جواد
كرزي
حاكم مطلق العنان و جابر خود كامه
نتيجه ي حاصله از حكومت هاي مطلقه و استبدادي كه در آن
حاكميت مردمي زير سوال مي رود چنين است كه مي بينيم.
فاروق وردك، مهره ي اساسي در گسترانيدن بستر قوم پرستي به توصيه ي آقاي كرزي.
شايعه ي استيضاح وزراي دفاع، داخله و رئيس عمومي امنيت ملي در اين روز ها گرم است.
اينك مدت شش سال مي گذرد كه تحول بزرگي در عرصه ي سياسي و نظامي زنده گي افغانها رو نما گرديد. وقتي با درنگي آغازين روز هاي اين شش سال قبل را در ذهن مجسم مي سازيم مي پنداريم كه شايد خوابي بوده است و بس.
واقعاً خواب بود زيرا نه آن اوضاع كنون باقي است و نه آن وعده ها و پيمان ها. نه كرزي آن مرد نا آشناي ديار سياست ديروز است و نه عمل كرد وي به عنوان يك رئيس جمهور متعهد و استوار بر انديشه ي ملي، مردمي، واقعي و افغاني.
نا به ساماني ها را كه رديف كنيم از حد مي گذرند و خجلت آفرين مي شوند.
از فساد اداري تا فساد سياسي، و از تبعيض قومي تا پيمان سلطه ي جابرانه بر ساير مليت ها و بالا كشيدن قوم و تبار خود در عناوين مختلف و در همين موازات بي تفاوت بودن نسبت كشتار مردم بي گناه افغانستان در اين يا آن جا به اثر اين يا آن عمل كرد تروريستي و يا هم هدف گيري دوستانة متحد آقاي كرزي (آمريكا و ستمگران) همه را به اين نتيجه مي رساند كه حكومت هاي خود كامه و مطلقه ي استبدادي چنين اند و حكومت كرزي نماد نا ميموني از اين نوع حكومت ها. روند اساسي حكومت داري در افغانستان حالا منتهي شده است به قبيله ي خاص و يا هم تبار خاص كه با اين قبيله نوعي وابسته گي قومي و زباني دارد ولو در هر جايي از مملكت باشد. محور اقتدار آقاي كرزي در حكومت استبدادي اش حالا نه خود اش بلكه افراد ديگري اند كه آقاي كرزي را چون بازيچه ي طفلان مي چرخانند و پيش قدم ترين آن آقاي فاروق وردك همه كاره ي طراح انواع استبداد و راهكار هاي قوم پرستانه مي تواند باشد كه مهره ها را گام به گام از قوم خود و يا آن هايي كه به قوم شان تعهد برده گي داده باشند جا به جا مي كند و اصلاً به آن ها انديشه ي وجود نه دارد كه ملت در چي حال است و ره به كجا مي برد؟ چرا؟ اين همه بيداد است و اين همه ستيز. اين همه نا امني و اين همه دست پاچه گي. چرا؟ باز هم زنگ هاي خطر زمان زمامداري نادر ناكار و خاندان آل يحيي كه پنداشت هاي شان بر حذف ساير مليت ها و پايايي يك قوم خاص توأم حكومت راندن بالاي ديگران بوده است به صدا در آمده اند و چرا؟ آقاي كرزي در بازار سياست به امير عبدالرحمن ثاني مبدل گشته است. آنجاست كه همكاري ها با چنين حكومت ها قطع مي شوند و فرايند كاري اين نوع حكومت ها فقط قتل، كشتار، سرقت، دزدي، چپاول، غارت و بي مبالاتي اركان حكومت و ايادي مربوط به آن است كه به ملت روا داشته مي شود و اسباب انزجار ملت را فراهم مي كند. و در حقيقت اين نوع حكومت ها خود وسيله ي به وجود آمدن آشوب و دهشت اند.
