محمد عوض نبی زا ده
سیاست غیر شفا ف دولت کنونی برای حل معضله مردم هزاره با کوچی ها
هزارستان ، در واقع شش ماه زمستان است. زمین های خشک و کم حاصل دارد. از اشجار مثمر ـ به استثنای مناطق دای کندی و شهرستان - خبری نیست. کوهها صعب العبور است راه های تنگ و بزرو دارد سرکی خامه که هزارستان را به کابل وصل میکند، ترددترانسپورت در آن خطرناک بوده که هر لحظه خطر سقوط می رود و این سرک در زمستان های طولانی این سرزمین، قابل استفاده نمی باشد. علفچر ها به آن حدی نیست که بتواند محل چراگاهءصدهاهزار مواشی کوچی ها گردد. اکثر کوههای هزارستان خشک و بی آب و علف است. طبیعت هم کدام سخاوت نسبت به هزاره ها نداشته که آنرا سرزمین غنی بنامیم. به جزء آنکه سرک شا هر اه آ سیائی- هزارستان را به مرکز وغرب کشور وصل نماید، بند های برق اعمار گردد، معادن از عمق کوهها استخراج گردد، از آهن کوتل حاجی گک استفاده شود، سرب و ذغال فراوان که در آن موجود است، مورد بهره برداری قرار گیرد و… آنگاه چهرهء این ساحه تغیر خواهد نمود و مردم از اسارت اقتصاد طبیعی وبدوی به یک اقتصاد سازمان یافتهء امروزی عبور خواهندکرد. اما اکنون از این دست آوردها بسیار دور هست وتاجای که دیده می شود نیت ”خودی ”ها هم نیت دلسوزانه و بهبود خواهانه نسبت به جامعهء هزاره نیست چه رسد به دیگران که در پی اندیشهء خواستگاه و جایگاهء خویش اند. مردم مناطق هزاره نشین کشور از زمان امیر عبدالرحمن تاکنون بیک آفت وبلای بنام سیلاب کوچیها مواجه است که این معضله بردوش مردم این سر زمین سنگینی دارد . در اثر این معضله میان مردم بی دفاع ودست خالی هزاره و کوچی های مسلح با حمایت دولت های وقت طی مدت یک قرن اخیر بارها برسر علفچر های مناطق هزارستان که از طرف رمه کوچی ها خورانده میشدند برخورد های خونین صورت گرفته است ودرین برخورد های خونین هر دو جانب وبخصوص مردم هزاره ء محلات گونا گون هزارستان تلفات انسانی و اقتصادی فراوانی را متحمل گردیده اند . ومیتوان از برخورد سال 1334--شمسی در ولسوالی جاغوری ولایت غزنی یاد آوری کرد که در اثر این برخورد خونین میان جانبین بیش ازسه صد نفر از مردم هزاره جاغوری از طرف کوچیهای مسلح با پشتیبانی دولت وقت کشته شدند.قبول این واقعیت که کوچاندن گروه هائی از قبایل به بخشهای دیگری از کشور، بویژه درشمال و غرب وعدم اسکان کوچیها و تشویق کردن آنان به پایمال کردن حقوق و ملکیتهای دیگران، بویژه در مناطق مرکزی (هزارستان) از لحاظ تاریخی موجب نارضایتی شدید وبروز تشنج درمیان مردم در مناطق وسیعی از افغانستان گردیده است.
