اکا د میسین دستگیر پنجشیری
ارمغان عید غربت
چشمه ء الهام سرود شعارگونه ء " راه با هوده " واین ارمغان عید غربت ، مطلع شعر " کابل وبغداد" است. در نظم موجز وغمناک "کابل وبغدا د " ، فضای تیره وتار سیاسی ،نظامی اجتماعی ملی وکشاکشهای خونین افغانستان ، عراق وجامعه جهانی در ین دو گرهگاه تضادهای حاد بین المللی و این دو سنگر مقاومت مسلمانان شرق ، باهمه افسرده دلی و درد وداغ غم انگیز ، ازسوی آقای اسحاق فایز ؛ شا عربااحساس کشورما ، بیان روشن و تصویر غمناک شده است.
نخستین بیت این منظومه ه پرداغ ودرد به ا ین الفاظ و یادهای تلخکامی آور و نفرت آفرین ، علیه را ههای رفته نیروهای سرخ وسبز وطن آغاز یافته است که :
" دلم گرفته ازین سرخ وسبز وبیهوده "
" دلم گرفته ازین راه تلخ پیموده ....." ..
این سروده ء روانسوز وپر از درد وداغ شاعر ، درشماره ء پنجشنبه 12میزان 1386 خورشیدی در روزنه و تار نمای وزین "پیمان ملی " در آستان عید فطر؛ همزمان با رویدادهای دلخراش وپیاپی ترورستی درشهرکابل ودیگر ولایات افغانستان انتشاریافته است . مطالعه نخستین بیت این سروده مرا نیز برانگیخت تا با آفرینش مضمون نو درقالب وشکل تازه ، غم بزرگ وروان افسرده ء شاعردردمند وطن را ؛ اندکی کاهش، آرامش اوج یابنده ء روانی و سمت وسوی مقاومت جویانه بخشم و در بیننده وخواننده سایت آریایی به این وسیله ادبی ومعرفتی چنان توانایی روانی وخوشبینی ایجاد کنم تا در شبهای سیاه غربت وروزهای پر از اضطراب و دود آگین درون وطن علیه لشکر غمهای خونخوار جهان میرنده وکهن به آهنگ شتابنده بسیچ شوند و برضد کارنامه های عاری از افتخار خود کشان بیگانه پرور ، بمب گذاراران کنار را هها وبزرگ راهها ، علیه افزارهای بی شعور و مزدوران خاشخا ش سالاران ، حامیان منطقه و بین المللی آنان با هوشیاری بیشتر وهمبسته گی ملی سازمان یافته تر نیرومند تروهما هنگ تر ، به مقاومت اجتماعی ملی سیاسی ونظامی دادخواهانه خویش ادامه بدهند ، وبا تکیه براتحاد ووحدت رزمندهء ملی اجتماعی سیاسی وتقویت هماهنگی نیروهای مسلح منظم ملی و مردمی خویش بر طاعون طالبان ظلمت واین تند باد گذرا وناپایه دار وحشت قرن و بر این موج آشوب بی ثبات وزن ستیز زمین وزمان در آیندهء نه چندا ن دور غلبه کنند. عنوان سخنان پیوسته ( منظوم ) این تک درخت کهنسال و دور ازمیهن ، بازهم همان " راه سیاه سرخ و سبز " و " راه باهوده ء " نیا کان و آزادیخوا هان کشور ما و راه سنن پرافتخاریست که تمامی اقلیتهای ملی ومذهبی میهن ما ؛ در جنگهای ضد تجاوز حضور نفوذ و سیطره ء سیاسی اعراب یزید مشرب ، به فرماندهی ابومسلم خراسانی ، در جنگهای عادلانه اول ودوم ( 1842 - 1879 ) ضد استعماری بریتانیای کبیر درجنگ فاتحانه میوند 1880و در جنگ استرداد استقلال سیاسی 1919م ودیگر نبردهای ملی وضد استبداد استعماری ضد سلطنتی وضد امپریالستی نیمه ء دوم قرن بیستم زیرهمین درفشها ی سیاه سرخ سبز وگهگاه بیرقهای زرد و سپید (1) تا ریختن آخرین قطره های خون خویش ، نبرد آزادیخوا هانه ومیهنپرستانه کرده اند.
