسه ويا بی ارزش وانمود ساختن آن بصورت عمدی ويا سهوی جلوگيری شود وبرای آنكه همه ً دوستان وحتا مخالفين ما ازدريافت اطلاعات سالم وكم عيب بهره مند گردند. من خودرا ناگزير يافتم كه درمورد آن جلسه، پيشينه وپس منظرآن ، مطالب ومسايلی را كه بچشم سرمشاهده واستماع نموده وياخود بيان كردم ازطريق اين نوشته ، خدمت تان بعرض برسانم.

ازآنجاييكه ، تعدادی از بهترين رفقای اصيل ووفادارما به امر مبارزه ًوطنپرستانه وخدمت گذاری صادقانه به خلقهای زحمت كش وطن، ازدير زمانی به اين طرف ، علايق شان را با سياستهای گُنگ ،اجراات غيردموكراتيك ومخفی كاريهای غير مفيد وبی لزوم قطع نموده وخواهان عملی شدن همه اموروفعاليتهای حزبی وسياسی به شيوه های سالم وقانونمند تشكيلاتی ، شفاف ، علنی وكاملا ًدموكرتيك ورودرروميباشند ، من نيز خودرا ناگزير ميدانم كه پابپای اين روند سالم حزبی وترقيخواهانهً دموكراتيك ،درارايه نمودن تمام حقايقی كه به آنها دسترسی دارم وبرملاشدن آنها به رشد دموكراسی حزبی ووحدت رفقا ونيروهای دارای خط فكری واحد ويا بهم نزديك ونهايتا ً برای نجات وطن ومردم فقير ودردمند ما، ازشرايط دشوار وغير قابل تحمل فعلی مفيد تمام ميگردد ، تلاش نمايم ومبادرت بورزم .

بنا ً، بادرنظرداشت انكشافات منفی دودههً اخيرورويدادهای جديد منقسم شدن رفقای قديمی ما به احزاب وگروه های متعدد تشكيلاتی واختلافات درحال تعميق فعلی بين سران وسركرده گان اين تنظيمهای سياسی رفيق ، يكی ازعرصه های كه بايد درمورد آن مكث كرد ومعلومات دقيق ومفيد ارايه داد ، نهضت فراگيردموكراسی وترقی افغانستان است كه بعضی از اعضا ، هواداران ، موافقين ومخالفين آن از، زوايای مختلف وگاه گاهی بعضی ازمسوولين مطرح ساخته شدهً آن دراروپا ، با موقفهای هرلحظه درحال تغييرمدوجذر گونهً آبهای جنوب درمورد معرفی ، توصف ونقد آن ، برخورد نموده وخط روشن وهدفمندی را تعقيب ودنبال نميكنند.تعدادی ازاين افراد ، نهضت را بشكل دشمنانه سراپا تخريب ميكنند وتعدادی ديگربا آنكه خود تمام كمبود ونارساييهارا درك ميكنند ، بدون تماس به آنها وتلاش درجهت حل آن ها، نهضت را گل بيخار سياسی ميدانند وهر منتقد ودلسوز وهمراه را بباد ناسزا وافترا ميگييرند ونكوهش ميكنند.

جای شك نيست كه تعداد وسيعی از كادرهای قديمی ومبارز حزب قديمی ما درصفوف نهضت فراگير دموكراسی وترقی افغاستان درداخل وطن وخارج از ميهن ما گرد هم آمده وتنظيم هستند .هيچ كس نميتواند منكر آن شود كه تعداد وسيعی از فعالان سياسی ورهبران قديمی حزب باطراف نهضت جمع شده اند ويا آن را اساس گذاشته اند دراروپا با كميت ترين نيروی سياسی را اعضا وهواداران نهضت تشكيل ميدهند .

ما ، عقيده داريم كه متلاشی شدن نهضت به نفع وطن ورفقای ما نيست. كم زدن عمدی نهضت وجعل حقايق برای بدنام ساختن آن بوسيلهً هر كسی كه صورت گيرد ، نبايد طرف حمايت رفقای ما باشد.ما همچنان تخريب وبی اعتبار ساختن ساير احزاب ، گروه ها وشخصيت های رفيق ، دوست ومتحد وطن پرست وترقيخواه خودرا هرگز حمايت نميكنيم وميخواهيم با ايشان متحد باقی بمانيم واگرمخالفت ورقابتی نيزصورت ميگييرد بايد برخوردار از فرهنگ عالی سياسی واخلاق حزبی بوده ودارای معيارهای قبول شده ً انسانی باشد نه سقوط اخلاقی واهانت های عمدی بهمديگر كه مايه ً خوشی دشمنان آزادی وعدالت اجتماعی گردد .

اما اين را نيز بايد فراموش نكنيم كه مبارزهً بی امان وقاطع با تنبلی ، بيكاره گی ،اتلاف وقت ، حق تلفیها وپامال ساختن موازين دموكراسی داخل حزبی ، بیتفاوتی دربرابروحدت وهمبستگی رفقا وساير كمبودها ، جز وظايف ورسالت اساسی ووطن پرستانهً ما ميباشد كه هرگز تاخير نمی پذيرد وهميشه فعال نگهداشته خواهد شد.

بايد اينرا نيزصراحت ببخشيم كه هدف ما بی عيب جلوه دادن نهضت وكمبودهای معين موجود درساحات مختلف كاری آن نيست. ماخود ميدانيم كه مشكلات ما فراوان است وازهمين رودرپی مداوای آن هستيم. مابرای سالم سازی اجراات نهضت دراروپا وتقارب منتهی بوحدت مان باساير احزاب وگروه های رفيق ونزديك سياسی وطن ، صادقانه تلاش ومبارزه ميكنيم وازساير رفقای خود ميخواهيم كه آنها نيز گامهای لازم وضروری را بشكل سالم وصادقانه دراين عرصه بردارند.

درنهايت از آنانيكه لاف حقانيت وصداقت ، لاف وحدت وحزبيت را ميزنند ، صادقانه ورفيقانه خواهش ميكنيم كه اگر هدف شان رفع نواقص وكمبودهای ما وساير رفقاست ، بايد ازنام های اصلی شان بنويسند وصادقانه وبا شهامت وارد عرصه شوند. ميترسم اين افراد دلسوز وبااحساس(!) تشخيص غلط شوند وبا دشمنان حزب ورفقا عوضی گرفته شوند. نمی شود يك حزب ويك تفكر را با نامهای مستعار توهين وتخريب كرد وخود جواب نگرفت. اين ظالمانه ترين وغير اخلاقی ترين شيوه است كه عده ای آن را از دير زمان پيشه ً خودساخته وبا ده ها نام مستعار وپر ازعار هرحزب وشخصيت را نشانه گرفته اند وميگييرند.

خواننده گان محترم !
ميخواهم ، قبل ازتبصره برمسايل جدی واساسی اين بحث ، باكل صداقت وايمان ، توضيح كنم كه (اهداف پاك ما) جز همسويی با همه همرزمان وياران راه مبارزه وكمك به شكل گيری حزب واحد ، سراسری ، عاشق وطن ، مدافع صادق وعملی وحدت رفقاو متبارز شدن مجدد درجامعه بشكل نيرومند تر ، قادر به ادامه ًمبارزه درراه رهايی انسان زحمت كش ،عاری ازهر نوع تعصبات كور قومی ، زبانی ، سمتی ، فركسيونی ، خانواده گی ومذهبی ودايماً حاضر درصحنه ً مقاومت عليه هرنوع خيانت ، وطن فروشی ، فريب كاری وتجاوز خارجی ، چيز ديگری نيست .

بالاخره ، آنچه بيشترمرا تحت فشار قرارداده است تا به نوشتن اين مطلب ومطالب بعدی متمم ومكمل آن مبادرت بورزم ، نبود دموكراسی درداخل جلسات وعدم تبارز حقيقت ازطريق جرايد وسايتهای متعلق به اين حزب وآن تشكيل رفيق است كه ازطريق تدابير فعال وپلانهای قبلی بعضی نخبگان (!) مدعی استحقاق تاج وتخت سركرده گی حزبی درشرايط جديد، بوسيله افراد وادوات گوش بفرمان شان ، درجريان سخنرانيهای رفقای مخالف (!) شان عملی ميگردد.اين مبتذل ترين شيوه ًرقابت سياسی برای كنار زدن رقبا ، ازهمان روزهای اول تشكيل نهضت ميهنی شروع شد وتا امروز با قوتی بيشتربطور آگاهانه ،مداومت بخشيده ميشود.

لذا، با كل حرمت دربرابر رفقاييكه پيوسته از نشر مسايل داخل حزبی ، درسايتها ونشرات بشكل آزاد انتقاد ميكنند ولی خودشان درداخل جلسات تماشاگرخموش رويدادها وانكشافات منفی ، خودخواهانه ويكه تازانهً اقليت محدودی از مدعيان بی رقيب (!) جاه وجلال تشكيلاتی ، باقی ميمانند وافراد متعرض وكرايه شده راكه هدفی جزمخالفت با حق گويی وجلوگيری ازانتقادهای سالم و كاری ، بوسيلهً رفقاييكه حريف ومخالف تشخيص داده شده اند ، ندارند ،طرف انتقاد قرارنداده وبرسرجاهای شان نمی نشانند وبا كل تاسف كه خموشی وعدم تحرك اين مجموعه ًصادق حزبی هيزم تنورداغ نان پزان سياسی قدرت طلب بی استحقاق وبی امكانی ميگردد كه جزضايع كردن آرداين محصول عرق وزحمت دهقان و پختن (‌فتير) سياسی ، چيز ديگری را بلد نيستند.

سرانجام ، درچنين شرايطی كه حقيقت تلاشها ، ماهيت اصلی افراد ، نيات نيك ودلسوزانه ً ياران، آرمانهای در سينه وگلو خفه شدهً فرياد كشان همراه ومتن سخنان وپيشنها دات رفقا وسخن رانان جلسات درتمام سالها ودوره ها ، نه تنها مخفی نگهداشته ميشود بلكه تسليخ ، مونتاژ ، وبا كل بيرحمی بوسيلهً قيچی سلمانی خبری ، سانسور و تغيير داده ميشود واز ارزش تهی ميگردد، راهی جز نشر حقايق ازطرق سالمتر وآسان تر نميتوان سراغ كرد. اين راه وطريق ميتواند همه رفقا وعلاقمندان مبارزه ً سالم وجستجوگران راه خروج از دشواريهای كنونی به بن بست رسيدهً همگانی را درروشنی قرارداده وآنها را ازاصل حقايق باخبر سازد. من شخصاً چند سالی ميشود كه با اين بيرحمی اوليای امور(!) مواجه هستم وتمام سخنان مرا مطابق منافع خودشان در مشعل، درجاييكه بايد هيچ تاريكی وجود نميداشت ، درطی يكی دوجمله ايكه صادقانه نمی فهمم آنها را از كجا آورده اند ، به نشر سپرده اند.

روی اين ناگزيری خودرا مكلف ميدانم كه درضمن انعكاس حقيقت جلسه ً اخير نهضت ، تمام انكشافات قبلی وجريان صحبتهای قبلی خود وسايرين را تا جاييكه درذهنم باقيمانده است ، بنويسم وازطريق فرياد به تصويربكشم .هدف اصلی ازين اقدام ،ميسر شدن امكان و دسترسی رفقا به اطلاع يابی دقيق واخذ تصاميم سالم درروشنی قضايا ورويدادهاست . چون تعدادی از مسوولين حاكم برجلسات ، بادرپيش گرفتن سياست دايمی خود محوری وخود مطرح سازی، ازطريق زير پاكردن تمام نورمهای عادی حرمت گذاری به حقوق مسلم ديگران وقواعد سادهً دموكراسی ومخالف باتصاميم ، اراده وفيصلهً دسته جمعی ، ازطريق تيلفون ها ، ملاقاتهای شخصی وساير تدابير فعال مخفی همه اموررا با خواص(!) وخودیها (!) ، با رفقای اصولی (!) وبا انضباط (!) شان مشوره نموده ، به آنها هدايت ميدهند وآن فرزندان شريف وخوش باورحزب را ازنام آن رهبر واين مسوول حزبی فقيد وزنده ياد ويا موجود اغوا ميكنند وبه بيراهه ميكشانند . هدف اين افراد فقط تامين منافع تنگ شخصی ، تشكيلاتی ، قومی ، زبانی ومحلی خودشان است كه متاسفانه بنابرآشفته بودن بازارسياست ، آن اهداف غيرمفيد شان را درزيرشعارها وياد بودهای فريبنده پنهان ميكنند واستفاده ميبرند.

از آنجاييكه ، بشكلی از اشكال تعداد زيادی ازرفقا ودوستان ازجريان جلسات واقدامات قبلی رفقای نهضت ميهنی ونهضت فراگير دموكراسی ترقی اطلاع يافته اند . بخاطرآنكه آغاز بحث از ديروز شايد با خواست اطلاع يابی رفقا از آخرين انكشافات جلسهً اخيرهمخوانی نداشته باشد. تصميم برآن شد تا نوشته را ازجلسه ً روز نهم جون رفقای نهضت دريكی ازشهرهای هاليند ، آغاز نمايم .البته دربخشهای بعدی ، ديروز نهضت ميهنی ونهضت ترقی را مورد ارزيابی قرار خواهم داد.

بايد قبل از بررسی جوانب مختلف كارها وفعاليتهای ديروز وامروز نهضت، خدمت رفقا بعرض برسانم كه هدف اساسی از برملا شدن اين موارد بازگشت به قواعد ومقرراتيست كه بايد درساختار وفعاليتهای روزمره ودرازمدت احزاب دموكراتيك ووطنپرست باتصاميم دسته جمعی وآگاهانهً اعضای اين احزاب حاكم، ومرعی الاجرا باشد وهرعضو حزب اجرای آن را برخود لازمی بداند.
اگر اجراات وعملكردهای حزبی درعقب درهای بسته ودوراز انظار وابراز نظردموكراتيك وهمسويی داوطلبانهً اعضاولو بوسيلهً هرحزبی ويا افراد دارای سن بالا ومقامات بالای ديروزی ، بصورت خودسرانه ويكجانبه رقم زده شده وتصميم گرفته شود وبعداً ابلاغ گردد ، نميتواند ازحمايت وسيع برای آن برخوردارشود كه امروز همه معيارها وبرداشتها تغيير نموده وشكست ومهاجرت ها وبيوطنی ومجهول بودن سرنوشت وآيندهً شخصی وسياسی فشارها واسباب جديد اين وضع گرديده است .