در گذ شته کوچی ها در سراسر هزارستان به سوی علفچر ها، هجوم می آوردند. وبر فراز کوهها وتپه ها غژدی های شانرا بر می افراشتند و مناطق هر خیل از قبل معلوم بود ودر این مواقع هزاره ها از تردد به این مناطق خودداری میکردند. اما آنها وقتی که علفچر ها را برای مواشی شان کافی نمیدانستند، در شب ویاروز به زمین های زراعتی مردم محل هجوم می آوردند. زمینی که به هزار مشقت آنهم به شکل بدوی آن کشت گردیده بود. در برابر چشمان کشت گران آنها، چراگاهء مواشی کوچی ها میگردید. وقتی از تحمل مردم خارج می شد دوباره در گیری آغاز می گرديد و اگر این تنش به مرگ کسی از کوچی ها می انجامید، دیگر ساکنان آن قریه ویا قصبه امید زیستن در سرزمین شان را نداشتند. زندان، شکنجه و تبعید لازمهء مردان قریه بود. اما اگر هزاره ای کشته میشد. بازخواست آن در حکومت محلی می خوابید و تا مرکز ولایت هم نمی رسید و سر انجام قاتل برائت می یافت. از زمانی که کوچی ها به هزارستان می آمدند تا بازگشت شان به سمت پشاور، حکومت های محلی وظیفهء حراست از آنهارا به عهده داشتند. ملک های کوچی طور رفتار می کردند که هیچ تفاوت میان آنها و حاکم محلی وجود نمی داشت. به همین دلیل ملک ها بخش از زمین های زراعتی هزاره ها را تصاحب کردند وبه نام خودشان از حکومت های محلی حامی خویش، قبالهء شرعی گرفتند. نمونه های بسیار متعددی در رابطه به حمایت بلا منازع حکومت های محلی و مراکز ولایات هزاره نشین و جود دارد که در این مختصر یاد آوری همهء آنها میسر نمی باشد.
کوچی ها به این هم اکتفا نمی کردند، آنها تکه های بی کیفیت و بد ریخت پاکستانی را با خود می آوردند، این تکه هارا از فراز خانه های مردم هزاره که دروسط بام خویش روزن دود رو داشتند که به شکل عمودی متناسب با تنور خانه بود - به پایین پرتاب میکردند ونام ریئس فامیل را می گرفت ومیگفت:
- فلانی سال بعد این مقدار پول ویا روغن را برای من پرداختنی هستی.
این خودش تداوم ماجرای ”شرکت روغن ”بود به گونهء دیگر. سال بعد هر خانواده ناچار به پرداخت قرض ناخواستهء شان بود. بازهم صدها خانواده به دلیل فقدان استطاعت پرداخت کوچی ها، ده ودیار شانرا ترک میگفتند وآواره میگردیدند.>>رض سیلاب کوچی دامنگیر بسیاری از مناطق افغانستان است. اما هزارستان بیشتر از هرجای دیگر از این سیلاب وحشت زا آسیب می بیند. کوچی گری و رفتن کوچی ها در هزارستان یک پروسه سیاسی است، دقیقاً پس از قتل عام مردم هزاره توسط عبدالرحمن خان، سیاست سرکوب و غصب اراضی هزارستان از طریق های گوناگون تعقیب شد. خطر ناکترین سیاست که نزدیک به یک قرن مردم هزارستان را تحت شکنجه و فشار قرار داده است پروسه آوردن کوچی ها است. واقعیت امر این است که از مجموعهء بنام کوچی، بهره برداری سیاسی می شود و این يك ستمي بزرگ به حال هزاره های محلی و هم به پشتون هاي کوچی است. سود و بهره برداری سیاسی این برنامه ظالمانه را فقط گردانندگان اصلی این پروسه کمائی مینمایند . کسانیکه نه معتقد به منافع هزاره های این ساحه هستند و نه به منافع کوچی های پشتون بلکه آنها به سیاست تفرقه بی انداز وحکومت کن، باو رمندند.
پس از کودتای ثور ۱۳۵۷، فعل و انفعالات که صورت گرفت، کوچیها نتوانستند که به هزارستان بر گردند. اگر دورهء طالبان را ازین رده خارج کنیم، تنها سال پار کوچیها بارفتن خویش به صوب بهسود مربوط ولایت میدان - وردک، با مقاومت شدیدی مردم محل مواجه گردیدند. اکنون که ایدهء برگشتاندن کوچی ها به هزاره جات، مطرح است، ذکر چند نکته را لازمی میدانم:
۱- حوادث قریب به سه دهه در افغانستان همانگونه که در ذهن و اندیشهء همه هموطنان ما تاثیر گذار بوده، بدیهی است که جامعهء هزاره را نمیتوان از این امر مستثنی ساخت.
