دکتور نورالحق نسیمی
خاطراتی از ظاهر شاه
با از بین رفتن ظاهر شاه ، شاهی بی احساس خاطرات تلخی بیاد مردم افغانستان می آید که هر وقت نام پادشاه سابق یاد میشود غم ها را در دل ملت بیشتر و بیشتر میسازد. چون مردم بافرهنگ آریانای کبیر، خراسان بزرگ و افغانستان بدبخت کنونی آنقدر از نعمات خداوندی محروم نگهداشته شده اند که اصلآ قابل تصور نیست.
در این مقاله مختصر رشته سخن را از شاه سابق آغازمیکنیم.
ظاهر شاه شاهی بود که با استفاده از نمبر پلیتی که در آن محراب ومنبر طلایی در ماشین اش با متن سرخ نوشته شده بود با عینک های دودی و سیاه خود 40 سال را در سیاحت و عیاشی سپری کرد و40سال کشور را در سیاهی نگهداشت و همیش مصروف تفریح و ساعت تیری بود و در مدت 40 سال حکومت اش حتی 40 دانشگاه یا بیمارستان هم نساخت و برعکس هزاران میکروب را در جامعه مقدس آریانای کبیر و خراسان بزرگ کشت کرد که تداوی آن در سال های نزدیک ناممکن خواهد بود.
ظاهر شاه در هر نقطه افغانستان برای خود تفریحگاه ها ساخته بود و حتی 50 سال قبل در مقر ارگ تینس بازی میکرد در حالیکه مردم در غار های کوه و در تاریکی ها بسر میبردند که چنین حالت هنوز هم ادامه دارد.
ظاهر شاه که از سواد و علم بی بهره بود نمیخواست تا سطح دانش و آگاهی مردم خراسان زمین از پادشاه شان بالا تر باشد.
ظاهر شاه به انسان ، افتخارات کشور و تاریخ کهن آریانا اصلآ احترام نداشت وهرگزاز افتخارات آریانای کبیر و خراسان بزرگ یادی نمیکرد و برعکس کوشش میکرد تا فاصله ها را میان مردمان افغانستان ، تاجیکستان و ایران بیشتر ایجاد کند که گویا ایرانی ها فارسی حرف میزنند ، مردم تاجیکستان تاجیکی حرف میزنند و تاجیکان افغانستان به زبان دری حرف میزنند.
در حالیکه زبان دری ، فارسی و تاجیکی هر سه یک زبان هستند ، یک ریشه دارند واز دیدگاه تاریخ این مردمان دارای سوابق فرهنگی مشترک بوده و یک ملت هستند و در یک سرزمین بدون کدام مشکل مانند برادر و خواهر در فضای صلح و آرامی زندگی میکردند.
اما برعکس اگر دقت كنيم و از حقیقت چشم پوشی نکنیم ، متوجه مي شويم كه این زبان پشتو است که نسبت به زبان (دری و فارسی و تاجیکی) فرق زیادی دارد و حتی بعد از چندین سال زندگی یکجایی هنوز هم مردمان شمال افغانستان و مناطق هزاره جات به زبان پشتو تکلم کرده نمیتوانند و همین طور اکثرمردم در مشرقی، جنوبی و بعضی مناطق غربی افغانستان اصلآ به زبان فارسی یا دری یا تاجیکی آشنایی ندارند و حتی صحبت کرده نمیتوانند چون ساختار و روابط فرهنگی و سیستم نشرات چندین زبانی از طریق مطبوعات سرتاسری در کشور بطور مصنوعی یا عوام فریبانه پیوند گرفته و توسط ابر قدرت ها فورمولبندی گردیده است تا آب را گل آلود نمایند و ماهی را بدست آورند که هر لحظه میتوان خون ریزی های بیشتر را انتظار رفت.
اما من به این عقیده هستم که ما نباید همیش بالای خارجی ها انتقاد نماییم ما باید بالای آنهای که 250 سال به کمک و دستور خارجی ها حکومت کردند و نقش مردمان تمدن ساز کشور را که دارای وجدان آزاد و فرهنگ قدیم هستند نادیده گرفتتند و از شرکت سایر ملیت ها در پیشبرد حکومت خود داری کردند انتقاد نماییم.