لذا ، باكل صراحت واخلاص بعرض ميرسانم كه : هدف من تقويهً تشكيلات رفقا وپيدا كردن تفكر ، موضع وخط سياسی واحد دربين همه همرزمان صادق وشيفتهً سربلندی وطن وسعادت مردم زحمت كش ماست كه تاهنوز به حزب ، رفقا ومتحدين ما چشمهای اميد شان را باز نگهداشته اند ومنتظر وارد شدن ما درصحنه اند . اما ،آياميتوان با اقدامات بكار بسته شده وجدا ًناكافی وگامهای اين سان بطی امروزی ، آن فاصله ها را طی كرد ودرمكان پيش قراولان مبارزين واقعی ضدظلم وضد خيانت، ودرمخالفت با جنگ افروزان وپامال كننده گان حقوق مردم ، اين دشمنان دموكراسی ، ترقی ، عدالت وآزادی قرارگرفت وعليه هرنوع مداخله ًخارجی درحال تزييد وهرروز زيان بارتراز ديروزبوطن ومردم ما قرارگرفت .؟ به يقين كه جواب همه مبارزين ،آگاه ، حقيقت بين ودارای وسعت نظر سياسی ووارد به اوضاع فعلی وطن ، دراين زمينه، نه خير است .

بنا ً ، بهمه ً ما لازم است كه صادقانه متحد شويم ، برفاقت بازيهای شخصی وجانبداريهای تشكيلاتی ، انتخابات فرمايشی ،حلقه وگروه سازی های قومی ، سمتی ،زبانی وشخصی بطور نهايی برای آن پايان دهيم كه عاقبت تراژيك وشكست حتمی را درقبال خوددارد.

هم چنان بما لازم است كه با استفاده از تجارب گذشتهً خود ، دانش وفهم سياسی اعضای سالم رهبران ديروز ، تجارب احزاب وگروهای شكست خورده وپيروزمند موجود وتجارب احزاب اروپايی درحدضرورت وتوان ، غرض ساختن تشكيلات متحد ، قوی ،دموكراتيك ، وطن پرست وجدا ًعدالت خواه( بمفهوم وسيع آن ) ودرپيش گرفتن عقيده وآرمانی كه با خواسته ها ، نيازمنديها وشرايط وطن ما مطابقت داشته ودرمسير مخالف جو فعلی جهانی نيز حركت نكند،دست بكارشويم وبيشتر ازين فرصت سوزی ننماييم . همه ميدانيم كه زمان طولانی وحتا فرصتهای طلايی را ازدست داده ايم وبايد درصدد جبران آن برآييم.

روی اين منظور وبخاطر تقويهً مزيد صفوف ووسعت يافتن تشكيلات نهضت درهمه مناطق ومراكز موجوديت مردم ما درداخل وخارج وسرانجام برای پيدا كردن راه حلی غرض وحدت مجدد با سايررفقای حريف ويا مخالف شده كه ترك مخاصمت وتقارب رفيقانه وهمسويی صادقانه ومجدد ، تنها وظيفه ً مسوولين نهضت نيست وديگران نيز دين ومكلفيت وجدانی واخلاقی در اين زمينه دارند ، مسايلی را درارتباط با جلسهً اخير نهضت كه خود يكی از شركت كننده گان آن بودم ، به اطلاع شما ميرسانم.

درجلسه ً تاريخی ماه فبروری سال 2006كه مطابق سنت درهاليند داير گرديده بود ،مسوولين وعدهً دعوت كنگرهً ( وحدت ) را درنيمه ً اول آن سال داده بودند. آن وعده نه در نيمه ًاول ونه در نيمه ً دوم آن سال عملی نشد ورفقا مريضی وبعدا ً ارتحال رفيق محترمی را علت تاخير وانمود كردند. اما بدنهً نهضت پيوسته پافشاری داشت كه كاركنگره جدی گرفته شود وبهمين مناسبت نيز بود كه صدها نوشته ، تحليل واعلاميه از طرف اعضا وحاميان نهضت دموكراسی ، حزب متحد ملی ،حزب وطن ، كميسيونهای وحدت طلب ، رفقا وشخصيت های وحدت خواه مستقل وغير وابسته به كدام گروه تشكيلاتی ولی همه ( رفيق وهمرزم قديمی ما ) دراين مورد صادر وتبادله گرديد وجروبحثهای داغی درسايتهای انترنتی ، خاصتا ً صفحات وابسته برفقا شروع شد.

درسال 2006 ، دوموضوع مهم ( 1: وحدت دوبارهً رفقا وگروه های قبلاً رفيق 2:تجليل از شخصيت وكارنامه های رفقای فقيد وشهيد ما ، شادروان ببرك كارمل وشهيد داكتر نجيب الله ) بيشتر مورد ارزيابی وتوجه قرار گرفت. درحاليكه گراميداشت از مقام شهيد نورمحمد تره كی نيز مطرح شده بود ولی رفقا ونزديكان سياسی وتشكيلاتی ديروز وامروز شان در زمينه ابراز علاقمندی نكردند.

همه ميدانيم كه جريان جروبحثها وگفتگوهای انترنتی وحدت را عده ای بافحش وناسزا ومايوس ساختن تعدادی از فعالان آن سرد ساختند وتقريبا ً خاموش نمودند . اما سالگرد شهادت داكتر نجيب الله ازطرف تعدادی از رفقا كه خودرا وارثين حزب وطن وادامه دهنده گان واقعی سياست مصالحهً ملی ، با وجود نبود قدرت سياسی ، حزب قبلی و نيرومند وموجوديت نظاميان بيشتراز 20 كشورغربی ( ناتو ) دروطن ما ،ميدانند ، با تدوير محفلی كه در آن جز چند رفيق محدود خارج از تشكيلات فعلی آنچه حزب وطن خوانده ميشود، اشتراك نداشتند و بدون مشاركت تعدادی از شخصيت ها ازجمله بيوه ً داكتر صاحب ، محترم هاتف معاون رييس جمهور قبلی ، محترم افراسياب ختك و سايرين كه انتظارميرفت دركارجلسه اشتراك داشته باشند ، درهامبورگ درطی محفلی كه ميگويند بيشتر از300 رفيق وهوادار رفقا در آن اشتراك نموده بودند ، يادآوری صورت گرفت. سازمان دهنده گان محفل يادبود ، جز افراد دلخواه خودشان ، رفقای ديگر را بنابر عللی كه نزد خودشان است(!) خبر نكردند ودعوت ننمودند.

اما ، از دهمين سالگرد وفات رفيق فقيد ببرك كارمل رهبر حزب ، باوجود اعلاميه ها ، نشر مقالات وشوروفرياد های متواتر وتقريبا ً 8 ماههً( فوروم فرياد ) وتعدادی ازرفقای معتقد به حزب ورهبران آن ، هيچ يادی نشدوبدعوت رفقای دنمارك مبنی برسازماندهی محفل بدون هزينه برفقای شركت كننده توجه نگرديدوحتا ازطرف آنانی كه خود را به شادروان رفيق ببرك كارمل نزديك ميدانستند وميدانند ، يك پيام كوچك تسليت بخانواده ً محترم شان ورفقای حزبی نوشته ونشر نگرديد. تنها شنيدم كه رفيق همايون صادقی درجريان جلسه ای درهامبورگ كه مصادف با ( روزوفات شادروان ببرك كارمل) بود و رياست آن را رفيق حبيب منگل بعهده داشت ، سخنان سايرين را قطع نموده ورفقا را بياد ، رهبرفقيد ودهمين ساگرد وداع حماسی با ايشان مياندازد وبه آن مناسبت ،چند لحظه سكوت را پيشنهادمينمايد . رفيقانه سوال ميگردد كه : آيا برای ادامه دهنده گان راه حزب وآرمانهای وطن پرستانه ومقدس ملی وعدالت خواهی ( همهً ما ) آن خموشی گناه وعيب بزرگی نبود .؟


اما درمورد جلسهً ( نهم جون ) شورای اروپايی نهضت دموكراسی وترقی افغانستان درهاليند :

طوريكه دربالا تذكرداده شد ، جلسه ًرفقای نهضت فراگيردموكراسی وترقی دراروپا، برحسب وعدهً قبلی سازمان دهنده گان آن ، ميباييست مدتها قبل ازاين، دعوت ميشد. بهر صورت بعد تاخير طولانی وپشت سرگذاشتن مشكلات وانكشافات منفی وفقدان شادروان رفيق محمود بريالی ، يكی از چهره های اصلی نهضت وعنصركليدی آن ، جلسه ( كنفرانس اروپايی ) نهضت دركشور هاليند ( بتاريخ نهم جون سالجاری ) داير گرديد .

شروع كار جلسه كه ساعت يازده بجه تعين شده بود ، بنابر دلايلی الی ساعت دو ونيم بعد از ظهر به تعويق انداخته شد. بعضيها ميگفتند كه رفقای شورای اروپايی وچند تن از بزرگان قبلی حزب درآن وقت مصروف گفت وشنود بودند ودرمواردی جروبحث داشتند كه نسبت عدم گزارش وبرملا شدن موضوع بوسيلهً آنها وعدم جستجو بوسيله ً ديگران، ازجريان آن صحبتها معلوماتی تاهمين لحظه بطوردقيق بدست نيامده است .

دركار جلسه به اساس گزارش شعبهً تشكيلات اروپايی نهضت فراگير دموكراسی وترقی افغانستان، 161 نمايندهً انتخاب شده بوسيله ً شوراهای كشوری اروپا يی و170 تن مهمان شامل بعضی از اعضای حلقهً رهبری ديروزی حزب ودولت جمهوری افغانستان ، تعدادی از خانمها وجوانان خانواده های رفقا « بخصوص رفقای ساكن درهاليند وجرمنی» ) كه نماينده نبودند ومهمان گفته شدند، اشتراك داشتند .

جلسه( كنفرانس )اروپايی نهضت بعد گزارش مختصر رفيق شفيق الله « توده يی » مسوول تشكيلات اروپايی آن ، پيرامون تكميل نصاب جلسه افتتاح ومتعاقبا ًرفيق فضل احمد «طغيان » عضو شورای اروپايی نهضت بيانيهً تحريری خودرا كه درموارد مختلف در آن تماس گرفته شده بود ولی ناكافی وعام بودبخوانش گرفت واز شادروان رفيق محمود بريالی دوسه باری يادآوری نموده وشركت كننده گان را به خاطر يادبود آن رفيق فقيد به بلند شدن ودقيقه ای سكوت دعوت كرد كه همه حاضرين درجلسه آن مراسم را با كل احترام بجا آورديم

بنا ً، كار جلسه بدون ابراز نظر شركت كننده گان ، بدون طرح ومعرفی آجندای جلسه ، بدون رای گيری دراين مورد وتعين رييس جلسه شروع و ادامه پيدا كردوبوسيلهً رفقا : فضل احمد طغيان وشفيق الله توده يی مشتركاً مطابق سناريوی ازقبل تعين شده بوسيلهً خودشان ، كنترول وپيش برده شد. درحاليكه جدا ً انتظار آن وجود داشت كه رفقای شورای اروپايی( سازمان دهنده گان جلسه) بنا بر تجارب طولانی وغنی مبارزه وآشنايی باروح وروان دموكراسی موجود درمناطقی كه سالهاست درآن حيات بسرميبرند ازيكسو وتوقع رفقا ازطرف ديگر، آجندای جلسه ورياست آن را طرف مناقشه ورای گيری قرار ميدادند وبه جلسه مشروعيت دموكراتيك می بخشيدند. متاسفانه اين كارمهم وپروسهً قانونمند درتدوير جلسه انجام نشد .

سخنران بعدی رفيق سلطان علی كشتمند ، صدراعظم وعضو بيوروی سياسی كميتهً مركزی حزب ما بودكه در بيانيه نوشتاری شان، مسايل مختلف سياسی فعلی وآينده را به بررسی گرفتند ونقاط نظر شان را بصراحت ابراز كردند.( مراجعه شود به متن بيانيه ً ايشان كه درسايت مشعل نشر شده است )

اما ، آنچه را من ميخواهم در اينجا مورد كنجكاوی قرار دهم اينست كه : سخنان رفيق كشتمند واعلان اينكه ايشان درآينده در هيچ مقام وجايگاه تشكيلاتی كانديد نيستند وچشم انتظاری نيز بخاطر كبر سن وسايرمشكلات ناشی از آن ندارند ، طرف استقبال وسيع شركت كننده گان جلسه قرار گرفت وهمه بپاس احترام ايشان كه به يقين احترام رفقا دربرابررهبران وبزرگان ديروزحزب ما است ،ا ز جاهای شان بلند شدند وبا كف زدنهای ممتد ، ايشان را استقبال وحمايت نمودند.

دربيانيهً رفيق كشتمند ، مسايلی چون برگشت ناپذير بودن به ديروز ، ساختار فدرالی افغانستان ، حكوت پارلمانی ،ضرورت انتخابی بودن مقامات ولايتی وسايرموارد ، مورد ارزيابی قرار گرفت وايشان گلايه داشتند كه درطرح اولی فراخوان نهضت ، اين نقاط نظر بيان شده ومسجل در طرح ، وقتی از اروپا بكابل انتقال داده شد ، از متن حذف گرديده بود. رفيق كشتمند ، تاكيدات شان را دراين موارد جنجالی وتاهنوز قابل بحث وغير قابل حمايت برای تعدادی از رفقا واز جمله تعدادی ازرفقای خاصتاً پيشگام نهضت دموكراسی وترقی افغانستان، براساس اهداف وآرمانهای قبلی واولی حزب دموكراتيك خلق افغانستان ، استوار ساخته وبه آن اسناد ونشرات قبلی سياسی وحزبی اشاره نموده وتمسك می جستند.

سوال اينست كه اگر كف زدنهای ممتد وپراز شوق وهيجان برای رفيق كشتمند ، بوسيلهً همه حاضرين آن جلسهً مهم ، صادقانه ، داوطلبانه وبی ريا بود،چرا دربرابرهمچو طرحها وافكار پيشنهاد شده بوسيله ساير رفقا وسياسيون وطن ،درهمين موارد وبهمين شكل طرح شده بوسيلهً رفيق كشتمند ، مخالفت وجود داردوموقف دسته جمعی وفردی تعدادی ازرفقا درراس افراد موثردرپروسهً فعلی امورات نهضت ، توام با مخالفت ، بدبينی وتخريبات ورد نمودن بی چون وچرای اين افكارونظريات ،سازماندهی گرديده است وباقوت به پيش برده ميشود؟ .

سخن زن بعدی ، رفيق احسان واصل بود كه گزارش ويا بيانيهً اساسی جلسه را بسان گذشته بخوانش گرفت. ازآنجاييكه دربيانيه خوانده شده بوسيله ًايشان ، مطالب تاريخی وچگونگی شكل گيری نهضت ازسال 2001 به بعد انعكاس داده شده بود تا اجراات ودست آورد های تشكيلاتی وسياسی نهضت ، خاصتاً فعاليتها ودست آوردهای شورای اجراييهً نهضت دراروپا ،بعضی رفقای داخل تالار باصداهای نسبتا ً بلند ، رفيق واصل را وادار ميساختند تا از خواندن بخش های تكراری وقديمی شده ً بيانيه خودداری نموده ودرمورد اجراات وكارهای شورایی صحبت كند كه از آن نماينده گی ميكند .