۲ - امن ترین نقطهء افغانستان، سرزمین هزارستان است. با حضور مجدد کوچی ها این ثبات بر هم می خورد. در کنار سایر نا آرامی ها، کشور با چالش جدیدی مواجه خواهدشد.
۳ - طلسم استبداد حکومت های محلی به مثابه پشتیبان کوچی ها در ذهن هزاره ها شکسته است. مسلماً که حکومت های فعلی محلی نمیتوانند حامی کوچی ها باشند.
۴ - ادعای زمینهای به اصطلاح متعلق به کوچی ها به هیچ عنوانی بنیاد حقوقی ندارد چون این زمین ها بازور و پشتیبانی همه جانبهء حکومت های محلی از سوی کوچی ها غصب گردیده است.
۵ - با توجه به گشت و گذار
کوچی ها در پاکستان، تصور محض نخواهدبود که عوامل نفوذی پاکستان در میان آنها
نباشند. پاکستان به بی ثباتی هزارستان مانند سایر مناطق افغانستان بی علاقه نمی
باشد. و پلان طالبان برای انتقال جنگ از جنوب به هزارستان عملی خواهد گردید . یکسال
پیش کوچی ها در موسم سر سبزی و گرمی، شتابان و با غرور و غرق در
تسلیحات و تجهیزات نظامی وارد دروازه های هزارستان
شدند. فیرهای شادیانه و تهدید
آمیز کوچی ها مردم را به وحشت انداختند. فصل عریضه بازی
وعریضه نویسی به مقامات
مختلف دولتی که متاسفانه هیچ کدام عادت به شنیدن حرفهای آزار
دهنده مردم مخصوصاً در
قبال کوچی ها را ندارند، بار دیگر آغاز شد. هر کس درد هایش را
به کاغذ ها نوشتند و
به سوی دروازه های دولت با امیدهای زیاد پرتاب کردند و هیچ
کسی هم نشنید، نه ریاست
جمهوری نه پارلمان، نه وزارت داخله و ولایت و ولسوالی ها نه
تنها نشنیدند که بعضاً
خود را مدافع حریم بی گناه کوچی ها نيز قلمداد کردند.
سال گذشته هیئت عالی رتبه دولتی که مرکب از چهار نفر
وزرای مشاور رئیس
جمهور بودند بعد از بررسی
مناطق
هزاره نشین
واضحاً گفتند که هزارستان
گنجایش کوچی ها
را ندارد و کوچی ها نباید وارد
این ساحه
گردد و به همین خاطر امسال خیلی ها فکر می
کردند که کوچی ها نمی آیند. اما سهل انگاري وتعلل دولت
و لجاجت کوچی ها بالاخره
آنها را امسال هم وارد
هزارستان
ساخت. ولی همچنان بامخالفت جدی مردم مناطق مختلف رو به رو
گردیدند. در قسمت هایی از بهسود این مخالفت از هرجایی
دیگر جدی تر بود. ماه ها پیش
در منطقه "میرهزار" بهسود با تلاش مردم و جمعی از متنفذین
منطقه، کوچی ها را
واداشتند به اینکه تعهدنامه
اي به ولایت بدهند و از این منطقه پیشتر نروند و به
مردم خساره وارد
نکنند ولی مدت چندی نگذشت که کوچی ها با تلاش و معامله این مرز را
شکستند و وارد ولسوالی مرکز بهسود شدند. پس از سپری
کردن حدود یک ماه در چراگاه ها
و بالای کشتزارهای مردم مرکز بهسود، تصمیم برگشت از بالای
سرزمین مردم حصه اول
بهسود را گرفتند. اما این بار مخالفت مردم جدی تر شد و تمامی
مردم حصه اول بهسود از
دایمرداد گرفته تا خالق و دوستدار و میر بچه و… این ولسوالی
با جدیت تمام گفتند
کوچی ها جنایت کرده و همین ها در زمان طالب مال و مواشی ما را
بردند و سال گذشته
نیز در مرز ولسوالی ما نفر کشته و اینک نیز مسلحانه وارد
منطقه شده است و امنیت
ساحه را مختل کرده است. به هیچ وجه به صلاح مردم افغانستان
نیست که پروسه خصومت
سازی ملی توسط کوچی ها دامن زده شود. در اثر پا فشاری مردم و
همکاری مقامات ولسوالی
حصه اول بهسود و مذاکره فی مابین کوچی ها و مردم این مناطق
جریان پیدا کرد.