امري كه بازتاب دهنده ي بي كفايتي كامل رژيم است همانا نه بود امنيت آن هم در مناطقي كه مربوط به صاحبان صلاحيت، امتياز قدرت و مناعت در رژيم آقاي كرزي و حتا زادگاه خود اش مي شود است. و حالا است كه آرامش همه را تهديد مي كنند و فقط كابل را يافته اند و در آن لانه كرده اند و دارو نه دار مملكت را در همين جا سراغ دارند و در پي ريشه كن كردن ساير اقوام اند و بس. مثال ساده در وزارت اطلاعات و فرهنگ وزير اسبق آقاي مخدوم رهين آگاه عالم، دانشمند تاجك به نوعي تبديل و به جاي آن آقاي خرم نادان، بي خرد قوم پرست به توصيه و پا فشاري فاروق وردك مقرر شد. در تلويزيون ملي آقاي روشن از قوم تاجك سازمانده كار دان و وارد به اصول ژورناليزم در پي بهانه يي برطرف و نا گزير به استعفا شد و به جاي آن واحد نظري پشتون، دلقك ستيژها و نا كاره ي مسلكي فقط براي حفظ ارزشمند بودن كرسي راديو تلويزيون بر گزيده شد. در ساير عرصه هاي رهبري، اداري و مسلكي اين وزارت همچنان. به همين ترتيب در عرصه ها و محور هاي امنيتي كه دارد ملت را به تباهي مي كشاند يا از گروه مربوط به قوم آقاي كرزي يا مليت وي و يا افرادي كه مثل آقاي ضرار به قوم آقاي ضرار حلقه ي غلامي در گوش زده و دو دست ايستاده است تقرر حاصل كرده اند و بي كفايتي شان چنين است كه مي بينيم.
در يك نگاه مي بينيم كه حكومت آقاي كرزي با روش فاشيستي اش بر ملت چي كرد؟ و دوستان آقاي كرزي ناتو، آيساف، امريكا (ستمگران) ملت را چي گونه به دام مرگ مي فرستند؟ اين جا و در اين مقاله فراز هايي از آن چي را در دست مطبوعات قرار گرفته است به كته گوري ها تقسيم بندي مي كنيم تا بدانيم كه مردم بي چاره ي ما تا چي حد در رنج و عذاب به سر مي برند؟ و داد رسي نه دارند. طي چهار ماه اول سال 1386 اين حوادث توسط نيرو هاي ناتو در افغانستان رو نما گرديده است.
1- در ولسوالي غني ننگرهار خيل 5 مرد 2 زن را شهيد و 4 مرد و 2 زن را با خود برده اند 9/2/1386.
2- در ولسوالي شيندند هرات 51 زن و طفل را شهيد كرده اند 12/2/1386.
3- در ولسوالي معروف كندهار 13 تن افراد ملكي شهيد 12 نفر زخمي در سه موتر ملكي 12/2/1386.
4- در بمباردمان ولسوالي سنگين هلمند 35 تن شهيد 19/2/1386.
5- در ناحيه 5 كندهار 1 شهيد 2 زخمي 17-18/2/1386.
6- در خوست 1 دختر 13 ساله شهيد و يك مادر با طفل اش زخمي 30/1/1386.
7- در فراه 1 طفل و 10 تن شهيد4 تن ملكي زخمي 2/1/1386.
8- در بنايي بازار هودخيل واقع ناحيه ي 9 شهر كابل 1 شهيد 2 زخمي 24/2/1386.
9- در ناحيه 5 كندهار 4 شهيد 2 زخمي 26/2/1386.
10- در ولسوالي گرم سير هلمند 4 ملكي شهيد 28/2/1386.
11- در ولسوالي گرشك هلمند 45 تن ملكي شهيد ليل 6-7/2/1386.
12- در خوست يك دختر 6 ساله بنام نفيسه به تاريخ 13/3/1386 از اثر فير نيرو هاي ائتلاف شهيد شد.
13- در غزني از اثر تصادم موتر تكسي با وسايط ناتو 4 تن شهيد و 7 تن زخمي شدند.
14- در كندهار از اثر فير نيرو هاي ائتلاف 3 تن ملكي شهيد 2 تن زخمي شدند 21/3/1386.
15- در ولسوالي خوگياني ننگرهار از اثر بمباردمان امريكايي ها 7 پليس كشته 5 تن پوليس زخمي 21-22/3/1386.