سرانجام رفقا : محراب وكيانور از آلمان ، يكی پی ديگر بلند شده و عليه متن گزارش اعتراض نمودند و خواهان قطع خوانش بخشهای اضافی وتكراری بيانيه شدند. اين واكنشها دامنه دارتر گرديده ورفيق واصل مجبور شد تا دروقت ، صرفه جويی كند واز خواندن بعضی بخشها خودداری نمايد.

بهر صورت ، رفيق موصوف بخشهای را كه ضروری وانمود ميكرد بخوانش گرفت وباين ترتيب قسمت اول جلسه خاتمه يافت ورييس جلسه 15 دقيقه تفريح رااعلام كرد.

بعد تفريح ، من سخنران اول بودم كه خواستم پيرامون بيانيهً اساسی وسايرموارد متعدد وضروری ابراز نظر نمايم. بنا ً قبل از آغاز صحبت ازداخل تالار رييس جلسه را مخاطب قرار داده گفتم كه اگر وقت سخنرانی باساس نظر ارايه شده ً ايشان 5 دقيقه باشد ، من صحبت نخواهم كرد. او بمن وعده ً وقت كافی واستثنايی قايل شد كه با مخالفت تعدادی نيز مواجه گرديد. بنا ً من روی ستيژ رفتم وبعد ادای احترام برفقای حاضر جلسه به سخنان خود ادامه داده گفتم : (( رفقای محترم: قبل از آنكه به مطالب اصلی صحبت خود آغاز نمايم ، از رييس جلسه ( كه درآنوقت رفيق طغيان بود ) انتقاد دارم كه چرا يك دقيقه سكوت را بنام تمام شهدا ی حزبی وغيرحزبی وطن وبنام تمام رهبران فقيد وشهيد حزب اعلام نكرد. لذا بافرستادن درود بروان رفيق فقيد محمود بريالی ، درود ودعارا به ارواح تمام شهدا ورفتگان وطن وبطور مشخص به ارواح رفقا شادروان ببرك كارمل وشهيد داكتر نجيب الله تقديم داشتم.

تمركز صحبت من اولاً بالای دومورداساسِی بود. اول: وحدت دوباره، ضروری واجتناب ناپذير رفقای حزبی سابق ما، دوم: درمورد وحدت ملی وترك تعصبات قومی، زبانی ، محلی ودوری جستن ازكم زدن آگاهانه وعمدی ساير اقوام ، زبانها وفرهنگهای موجود دروطن.
همه بخوبی ميدانيم كه نيروهای وطن پرست متفرق وجزاير جداشدهً سياسی دارای سرشت ، سرنوشت وتاريخ وتفكر واحد، هيچ وظيفهً بزرگ ملی ووطنی را انجام داده نميتوانند، مگر آنكه صادقانه متحد گردند وباهم عمل كنند.

درمورد وحدت ملی وتامين برادری بين قومها ، فرهنگها ومنسوبين مذاهب ومناطق مختلف وطن واحد مان ، بايد بگويم كه فقط ازطريق برابری كامل ، دوری ازبلند پروازی ، خودخواهی ، برتری جويی ويكسان قيمت دادن خودباسايرين، ميتوان بساده گی فضای برادری را بوجود آورد وضامن ريشه گرفتن وقوام وحدت ملی شد.

دراين مورد بايد اضافه كنم كه نفوذ افكار برتری جويانهً قومی واختلافات زبانی وسمتی را درداخل صفوف احزاب وگروه های رفيق بخصوص دربين رفقا ومسوولين اروپايی نهضت بشدت انتقاد نموده وآن را خسارهً بزرگ بحال آرمانها واهداف بزرگ حزب ورفقای خود دانستم وتقاضای ترك ايننوع موضعگيری های مضروكشنده را درعمل خواستار گرديدم.

بخش ديگر صحبت من درمورد تشكيلات اروپايی نهضت بود واين مطالب را دربرميگرفت : درحاليكه نهضت درداخل وطن رهبر ورهبری انتخابی دارد، چه ضرورت است كه ما تشكيلات عريض وطويل اروپايی داشته باشيم . آيا نميشود شوراهای كشوری را بيشتر تقويه كنيم وواقعاً دموكراتيك بسازيم وقابل قبول به همه . تاآنها بتوانند مستقيما ًبا رهبری نهضت درداخل وطن درارتباط هميشگی قرار گرفته وبوسيلهً داخل رهبری شوند وحق عضويت واعانه های رفقا راساً به حساب مركز ( محتاج ،تهی دست وقابل دلسوزی ) انتقال داده شود. من اضافه كردم كه آيا اين نوع تلاشهای وسيع تشكيلاتی ساختن حزب موازی باحزب اصلی در داخل وطن نيست ؟.

درحاليكه مسايل ومطالب فراوان برای ابراز نمودن بخدمت رفقا داشتم ، برحسب تدابيرپلان شده وتكراری آنهاييكه خوب شناخته شده اند، يكی دوفرد خوش باور وباايمان (!) دربرابر بزرگهای نوبدوران رسيده، غالمغال نمودند و فرمان دادند كه وقت كم است وصحبتهايت را قطع كن !. دراين هنگام رياست دوگانهً جلسه بدون كوچكترين واكنش عليه معترضين ماموريت داده شده ، بااختيار نمودن خموشی تاييد گونه از آن نظريات مهمانان ناخوانده شده، چند باری تقاضای طرح نظريات مشخص را ازمن نمود كه ندانستم هدف ايشان چه بود؟ آيا مطالب ارايه شده بوسيلهً من مسايل مهم واساسی نبودند ويا اينكه بنا برعدم استعمال وبكاربردن سخنان چرب ونرم به آدرس وكارهای انجام ناشدهً ( شورای اروپايی ) نزد ايشان ازاهميت برخوردار نبود؟!.

قابل يادآوری ميدانم كه من مخالفت شديد خودرا با تدوير هميشگی جلسات درهاليند ابراز داشته گفتم : « چرا حتماً تمام جلسات درهاليند داير گردد؟ چرا مشكلات اقتصادی ومصارف راه رفقاييكه از فاصله های دور ميآيند درنظر گرفته نميشود ؟ چرا باردوم است كه جلسهً ما دركليسا گرفته ميشود درحاليكه ميتوان بسراغ مسجدی نيز رفت ودرآنجا جلسه گرفت درصورتيكه تالاری پيدا نشود.

مبادا داير شدن اين جلسات بصورت تكراری دراين مكان سوالهای را برای سايرين ، خاصتا ً كج انديشان متعصب ببار آورد .! چرارفقاييكه با طی نمودن بيشتر 1500 تا 2000كيلومتر ويا كمتر ازآن وبا مصارف حداقل 300 الی 400يورو درهربارمسافرت دراين جلسه اشتراك ميكنند، بازهم مجبور ميگردند كه شش يورو بابت تهيهً غذا وكرايهً تالار(!) بپردازند درحاليكه رفقا ومهمانان هاليندی ما اكثرا ًبا كارتهای ماهانه ًترانسپورتی شان ويا ، با حد اقل مصارف پولی، دراين جلسات اشتراك ميكنند وبمانند رفقایيكه از فواصل دورآمده ومتحمل خسارهً مالی چندين مرتبه يی وتكراری ، صرف (6 )يورو می پردازند كه جداً بی انصافی وبيعدالتی است.

دراين ارتباط من اضافه كردم كه تا حال سه مركز بزرگ دينی قابل احترام برای مسلمانان ومسيحيان شناسايی گرديده وعبارت اند از مكهً معظمه ، بيت المقدس وواتيكان ميباشد. آيا هاليند را نيز شامل اين ليست ساخته ايد كه تمامی جلسات را دراين جا دايرميكنيد وما هميشه بايد مجبورباشيم تا غرض اشتراك درجلسات دراين مكان ناگزير حاضر شويم وحاضری دهيم .!

بخش دوم


درارتباط به تذكر تعداد ( 27 ) شخصيت شركت كننده در سال 2001، درجلسه ای درهاليند وكه منتج به تشكيل نهضت فراگير گرديد وعبارت بودند از : رفقای محترم :

1.
زنده ياد رفيق محمود بريالی : که متاسفانه قبلاً باترک یاران (بابديت )پيوسته است وروحش شاد باد !

* * * *

اما ، رفقای ذيل هم در جلسه حاضر بودند وهم جز فعالين نهضت دموكراسی ميباشند واكثريت شان درشورای اجراييه ً قبلی نهضت اروپايی عضويت داشتند وبرای ابقا درآن مقام خوشبختانه زمينه سازی وسيع كرده اند .

2.
آدينه سنگين
3.
اسدالله کشتمند
4.
حبيب منگل
5.
سيدطاهرشاه پيکارگر
6.
شفيق الله توده ئی
7.
فضل احمدطغيان
8.
محمداحسان واصل
9.
نوراحمد نور
10.
محمدشريف رفيق
11
محمدعارف صخره
12.
محمدعوض نبی زاده
13.
نجم الدين کاويانی
14
محمدهاشم زحمت
15.
محمد عوض نبی زاده

* * * *

ولی اين رفقای شركت داشته درجلسهً اولی (2001) با اينكه درهاليند اقامت دارند ، درجلسه حاضر نبودند ودليل عدم حضورشان نيز توضيح نشد.

16.
جنرال محمدافضل لودين
17.
جنرال محمدحکيم سروری
18.
جنرال عبد الفتاح
19.
عبد الله بهار

* * * *
رفقای آتی مدتيست كه درهيچ جلسهً مهم وعادی اروپايی نهضت اشتراك ندارند ودرمحل زنده گی شان نيز قرار معلوم به نفع تشكيلات نهضت فعال نيستند.
20.
جنرال محمد اکرم
21
سيد اکرام پيگير
22.
محمداسحاق کاوه
23.
جنرال محمدنبی عظيمی
22
مفتاح الدين صا فی
24.
ظهورالله ظهوری
* * * *

25.
محترم محمد بشير بغلانی ، با اينكه درجلسه ً اخير اشتراك داشت و اولين جلسهً با شكوه تشكيل نهضت ميهنی را رياست ميكرد ، موقف واضح تاييدی از نهضت دموكراسی وترقی ندارد ودرصحبت شان ، درجلسهً اخير مسايل مهمی رامطرح نمود كه متن كامل آن رادرصورت دسيابی نشر خواهم كرد .

* * * *

26.
رفيق حسام الدين حسام متاسفانه كه تاهنوز ( زندانی ) اند وغايب از حضوريافتن درمحيط خانواده وجلسات رفقا.!
* * * *
27.
رفيق نورالحق علومی دركابل اقامت دارد و رهبر حزب متحد ملی ميباشد.

چنين سوال نمودم كه : اكنون چند نفر از آنها دراين جلسه اشتراك دارند ؟ اگر اشتراك ندارند چرا ؟ البته همه ميدانيم كه از آن جمله : رفيق محترم ما ، محمود بريالی به جاودانگی پيوسته اند وجايشان برای هميشه درميان رفقا بمانند ساير بزرگان ، رهبران وهمرزمان ما، كه چشمهای شان را برروی زنده گی بسته اند خاليست.

اما ، از ميان ساير رفقا : رفيق حسام الدين حسام ، درزندان باصطلاح عدالت جهانی بسر ميبرد. رفيق نورالحق علومی ، درراس حزب متحد ملی ، درجمع تعداد قابل ملاحظهً رفقای ديگر ما فعاليت مستقل سياسی وتشكيلاتی دارد . و تعدادی ازرفقا ی ديگر شامل آن جلسه كه چند تن شان ازجمله رفقا : جنرال حكيم سروری ، عبد الله بهار ، جنرال محمد افضل لودين وجنرال عبدالفتاح با اينكه درهاليند زنده گی ميكنند ، دركنفرانس يا نيامده بودند ويا دعوت نشده بودند.رفقا سيد اكرام پيگير ، جنرال نبی عظيمی، ظهورالله ظهوری وجنرال اكرم ، چهارتن ازرفقای ديگرغايب ازجلسهً بودند كه از آنها نام برده شد وشايد بروی تصادف دربرابر سوال من ، رفيقی جواب داد كه همه حاضرند .!

به اين ترتيب اگر كمبود وغيابت دايمی وطبيعی شادروان رفيق بريالی را مدنظرگرفته وازعدد اصلی منفی كنيم ، تعداد شركت كننده گان آن جلسهً كه آنرا اساس گذارنهضت قلمداد ميكنند، 26 رفيق است كه از آن تعدا د ، درهمين كنفرانس اخير به تعداد 12 رفيق درآن اشتراك نداشتند .

چرا قابل سوال نباشد كه درجلسهً كاری اروپايی نهضتی كه بدست آن شخصيت ها اساس گذاشته شده است و بيشتر ازيكنيم سال بعد ، داير گرديده بود . آن رفقا ودوستان حتا ازداخل هاليند خودرا به جلسه نرسانيدند واشتراك نكردند . اين درحاليست كه درمورد عدم حضور محترم خوشه چين ومحترم امان الله استوار وتعدادی ديگر اصلاً چيزی گفته نشد. آيا ميشود با خاموشی واز كنار حقايق باصطلاح وطنی با ( شيرغلط ) زدن عبور كرد ورفقا را درجريان قرار نداد .؟

در هنگامی كه بارديگر مامورين حكومتی جلسه ، عليه تداوم صحبت من مخالفت كردند، تعداد زيادی از رفقای داخل جلسه فرياد زدند كه اجازه دهيد تا ( رفيق پرشور) صحبتهای خودرا ادامه دهد واضافه نمودند كه او ميتواند ( بعوض ما نيز صحبت نموده وما وقت ونوبت خودرا نيز به اوميدهيم). من وقتی اين وضع را ديدم وفهميدم كه بسان گذشته ، هدف شخصيت های درحال كليدی شدن ، جلوگيری ازصحبت من است ، رفقای تالاررا مورد خطاب قرار داده پرسيدم كه چند نفرشما اجازه ميدهيد كه بجای شما ، من صحبت كنم ! ، بلافاصله آن قدردستهای بلند شد كه اگر تا اخيرجلسه نيز صحبت ميكردم ، وقت قانونی داشتم ولی نخواستم وضع غيرطبيعی گردد وبجای خود برگشتم .

اين را نيز گفتنی هستم كه درهنگام صحبت من برعلاهً دوفرد مشخص مخالف ادامهً صحبت من ، دوسه تن وفادار (!) ديگر نيز درداخل صف ، نيم خيز شده وبطور غير ارادی وسراسيمه دست ميشورانيدند وكله ميجنبانيدند كه بيانگر اصطراب ومخالفت شان با محتوای صحبت من بود. من لازم نميدانم اين شخصيت های اصولی ومطيع را معرفی كنم، آنها خودرا ميشناسند وهر گاهی ايشان حزبی ووجدانی قضاوت كنند ، به يقين كه خودرا ملامت خواهند كرد وبا خود خواهند گفت كه : راستی تا بكی بايد چُپ بود وخاموش نشست واجازه دادكه هرناروايی ای بنام اصول ومقررات بالای صفوف هميشه وفادار وبا ايمان حزب صورت گيرد.! وسرنوشت ما ، آيندهً حزب ومقدرات مردم ما ، نه تنها ببازی گرفته شود بلكه بوسيلهً افرادی محدود ودرعقب درهای بسته رقم زده شود وما حق نداشته باشيم كه درمورد سرنوشت خود ابراز نظر كنيم. !