در اولین جلسه 14 نفر نماینده اقوام مختلف کوچی و 30 نفر از نماینده های مناطق مختلف ولسوالی حصه اول بهسود در منطقه "سرتاله" تجمع نمودند. بگو مگو ها به شکل بسیار جدی برای یافتن راه حل ساعتها ادامه یافت. قربان علی فصیحی یک تن از نماینده های حصه اول بهسود برای کوچی ها گفت شما اگر خود را افغانستانی و پابند ارزشهای افغانستان می دانید باید مطابق حکم قانون اساسی که صریحاً خاتمه یافتن کوچی گری و اسکان کوچی ها را حکم کرده است، احترام بگذارید. به دنبال آن فیصله هیئت عالی رتبه دولتی متشکل از چهار نفر وزرای مشاور را قبول كنيد که گفته اند هزارستان گنجایش کوچی ها را ندارد. این ظالمانه است که شما به فرمان یک رئیس بلدیه که حیثیت حقوقی پایین تر از یک والی را دارد تکیه می کنید ولی فیصله چهار وزیر مشاور و احکام قانون اساسی را قبول ندارید. پیشنهاد ما این است که شما از همان راه که آمده اید برگردید. بیش از این به صلاح نیست که مزارع مردم را بخورید و بر مردم ستم روا دارید. به يقين امنیت منطقه مختل مي گردد و بیمی آن می رود که آدم های ماجراجو از مناطق دیگر وارد شوند و برای مردم مشکل خلق نمایند.جلسه 10/5 /1385 با تندی و خشونت پیشرفت و نتیجهء مثبتی در قبال نداشت. کوچی ها اصرار به رفتن از بالای مزارع مردم را داشت ولی مردم منطقه مخالفت می کردند و این باعث شد که برای روزهای متوالی جلسه باحضور نماینده های طرفین ادامه یابد. بالاخره روز سوم یعنی 13/5/1385 کوچی ها به خواست مردم منطقه تن دادند و پذیرفتند که باید از راه که آمده اند برگردند. اما متاسفانه کوچی ها بازهم نقص پیمان کردند و به آرامی برنگشتند و در قسمت "بادآسیاب" در مسیر برگشت خانه های مردم را چور و یک نفر را رخمی کردند و مزارع مردم را کاملاً خوراندند.این زد و خوردها، جنگ ها و مذاکره ها راه حل اساسی معضل کوچی گری نیست. راه حل اساسی عمل به قانون اساسی و پایان دادن به کوچی گری می باشد. دولت اگر اقدام نکند وهمچنان در سیاست دو پهلوی خود باقی بماند، کوچی گری خاتمه پیدا نمی کند. و بدون شك، تداوم کوچی گری در افغانستان یکی از سرچشمه های خصومت زا و بحران آفرین براي آينده افغانستان خواهد بود. بنا بر اين بی توجهی دولت نسبت این پدیده خیانت آشکار به وحدت ملی و پروسه ملت سازی در افغانستان می باشد.
در سال جاری به محض آب شدن برف ها و روييدن گياهان در كوهها و مراتع اين سرزمين بارديگر سر وكله كوچي ها پيدا شد و بحران ديگري را در منطقه ايجاد كرد. مردم ولسوالي هاي ناهور و جرغي بور جگي ولايت غزني و حصه اول بهسود ولايت ميدان وردك، چندين سال است كه بهار و تابستان شان را با ترس و لرز سپري مي كنند و هجوم كوچي ها در اين مناطق آرامش و قرار را از آنان مي ربايند، از آنجايي كه بسياري ازافراد كوچي مسلح هستند و مردم منطقه كه سالهاست از جنگ و مبارزه دست كشيده اند و خلع سلاح شده اند، در سرزميني چون افغانستان وقتي چندين گروه مسلح وارد منطقه اي مي شود هرگزآرامشي براي اين مردم باقي نمي ماند. به همين خاطر اين مردم چاره اي جز مخالفت و تظاهرات و كمك خواستن از مراجع قانوني و دولتي ندارند و هر سال تظاهرات و جنجال هاي حقوقي مردم بهسود و ديگر مناطق با كوچي ها ادامه پيدا مي كند و سر انجام هم بدون نتيجه خاتمه پيدا مي يابد.