بلی شهروند گرامی!
رشته سخن در مورد ظاهرشاه است شاهی که زندگی عیش و نوش را نسبت به سرنوشت مملکت ، حفظ منافع ملی و یا پیشرفت کشور ترجیح میداد.
شاهی که سنگ لاجورد را به خارج صادر میکرد و از پول آن درخارج تشناب های لاجوردی جور کرد. بنا به گفته یک خانم ایتالیوی درجاده که در آن قصر ظاهر شاه موقیعت دارد مردم حق ندارند تا عبور نمایند چون برای مردم جهان سوال بوجود نیاید که ظاهر شاه این قصر را از خون ملت پر افتخار خراسان زمین و افغانستان غریب اعمار کرده است.
آه و صد بار آفسوس ای مردم تمدن ساز آریانا!
این نوع جنایات در زمان شاه و پدرش نادرشاه و بلاخره از زمانی که خراسان زیبا به افغانستان بدبخت تبدیل شد بسیار زیاد صورت گرفته است چون از زمانیکه خراسان به افغانستان تبدیل شد دیگر قانون و قانونیت ، عدالت و برابری از سرزمین ما نا پدید شد و فقط خان ها و ملک های قریه و قبیله هستند که سرنوشت ملت را تعین میکنند و آنهم در قرن 21.
ظاهر شاه عادت داشت تا موترهای قیمتی را سوار شود در حالیکه وسایل نقلیه اکثرمردم در افغانستان در آن زمان خر و شتر بود. حتی بعضی مردم توسط خر از یک شهر به شهر دیگر اجناس و اموال شان را انتقال میدادند وآنهم تمام مردم خر و شتر نداشتند و کسانیکه خر یا شترداشتند بسیار خوشبخت بودند. بطور مثال اگر در یک قریه انسانی زخمی میشد انسان زخمی را باید به کابل یا مراکز شهر ها توسط خر یا شتر انتقال میدادنند و تا که به کابل یا مراکز شهر ها میرسیدند به علت ضياع و قت و نبود بیمارستان و یا تسهیلات بهداشتی جان های شرین شان را از دست میدادند که چنین حالت هنوز هم ادامه دارد چون حکومت یک قومی و یک قطبی که شایستگی دولت داری را ندارند این بدبختی ها را بالای مردم آریانا و خراسان آوردند و حاضر نیستند تا از جنایات نابخشودنی شان درس عبرت گیرند و مردانه وار به تاریخ تسلیم گردند و بگذارند تا آنهاییکه منافع ملی را نسبت به منافع قومی و قبیلوی ترجیح میدهند قدرت سیاسی را بدست گیرند تا از سرنوشت تمام ملت افغانستان مردانه وار دفاع نمایند و ملت متمدن که بیشتر از 7000 سال تاریخ دارند از تاریکی ها نجات دهند و صدای توپ و توپک را برای همیش از کشور ما دور سازند.
بلی هموطن ارجمند!
ظاهر شاه همیش مصروف مجالس و مراسم مهمانی های شخصی در ارگ بود و از دوستان نزدیک اش دعوت میکرد تا با آنها خوش گذرانی نماید. ظاهر شاه تنها خویشاوندان و مردم پول دار را به مجالس دعوت میکرد و آبادانی ، پیشرفت و ترقی افغانستان برایش ارزش نداشت. در حالیکه در ایران کشور هم زبان و هم فرهنگ ما رهبران شان خود را نوکر و خدمت گار مردم شان میدانند.
به اساس معلومات و گذارش بعضی از روز نامه ها ظاهر شاه پس انداز زیادی در بانک های خارج داشت تا بعد از فرار از افغانستان بتواند زندگی خوبی را برای خود و فامیل خود مهیا بسازد.
ظاهر شاه بسیار کم مردم را به خارج جهت تحصیل روان میکرد و در داخل افغانستان نیز زمینه آموزش و پرورش را مساعد نه ساخته بود و فقط کسانی را به خارج روان میکرد که یا واسطه داشت و یا پول.