دربخش اخير صحبت خود ، رفقا خاصتا ً فعالين نهضت دراروپا را دعوت به برگشت بوطن نموده اضافه كردم كه خوشبختانه ما اكنون درداخل كشوردروجود رفقای رزمنده ومقاوم خود فعال هستيم وحضورعملی داريم .بنا ًوظيفه ومكلفيت ما اينست كه اين حضورخودرا را هرچه بيشترو قوتمند سازيم وآنچه توان ،استعداد واحساس داريم از آن درداخل وطن ، بخاطر وحدت رفقا، تقويهً كمی وكيفی شان وخدمت بمردمان شريف وزحمت كش ميهن استفاده نماييم .

بعد ازمن ، محترم بشير بغلانی وبه تعقيب شان رفقای محترم هريك : اسد الله كشتمند عبد الرحمان سروری ، نظر سرمند ، عارف عرفان ، وحيد صادقی ، داكتر مفيد ، محمد الله وطندوست ، همايون صادقی ، هادی مصدق غفوری ،عبد الوكيل كوچی،انورايثار ، تاج محمد فعال ، نورمحمد خرمی ، حازم ، حفيظ روند ،نيلاب سلام ، سيدطاهرشاه پيكارگر،عظيم بابك ، ذكرالله ، حنيف وتعدادی ديگر ازبالای ستيژ وازبين تالاربرخاسته ودرمورد گزارش اساسی وساير موارد ، صحبت كردند .

قابل ياد آوريست كه دربخشهای ديگر اين گزارش اسمای مكمل صحبت كننده گان وخلاصهً صحبتهای شان را نوشته ونشر خواهم كرد .

ميخواهم خدمت رفقای خوبم بعرض برسانم كه : اگر بمن فرصت داده ميشد ويا خود ميخواستم بهرقيمتی به صحبت هایم ادامه دهم وواكنش منفی يكی دونفر توظيف شدهً جديد را ناديده ميگرفتم ، اين مسايل وموضوعات را نه با اين تفصيل كه دراين نوشته بيان ميدارم بلكه بصورت مختصروموًًجز،حتما ًبرای آن مطرح بحث قرارميدادم كه جدا ً بحال نهضت ونحوه ً فعاليت آن مفيد تمام ميگردد .

چون اين نظريات نه تنها نقاط نظرمن است بلكه تعداد زيادی ازرفقا درطی صحبتهای شان با من درگذشته وزمان حاضر ، طرح وعملی شدن اين پيشنهادات را راه حل منطقی وسالم رفع كشيده گيهای داخلی نهضت ، تامين كنندهً وحدت باسايررفقا ، زمينه سازتشريك مساعی وهمسويی باسايروطنپرستان وسهم گيری موثرتردرمبارزه ومقاومت مردم ما وساير نيروهای ضد بنياد گرايی وحلقات خون ريز ارزيابی نموده وبه آن ارج مينهند.

بی نيازا تذكر است كه : دروضع آشفته ، مبهم وخون آلود فعلی وطن واوج گيری جديد بی اعتمادیها وعدم اطمينان مردم به آينده ، از سر گرفته شدن مهاجرت های فردی وخانواد گی هموطنان پريشان حال ما دوباره به كشورهای خارجی خاصتا ً همسايه گان دايما ًمداخله گروبخصوص پاكستان آتش افروزودشمن دايمی صلح ، آرامش وترقی وطن ما ، وظيفهً وطن پرستانه تر، انقلابی تر ، اسلامی تر وملی ای بالاتر ازتامين وحدت حزبيهای صادق ، آزموده شده ، فداكار ، باتقوا ، بی تعصب و مردم دوست كه تمام جغرافيای فعلی وطن وتمام اقوام خورد وبزرگ آن را يكسان حرمت نموده وگرامی ميدارند.( همه رفقای اصيل وواقعی ما)، وهم چنان همكاری صادقانهً رفقای ما با ساير نيروها وگروهای وطن دوست ، عدالتخواه وخواستار افغانستان واحد غير قابل تجزيه شامل احزاب سياسی ،گروه های مذهبی سالم هودار عدالت ودموكراسی وهمه شخصيت های َخِيرودلسوز مردم ، وجود ندارد وبايد وصد بار بايد آن را عملی كنيم وتحقق ببخشيم، چون به اساس ديد سالم واحساس مسووليت درقبال رسالت تاريخی وملی وجواب ده بودن بخواست رفقا ودوستان متعدد درداخل وخارج وطن ، ساير امور كاری خود مان رابايد فعلا ً جز فروعات قيمت داده ووقت ضيق وامكانات محدود فعلی را دراستقامت های كم حاصل وبی آينده بمصرف نرسانيم.!

لذا ، آن نظريات وپيشنهادات را كه بحال حزب ووطن واحد ما مفيد ميدانيم و تطبيق شدن واهميت دادن به آن نقاط نظر دلسوزانه وپيشنهادات رفيقانه را جدا ً بحال همه همراهان ورفقای ما سازنده ارزيابی كرده واعتقاد داريم كه مارا از بسياری از پرابلمهای فعلی ومتعددی كه به آنها مواجه هستيم نجات خواهد داد. آن پيشنهادات ونظريات اين موارد را دربرميگييرد.

اول : تشكيل كميته ً دلسوز ، كاری ،بی تعصب ، مصمم وصادق ، ازوجود بهترين كادرها واعضای نهضت دموكراسی ازبين رفقای داخل وخارج ، برای همكاری وتفاهم صادقانه وشفاف با رفقای عزيزوهمسنگرما غرض تامين وحدت دوباره ً صفوف متلاشی شده ً حزب واحد قبلی بااين احزاب ، گروه ها ورفقای غير وابسته به تشكل های جديدا ً بوجود آمده :

1:
با رفقای گرامی ، گروه رهبری واعضای حزب متحد ملی ، اين نزديك ترين همنظران وهمسنگران ما .

2 :
با رفقای خيلی عزيز ودوست داشتنی دوره های مبارزات مخفی حزبی، دورشده از تشكيلات نهضت وبيرون مانده از تشكيلات حزب متحد ملی وساير گروه های رسميت يافته ويا غير رسمی فعال تشكيلاتی كه قبل از تشكيل اين تشكلات، روابط خيلی نزديكی با بزرگان ومسوولين فقيد وزندهً نهضت وساير شخصيتهای حزبی ما داشتند ولی ازمدتی باينسوبنابردلايل مختلف واختلافات (قابل حل ) سياسی ، فكری ، تشكيلاتی وشخصی با بعضی ازشخصيت های مطرح ويا مطرح شده ً نهضت وسايراحزاب وگروه های رفيق ، ازهم فاصله گرفته ايم وباثرعدم احساس مسووليت مشترك وعنادهای متاسفانه هرلحظه درحال تعميق شدن ، ازيكديگر بيشتر فاصله ميگييريم وهيچ كدام ما باصطلاح وطنی كوتاه نمی آييم وبه اين نمی انديشيم كه ما نه تنهاروزی بلكه سالهای طولانی باهم نه فقط روابط عقيدتی وسياسی مشترك داشتيم ، بلكه پيوند های ريشه دارعقيدتی وآرمانی ما با دادن خونهای بيشمار مشترك باهم گره خورده بود وتا حال قبرستانهای مشترك نيمه ويران شدهً ما دروطن شاهد آن رفاقت ها، ايثارها وفداكاری های مشترك وطنپرستانهً ما ميباشد.

3 :
آغاز باب مذاكره وتفاهم با چندين تشكيل وگروهيكه خودرا ادامه دهنده گان تشكيلات حزب وطن ميدانند. حزب وطنی كه اكثريت قريب به اتفاق رهبرا ن وكادرهای كليدی آن وقت حزب دموكراتيك خلق افغانستان ، درتغيير نام قديمی حزب وقبول مرامنامه واساسنامهً آن موافقت شان را ابراز ومقامات حزبی ودولتی را نيزدرآن زمان اشغال نموده بودند. آيا اشتباه نخواهد بود كه ما رفقای حزب وطن را ازجريان مذاكرات وحدت مجد د بيرون نگهداريم ويا به آنها اهميت وارزشی قايل نشویم .؟ آنها رفقا وهمرزمان قديمی وباارزش ما بودند وهنوزبايد بتوانيم بالای تعداد بيشماری از ايشان بصفت مدافعين عدالت وترقی برای وطن ومردم ما ، حساب كنيم.

آيا اشتباه بدتر وگناه بزرگتر از آن را می توان سراغ كرد كه تعدادی از رفقای محترم ما درتشكيلات حزب وطن ، بجز خودشان همه رهبران ومعاونين حزب وطن ، اكثريت قاطع مسوولين قوای مسلح وكادرهای كليدی وتا هنوز فعال حزب ونزديك ترين رفقا وشانه دهنده گان سياسی با شهيد داكتر نجيب الله راكه در اواخر دورهً حاكميت حزب باهم اختلافات ايدولوژيك ، قومی ، سياسی ، تاكتيكی و شخصی پيدا كردند ، ناديده گرفته وبيرق حزبی را بدون اين فعالان وپيشقراولان ديروزی آن بلند سازند وبه هيچ كدام شان حق مداخله وابرازنظرندهند. من شخصاً درحالی كه ، مخالف بی ارزش ساختن رفقای وطن پرست وصادق حزب وطن هستم ، همچنان مخالفت خودرا با طرز بيان وتصريحات مكرر تعدادی از قلمزنان آن منبر( تشكيلات حزب وطن ) برضد تمام رهبران واعضای رهبری حزب وطن وحزب دموكراتيك خلق افغانستان ، برای آن ابراز ميدارم كه چنين موضع گيريهای خصمانه حلال مشكلات ما نميباشند .اين درحاليست كه اشتباهات وكوتاهی های عمدی وسهوی هربزرگ سياسی ودولتی ديروز، ما نيزبه انتقاد گرفته ايم وهيچكدام مابا توجيهات بيمورد وگريز از مسووليت وجوابده نبودن موافقت نداريم.!

4 :
رفقای خلقی، بخشی از آن پيكر واحد وخونينی است كه دموكراتيك خلق وحزب وطن نام دارد. اگر خيانتهای امين وامينيها وكودتای پاكستانی آقای شهنوازتنی را بطور جداگانه مورد ارزيابی قرار دهيم وآن را بحساب بدنه ً قهرمان وفداكار خلقيها ،امروز شامل نسازيم ، بخوبی بياد خواهيم آورد كه هزاران فرزند خلقی وطن درنبرد عليه تجاوز خارجی وبرای دفاع ازوطن ، حزب ومردمان زحمت كش آن بسان ساير مدافعين حزبی ومتحدين حزب ، شهيد وقربانی شده اند.

چرا ، ماهميشه وقتی از وحدت وهمبستگی مجدد رفقا نام ميبريم ، از رفقای خلقی خود هيچ ياد نميكنيم .حتا از شهيد بودن ونام گرفتن از شادروان نورمحمد تره كی ، اولين منشی عمومی كميتهً مركزی حزب ميترسيم وشانه خالی ميكنيم وازهزاران شهيد بانام وگمنام خلقی نه ما ونه آنانيكه خودرا دردست دارنده گان بيرق خلقی وخلقی گری ميدانند ، ياد نميكنيم.!

آيا اين بيانگر ترس است ويا نفرت ؟ ترس ازبدنامی ايشان است ويا حفظ خشم وبدبينی هميشگی با ايشان .؟ مگر ما بعد سالها جدايی درسال 1356 با هم وحدت نكرده بوديم ؟ آيا،بعد قربانی شدن هزاران پرچمی ،چپی وديگر انديشان وطن پرست دردوره ً استبدادی امين ، بارديگربعد ششم جدی سال 1358 ، درحاليكه عليه حكومتيهای دورهً امين دندان سايی ميكرديم وانتقام ، انتقام ميگفتيم ، بخاطر مصلحت های بزرگتر ناگزير نشديم تاهمه دردها ورنجهای بی حساب خودرا فراموش نموده وبرای نجات حاكميت ، با رفقای خلقی وحدت مجدد نكرديم .؟

مگر ،خونهای مشترك فراوان هردوبخش حزب ، بشمول خونهای بی حساب مردم زحمت كش وطن وسايرگروه ها وحلقات وطن پرست درجنگهاييكه از سوی خارجيان ، خاصتا ً پاكستانيها عليه مردم ماوحاكميت آن وقت رهبری وبوسيله جيزگران جهان آزاد (!) تمويل ميگرديد نريخت وفرزندان هردوبخش حزب پهلو در پهلوی هم ، درصدها قبرستان بزير خاك دفن نشدند وهمين اكنون هزاران مادر ، همسر وفرزندان ايشان ازنبود آنها رنج نمی برند.؟

حال كه بنيادگرايان وخونريزان از سراسر جهان عليه وطن ما ،برای عدم مسير يافتن زادگاه زخمی ما بسوی ترقی ، صلح وآرامش وبرای جنگ عليه دموكراسی نيم بند ونامعلوم واجراات ناقص وناكافی دولت فعلی برخوردار از حمايت كشورهای بزرگ غربی وبرای تحقق اهداف شوم پاكستان وارتجاع سياه عرب وشبكه های خرابكار جهانی ، بارديگر متحد شده اند ومیجنگند وميكشند ، آيا شرم وترسی باقی مانده است كه ما برای تقارب واتحاد با رفقای خلقی خود، اقدام نكنيم وآنها مارا وما آنها را ناديده گرفته ويك ديگرخودرا دشمن بدانيم.؟ آيا اتحاد ونزديكی پرچميها با خلقيها ، دركاهش جنگها ودشمنيهای زبانی وقومی كمك نخواهد كرد ؟.

بياييد ، مشتركا ً واز هردوجانب دست رفاقت وتشريك مساعی وطن پرستانه را بسوی يكديگر دراز كنيم وباهم صادقانه دوست وهمكارشويم ودراين بدترين ودشوارترين شرايط وطن مشترك مان را مساعدت كنيم وبه مردمان نيازمند مان مفيد واقع شويم.اين شايد درست ويا واقعگرايانه ترباشد كه بگوييم كه اگروحدت مجدد وعاجل ما امكان تحقق درشرايط فعلی ندارد . آيا نمی توانيم دشمن هم نباشيم؟تبليغات خصمانه را عليه هم توقف بدهيم وبوطن واحد وحل دشواريهای آن بينديشيم وزمينه ً فعاليت های تخريبی را برای شياطين تاهنوز فعال دربين صفوف مان محدود وضيق سازيم.!

5 :
مذاكره وتفاهم رفيقانه با احزاب رفيقی كه رفقای قبلی ، اعضای كميتهً مركزی حزب وطن ، محترم داكتر عبد الكبير رنجبر و محترم خدايداد بشرمل در راس آنها قرار دارند . همه ميدانيم كه اسكليت بندی احزاب ايشان از گل وخشت حزب قبلی ما ساخته شده است وبا مسوولين وكادرهای آن احزاب ، هركدام ما سابقهً طولانی رفاقت وآشنايی حزبی وسياسی داريم.