امسال كوچي با آمادگي كامل و با جمعيت عظيم با صدها
هزار مواشي به
سوي هزارستان هجوم بردند و مردم بهسود اين بار نيز در برابر اين تهاجم و بيدادگري
هاي كه تا كنون كوچي ها در اين مناطق انجام داده اند
دست به تظاهرات زده اند، صدها
نفر از مردم ولسوالي هاي حصه اول و دوم ولایت میدان وردک خود
شان را به كابل
رساندند و در مقابل تعمیر پارلمان اجتماعي را برگزار كردند و خواهان اخراج کوچی
ها از اراضی
زراعتی و علفچر های شان شدند. آنان از اعضاي پارلمان تقاضا نمودند تا در
اخراج کوچی های که خود سرانه بالای زمین های زراعتی و
علفچرهای آنها جا بجا شده اند
همکاری نمایند. یک تن از تظاهرکنندگان مي گويد: مناطق حصه اول
و مرکز بهسود با ورود
کوچیهای مسلح ناامن شده و علاوه بران زمینهای زراعتی و
علفچرهای انها توسط کوچیها
غصب گردیده است. وی افزود در برخورد که دیروز میان مردم اهالی
و کوچیها صورت گرفته
یک نفر از اهالی زخمی و یک نفر دیگر مفقود شده است. یک باشنده
دیگر بهسود كه در اين
اجتماع شركت كرده بود گفت : چندی قبل در برخوردي که میان
اهالی و کوچیان صورت گرفت
چهار نفر از مردم منطقه کشته شده اند.
روزنامه افغانستان طی یک
خبر در اولین از روزهای
برخوردمسلحانه کوچیها بامردم محل
مینویسد که :-
باشندگان
بهسود درولايت
ميدان وردك روزگذشته دست به تظاهرات زدند
و خواستار رسيدگي به مشكلاتی كه از سوي
كوچي ها دراين منطقه وارد گرديده،
شدند.آنان
كه
صبح روزگذشته در مقابل پارلمان جمع شده
بودند از پارلمان خواستند تا بر قواي مجريه
فشاروارد نمايند كه دولت مساعدت
هاي شان را عادلانه انجام بدهند. تظاهر كنندگان كه
شعارهاي،هزاره جات نبايد قرباني
هجوم كوچي ها و سكوت جانبدارانه دولت گردد، كوچي
ها نه تنها هزاره جات را نا امن و
كشت و مزارع شان را زيرپا مي نمايند كه حرمت
قانون اساسي را نيز زيرپا مي
كنند؛ حمل مي كردند. قربانعلي كه به نمايندگي از
ديگران صحبت مي كرد، گفت: كوچي ها
در مناطق بهسود، خوات،هيچ سندی برسكونت گزيني
ندارند كه حالا آمده اند و دراين
مناطق سكونت گزين شده اند. او گفت كه كوچي ها
بالاي نيروهاي امنيتي ولسوالي
حمله نموده اند و با سلاح هاي ثقيل و خفيف پوليس را
ناچار به عقب نشیني نموده اند.
نامبرده ادعا دارد كه براي 800 خانواده كوچي زمين
داده شده در حاليكه بازهم به شكل
كوچي در دشت ها زندگي مي نمايند.