مردم آزاده ء میهن ما ، در حال حاضر نیز در راه دفاع از آزاد ی حاکمیت ملی تمامیت ارضی افغانستا ن مستقل متحد دموکراتیک و تجزیه نا پذیر ما ، باهمه جوش وخروش به مقیاس ملی منطقه وجهان زیر همین درفش پرافتخار ملی سیا ه سرخ وسبز دوران استقلال افغانستان 1919م به مارش ظفرنمون خود ادامه میدهند وبدون ترس از اشتباه این بیرق سه رنگ را در آینده نیز برچکاد شمشاد پامیر وبر قله های سرکش کوه بابا و هندوکش بیدار برافراشته نگهمیدارند.
امید که فرزندان و نسلهای رویندهء فردا وفرداهای روشن و آینده گان ازبند رسته و آزاده ء ما درفش ا فراشته " سیاه و سرخ و سبز " رفته گان و این نشانه های نبرد داد خواهانه و درفش آزادی بخش ملی مردم افغانستان امروز و " خانهء خورشید " فردای مارا برافراشته تر نگهدارند و در هر حالتی به این سمبول همبسته گی تمامی گروههای اجتماعی ملی ومذهبی وطن واحد وتجزیه ناپذیر خویش احترام بگذارند و ستراتیژی را قربان تاکتک واحساس های آتشین و زود گذر سیاسی قومی روانی وگرایشهای مهتر بینی یا کهتربینی ملی وجنبش خود بخودی زمانه نه کنند ودرجبهه ء فرهنگ نیز با دوراندیشی ودرست اندیشی به بار معنوی ادبی معرفتی آموزشی وپرورشی واژه ها تمکین نمایند.
در فرجام آرزومندم که خواننده و بیننده دریچه ( روشندان) آریایی این "ارمغان عید غربت " را ، ازدیار ان دور با خوشبینی تاریخی به پذ یرند و نسل جوان وسازنده گان " خانه ء خورشید ما " نیز روزی به ژرفا وپهنای احساس وطن گمگشته گان میهن خود اندکی از کثیر آگاهی یابند .
وبه درد جدایی ودوری قلندروارما آشنا شوند که به این واژه ها توسط قلندربیگ شاعر گذرگاه انجمن پنجشیردردوران تیمورشا درانی به ایجازکامل بیان وتصویر شده است (3)
" می تپم بی تو چوماهی که فتد دور از آب "
به هرحال واژه واژه شعر " کابل وبغداد " مشحون ازخون اشک ، حسرت اندوه ودرداستخوانسوز وبازتاب پرپر شدن گلهای زنده گی مردم میهن ما بود بیدرنگ چون نشتری بر عقده های تراکم یافته روانم فرورفت. سیلا ب اشک سرازیر شد قلم را برداشتم این ارمغان عید غربت را به کود کان پدرمرده زنان نوعروس مادران وپدران پیر وخسته دل ونسل جوان وطن نوشتم تا یادگاری باشد از کارنامه های عاری ازافتخار طالبان القاعده خاش خاش سالاران مولاناهای تندرو وکندرو پا کستان امارات عربی ومربیان سیاهکار وحامیان بین لمللی وجهانی عاری از وجدان آنان .
به یک سخن به این وسیله ء شریفانه ء ادبی انسانی در اندوه بزرگ وماتم بی گناهان و شهیدان ملل ومردمان عذاب کشیده افغانستان وعراق و بویژه در کاهش آتشفشان خشم وخروش و آرامش روان شاعر با ا حساس شعر " کابل وبغدا د " درشب 27 رمضان برابر به 9 اکتبر 7 200 شریک وسهیم شدم .