چرا ، اجاز دهيم كه دستان ناپاك داخلی وخارجی درتعميق اختلافات ما نقش بيشتر ادا نمايند ومارا بجان هم بيندازند. ما بهر صورت بايد درمسايل كليدی وطن با احزاب مذكور، كادرها ورهبران آن مذاكره ودرصورت امكان تفاهم داشته باشيم . همه خوب ميدانيم كه برای آغاز باب مذاكره با اين احزاب ما بواسطه وميانجی ضرورت نداريم زيرا آنها رفقای قبلی ما ، كادرهای نامدار ما وافراد باصلاحيت ديروزی علمی واداری حاكميت ديروزوطن بودند.ما ميخواهيم با احزاب ديگری (؟) نزديك شويم وآنها با قوتها واحزابی همين اكنون نزديك وهمصدا شده اند . آيا ما باهم نمی توانيم دوباره نزديك ومتقارب گرديم واگرنی ، چرا .؟


6 :
رفقای نهضت آينده ، همه كادرها ، نويسنده گان ،شعرا ، فعالان بخش ايدولوژيك وفرهنگی ، زبانشناسان وحزبيهای قديمی راه مشترك ما اند .چرا نمی توانيم با آنها مفاهمه داشته باشيم ، ازفهم ودرايت ايشان استفاده كنيم وتحريك آميز بودن و غيرمفيد بودن بخشهای از طرحها ونظريات شان را درجامعهً سنتی وعقب ماندهً افغانی بزبان رفاقت وهمسويی به ايشان انتقال دهيم وقناعت شان را درزمينه بجای تخريب شان فراهم سازيم.

به رفقای خوب خود درنهضت آينده با صميميت رفيقانه وهمسويی صادقانه بايد بفهمانيم كه تخريب رهبران ، كادرها واحزاب رفيق درنشرات ومطبوعات ايشان ، به نفع انقلاب وافكار انقلابی طرف ادعای خود آنها نيز نيست ، آنها باديد از تراوش های قلمی شعری ونثر گونه ً ادبی وسياسی شان به نفع همه وطن پرستان وترقيخواهان ، خاصتا ً به نفع تقارب ،اتحاد وهمسويی با ياران وهمرزمان ديروزی شان استفاده نمايند نه برای توهين ، تحقير وتخريب ياران قديمی ومبارز .

همهً ما ، بشمول رفقا ومسوولين نهضت آينده بايد خوب بدانيم كه كاپی كاری های فكر ی وايدولوژيك احزاب قهرمان وخون چكان شده بوسيله ً ارتجاع مذهبی منطقه وكشورهای مربوطهً شان ، باوجود تقدس وداشتن جايگاه خاص جهانی آن انديشه های درحال خيزش وحركات جديدولی سينه خيز فعلی ، بحال مردمان غير برخوردار ازسواد كافیو رشد فرهنگی ،درنبود آزادی قلم ، بيان ، انديشه ودموكراسی در وطن ما ، خاصتا ً درشرايط سيطره ونفوذ نيرومند نه فقط افكار مذهبی بلكه قدرت نمايی وانتقام جوييهای نيروهای خون ريزوبنياد گرای دينی ، به هيچ وجه مفيد تمام نمی شود ونيروهای چپی از نو، بوسيلهً مرتجعين قمچين بدست، درذهن مردمان شريف ، خوش باور وچندين بار فريب خورده ً وطن تخريب ميگردند .

من شخصا ً رفقای عزيز نهضت آينده را موردخطاب قرارداده بعرض ميرسانم كه : رفقای گرامی ! به اساس تفكروانديشهً تابناك طرف حمايت تان ، شما اخلاقا ًوظيفه داريد كه نه تنها احزاب وطن پرست وچپی بلكه هر تشكل صنفی واتحاديوی را كه برضد ظلم وبرای عدالت وتحقق اهداف اقتصادی مورد نياززحمت كشان باشكال مختلف مبارزه ميكنند ، مورد حمايت قرار داده ودر سازوبرگهای تشكيلاتی شان سهم بگيريد ودر مبارزات شان ممد واقع شويد. دراين صورت با كل احترام واخلاص بشما ،می پرسم كه : آيا تخريب احزاب ، گروه ها وشخصيت های كليدی ديروز وامروز حزب خودتان را نبايد جز برنامهً كاری تان بسازيد . بياييد باهم متحدانه به پيش برويم وسيل عظيم انسانی عدالت خواهی وظلم ستيزی را تشكيل دهيم . !

7 :
مذاكره وتفاهم با احزابی كه بوسيله ً رفقا احمد شاهين وآصف بكتاش ، دو تن ازكادرهای سابقه دار حزب تشكيل وراجستر گرديده است ، نيز بايد شامل آجندای كاری وحدت طلبانهً ما گردد. رفقا واحزاب مربوطهً شان باوجود كميت كوچك ، حداقل بهر وسيله وتوانی كه داشتند ، نصاب تكميل عدد مطلوب قانونی تشكيل حزب را تكميل نموده اند واين خود قوت ونيرو است . درحاليكه ما بدنبال افراد وشخصيت های منفرد وتنها ولی ترقی خواه ووطن پرست بايد به جستجوهای خود ادامه دهيم وآنها را برای عظيم تر شدن وگسترده شدن لشكر وطن پرستان وعدالت خواهان ، شناسايی وبا خود متحد وهمراه سازيم ، چرا اين احزاب ورفقای قديمی خودرا فراموش كرده ايم وآنها را تنها ميگذاريم تا دستان غدر وخيانت درونی و بيرونی ، خاصتا ً سازمانهای خرابكار وجاسوسی پاكستان ، بيشتر دربين گروه های متعدد ومختلف رفقای ما وهمهً وطن پرستان افغانستان ،تخم بدبينی ، نفاق وجدايی را بذر نموده و هرچه بيشتر حاصل بگيرند.

8 :
جنبش ملی واسلامی افغانستان که قبلا ًدگرجنرال جنرال دوستم عضو کمیته ً مرکزِ حزب وطن وقهرمان دومرتبه یی جمهوری افغانستان آن را تاسیس ودرراس آن قرارداشت واکنون نیزایشان شخصیت اثر گذار درآن حزب میباشد ، یکی از احزابیست که با داشتن نفوذ وقدرت مردمی دربین مردمان شمال ، سایر مناطق وطن وخاصتا ًدربین اقوام ترک تبار کشور ، باید درمرکز توجه واهتمام ما قرارداشته باشد تابتوانیم درپروسه های اتحاد ، همسویی وحتا وحدت مجدد وناگزیر حزبی مان ، باآن حزب وشخصیت های صاحب صلاحیت آن مذاکره نموده ورابطهً ، دوامدار ، همیشگی ورفیقانه باهم داشته باشیم .

همهً ما بخوبی این حقیقت را درک میکنیم که درصفوف جنبش بهترین فرزندان فداکار وقهرمان حزب ما قبلاً بسیج شده بودند . آنهایی روابط خودرا باحزب وطن قطع نموده وبا جنبش وحرکت نظامی جنرال دوستم پیوستند. آنها قبلا ً دروجب وجب قلمرو وطن ما ، بفرمان حزب ما وحاکمیت وقت وبه قومانده ً رهبران آن بشمول شهید داکتر نجیب الله جنگیدند ، قربانی دادند وتا حال از مرده وزنده ً هزاران تن آنها خبری نیست. این فرزندان وطن درامرتارومار نمودن نوکران وملیشه های پاکستانی وعربی ودردفاع ازوطن ونظام ، حماسه های جاویدان ازخود بیاد گذاشتند وهمین اکنون تعدادی از فرزندان پرورش یافته درمدرسه ً بزرگ حزب ما درصفوف جنبش گردهم آمده اند .

حیف است وجفا که ما با دیگران بسازیم ولی علیه خودیها بتازیم.! پیشنهاد میگرددکه باب مذاکره با جنبش ملی واسلامی افغانستان بوسیلهً کمیته ایکه مورد نظراست وبرای وحدت واتحاد رفقا کارخواهد کرد ، پیشبرده شود. تعصبات وبدبینیهای دیروزرا باید فراموش کنیم ، آنچه بوقوع پیوسته است نه جبران میگردد ونه میتواند مانع تقارب ونزدیکیهای مجدد ما گردد.

9 :
رفیق عبد الواحد « فیضی » حلقه ای دارد که نام آن را کمیتهً احیای مجدد حزب دموکراتیک خلق افغانستان نام گذاری نموده است . رفیق فیضی که خود رفیقی سابقه دار ، باتقوا ، باایمان ومعتقد به آرمانها واهداف وطن پرستانه وعدالت خواهانه است ، صرف نظر از کمیت عددی حلقهً سیاسی اش ، باید مدنظر ما باشد وبه اوورفقای همراهش بخاطر تداوم مبارزه وتبلیغات به نفع انسان زحمت کش وآرمانهای انسانی حزب ما ، اهمیت وارزش قایل شويم وایشان را درپروسه های بعدی تفاهم ، نه بخاطر تقسیم کرسیها بلکه برای تقسیم مسوولیت های خطیر ملی ومبارزه درنظر بگيريم.

10 :
حزب پیوند ملی : این حزب که اساسا ً بخشی از روشنفکران ومذهبیون اسماعلیه مذهب وفادار به خانوادهً ، سید کیان( نادری ) مناطق بغلان ، سمنگان ، کندز وخان آباد ، پروان وقسما ً بدخشان رادرخود جمع نموده است
، با اینکه ازلحاظ کمی بسیار نیرومند نیست ولی موسس آن آقای سید منصورنادری وفرزندانش دیروزاز متحدین نزدیک حزب وحاکمیت ما بودند وبا متلاشی شدن حاکمیت وحزب ما ، تعدادی از رفقای خوب اسماعلیه ً ما ابتدا دربخش جنبش وابسته بوی واکنون درحزب پیوند ملی اوگردهم آمده اند.حزبیهای مذکورجزبهترین رفقا وهمرزمان ما بوده واحساس رفیقانه وداشتن سوابق مبارزه ومقاومت مشترک باایشان دربرابردشمنان مشترک ، باید ماراحتما ً وادار سازد که آنها را نیز فراموش ننموده ودر یکجا شدن قطرات جدا شده ازهم تلاش نماییم.

11 :
رفقای کمیسیون وحدت هامبورگ ، اساس گزاران وفعالین کمیته ً وحدت خواهان فرانکفورت ، فعالان روی پرده وپشت پرده ً سایت های متعدد حزبی ازجمله مشعل ، سايت اخبار افغانستان ،مهر ، جنبش (پرچم ) ، اصالت ،28 اسد وسایرین که همه رفقای خوب مااند ، مسوولین حزب هیواد ، ده ها حلقه ً خورد وکوچک حزبی ، صفحه داران متعدد انترنتی ، انجمن های مهاجرین ، گروه ها واشخاص دلسرد شده از حزب بخاطر ناکافی بودن ، ناسالم بودن ویا طرف قبول نبودن اجراات وفعالیت های بعضی از حلقات وشخصیت های فعال تشکلها واحزاب روی صحنه وخلاصه هر رفیق حزبی سابقه داروکم سابقه ، نامدار وبی نام ، شهری وقشلاقی ، بزرگ وکوچک (!) تحصیل یافته وکم تحصیل وبی تحصیل ، دانشمند وعامی، هندو ومسلمان و..... و.... و... خلاصه هیچکدام شان باید نادیده گرفته نشوند وکم ارزش وانمود نگردند .

کمیتهً تامین وحدت مجدد پیشنهادی ، باید با تمام صداقت ، دوراندیشی وبرخوردعادلانه ، به زمینه یافتن افکار قوم گرایانه ، برتری طلبانه ، انتقام جویانه وهرنوع بلند پروازیهای قومی ، گروهی ،فرکسیونی وسمتی ، مجال بروز ندهد وبه نفع هیچ فردی ورفیقی ، برضد سایر رفقا وفعالین حزب کارنکند وتمام توجه واهتمام خودرا معطوف به تامین وحدت صادقانهً رفقا ومساعد شدن زمینه برای کنگره سراسری ، همه گانی ، قانون مند ودموکراتیک حزبی سازد تاببرکت وحدت دوباره ، قوت بیشتر یابیم وبا سایرنیروها وگروه های وطنخواه وعدالت پسند سیاسی ومذهبی جامعه برای تحقق اهداف بزرگترملی ووطنی متحد شویم ودرامرخوشبختی مردم وترقی وطن ونجات آن از جنگ وخون ریزی ومداخلات مکرر خارجی نقش سازنده را ایفا نماییم.

دوم : پيشنهاد برای تشكيل كميسيون مشورتی ، انتقال تجارب ورهنماييهای عملی كادرهای انتخابی جديد :

جای خوشبختی است كه ما تا هنوز تعدادی از بزرگان ديروز واساس گذاران حزب خودرا درپهلوی خود داريم .اما بيتفاوتی ، بيغرضی ،عدم تحرك ، نجنبيدن ، دير جنبيدن وسست جنبيدن اكثريت آنها برای همه رفقا دلگير شده وبه نا اميدی تبديل گرديده است .

صرف نظر از انقسامات تشكيلاتی ، تغيير عقايد وآرمانهای شخصی ( سياسی ،ايدولوژيك وقومی - زبانی ) موجود دربين بعضی از فعالين ديروز حزب ، به پخته گی رسيدن ويا نزديك شدن دورهً كهولت جسمانی تعدادی از رفقا ی نسل های اول ودوم مبارزه وفعاليتهای حزبی – سياسی ما ، وباوجود انتقاد ها وگله منديهای سالم از عملكردهای يك ديگردرپروسه های مبارزه ، هربزرگ سياسی وحزبی گذشته نزد ما دارای ارزش واهميت خاص ميباشند وهركدام شان فهم ، درك ، تجربه وتواناييهای متعدد ومفيدی دارند كه درصورت انتقال به نسل های بعدی ، ميتوان از آن داشته ها بقدر كافی بهره برد وراه های بعدی قابل طی شدن را به آسانی پيمود .

خوشبختانه ، كمتر رفقايی سراغ ميشوند كه مخالف مشاركت وسهم گيری تشكيلاتی اين رفقا در سيستمهای ساختاری فعلی حزبی باشند . البته اكثريت قاطع رفقا به اين عقيده رسيده اند كه تشكيل هر رهبری وتاسيس هر حزب وكليه اقدامات آن ، خاصتا ً انتخاب رهبران ومسوولين بايد حتما ًبصورت دموكراتيك ، شفاف ومخفی صورت گيرد. هيچ كسی حق ندارد جلو كانديد شدن وسهم گيری بزرگان ديروز را دراين موارد سد كند.