16- در زابل طي جريان درگيري ناتو، با طالبان 2 طفل از طرف ناتو شهيد شدند 25 جوزا.
17- در كابل همزمان وقوع حمله ي انتحاري امريكايي ها بالاي مردم ملكي فير نموده 2 تن شهيد و 1 تن زخمي شدند.
18- در پكتيكا 28 جوزا در يك مسجد 7 شاگرد شهيد شده اند.
19- به گفته ي حاجي حميدالله رئيس شوراي ولايتي در تاريخ 29 جوزا در ارزگان از اثر بمباردمان 40 شهيد و60 تن زخمي شدند.
20- در ناحيه 5 كندهار در جريان تلاشي منزل 1 جوان را با ضرب گلوله شهيد ساخته اند 29جوزا.
21- در هلمند 31-1/4/1386 در جريان بمباردمان طيارات ناتو 25 تن اهالي شهيد شدند كه شامل 9 زن 3 طفل مي باشد.
22- در ولسوالي يعقوبي ولايت خوست از اثر انفجار ماين در برابر قطار نيرو هاي ائتلاف كه بعداً آنها بالاي مردم فير نموده كه 1 زن 2 مرد ملكي زخمي شدند 2 سرطان.
23- در هلمند نيرو هاي ناتو بالاي مردم ملكي فير نموده كه از اثر آن 1 فرد ملكي شهيد و 2 تن زخمي شدند 3 سرطان.
24- در ولسوالي خوگياني ننگرهار نيرو هاي ائتلاف عمليات نموده كه در جريان عمليات 4 تن از اهالي ملكي را شهيد و 16 تن ديگر را با خود برده اند. مسؤول حقوق بشر بنام لعل گل مي گويد كه اين ها با طالبان و القاعده ارتباط نداشت و مردم عام و ملكي بودند اما سخنگوي والي ننگرهار بنام نور آقا مي گويد كه اين ها عضو القاعده بودند. و بعداً حدود يكهزار نفر دست به تظاهرات زدند و عليه حامد كرزي و امريكا شعار ميدادند مؤرخ 8 سرطان.
25- در هلمند طيارات ناتو و ائتلاف منطقه ي حيدر آباد ولسوالي گرشك را مورد بمباردمان قرار دادند كه از اثر آن (60) غير نظامي به شمول مرد ها و زن ها و اطفال شهيد شدند مؤرخ 9/8 /4/1386.
26- كندهار نيرو هاي ناتو بالاي مردم در قسمت دو راهي كماندو فير نموده كه 2 تن شهيد و 4 تن ديگر زخمي شدند. اين مطلب را والي كندهار به رسانه ها گفت 11/4/1386.
27- به تاريخ 15/4/1386 نيرو هاي ائتلاف و ناتو 35 افراد ملكي را در جريان بمباردمان هوايي در ولايت كنر شهيد ساختند.
28- به تاريخ 16/4/1386 نيرو هاي ائتلاف و ناتو در ولايت فراه در جريان بمباردمان (108) غير نظامي شهيد (20) منزل تخريب (18) خرمن گندم حريق گرديده صحبت رئيس شوراي ولايتي فراه.
29- در غزني در جريان عمليات (3) فرد ملكي از طرف نيرو هاي ائتلاف مجروح شدند 18 سرطان.
30- پكتيكا در جريان يك عمليات بالاي يك منزل پدري با دو پسرش و 3 نفر ديگر شهيد شدند 1 خانم خانه از يك فاميل 18 سرطان ليژه منگل شهيد شد.
31- در پكتيكا نيرو هاي ائتلاف بالاي يك موتر تونس در پل خوست فير نموده كه 3 فرد ملكي شهيد شدند علت آن نزديك شدن به قطار نيرو هاي ائتلاف بود. اما نيرو هاي ناتو شهادت 1 تن را تائيد ميكند مورخ 18 سرطان.
32- در پكتيكا وسايط ناتو در مسير راه عارضه دار شده دريور متوجه وسايط آنها نه شده سربازان آنها بالاي موتر مسافرين فير نموده كه 1 نفر ملكي زخمي شده 19 سرطان.