قربانعلي
اضافه كرد كه كوچي ها زمين هاي
زراعتي را از خود دانسته و همه كشت زار ها را از بين
برده اند. درهمين حال شخصي ديگر
كه نخواست نامش ذكرگردد، دولت را متهم به سهل
انگاري نموده گفت كه كوچي ها از
دو امتياز دراين ولايت برخوردارند كه هم از دولت
زمين گرفته اند و هم زمین های
مردم را غصب کرده ویا اینکه نشتزار های شانرا مورد
تجاوز قرارداده اند. تظاهركنندگان
به پارلمان رفته و با يونس قانوني رييس پارلمان
صحبت نمودند. آقاي قانوني در این
زمینه برای مردم وعده همكاري داد. اين تظاهرات
در حالي صورت مي گيرد كه سال
گذشته كوچي ها در حملات جداگانه بامردم بهسود چهارنفر
را كشته بودند.
همچنان آژانس خبرى پژواک از بامیان سه روز قبل مینویسد که:-باشنده گان ولسوالى حصه دوم بهسود ولايت ميدان وردگ ميگويند که کوچى ها سه قريه آنها را حريق نمود اما مقامات ولايت اين ادعا را رد مينمايند.حبيب الله رضايى، مدير جنايى قوماندانى امنيه ولسوالى ياد شده به تاريخ ١٩ جوزا به آژانس خبرى پژواک گفت که همين اکنون درگيرى ميان باشنده گان محل و کوچى ها در قريه هاى دشت لادو، سرقول، بدآسياب و خارقول ولسوالى ادامه دارد.به گفته وى، به دليل نبود امکانات ، آنها نميتوانند تا به منطقه برسند و مشکل را حل سازند.رضايى گفت: (( ما از دور آتش افروخته شده در قريه هاى ياد شده را مشاهده مينمائيم. ))
مدير جنايى افزود که در مورد خسارات وارده در درگيرى معلومات ندارد اما از قول کوچى ها گفت که يک تن از آنها کشته و يک تن ديگر شان مجروح شده است.محرم على فهيمى، ولسوالى حصه دوم بهسود ميگويد که منازعه ميان باشنده گان محلى و کوچى ها بر سر چراگاه هاى مواشى به ميان آمده است.به گفته وى، کوچى ها ادعا دارند که اين چراگاه ها از صد ها سال مربوط آنها بوده است اما حالا باشنده گان محل بر آن قبضه کرده اند.
فهيمى علاوه کرد که اين مشکلات از يک هفته بدينسو پيدا شده و به مقام ولايت، قوماندان امنيه و مسؤولين امنيت ملى خبر داده است اما آنها تاکنون کدام اقدامى نکرده اند.محمد حسين، باشنده قريه سرقول در حاليکه از ترس آتش از منطقه خود خارج شده بود، در تماس تيلفونى به آژانس خبرى پژواک گفت که آنها از منطقه بيرون شده اند اما تمام سامان آلات منزل شان طعمه حريق شده است. عبدالاحدفرزام، يک تن از شاهدان عينى واقعه ميگويد که حدود ٤٠٠ خانواده از مناطق ياد شده و ١٥ قريه اطراف آن به دليل بيم افزايش منازعه از منطقه خارج شده اند.وى به آژانس خبرى پژواک گفت که بسيارى از مردم از طريق دشت لادو با خانواده هاى شان به مناطق ديگر در حال حرکت اند.
قربانعلى فصيحى، يک نماينده مردم ولسوالى بهسود بر وزارت امور داخله و ولسى جرگه اتهام وارد کرد که در اين مورد از سهل انگارى کار گرفته اند.به گفته وى، آنها يک هفته قبل وزير امور داخله و ولسى جرگه را از مشکل با خبر ساخته و گفته بودند که اگر جلو آن گرفته نشود، امکان درگيرى مسلحانه وجود دارد.عبدالودود پښتونځار، مسوول مطبوعاتى ولايت ميدان وردگ ضمن تائيد واقعه ميگويد که وضعيت آنقدر هم متشنج نيست که مردم گفته اند.وى به آژانس خبرى پژواک گفت که اين مشکل جدى است که بر علاوه ولايات ميدان وردگ، غزنى و باميان، وزارت هاى امور داخله، عدليه و وزارت هاى ديگر نيز بايد مشترکاً آنرا حل مينمودند.سمونوال محمد آصف بڼوال، آمر امنيت ميدان وردگ ميگويد که به پوليس منطقه امر شده است که منازعه ميان هر دو طرف را حل نمايد.به گفته وى، قرار است به زودى يک هيئت از مرکز ولايت نيز عازم منطقه شود.