پيش شرطهای قبلاً ارايه شده دراين موارد ، خود نقض صريح دموكراسی وحقوق افراد است ونميتواند طرف قبول باشد. مابايد بدرجه اول خود ما عادل ، قانونی ودموكرات باشيم تا سرمشق بديگران شده بتوانيم. اشتباهات خورد وبزرگ گذشتهً هيچ انسان ‌، سلب كننده ً حقوق ، امتيازات وتواناييها وفعاليت مجدد او شده نميتواند . هركس ميتواند اشتباه كند وميتواند آن را تلافی نمايد وبه آن اعتراف كند.

برای بزرگان ديروز ، خاصتا ً اولين نسل رهبری قديمی حزب نيز لازم وضروری است كه درجنجالهای طبيعی وغير عادی تشكيلاتی فعلی طرف نشوند ، ازافراد واشخاص معين حمايت نكنند وباين ترتيب درجانب تعدادی ، برضد عده ای ديگر وارد كارزار نشوند . برای آنها نبايد فرق كند كه كدام رفيق دركدام پست ومقام كانديد ميگردد وپيروز ميشود . ببرداشت من ، آنها بايد نقاط نظر شان را بطور سالم ودوراز محدوديتهای قومی وزبانی دردفاع از بعضی افرادی كه ميخواهند خودرا بهر قيمتی مطرح وتحميل سازند ، بشكل بيطرفانه ارايه نمايندوبه اين ترتيب كما فی السابق درقلوب وعقول همه جاداشته باشند . نه آنكه درقلوب تعدادی محدود وبرای مدتی كوتاه جا پيدا كنند واز قلوب وخاطره های تعداد بيشتری از رفقا بدستان خودشان ،بيرون ساخته شوند.

اما ، آنچه بيشتر مورد توجه وطرف نياز نسل فعلی مبارزين است ، انتقال تجارب وداشته های عظيم سياسی ،تجربی وچشم ديد های باارزش واندوخته های پربار نسل اول رهبران حزب به فرزندان وادامه دهنده گان راه مبارزات وطن پرستانه ودموكراتيك امروز وفرداها است كه بايد به آن توجه جدی شود .

اين را نيز نبايد ناگفته گذاشت كه عملی شدن اين اهداف ، درصورت تامين وحدت دوبارهً رفقا امكان پذير است ، درغير آن بايد بيشتر از ده كميسيون مشورتی ساخته شود كه خود ، درتعميق بحران فعلی موثر واقع خواهد شد.

دراين زمينه ، ميخواهم پيشنهاد نمايم كه چه ميشود تا رفقا وبزرگان محترم ونامدار حزب وحاكميت ديروز ، ازجمله مادرمعنوی ،مبارزوقهرمان حزبيها داكترصاحب راتبزاد ، بيوه های رهبران حزب ( محبوبه جان كارمل وفتانه جان نجيب ) ، تعدادی از مادران وخواهران مبارز قدیمی واثر گذاردرپروسه ًمبارزات فعلی خاصتا ًحلقات رهبری سازمان دموكراتيك زنان ،همچنان : رفقای گرامی : سلطان علی كشتمند ، صالح محمد زيری ، نوراحمد نور،دستگير پنجشيری ،سليمان لايق،ميرصاحب كاروال ، نجم الدين كاويانی ، عبدا لكريم ميثاق ، عبد المجيد سربلند ، سرورمنگل ،سيد نسيم ميهن پرست، ياسين صادقی سيد اكرام پيگير،نيازمحمد مهمند ، فريد احمد مزدك ، ، انور فرزام ، نبی شوريده ، نبی عظيمی ، افضل لودين ، عبد الفتاح ،عبد الوكيل ،سيد محمد گلاب زوی،بارق شفيعی درجمع تعدادی از كادرها وفعالين سابقه دارحزب ودولت قبلی بشمول رهبران احزاب رفيق ( (رفقا: نورالحق علومی ، شير محمد بزرگر ،عبدالرشيد آرين ،عبد الله نايبی، عبد الكبير رنجبر ، خدايداد بشرمل ، احمد شاهين ، آصف بكتاش ،سيد نورالله (به نماينده گی از جنبش)رفقای ما درحزب پيوند ملی وساير احزاب وگروه ها وفعالان سياسی وحدت طلب وداوطلب مبارزه درراه عدالت ، صلح ودموكراسی وفداكار درراه سعادت مردم زحمت كش وطن مان در داخل وخارج كشوركه درتركيب آن، زنان ومردان سالخورده وجوان اثر گذار در پروسه های قبلی وفعلی مبارزه وفعاليتهای سياسی نيز شامل باشند، دورهم جمع شوند واين پرابلمها را يكبارديگر مورد ارزيابی قرارداده ونقش جدی شان را بصفت انتقال دهنده گان بقايای آن ميراث گران بهای معنوی كه بقيمت خونهای گرم تعداد بيشماری از رفقا ، همرزمان ، هواداران ، متحدين ومردم شريف وطن رنگين گرديده وتااكنون حفاظت شده است ، به نسل فعلی ونسلهای بعدی مبارزين ادا نمايند وراه حل منطقی ،سالم ودموركراتيك قابل قبول برفقا را بادرنظرداشت شرايط فعلی وطن ونياز مردم زحمت كش افغانستان، سراغ ودرپيش گيرند.!

نوت :
ليست مكمل شخصيتها ورفقای موثر دراين زمينه ، درمشورت باتيمی از رفقای واقعگرا وبی توقع عنقريب ترتيب وتكميل گرديده وخدمت رفقا تقديم ميگردد.

تماشاچی بودن ويا دست بزير الاشه نشستن، بيشتر ازين برای معلمين مسوولين ، بزرگان ،مقامات حزبی ودولتی وآموزگاران قبلی ما ، خاصتا ً برای آنانيكه خودرا نه تنها جز افراد وشخصيت های معدود اساسگذار حزب ميدانند بلكه همين اكنون نيز دعواهای بزرگی دارند، به هيچ وجه برای شان زيبنده گی وافتخار ندارد وطرف حمايت هيچ انسان وطنخواه قرار نميگييرد.

*‌‌‌‌‌ * * * * * *


ازجريان صحبتها وابراز نظر های رفقا درنوشته ها ،سخنرانيها در محافل وصحبتهای تيلفونی ، كاملاً مشهود است كه اكثريت آنها خواهان مشاركت همه همرزمان ما درپروسهً مبارزه وفعاليت های سياسی وتشكيلاتی فعلی وآيندهً مشترك ما ميباشند وازسياست نفی كردنها ، درانزوا كشانيدنها وتجريد وتخريب رفقا بوسيلهً افراد طامع ، مدعی ميراث وفتوا وسفارش دردست حمايت نميكنند.

اين رفقا ميخواهند كه سرنوشت حزب وتشكيلات ما بدست قضا وقدروافرادی سپرده نشود كه محصول كار وصلاحيت های قبلی تفويض شده به آنها ، جز بربادی يك نيروی عظيم تشكيلاتی، برهم خوردن يك وحدت بزرگ سياسی ، كاهش درسطح ايمان واعتقاد همرزمان نسبت به آينده ، تقليل درموثريت فعاليتهای مجدد حزبی وتقسيم رفقا به گروه ها واحزاب متعدد ومتفرق ، چيز ديگری نيست .
اينها استدلال ميكنند كه آزموده را آزمودن خطاست ونميشود بشيوه های قبلی اعتقادی به هر كسی اعتماد وباور كردوعلاوه ميكنند كه بايد : درپرتو شناخت های جديد از كليه شخصيت های ديروزی حزبی ودولتی، براساس نحوه كار ، فعاليت ، تقوا ، ثبات ، ايمان وعشق وايثار اين رفقا دربرابرمردم ، حزب ، آرمانها ودلسوزی عملی شان به سرنوشت توده های محروم خلق وهم سويی صادقانه وشفاف شان با همرزمان بيخبر گذاشته شده ازحوادث فاجعه بار سالهای اخير حاكميت ، درمورد آنها ابراز نظر كرد ودرجه اعتماد وباور نسبت به آنها را تعين نمود، نه باچشمان پُت واعتقادات مذهبی گونهً سياسی .!

بالاخره ، تعداد زيادی از همرزمان ما ، اعتقاد وباور جدی پيدا كرده اند كه سرنوشت وآتيه ً كار وفعاليت های مختلف حزبی ما بايد وحتما ً بايد ، باسلاح دموكراسی ، شايسته سالاری ، شناخت وتفكيك دقيق مبارزين صادق ازآماتوران ابن الوقت وچوكی طلب اداری ديروز ومقامات بالا وحتا غير ضروری تشكيلاتی امروز وازطريق ابرازنظرهای صريح حزبی واخذ تصاميم دموكراتيك وكاملا ً آزاد ، سری ومستقيم وبامشاركت مستقيم رفقا ، نه با ارسال پيامها ورقعه های مريضی بهانه گونه ، رقم زده شود وتعين گردد، نه با فرامين وقرار های فردی ومحدود ، زيرا اين توقعات معقول وقانونی حق طبيعی تمام رفقا است .

سوم :

مسالهً وحدت ملی :

از آنجاييكه دراين مورد همه رفقا وازجمله خودم مطالب فراوان نوشته ايم ازتكرار آن جلوگيری نموده به ذكر جملاتی چند اكتفا ميكنم .

تخريب تاريخ وفرهنگ اقوام ديگر هموطن ، خورد وحقير شمردن عمدی وتخريبكارانهً سايرين ، ويابرتری طلبی وامتياز دادن های بيجا ، بيمورد وتعصب آميز به خود و زبان وسنت های قومی، قوم وتبار خودی(!) ، درجه دوودرجه سه دانستن اقوام ديگر تحت نامهای ، اكثريت ، اقليت ، كم سابقه ، مهاجر ، ناقل ، شمالی وال ، جنوبی وال ، شيعه( جعفری واسماعليه) ، سنی ، سيد ، پاچا ،پير، خواجه ، مير،اعليضرت ، حضرت ،ايشان ، صاحب زاده ونقيب ويا تحت نامهای ازبك ، ايماق ، بلوچ، تاجك ، تركمن ، پشتون ، پشه يی، عرب ، گُجُر، نورستانی ، هزاره ، قزاق ، قزلباش هندو وسك وبكاربردن برتری های تعلق داشتن به خانواده های بزرگ ومحترم ونامدار ويا بی هويت وفقير وبی نام ونشان وپست(!) وساير تسميه های كه حقوق وامتيازات انسانیرا نابود ويا زير پا ميسازد وبه هيچ وجه با تمدن وفرهنگ مترقی جامعهً بشريت امروزی همخوانی ندارد ، مشكلاتيست كه دامنگير وطن ومردمان جنگ زده وشريف ما شده است.

عامل اين بدبختيها درطول تاريخ قدرت مندان ،حكام ظالم ودستان آشكار وپنهان استعمار كهنه ونو بوده واست .اين دردها ومصيبتها را فقط ميتوان ازطريق مبارزه وكارهای وسيع تبليغی وبيدار سازی مردم ازطريق روشنفكران وطن پرست وصادق بمردم وهوادار وحدت ملی در ميهن تقليل بخشيد واز خونين شدن آن جلوگيری كرد. البته بوجود آمدن ، نضج وقوام يافتن اين آرمان بزرگ ، دردست دولتها وادارات حكومتيست كه ازطريق پلانهای انكشافی درتمام ساحات زنده گی مردم ، برای رشد متوازن اقتصاد وفرهنگ تمام اقوام ومناطق وطن ، بدون تعصب وجانبداری از قوم ، زبان ومذهب راس قدرت وحلقات بالايی نظام ، آن را بايد صادقانه وبطور عملی تحقق ببخشند .

اما ، باكمال تاسف نه روشنفكران وطن ( چپی وراستی ) ونه مذهبيون مدعی اخوت اسلامی ، از مصاب شدن به امراض مهلك قومی وزبانی، درامان باقی نمانده وحكومتيهای وطن نيز نتوانستند كه اعتماد اقوام ومليتهای وطن بشمول اقوام همزبان خود شان را كمايی كنند . ازاينرو ميتوان گفت كه اين وضع ناگوار فعلی عمق فاجعه است .

با صد افسوس كه تعدادی از رفقای ما نيز كه مدتهای طولانی ،انترناسيونالسيت بودند وبخاطر رنجها وعذابهای ملتها ومردمان تحت ستم ، استعمار واستبداد اشك ميريختند وفرياد ميكشيدند ودرعرصهً داخلی پرچمداران صادق وحدت ملی بودند وسالها يكديگر خودرا از آدرسهای قومی ، زبانی ومنطقوی نمی شناختند، ازمصاب شدن به ويروس ويرانگر وخانمانسوز قوم پرستی وبرتری خواهی های زبانی ، درامان باقی نمانده و روح بزرگ وسرشا راز هومانيزم ومالامال ازعشق وايمان به تساوی حقوق كليه انسانها را، از طريق محدودساختن شان به افكارخانواده گی ،قشلاقی وولايتی، صدمه زده وبه اين ضرب المثل مردمی مصداقيت بخشيده اند .

(
هرچه بگندد نمكش ميزنند *** وای برآن روز كه بگندد نمك ! )

با اينكه درساير گروه ها وتنظيمها ، انتقام جوييهای قومی ومذهبی تا هنوزبيداد ميكند.اما ، ما حق نداريم كه بخود وهمقطاران ما اجازهً تداوم اين عمل ناشايسته وتباه كن را بدهيم. برای عملی شدن اين خواست لازم است كه : نخبه گان ، مسوولين ومطرح شده گان ما دركليه سطوح ، بايد خود اولا ًنمونه وسمبول بی تعصبی وعدالت خواهی بوده وبا كليه مظاهراين مرض كشنده در وجود خودشان مبارزه كنند وازحمايت اقارب ، خويشاوندان ، همزبانان وهم قشلاقی ها ی خود شان ، بقيمت زيرپاشدن حقوق وامتيازات سايررفقا وبيحرمتی به تمام نورمها ومعيارهای عدالت ، خود داری نمايند. زيرا گفته اند كه : (خشت اول چون نهد معماركج *** تاثريا ميرود ديواركج )

بياييد ، صادقانه هر زبان موجود دروطن وهر گوينده ً اين زبان های دارای قدامت وبی قدامت ، دارای الفبا وبدون الفبا ، دارای هواداران ومتكلمين بيشمار ويا قليل و دارای لهجه ها ی مختلف را ، صادقانه زبان خود ، فرهنگ مشترك خود ، قوم خود وافتخار خود بدانيم . ما نبايد غرور بيجا داشته باشيم وديگران را بديدهً تحقير وكم زدن نگاه كنيم. بايد خوب بدانيم كه جغرافيای فعلی افغانستان، خانهً مشترك تمام باشنده گان آن بوده وكليه افتخارات تاريخی وفرهنگی آنكه دراعماق تاريخ وشروع اولين نمونه های تمدن بشری ريشه دارد ومرتبط است ، بهمه ًما تعلق دارد . لذا بايدهمه ً بصورت مشترك ومتساوی از آنها حراست كنيم.