33- در ولسوالي موسي قلعه ي هلمند از اثر بمباردمان نيرو هاي خارجي تا حال كه تثبيت شده 16 تن از اهالي اعم از زن و طفل شهيد شده 2 اسد.
34- در ولسوالي گرشك هلمند در جريان بمباردمان نيرو هاي خارجي 28 غير نظامي شهيد و تعداد 12 تن ديگر زخمي شدند، 5 اسد.
اين ها فقط مواردي اند كه رسانه ها آگاهي دارند آن چي را با فشار نه خواسته افشا شود به مراتب بيشتر از اين است.
مردم به اميد داشتن يك نظام كه بايد امنيت آن ها را تأمين كند زنده گي مي كنند. اما نه مي دانند كه صبح از خانه مي روند يا بر نه مي گردند و يا اختطاف مي شوند. زيرا دولتي يا نظامي وجود ندارد كه امنيت آن ها را تأمين كند. اين هم نمونه هاي اختطاف در كشور طي بيش از چهار ماه اول سال 1386:
1- اختطاف تميم فرزند معلم حسن از پروان متعلم مكتب.
2- اختطاف ننگيالي تجار مندوي كابل از ناحيه 7 گذرگاه.
3- اختطاف دختر خورد سن كه جسد اش در لوگر پيدا شد.
4- اختطاف دو پسر 8 ساله 10 ساله كه بعداً جسد هاي شان از لوگر پيدا شد.
5- اختطاف فيصل فرزند عبدالقادر ننگرهار.
6- اختطاف پسر حاجي وكيل از ناحيه ي 11 كه بعداً جسد را از تتمدره ي پروان پيدا شد.
7- اختطاف يك پسر تاجر از كندهار و رها شدن در برابر پول.
8- اختطاف حشمت فرزند عبدالرحيم شكردره از ناحيه ي 11 طلا فروش.
9- اختطاف رئيس شركت ساختماني لطيفي از سيلو.
10- اختطاف حاجي قادري كندهار از ساحه ي مسير ميدان هوايي كابل.
11- اختطاف پسر حاجي عبدالمتين ميوه فروش در مزار شريف.
12- اختطاف پسر 6 ساله ي رئيس صحت عامه ي فراه و سر بريدن آن.
13- اختطاف سمسور طفل 7 ساله از ناحيه ي 15 و پيدا شدن در ولسوالي پغمان.
14- اختطاف 3 فرانسوي 2 آلماني و 23 كوريايي به شمول تعداد از افغانها كه همرايشان بودند.
و بعداً قتل 1 آلماني و 2 كوريايي از طرف طالبان. (مساعد ساختن زمينه ي فرار برادر عارف نورزي معاون پارلمان از طرف طالبان كه با انجنيران آلماني در ميدان وردك دستگير شده بود.)
15- تاريخ 2 سرطان 35 تن پليس كه در شاهراه قندهار- هلمند كه دست به سرقت ها، ترور مسافرين ميزدند از طرف والي هلمند دستگير و در رأس شان حاجي نيك نظر و قوماندان گران قرار داشت.
16- قتل يك زن و شوهر در ناحيه 16 شهر كابل از طرف سارقين مسلح در منزلش.
پس كجا و چي گونه مي توان به چنين مسبتداني كه اكثر حوادث هم توسط گماشته گان خود شان در كشور رخ مي دهد و همكاري كامل به جايت كاران سازمان يافته دارند اعتماد كرد؟
مصئونيت كامل دارايي هاي ملت هم وجود نه دارد مثلاً در بيشتر از چهار ماه اول سال جاري اين منابع سرقت شده اند.
1- سرقت پول از شركت امين هارون 35 هزار دالر امريكايي.
2- سرقت پول هموطن ما از شيرپور 30 هزار دالر امريكايي بانك الفلاح.
3- سرقت پول از شركت سرك سازي ترك ها از چهارراهي انصاري 3 لك دالر امريكايي از ساحه ي حوزه ي 4 پليس.
