نگاه کوتاه به پیدایش جبهه ملی دراین برههء ازتا ریخ کشور ما
جنگ وخشونت های سه دهه ء اخیر انقطاب شدید گروهای اجتماعی ملی را از لحاظ منافع قومی، منطقوی،مذهبی ، تنظیمی ، سیاسی ، فرهنگی و اقتصا دی به وجود آورد. شیوه ء حکومت داری وتطبیق عدا لت اجتماعی از جانب برخی نیروها در قالب احزاب ، تنظیمها و افراد معین به آ زمایش گرفته شد ، هیچ یک از ین گروهای اجتماعی بنا بر دلایل عینی و مشهود موفق به تا مین عدالت اجتماعی نه تنها نه گردیدند بلکه از خطوط خون وآتش و مخروبه های شهرها و قصبه ها گذشتند ودر انجام پای جهانیان با ماهیت و کیفیت فعلی با تمام امکانات نظامی ، مالی ،تخنیکی و مشوره های سیاسی به حل قضیه ء افغانستان کشانیده شد ، با ورود نیروهای بین ا لمللی در راس ایالات متحده ئ امریکا بحران بیش از پیش پیچیده تر و عمیقتر گردید. مداخلات آ شکاروپنهان کشورهای همسایه خصوصا" پاکستان در تبانی سیاستهای استراتژیکی کشورهای عضو ناتو وآیساف بحران کشوررا به چالشهای ماهیتا" جدید روبرو نموده است. در نتیجه ء مانورهای متنوع این نیروها تحت نام مبارزه با تروریزم و مواد مخدر، گروه طالبان از یک تحریک پراگنده وسر خورده ظاهرا" به یک قدرت مطرح وقابل معامله ویا دقیقتر بدیل والترنا تیف بدل شده است ، این در حالیست که ملت افغان مدت پنج سال طعم عدالت ! وحکومتداری طالبان را به گوشت وپوست خود چشیده است.
افغانها هرروز امید ها و خوشبینیهای خودرا نسبت به" دموکراسی وامنیت " ساخت ادارهء بوش از دست میدهند . فرصتها از بین میرود و کشور بسوی آیندهء مجهول و حتی تجزیه ونابودی سوق داده میشود. بیعدالتی وفساد در ادارات دولتی به اخلاق معمولی مبدل گشته است ، خلاصه ما فیا ی مواد مخدر واسلحه در ائتلاف با تکنوکراتهای دسانت شده از جانب قدرتهای غربی بر مقدرات مردم مظلوم وستمدیده ء ما حکمرانی مینمایند، تاسیسات ملی ودولتی به شدت تحت چپاول و چور قرار گرفته و پروسه ئ خصوصی سازی سکتور دولتی به شکل توطیه آمیز به دست یک مشت عناصر مافیایی که هیچ نفع به جامعه ما متصور نیست جریان دارد.
در چنین اوضاع واحوال ظهور جبهه ء ملی به مثابه قدرت باز دارنده وبدیل برای اجرای مسولیت های آینده ء کشور یک امر تاریخی، ضروری واجتناب نا پذیراست. قبل ازهر چیز تشکیل این جبهه با چنین کیفیت ملی ، سیاسی، مذهبی ومنطقوی آسیب پذیری کشور در حال جنگ را در برابر تجزیه طلبی و آفت های ناشی از توطیه های دشمنان تاریخی به طورموثر کاهش می بخشد ، فر هنگ زیست با همی ومخالف پذیری را در نسل کنونی افغانها تقویت بخشیده وفرهنگ خشونت ستیزی را برای حل قضایای کشور درجهت تنظیم حیات ملی محدود وبی اثر می سا زد.
پروسه ئ اعتماد اقوام بر یکدیگر را تسریع بخشیده و زمینه ء ملت سازی را در روند تحولات اجتماعی، اقتصادی ،فرهنگی وسیاسی مهیا مینماید . درآن وقت شایسته سالاری جای گزین قبیله سالاری یا تفنگ سالاری خواهد شد. اگر تهداب این جبهه محکم ،استوار و ازهر لخاظ مطمین بنا نهاده شده باشد نسلهای جوان وبالنده در تکمیل و بلند کردن آن راه دشوار را طی نه خواهند کرد.
نیروهای متواری ودور از کشوربه ویژه بقا یای احزاب چپی دیروز با استفاده از تریبیونهای کشورهای میزبان وسایتهای انترنیتی بیشتر مصروف ملامت سازی ها، افترازنی و دفاع از اندیشه های موهومی که بیشتر مربوط قرنهای 19و20 میشود میباشند، شعارها ی انتزاعی وبی محتوارا گاه گاهی به ارتباط اتحاد وهمبستگی ویا وحدت مجدد حزب پارچه شده با ادبیات همان وقت بلند می کنند و فردای آ ن خاموش می شوند ، ملت طی همین سالها تنها تکرار همان قصه ها وشعار هارا شنیده است. ولی این بار در داخل کشور در قلب افغانستان به نحو تحسین آمیز نیروهای متخاصم دیروز ، شخصیتهای موثر ونامدار وشیفته گان افغانستان نوین علی الرغم دشواریها ومقاومتهای محافل معین بی با کانه سکوت قرنهارا شکستاندند ودست به ایجاد جبهه ء ملی زدند وآرزوی دیرینه ء همه ء جوانان وترقی پسندان این مرزوبوم را در راستای وحدت ملی وتحقق دموکراسی نه در شعاربلکه درعمل دارند برآورده میسازند . وسیع ترین قشرها وطبقات اجتماعی پشتیبان بیدریغ این نهاد نو پای
وطنی خواهد بود . ومن اله توفیق .
ک. نوجو