همه باور پيدا كرده ايم كه متاسفانه، روشنفكران واهل قلم صاحب غرض سياسی ومرض قومی، درايجاد وتعميق اختلافات زبانی وقومی كمتر ازحكام مرتجع دوره های مختلف حاكميت های ضد مردمی نقش ادا نكرده اند . بنا ً وظيفهً هروطن پرست واقعی اينست كه زمينهً فعاليت چنين افراد را كه نهاد ها وتشكل های وطن پرست وترقيخواه را بسوی فساد ، بدنامی وسقوط سوق ميدهند ، باتمام توان بگيرند ودسايس وحيل شيطانی آنها را لجام بزنند.

4 :
شورای اروپايی نهضت !

درعنوان اين گزارش نوشته بودم كه : (جلسه ً شورای اروپای غربی نهضت دموكراسی) ،من كلمهً غربی را باين جهت اضافه كرده بودم كه از آنچه اروپای شرقی ياد ميشود ، هيچ رفيقی در كار كنفرانس شركت نداشتند ويا دعوت نشده بودند . درحاليكه ما ازشورای اروپايی نام ميبريم ومتوجه اين نقص كاری نشده ايم.

بهر صورت ، ازهمان اول كار ( نهضت ميهنی ) تلاشها ی معينی برای تشكيل شورای اروپايی آغاز گرديد كه در آن وقت ضرورت جدی آن نيز وجود داشت.( چون نهضت دركابل هنوز رسميت نيافته بود ورسما ًراجستر نشده بود) اينكه اين شوراهای 74 نفره و9 نفره ً بعدی ( شورای موقت اجراييه ) كه برای چند ماهی درنظر گرفته شده بود وللهِ الحمد ، دوسال رابا كل موفقيت (!) پشت سر گذاشت وبعد تشكيل، شورای 74 نفری ( شورای تفاهم ) را برای آنكه درمقابل مقامی جوابده نباشد با مهارتهای خاص منحل ساخت ، بيشتر ازين چيزی نميگوييم .اما درمورد دوام كارآن درشرايط فعلی بنابردلايل متعدد بايد ابرازنظرگردد كه :

اكنون كه :نهضت فراگير دموكراسی وترقی افغانستان ،اين جانشين نهضت ميهنی وبگفتهً بانيان آن ادامه دهندهً حزب وآرمانهای قبلی مشترك ما ، خوشبختانه دارای تشكيلات وسيع داخلی ، مجلس موسسان ،رهبر، هيت رهبری مركزی وهيات رهبری ولايتی درداخل افغانستان است وگاه گاهی يگان اعلاميه نيزازنام ايشان درسايت مشعل تابناك (!) نشرشده وبدون دلايل وتوضيح بعدا ً پاك ميگردد. بايد با خون سردی ومنطق سياسی ،ضرورت تداوم فعاليت شورای اروپايی نهضت فراگيررا آنطوريكه رفقا درجلسهً ( 9جون هاليند) مطرح كردند وتصميم گرفتند ، مورد ارزيابی وتحليل قراردهيم واين مطالب وسوالات را مطرح سازيم .

اگرچه درصحبت خود درجلسهً نهم جون ، من اين موضوع را از مسوول تشكيلات اروپايی نهضت پرسيدم كه : ازجملهً تعدادنماينده گان انتخابی كنفرانس به اساس كدام حق ومعياروباداشتن كدام كميت عددی تنها ازهاليند( 83 ) نمايند ه واز آلمان ( 48 ) نماينده به كنفرانس معرفی گرديده اند، تاباشد قانونيت حق شركت اين رفقا را ما بپذيريم. اما متاسفانه نه درديروز ونه امروز،در اين موارد جواب وجود نداشت وندارد . لذا سهميهً 83 نفری رفقا ونماينده گان نهضت ازهاليند، نه تنها غير قانونی ،سوال برانگيز وتعجب آوراست ، بلكه مشروعيت كنفرانس ونتايج آنرا زير سوال ميبرد وباطل ميسازد.

برای يك لحظه قبول ميكنيم كه تعدادرفقای نهضتی درهاليند نسبت به ساير كشورهای اروپايی شايد بيشترباشند . آيادراتحاديهً اروپا ونشست سران اين كشورها اين تنها آلمان ، فرانسه وانگلستان ا ند كه باداشتن نفوس بيشتر همه امورراگرداننده گی ميكنند ويا اينكه خوردترين كشوراروپايی درجلسهً سران دارای عين حقوقيست كه كشورهای بزرگ از آن برخوردارند.

ببينيد ، دراسامبلهً عمومی ملل متحد ، چين با داشتن نفوس بيشتر از 1500 مليون نفرجمعيت عين صلاحيتی را دارد كه يك كشوركوچگ بمانند سيشل ويا بروندی وحتا كوچكتر وكم نفوس ترازآنها ، برخوردارند . ( يك كشور دارای حق يك رای ) .

درغير آن بايد سرنوشت جامعهً جهانی را چين وهندوستان تعين ميكردند وساير ملل جهان فقط وظيفهً شان بمانند ما ، بالاكردن وپايين كردن دستهای ما ميبود كه دربرابرطرحها ونظريات غـير مفيد ويك جانبهً شورای اروپايی، روی نا گزيری های معين انجام ميدهيم واصطلاح ( درتارخام گير ماندن بيشتر درمورد ما صدق ميكندتا پيروی ازاصول ومقررات دموكراتيك ) .!

دراين صورت ،بهتر نخواهد بود كه تدوير عمدی جلسات را درهاليند ٌ صرف مشكل ويزه وعدم امكان خروج رفقا ازآنكشور ندانسته وآن را زرنگی وهوشياری آگاهانهً مبتكرين تشكيلاتی ، برای وارد كردن تعدادبيشتر رفقای مستحق ونا مستحق درجلسات غرض كسب اكثريت ارزيابی نموده وقانونيت آن تصاميم را بارديگر زير سوال برد.؟

آيا ، بهتر نيست كه شورای اروپايی را دروضع كنونی نه تنها شورای اروپای غربی بلكه دقيق تر ومنطقی تر از آن به نام بامسماتر(شورای هاليند نهضت دموكراسی) نام گذاری كرد .؟

آيا ، همه شاهد نيستيم كه تعدادی از رفقای خسته ً ناشی ازسفر های طولانی موتری از قسمتهای شرق آلمان شروع تا كشورهای ديگر اروپايی ، درجريان جلسات اوپراتيفی ،عاجل ، چند ساعته ، غير قابل تمديد ، نيم روزه وعجولانه، فقط برای ختم جلسه غرض بازگشت بموقع به محلات زنده گی ورسيدن بموقع بالای كارهای شان فكر ميكنند تا دست آوردهای توام با تفاهم وقانونی جلسه وباثر خسته گی مفرط مجبور ميشوند بجای يك دست ، دودست شان را بلند كنند تا از جلسه رهايی يابند . آنها ازمدتهای طولانی باين سوً ازعدم مفيدبودن اين جلسات ومناقشات چيزهای زيادی را ميفهمند وازين رو بيشتربرای ختم جلسه فكرميكنند تا به نتايج آن .

لذا، راه درست ومنطقی اينست كه شوراهای كشوری اروپايی نهضت ، جلسات سراسری شان را برگزار وهركشور اروپايی ، يك نماينده را به شورای اروپايی نهضت معرفی كنند تا مجموع اين رفقا ، هيت رهبری شورای اجراييه ًاروپايی نهضت را تشكيل دهند وباين وسيله هم عدالت تامين شود وهم دموكراسی ودرضمن از ورم نمودن تشكيلات خودساخته جلوگيری گرديده از عوارض جانبی وتخريبی آن نيز جلو گيری شود.

متاسفانه از( 9) نفراعضای شورای قبلی وموًقت (!) اجراييه كه تعدادی دوام كار آن را ختم شده وتعدادی آنرا الی ختم انتخابات درپيشرو ، به ادامهً موجوديت وبقای آن موافقند ، ( 6 ) نفر شان از هاليند تعين گرديده بودند، دونفر شان از آلمان ويك نفر از فينلند . اگر كميت قابل محاسبه باشد ،بايد چنان نميشد واگر كميت مطرح نيست بايد چنين نشود كه امروز پلان گذاری گرديده است ومابخواهيم ويا نخواهيم صندوقداران بسان گذشته ، ازصندوقهای خالی نيز توان بيرون كردن اكثريت قاطع ودلخواه خودشان را دارند.

سوال ديگر اينكه : اگر تعداد نماينده گان انتخابی كنفرانس بر اساس كميت شوراها ، بصورت اخص شورای نهضت درهاليند انتخاب ومعرفی شده باشند ، شعبات تشكيلا ت ومالی متفقا ً ليست وتعداد رفقای تحت پوشش تشكيلاتی ومقدار پول جمع آوری شده بنام حق عضويت ،اعانه وعوايد فروش مشعل را با صورت حساب مصارف آن به كنفرانس معلومات ميدادند ويا بدهند . تا ازيك طرف ماشاهد رشد كمی رفقای خود باشيم واز سوی ديگر تجارب غنی ونحوهً وسعت بخشيدن ساحهً كار رفقای هاليند را برای استفاده های كاری ، سرمشق خود قرار بدهيم.

بادرنظرداشت مشكلات بالا وكثرت وظايف ومكلفيتهای هريك ما دراين زمينه ، اين موارد را نيز بايد جواب گو باشند وقناعت رفقا رادرداخل وطن وخارج ازآن فراهم سازند.

1 :
چرا به وضع داخلی حزب نهضت فراگير توجه نميگردد.؟

2:
چرا شخصيت های كليدی داخلی نهضت ، بشمول رهبر( رفيق شير محمد بزرگر ) وهيت رهبری آن درسايت وجريدهً مشعل ، معرفی نميگردند .؟

3 :
چرا ازفعاليتها وكارهای پرثمررفقا درداخل وطن ، درنشرات وبيانيه ها يادآوری نميگردد .؟

4 :
چرا بجای معرفی وتبليغ به نفع رهبران نهضت ، ماهركدام ما دراروپا خودرا صاحب واختياردار نهضت ميدانيم وكمتر توجهی به ريشه وتنهً نهضت داريم ومصروف شاخه بازی وآرايش برگها هستيم.؟درحاليكه برگها وساقه ها بدون مواظبت ريشه وتنه ميخشكند.

5 :
اگر ما به موجوديت ، هيت موسسان ، شورای اجراييه وشورای مركزی نهضت وموجوديت رهبر آن دركابل معترف هستيم وخودرا جزی از آن پيكر ميدانيم ، چرا درجلسهً اخير نمايندهً باصلاحيت آنها را باوجود پيشنهاد قبلی رفقا دعوت نكرديم وميخواهيم عمده ترين وجدی ترين مسايل وامور را درغياب آنها مورد رسيده گی وفيصله قرار دهيم.

6 :
اگر هدف ما كمك به داخل است ، چرا درپی ايجاد تشكيلات عريض وطويلی هستيم كه عدد رهبران ويا تعداد كانديدان به مقامات رهبری نهضت دراروپای غربی كمی ، كمتر از تعداد اعضای كميته ً مركزی عريض وطويل وغير ضروری دوران حاكميت است . دراين صورت بايد درفكراين مشكل نيز باشيم كه آيا، عدد 75 نفری شورای مركزی، شورای اروپايی نهضت بمراتب بيشتر از تعداد رهبران نهضت در داخل وطن نخواهد بود .؟

7 :
آيا بهتر نيست بجای تعميق اين كشمكشها ی تشكيلاتی ومسابقهً قدرت يابی كه جنجال های قومی وفركسيونی را نيز درقبال خود بوجود آورده است ، اين كارها وتصاميم را عملی سازيم .؟

اول : درپهلوی سازمانها وتشكيلات كشوری نهضت درتعدادی ازكشورهای اروپا ، آيا نميشود كه جريان شكل گيری وتشكيل شوراهای كشورهای باقيمانده ً اروپايی را بصلاحيت وصوابديد خود رفقای آن كشورها ، تكميل نماييم وبخاطر مخالفت تعدادی ازرفقای آن كشور ها با نحوهً كار واجراات عسكری گونهً مسوولين (!) اروپايی نهضت ، مانع انتخابات ونحوهً تصميم گيريهای آنها نگرديم .؟

دوم : آيا پياده كردن تشكيلات عريض وطويل نهضت دراروپا ، منجر به تشكيل حزب موازی ويا حزب بديل برای نهضت فراگير دموكراسی وترقی درافغانستان نخواهد شد.

سوم : چرا نميخواهيم كه : شوراهای كشور‍ی اروپايی نهضت ، مستقيما ً با شورای اجراييهً داخل كشور تماس برقرار نموده وروابط محكم روزمره ً تيلفونی وانترنتی داشته باشند. ؟

چهارم : نميشود با فعال شدن سازمانها بشكل مطلوب ، حق عضويتها واعانات رفقا بوسيلهً كميته های امانت دارهر شورای كشوری ، جمع آوری گرديده وغرض رفع انواع مشكلات رفقای داخل وطن، درموقع معين به ايشان فرستاده شود.؟

پنجم : آيا ما نميتوانيم كه از آمد ورفت بيحاصل رفقا درداخل اروپا وخاصتا ً از رفت وآمد اضافی رفقاييكه ازطرف شورای اروپايی توظيف ميگردند وبا ر مصارف شان بدوش رفقای كمك كننده ( كميسيون مالی ) ميباشد، برای كمك برفقای داخل جلوگيری نماييم .؟

ششم : چرا ما نميتوانيم كه اخبار نهضت را چه مشعل باشد وچه شمع ، درداخل كشور چاپ وتوذيع نماييم وبه آن صبغهً بيشتر ملی ، داخلی ونهضتی بدهيم .؟

هفتم : چرا ما نميتوانيم كه مسير سالم تبليغاتی برای مشعل تدوين نموده وازنشر مقالات ( هرچه پيش آمد ، خوش آمد ) جلوگيری نموده ومشعل را از ارگان نشراتی سايرين ومرثيه خوانيهای تكراری وغير مفيد ديگران نجات دهيم .

هشتم : آيا بالا كشيدن ،توظيف كردن، سفارش نمودن و تشويق اكثريت قاطع رفقای نماينده در كنفرانس اروپايی ، برای كانديد شدن درمقامات رهبری نهضت درآينده مشكل آفرين نخواهد شد ووضع بيشتر ازين، از كنترول خارج نخواهد گرديد ويا اينكه بعد انتخابات وتعين شورای اجراييهً دلخواه پيش كسوتان ، اين شورای 75 نفری را بمانند شورای 74 نفری قبلی آن بساده گی خلع قدرت خواهند كرد وباز دوران يكه تازی ، غير مسوول بودن وغير جوابده بودن به اروپا وكابل فرا ميرسد.!

هشتم : من عقيده دارم كه رفقای اروپا خاصتا ً كميته ً انتخابات ، بايد تمام تصاميم خود خاصتا ً بخش انتخابات وتشكيل شوراهای مورد نظر را از مشوره وملاحظه شد رهبران نهضت درداخل كشور بگذرانند ، درغير آن نميتواند بدون موافقت كتبی ، مشهود وقابل درك و سمع برای همه شركت كننده گان قانونيت داشته باشد وطرف تاييد رفقای مركز قرار گيرد. اين درخواست درصورتی قابل عملی شدن است كه ما واقعا ً رهبران نهضت را رهبران وبزرگان خود بدانيم درغير آن شايد مسايلی باشد كه صفوف ( توده ها )ا ز آن خبرنداشته باشند وما تا هنوز درمقام تماشاچی قرار داريم.