نتیجه گیری
تا کنون زنان ونیمی از نفوس یتم پرورو شهید پرور کشور ، ملیونها کودک نو آموز مکتب رفته ومکتب سوخته وجوانان ،آموزگار ان کارمند ان نیمه جان کشوری ولشکری دولت صدها هزار معلول معیوب واردوی بیکاران و بیماران روانی ، ملیونها دهقان بی زمین کم زمین ، صد ها هزار پیشه ور سرمایه دار متوسط ملی وملیونهای مردم آواره وسرگردان وطن توسط روشنگران روشنفکران عالمان آزادی دوست دینی و سخنوران وبطور کلی توسط سپاهیان جبهه فرهنگ ، وفعالان دهها حزب سیاسی ملی دموکراتیک ، به رنجهای بیکران و دردهای ریشه دار تاریخی جامعه خود وبه فاجعه ها ی خونین قرون ، به ویژه به میراثهای آزادی کش دوران فیودالزم استعمار استبدا د استعماری سلاطین نفت وصاحبان صنایع جنگی جهان از طریق رسانه های گروهی تارنماها و مطبوعات داخل کشور وبیرون مرزی کم وبیش وبدرجات معینی آگاهی یافته اند .
بیان این دردهای ریشه دار مزمن ، استخوان سوز وواقعیتهای تلخ تاریخ وافشای ریشه های درد وعوامل این دردهای خانمانسوز بخشی از وظایف کار آگاهان سیاسی وتلاشهای پرامید سپاهیان جبهه ء فرهنگ بوده است
ولی رسالت جبهه قلم و فرهنگ روشنگری وروشنفکران به به بیان این دردها ی مزمن تاریخی واشتراک در ماتم ملیونها انسان عذاب کشیده وسوگوار وطن انجام نمی یابد مأموریت تاریخی این پیشگامان حرکت تاریخ مقدم برهراقدامی ، در تشکل اتحا د ووحدت نشکستنی آنا ن به خاطر دیگرگونیهای بنیادی ومشارکت همه طبقات واقشار اجتماعی وگروههای قومی ومذهبی در درباز سازی ونو سازی زیربنا وروبنای جامعه ء مستعد به تکامل ما وبیان راهها ووسایل روشن نیل به اهداف شر یفانه ء آزادی دموکراسی ترقی صلح وبرابری حقوق ملل ومردمان افغانستان منطقه وجهان میباشد
کشورهای عضو ناتو درپشاپیش آنان محافظه کاران کهنه ونو بریتانیا ی کبیر ،امریکا واقمار عربی و پاکستانی آنان ازآغاز استقلال افغانستان تاکنون جز طرح نسخه های تندروی کندروی واپسگرایی ایجاد پیمانهای تجاوزکارانه ء نظامی مردابها ی ترور زم خاشخاش سالار ی وسازمانهای تبهکار مواد مخدر فروش جنگ افزارهاووغارت منابع زیرزمین وروی زمین و انرژی کشورهای خاورمیانه عربی ایجاد تفرقه وجنگهای خونین در ین گرهگاههای تضادهای حاد منطقه ، هیچ ارمغان قابل افتخار دیگری ی نداشته اند وندارند .رسانه های گروهی و بلند گویان این غولان جهانی واقمار منطقه یی وپادوهای محلی آنان درین جا و آنجا باز هم ، همین نسخه های کهنه یکنواخت و آزادی کش خودرا برای افغانستان عراق وپاکستان ومنطقه تکرار ونشخوار میکنند
ولی باید دانست که هیچ دایه وپرستاری مهربان تر از مادر نیست تشکیل احزاب سیاسی اتحاد ووحدت رزمنده این نیروهای دموکراتیک وجبهه های متحد دموکراتیک وملی زحمتکشان و تقویت اردوی منظم ملی پولیس ونیروهای امنیتی افغانستان یگانه سلاح نبرد عادلانه ضد تندروان کندروان القاعده وطاعون طالبان ظلمت میباشد
به ا مید تشکیل وغلبه ء احزاب سیاسی دموکراتیک وسرتا سری وجبهه متحد ملی ومردمی میهنپرستان آگاه افغانستان دموکراتیک متحد ملی واین "خانه ء خورشید " ما
- راه با هوده
ایا سخنور نسل جوان
چرا تو د لگیر ی ؟
زراه سرخ شها دت وراه با هود ه ( سودمند )
ز راه سبز امید و ره نه پیموده ........