ظاهر شاه در فکر نقش افغانستان در جامعه بشری نبود و پیشرفت کشور را خطر جدی برای از بین رفتن حکومت یک قطبی یا یک قومی که 250 سال با کمک خارجی ها دوام یافت میدانست و به همین عقیده بود اگر مردم افغانستان آگاه شوند درک خواهند کرد که همه مردمانی که در سرزمین افغانستان زندگی مینمایند افغان نیستند چون افغان تنها به قوم پشتون تعلق میگیرد و همچنان افغانستان کشوریست که در سرزمین آن ملیت های دیگری مانند ملیت تاجیک ، هزاره ، ازبک و دها ملیت دیگر زندگی مینمایند و همه شان ملت هستند و دارای هویت و زبان خاص میباشند.
ظاهر شاه از آمدن روس ها و بوجود آمدن حکومت کمونیست ها سخت رنج میبرد چون او میدانست که تحول ثور پای مردم افغانستان را به تمام جهان میکشاند و بلاخره مردم میفهمند که خاندان شاه وحکومات یک قطبی و یک قومی قبیلوی بجز ویرانی، تاریکی ، رنج ، بیماری ، بدبختی ، بدنامی ، فقر ، خون ریزی و وحشت دیگر چیزی را برای مردم ببار نیآورده اند در خطر می افتد.
نزدیک به 60 سال قبل، صد ها جریب زمین تنها و تنها در کاریز میر توسط محمد ظاهرشاه به جبر و ظلم غصب گردیده بود و حال وارثین ظاهر شاه اقدام به فروش زمین های شاهانه را نمودند و تمام این جایداد ها را فروختندو پول آن را به کشورهای غربی انتقال دادند.
نادرشاه وقتيکه باحيله ونيرنگ قدرت راغصب نمود توسط اوباشان خو يش فجيترين عمل غيرانساني رابمردم شمالي رواداشت.هنوزچهره منفور محمد گل مهمند درذهن مردم زنده و پابرجاست .هنوزتعدادی ازمادران سرسفيد ما بياد جگرگوشهای شان لباس سياه ميپوشند.
بيايم ببينيم جرم وگناه مردم شمالی چه بود که تمام اموال ودارای شان غصب وخودشان با زنجير و زولانه به زندان ها انداخته می شدند که این نوع جنایات در زمان تره کی ، حفیظ الله امین ، طالبان و رژیم نجیب الله نیز صورت گرفت. در زمان تره کی ، حفیظ الله امین و طالبان انسان های متمدن و تاریخ ساز آریانای کبیر را در سمت شمال زنده به گور میکردند و نجیب الله شخصآ مردم شمال را تهدید به این نموده بود که اگر مردم شمالی به دولت تسلیم نشوند این بار به عوض مردم منگل ، مردم جاجی را بالای شمالی روان میکنم (اقتباس از بازدید نجیب الله در قصر سرخ وزارت خارجه با فعالین حزب)
بلی هموطن خراسان زمین و دلیر مردان تمدن فارس!
پدر ظاهرشاه که خود دیکتاتور بزرگ زمان وقت بود هزاران نوع ظلم و فساد کرد که از آن جمله میتوان شروع تضاد های قومی و لسانی را از دوران این مرد بیسواد و دیکتاتور نام برد وی میلونها جریب زمین را در سمت شمال افغانستان از صاحبان اصلی توسط زور غصب کرده و به اشخاص بی هویت و خویشاوندان نزدیکش توزیع کرد این شخص دیکتاتور که یک تضادگر بود دست به کشتار علما، مشایخ،روشنفکران، شعرا و فرهنگیان سمت شمال زد و دره ها و محلات مشهور را که نام فارسی داشت به پشتو نام گذاری کرد که از آن جمله میتوان "دره زنده ها که نام دره ژوندون را بالایش ماندند، شیندند هرات و غیره و غیره" را نام برد این مرد دیکتاتور نام های بسیاری از ادارات حقوقی،تحصیلاتی،مالی و حتی اصطلاحات نظامی را از زبان فارسی به پشتو تغیر داد که خود یک ظلم بزرگ به حق فرهنگ و تاریخ یک ملت بزرگ است.