اقدام تطبیق نشدنی وغیر شفاف از
جانب
دولت کنونی مانند سال قبل مجددآ با توظیف
یک هیات دولتی تکرار گردید که مثل گذشته
کدام نتیجه عملی درپی نخواهد داشت
.حکم
رئيس جمهور در مورد ايجاد
کميسيون دايمي حلمشکلات کوچي ها
به
منظورارزيابي دقيق وجستجوي راه حل هاي مناسب مشکلات کوچي ها و
ساکنين، تمام محلات
کشور، درمورد علفچرهاخاصتاً درفصول بهار و تابستان، کميسيوني
تحت رياست وحيدالله
سباوون وزيرمشاوردرامورقومي رياست جمهوري اسلامي افغانستان و
عضويت ذوات اتي منظور
است:
1- داوودشاه نيازي، رئيس مستقل اداره انسجام امور
کوچي هاي جمهوري اسلامي افغانستان
2- آيت الله محمد
هاشم صالحي، شخصيت روحاني و مشاور رياست جمهوري اسلامي
افغانستان درامور ديني
3- سيد محمد امين طارق مشاوررياست جمهوري اسلامي
افغانستان
4- محمدهاشم زارع، مشاوررياست جمهوري اسلامي
افغانستان
5- حاجي علم گل کوچي، عضو ولسيجرگه
6- احمد حسين سنگر دوست، عضو ولسي جرگه
7- حاجي محمد نعيم کوچي
8- حاجي خان ککوزي
9- آزاد خان سلطان خيل
10- شيخ محمد جمعه مبلغ ناهوري
11- عبدالرحمان خان کميسيون موظف است، مشکلات و مسايل
مربوط به کوچي ها و ساکنين
محلاترا درتمام نقاط کشور، مخصوصاً مناطق تحت منازعه را به
زودترين فرصت ممکن
بررسينموده نتايج حاصله را توام با نظر مشخص به رياست جمهوري
اسلامي افغانستان
ارايهنمايد.
همچنان کميسيون به زودترين فرصت ممکن،
مشکل موجود ساکنين و کوچي هادرولسوالي مرکز بهسود را
به همکاري شوراي ولايتي ولايت
ميدان وردک، علما و ريشسفيدان منطقه در محل مذکور حل و نتيجه
را به رياست جمهوري
اسلامي افغانستان گزارشبدهد.
از دید این قلم، به جای اینکه کوچی ها را به هزارستان برگردانند، مسئله اسکان آنها باید در سطح ملی با طرح یک استراتژی دقیق مطرح شود. این یک معضلهء ملی است که نباید اربابا ن قدرت آنرا سطحی بنگرند. بر خورد با این پدیده از صلاحیت یک کمیسیون بالا بوده باید پارلمان افغانستان به آن رسیده گی نماید. ورنه اگر ایدهء برگردانیدن کوچی ها به هزارستان جامهء عمل بپوشد، میزان ثبات در مناطق مرکزی بهم خورده و طراحان این ایده به دستان خویش را کشور رابا چا لش جدیدی مواجه خواهند ساخت. زیرا مردمان این مناطق آرزوی برگشت کوچی هارا ندارند و به محض برگشت آنها از سرزمین های شان دفاع می نمایند.
دولت کنونی باید بخاطر حل معضله کوچیها تدابیر موثیر وعملی را بدون کدام سیاستبازی قومی روی دست گیرد تا این مشکل از ریشه و اساس حل گردد و بد بینی ها میان مردم هزاره و اقوام کوچی پشتون رفع ودوستی وبرادریمیان آنان بوجود آید. در باره باز سازی تندیس های تخریب شده ء بودا نیز تدابیر عملی از جانب دولت افغانستان و موسیسه یونسکو اتخاذ شود نباید این موضوع به فراموشی ودرتاق نسیا ن گذاشته شود وتمام مسایل تا هنوز گفته شده درین زمینه تحقق یابد و صرف در حرف وشعار باقی نماند.