*** *** ***
چرا زراه رفته ء همباوران ، پشیمانی ؟
چرا زجبهه ء رزم زمان ، گریزانی ؟
چرا ، زمار وگژدم آدمکشان ، هراسانی؟
*** *** ***
بخیز کج منشین ،
مرا به غم منشان ،
نمک مپاش دگر ،
به قلب پاره پارهء من .
*** *** ***
دل شکسته ء مارا
دگر فسرده مکن
به نیش مار و گژدم " بغداد و شهر کابل " ما
چراغ خود کش و بیگانه را
مکن روشن ،
به آب دیدهء ما .
*** *** ***
ایا سخنور دانا
چرا شوی ، دلگیر ؟
زرزم باطل وحق
زجنگ ظلمت ونور
وستیز عقل وخرد
به ضد جهل و جمود
*** *** ***
بخیز شعر رهایی سرای
وپیروزی
برای لشکر ازپا فتاده گان وطن
به کودکان خفته به خون
به نو عروس جوان
به مادران کروکور و پیر وافسرده .
*** *** ***
بخیز رهرو را ه نبرد وآزادی
سرود فتح به خوان
به گوش قفل ودر ودام ودانه ء صیاد
به گوش طالب مرگ
به گوش شحنه وشیخ
و برای حا کم شهر
*** *** ***
شنو غریو غربت من
صدای نسل جوان
و پاره پاره کن ، هرکجا که بند و زنجیر است
ز دست و پای مردم بی آب ونان
وسرگردان
*** *** ***
ایا سخنور آزاده و اهورایی
برو ترانهء باور به خوان
وپیروزی
برای داس بدستان
وعاشقان وطن
به با زوان چکش کوب
وکارگران جهان
*** *** ***
بخوان سرود باغ وبها ر
و سرود آزادی
سرود سبز " شهپر" (2) آتشزبان وشهید
و شعر نغز ودلاویز " راه سرخ او "
برای نسل جوان
به وارثان کاوه وآهنگران بلخ وهری
که گفته بود :
در آغاز راه خویش ، به ما .
" اگر که بارگرانی چو کوه به شانه ء ماست "
" ازآن خوشیم که فردا زمان زمانهء ما ست "
-------------------------------------
(1): شبخون افغان ؛لیدی سیل ،ترجمه به زبان فارسی دری : عبدالرشید بیغم
چاپ اول 1328 خورشیدی ، کابل . ریاست تألیف وترجمه ء وزارت معارف درجنگ اول ضد تجاوز استعمار بریتانیای کبیر بیرق سپاه غازی امین الله لوگر ی به رنگ سرخ بیرق اهل هنود کابل به رنگ زرد وبیرق کهستانیان هندوکش به فرماندهی میر مسجدی خان کهستانی به رنگ سپید بوده است.
(2 ) : اشاره به شعر حماسی غرور رنجبر زنده نام شهید شهر الله شهپر ؛ عضو منتخب کمیته ء مرکزی کنگره اول 11جدی 1343 خورشید ی جمعیت دموکراتیک خلق باشد که توسط آدمکشان تندرو حزب اسلامی درراه کابل وپروان گرفتار وشکنجه شد ولی تا آخرین قطره ء خون به قاضی حسین احمد و دست پرورده گان وباشه های دست آموز ادارهء نظامی پاکستان سرفرود نیاورد منصور وار ازحق عدالت مردمسالاری آزادی ترقی برابری حقوق ملل ومردمان افغانستان وجهان سخن گفت ودرین راه سرخ وراه باهوده ،آگاها نه وقهرمانانه جان سپرد و به سوگند وتعهد خود وفا کرد وسنت پرافتخاری برای نسلهای امروز وفردای وطن بجا نهاد روانش شا دباد !
(3) : قلندر بیگ : شاعر دوران تیمورشاه درانی بود شعر خوش میسرود زاد گاه این شاعر گذرگاه انجمن پنجشیر بوده است.
مصراع " می تپم بی تو چو ماهی که فتد دورازآب "
یک مصراع مخمس پراز درد جدایی وحسرت غمنامه ء فرزند قلندر بیگ است.
اکادمیسین دستگیر پنجشیری
ایالت واشنگتن -امریکا
27 ماه مبارک رمضان 1428 مهتابی
برابر به 9 اکتبر 2007 م