نهم : سوال ميگردد كه چرا درجريان كار كنفرانس نهضت دراروپا ، حداقل نامهً كوچكی از نام رهبران نهضت درافغانستان ، عنوانی شركت كننده گان آن كنفرانس ارسال وخوانده نشد ؟ آيا آنها از تصاميم ، اجراات ، اهداف وپلانهای سازمان دهنده گان كنفرانس خبر دارند ويا درجريان حقيقت وضع قرار گرفته اند .؟ تاجاييكه من فكر ميكنم وشنيده ام شخص رفيق بزرگر،از بسياری تصاميم وپلانها دراروپا خبر ندارد. !

يازده هم : عدم كانديد شدن وانتخاب اعضای شورای 9 نفرهً قبلی اروپايی درشوراهای كشوری اروپا ، بيانگر اين امر است كه آنها خودرا درشورای اجراييهً درحال پيدايش ابقا ميكنند وبا كل اطمينان واعتماد دراين مورد وارد كارشده اند تا بسان گذشته با انتخابات نمايشی ، بدون نصاب وتدابير رفيق كاركشته ً تشكيلات بازی های جعلی قبلی ( احسان واصل ) ، بارديگر كمر شان به وسيله آن روحانيون سياسی دعاگوی بسته شود وحاكم برسرنوشت ما دردرازمدت گردند وبركابل وهستهً اصلی واساسی نهضت فشار بياورند تا زمينه را برای ديسانت ايشان ، بجای خودآنها مساعد گردانند.
دوازدهم : يكی از بهترين گزينه های قابل قبول درتشكيل شورای اروپايی اينست كه : چون سازماند دهنده گان كنفرانس اروپايی نهضت ، انتخابات شوراهای كشوری نهضت دراروپا وانتخاب نمايند گان كنفرانس اروپايی را كاملا ً دموكراتيك وقانونمند ميدانند ، بهتر است كه شورای اروپايی ازتركيب روسای شوراهای كشوری اروپا يی ويا نماينده ً اين شورا ها كه بوسيلهً خود اعضای نهضت دراين مناطق انتخاب وتعين ميگردد ، تشكيل گردد .

به بيان ديگر ازهر كشور اروپايی ، يك ، يك نماينده ً باصلاحيت انتخاب وازتركيب آنها ، رهبری شورای اجراييهً نهضت اروپايی درصورتيكه به تشكيل آن ضروری احساس گردد ورهبری نهضت درداخل وطن به آن موافقت رسمی خودرا ابراز نمايد ، فعال گردد.


درغيرآن كدام عقل سليم اجازه ميدهد كه قبول كند كه آنها بدموكراسي اعتقاد دارند وخودرا برای آنكه درمقامات كشوری كانديد نكرده اند ، دلالت به تواضع وبيتوقعی تشكيلاتی شان است. نی ، نی ، آنها چيزهای بالاتر ازشوراهای كشوری را درسر ميپرورانند.

سيزده هم : نام حزب ما ، نهضت فراگير دموكراسی وتقی افغانستان است. ما اين نام وصفت را برای آن برگزيده بوديم كه شركت نيروها ،احزاب وشخصيت های متعدد وطن پرست وعدالت خواه را درصفوف ويا اطراف آن مساعد سازد . اگر چنين بود چرا ازصدها شخصيت كليدی ورفيق دراين جلسه دعوت صورت نگرفت وبه پيشنهاد رفيقی دريكی از سايتها بها داده نشد .؟

بناً،نتايج اين همه تلاش ها واقدامات ذوجوانب ومختلف الاشكال معلوم است وآنهاييكه درگذشته ازاتحاد چند فركسيون وهواداران شخصی نخبگان ، گروهی را بنام مسوولين اروپا ، بالای ما تحميل كردند ، بارديگر آن پلان شان را ولو يك نفر ازساير كشورها ی اروپايی نيز دركارجلسهً بعدی اشتراك نكنند،ازطريق نماينده گان بی حساب ومطابق نورم(!) هاليندی عملی خواهند كرد واعلان پيروزی خواهند نمود. اما بايد بدانندكه نتايج هر انتخابات غير شفاف وضد دموكراتيك طرف قبول رزمنده گان واقعی حزب ونهضت قرار نميگييرد.

دراخير، پيشنهاد خودرا بارديگر، ازروی صدق واخلاص وبرای عدم پاشان شدن وافتراق مجدد تجديد نموده لازم ميدانم كه شوراهای كشوری دراروپا مستقيما ًبا رفقا ورهبران شان دركابل تماس قايم نموده ،از پنديدگی تشكيلاتی غير مفيدوجنجال برانگيز خودداری كرده ودرفكر كمك به كابل ومجموع وطن شوند وازمانورهای بيجا وتحريك آميزوبيحاصل دراروپا خودداری نمايند.

اين مبارزه درداخل وطن است كه سرنوشت ساز بوده ودرتحقق آرمانهای شريفانهً وانسانی ما ، برای كمك به تحقق آرزومنديهای متعدد ومبرم مردم وجامعه ،كارساز ميباشد.

بخش چهارم

جلسه ًاروپايی نهضت دموكراسی وترقی درهاليند :

دراين قسمت گزارش ، ميخواهم خلاصهً صحبتها ونظريات ارايه شده بوسيله رفقا درجلسهً نهضت در اروپا را به اطلاع خواننده گان محترم برسانم ودرختم آن نظريات وپيشنهادات باقيماندهً خودم را خدمت تان تقديم بدارم .
ً
يكی از سخنرانان آن جلسه ، رفيق نظر سرمند بود كه درصحبت صريح ومنطقی شان ، اين مسايل را به بررسی گرفت وطرف انتقاد قرار داد. فشردهً آن صحبت اين موارد مهم را در برميگرفت.

1 :
سياست نهضت بايد روشن باشد . نميتوان به سياست نامعلوم وگنگ فعلی بيشتر ازين ادامه داد.

2 :
درمورد كادرهای جوان اصلا توجه نميگردد ومسوولين نهضت دراين موردسياست وپلان كاری مشخص ندارند .

3 :
رفيق زنده ياد محمود بريالی ، دارای استراتيژی واضح بود ولی بعد درگذشت او ،رفقای ما درنهضت موقف وستراتيژی واضح ندارند ويك نوع دست وپاچگی به آنها دست داده است .

4 :
از رفقا سلطان علی كشتمند ونوراحمد نور ، خواهش ميكنم كه درمسايل سهم جدی بگيرند .

5 :
تقاضا ميكنم كه ميكانيزم رهبری دوگانه (رهبری اروپايی ورهبری داخل وطن ) ازبين برود وبا بيكفايتی مبارزه شود .

6 :
پيشنهاد ميكنم كه كميتهً اجراييه ً شورای اروپايی نهضت بطور دسته جمعی استعفا بدهد .

7 :
رييس كميتهً اجراييه ، بايد راساً وبطور انتخابی درداخل جلسه ازطرف رفقا انتخاب شوند نه ازطريق شورای انتخابی .

8 :
يك كميسيون مشورتی از شخصيت های صاحب صلاحيت ساخته شود .

9 :
تشكيلات بعدی بايد ساده وكاری باشد .

10 :
ازداير شدن ودعوت كردن جلسات بدون آجندا بايد جلوگيری گردد.

11
مشعل بايد به سايت انترنتی تبديل گردد وجريده يا ارگان رسمی نهضت بايد درداخل وطن منتشر شود .
بايد اشاره شود كه :سخنان رفيق سرمند طرف توجه اكثريت رفقا قرار گرفت واستقبالگرمی از آن بعمل آمد .

* * * * * *

سخنران بعدی ، رفيق عارف عرفان بود كه درصحبت جذابش گفت : رفقای عزيز !

1 :
نهضت بخواست زمان تشكيل شد ولی با زمان نرفت .

2 :
قدرت واكنش نهضت ضعيف بود ورهبران نقش موثر شان را درپروسه ايفا نكردند .

3 :
آنها در تبليغات سهم نميگييرند .

4 :
همين اكنون بين رفقای اروپا وداخل كشور تناقض كاری ودوگانه گی فكری واجراات وجود دارد.

5 :
در افغانستان باخت سياسی هميشه بوسيلهً رهبران صورت گرفته وعملی شده است.

6 :
وحدت حزب هميشه از بالا نقض گرديده است .

رفيق عرفان نيز باصحبت واضح ، انتقادی وواضح شان عليه بيتفاوتی ها سهل و انگاريها درداخل نهضت ، خاصتا ً دربخش اروپا يی آن توجه رفقا را جلب وطرف استقبال وسيع قرار گرفت .

* * * * * * *

بعد از رفيق عارف عرفان ، نوبت سخن به رفيق عبدالرحمان سروری رسيد كه خيلی مستدل ومنطقی اين مسايل را به بررسی گرفت ومورد تحليل قرار داد.

1 :
ما درشهر آرنهم هاليند ، فيصله كرده بوديم كه ساختن يك نهضت ارجحيت دارد بر تجديد فعاليت حزب وطن . ولی تا حال فقط حزبيها درنهضت شامل اند واين تالار كنونی نيز پر از پرچميهاست .

2 :
نهضت با سكوت غير قابل توجيه خود ، برتمام اقدامات روا وناروای حاكميت فعلی صحه ميگذارد . اين نهضت بيشتر از آنكه به يك حزب ونهضت جوشان شباهت داشته باشد ، بيك حزب حكومتی خاموش ميماند.

3 :
حوادث فراوان دركشور رخ ميدهد ولی نهضت دربرابر آنها خاموش است .

4 :
سكوت نهضت ازكجا ناشی ميشود ؟ ازاين ناشی ميگردد كه نهضت درتمام سطوح خود ازكشمكش های قومی متاثر است . تحت تاثير همين كشمكش ها ، آن چيزی را كه درآرنهم به تصويب رسانيده بوديم ، خاصتا ً درارتباط با نظام پارلمانی ودفاع ازحقوق شهروندی، تا كابل هم نرسيد.!

5 :
عدم شفافيت وواضح بودن درسياست درقبال اينكه : خواهان چه نوع نظام هستيم ؟ درمورد خط ديورند چه موضع داريم ؟ ودرساير موارد چه بايد بكنيم ؟

6 :
درمورد جبهه بايد بگويم كه : حزب ما هميشه خواهان جبهه بوده وطراح جبهه است . اما رفيق شير محمد بزرگر، حزب متحد ملی را بخاطراشتراكش درجبهه زير سوال قرارداده است!

7 :
جبههً ملی افغانستان ، يگانه سازمانيست كه گروه های مختلف باساس پلاتفرم مشترك دورآن جمع شده ونهضت دموكراسی ، مشتركات خودرا درآن می بيند . بنا ً لازم است بر بنياد همين مشتركات ، از جبهه ً ملی حمايت شود .

8 :
با حزب متحد ملی ، بايد وحدت سازمانی وتشكيلاتی صورت گيرد واگر امكان آن درشرايط فعلی موجود نباشد بايد با آن حزب وحدت عمل مشترك باحفظ ساختار واستقلال سازمانی صورت گيرد . اگر اين راهم انجام نميدهند بايد به جنگ زرگری وبيفايده بين هم خاتمه دهيم .

قابل يادآوريست كه طرز سخن رانی ، ادای سنجيدهً كلمات ومحتوای غنی صحبت اين رفيق بسان رفقای قبلی ، طرف استقبال رفقا قرار گرفت .

* * * *

يكی از سخن رانان جلسه ، رفيق همايون صادقی بود كه درصحبت خود اين مسايل را مطرح كرد .

1 :
نبود مهر ومحبت وصداقت درعمل ، دربين رفقا ، باعث رشد خشونت ميگردد .

2 :
فرهنگ دموكراسی بايد آموخته شود وعملی گردد . نميتوان بنام دموكراسی هر كسی از يك گوشهً جلسه برخيزد وعليه رفقای سخنران مخالفت كند .

3 :
كميسيون اروپايی بايد گزارش دهد كه با شخصيت هاييكه درمحفل وداع با رفيق فقيد محمود بريالی صحبت كرده بودند ، چه نوع رابطه ً را تامين كرده است .

4 :
ما نهضت را ساختيم تا بسوی ديگران برويم وبا آنها متحد شويم ولی اكنون رفقای خودرا دورميسازيم .

5 :
جبهه ً ملی از لحاظ مضمون خود ، دموكراتيك است . درضمن بررسی دقيق برنامه واهداف آن بوسيلهً ما ، بايد درمبارزه عليه بخشهای بمراتب بنياد گراتر وافراطی تر از آن حمايت شود .

6 :
به نهضت دموكراسی لازم است كه دركليه موارد وانكشافات موضع روشن وصريح اتخاذ كند .

قابل يادآوريست كه سخنان اين رفيق نيز باثر مخالفت تعداد محدودی ازحاضرين درجلسه ، ناتمام باقی ماند.

ميخواهم متذكر گردم كه بخاطر مخالفت تعدادی ازرفقای صحبت كننده وشنونده درجلسه ، عليه بيانيهً اساسی كه بوسيله ًرفيق واصل قرايت ميشد ، رفقا اسد الله كشتمند وسيد طاهر شاه پيكارگر ، درنوبتهای جداگانه برسر ستيژ رفتند ودرمورد پرمحتوا بودن ، غنی بودن وهمه جانبه بودن بيانيه ً اساسی ،صحبت نموده وتوضيحات لازم دادند .


درآن جلسه که رفقا يما ازفواصل دور غرض تصمیم گیریهای مهم وشنیدن سخنان همرزمان شان ورفقای سازمان دهنده ً جلسه ، حضوربهم رسانیده بودند ، سخنان ، مطالب ونظریات فراوان ومختلف ازطرف تعدادزیادی ا ز شرکت کننده گان گفته شد ومطرح گردید . بااينكه باتمام خونسردی وحوصله بوسيلهً آنانيكه بايد بجواب آنها ميپرداختند شنيده شد ولی متاسفانه كوچكترين توجهی به آن نظريات جدی ، سازنده وحياتی درسرنوشت نهضت ومجموع رفقا وياران سياسی مبذول نگرديد بلكه تعدادی ازمنبرهای مختلفهً مذهبی وقومی ، بعضی از ابراز نظر كننده گان را مورد تكفير وضرب وشتم قرار داده اند كه اگر پای منافع بزرگ سياسی ووطن مطرح نباشد ، هركدام شان جواب قلم فرساييها ی (!) خودرا بطور دقيق دريافت خواهند كرد.

بهر صورت ، غرض تكميل معلومات رفقا ودوستان عزيز، متباقی مطالب ونظريات مطرح شده بوسيلهً رفقا درجلسهً اروپايی نهضت دموكراسی وترقی افغانستان را به اطلاع شما میرسانم .



ادامه دارد

 


بالا
 
بازگشت