ظاهر شاه کسی بود که دردوران حکومت اش دروازه های دانشگاه های کشور، بخصوص دانشکده های حقوق و علوم سیاسی ورشته های مربوط به آموزش های نظامی را به روی بچه های هزاره بسته بود. این بزرگترین جنایت است در حق انسانهای که برای این کشور خون داده اند به اندازه دیگران درسربلندی این وطن کار کرده اند و چرا نمی توانستند در دانشگاههای کشور درس بخوانند؟ جرم انها چه بود؟مگر چرا هزاره ها در دانشگاههای کشور نباید درس بخوانند و تنها نوکر باشند؟
نادر شاه و ظاهر شاه کسانی بودند که دردادگاه تاریخ و زمان به محاکمه کشانده خواهند شد و روزی به عنوان جنایت کاران بزرگ کشور مطرح خواهد گشتند و خاکشان در قبر محکمه خواهد شد.
بلی هموطن ارجمند این ظاهر شاه بود که دختر های زیبای کابلی و شمالی را توسط اجیران خود از مکاتب جستجو و به زور و اکراه به کاخ ارگ میبرد و شب و روزخوش گذرانی میکرد و بعدآ در سخنرانی هایش از نام الله و محمد رسول الله یاد میکرد .
شهروندان افغانستانی و تمدن پروران فارس!
حکومت 250 ساله تک قومی و یک قطبی را در یک نوشته مختصر نمیتوان مورد بر رسی قرار داد بهتر است تا بصورت بسیار خلاصه بر این تحولات و انکشافات تلخ تاریخی مروری داشته باشیم و این وظیفه همه وطنپرستان است تا در جهت نابودی نظام مستبد قبیلوی مبارزات آزادی خواهانه شان را توسط قلم ادامه دهند تا فردای روشن را برای ملیون ها انسان با فرهنگ و تمدن ساز آریانا زمین فراهم نماییم چون امروز مردم ما میدانند که این امراض ، مکروب و بدبختی ها را در جامعه ما کی ها بوجود آوردند و به کدام منطق زندگی ملیون ها شهروند کشور ما را به خاک و خون یکسان ساختند و چرا هنوزهم نظام مستبد قبیلوی با وجود جنایات نابخشودنی شان زندگی ملیون ها انسان با فرهنگ و مظلوم جامعه ما را در تاریکی ، گرسنگی ، گشنگی و غربت قرار دهند.
مردم ما از خداوند متعال میطلبند تا بعد از این حق به حق دار سپرده شود و آنهاییکه مخالف تمدن ، ترقی ، انکشاف ، آزادای و دموکراسی هستند و در کشور ما فرهنگ نفاق ، بی اعتمادی، تاریکی ، بیسوادی ، جنگجویی، زن ستیزی، انسان کشی و بدبختی را کشت کردند به سزای اعمال شان رسند و آنهاییکه اجداد و نیاکان من و تو را نگذاشتند تا از ابتدایی ترین نعمات خداوندی استفاده نمایند جهنم را برای شان نصیب گرداند که جهنم را برای ملت ما در این دنیا نشان دادند و به انتظار روزی که شاهد باشیم خانم هایکه به عفت و عزت شان توسط ظاهر شاه تجاوز صورت گرفته و آبرویشان ریخته، شاهدی دهند و اقامه دعوا کنند و میلونها جریب زمین غصب شده مردم سمت شمال به صاحبان اصلی شان برگردد و تا به وجود آمدن حکومت مردمی، مردم سمت شمال و مناطق هزاره جات بعد از این برای دولت فعلی اجازه ندهند تا در قسمت توزیع زمین های شان برای اجنبی ها یا کوچی ها اقدام نماید و اگر چنین صورت بگیرد صدای شان را به گوش جهانیان برسانند.
به امیدی روزی که سرحدات ایران ، تاجیکستان و افغانستان باز گردد و قانون در ممالک ما حرف اول و آخر را بگوید و مردم با فرهنگ آریانای کبیر و خراسان بزرگ از زیر سلطه وطنفروشان و معامله گران نجات یابند و مانند مردم ایران نقش مهم و ارزنده را در عرصه جهانی داشته باشند و به انتظار روزی که سمرقند و بخارا مراکز تمدن جهان به صاحب اصلی آن که تاجیکستان میباشد برگردد.
دکتور نورالحق نسیمی
Infos000@yahoo.com