4- سرقت پول از شركت آفاق كابل 10 هزار دالر امريكايي از مقابل منزل وزير داخله.
5- سرقت معاشات ستره محكمه از ساحه ي مكروريان.
6- سرقت موتل لكسس شركت AIT از كارته پروان.
7- سرقت مسلحانه از منزل حيدري واقع ناحيه ي 11 كه 45 هزار دالر امريكايي را برده اند.
8- سرقت منزل عبدالحق و قتل آن در ناحيه ي 15 مجروح شدن خانم و دختر آن.
9- سرقت معاشات وزارت انكشاف دهات 2/1 3 ميليون افغاني و (10 هزار دالر امريكايي).
10- سرقت معاشات شفاخانه ي استقلال از ساحه ي ناحيه ي دوم.
11- سرقت 7 ميليون افغاني از ولايت غزني و مجروح شدن 3 صراف.
12- سرقت 42 هزار دالر امريكايي از ناحيه ي 9 مربوط انجو.
13- سرقت 142 هزار دالر امريكايي از ناحيه ي 4 بره كي.
14- سرقت 170 هزار دالر از ناحيه 10 وزير اكبر خان با يونيفورم پليس مربوط موسسه ي گلوبل.
15- سرقت بانك هرات حدود پنج لك دالر.
16- سرقت پول موسسه ي برك در ولايات شمال فارياب يك مليون چهار صد هزار افغاني.
آيا مي توان به چنين نظامي كه نه مي تواند يا نه مي خواهد ما در مصئونيت باشيم اعتماد كرد؟
تمام اقشار جامعه از يمن و بركت بي كفايتي حكومت آقاي كرزي و نهادي هاي امنيتي اش در مرگ ماتم به سر مي برند يا به شهادت مي رسند و يا در اندوه دوستان شان مي نشينند.
اين هم مثال هايي از انجام ترور ها در بيشتر از چهار ماه سال 1386.
1- ترور عبدالصبور فريد عضو مشرانو جرگه.
2- ترور مولوي محمد اسلام وكيل پارلمان.
3- ترور داماد استاد برهان الدين رباني.
4- ترور مرموز شكيبا آماج حانكه نطاقه ي تلويزيون شمشاد.
5- ترور مولوي چمن عضو شوراي علماي پكتيا.
6- ترور خانم ذكيه ذكي رئيس راديوي صلح پروان.
7- ترور قوماندان آقا مير لوگر.
8- ترور قوماندان حاجي نصير احمد هرات.
10- ترور سر معلم بسم الله نجراب كاپيسا.
11- ترور مولوي محمد انور رئيس علماي خوست.
12- ترور معلم قيوم غزني.
13- ترور مولوي محمد اسلم رئيس علماي بلخ.
14- ترور مولوي حاجي محمد آخند عضو شوراي علماي ارزگان.
15- ترور معاون رياست معارف ولايت خوست.
16- طي چهار ماه به تعداد 53 تن به اتهام جاسوسي به امريكايي ها از طرف طالبان در ولايات جنوب كشور سر بريده شدند و دولت آقاي كرزي با وزير داخله ي فعال!!! آن در خواب اند.
فير راكت ها در اين شهر يا آن شهري از كشور امر عادي است همچنان تصرف ولسوالي ها طوري وقفه يي يا دوامدار از وظايف روزمره ي طالب ها و سكوت بي معناي دولت كرزي است. و اين است يادي مختصر و كوتاه از اين رويداد ها در طي بيشتر از چهار ماه اول سال 1386.
1- اصابت تعداد 6 فير راكت بالاي شهر كابل.
2- تصرف ولسوالي هاي يحيي خيل، ميانشين و غورك از طرف طالبان موسي را شخص آقاي كرزي به طالبان تحفه داده است.
3- حريق 11 باب مكتب توسط دشمنان مردم افغانستان.
4- حريق 121 عراده وسايط دولتي و شخصي در مسير شاهراه ها.
پس آيا لازم نيست كه آقاي كرزي به جاي مقابله با ملت در پي درمان درد ملت بر آيد از قوم پرستي، خود كامه گي، مطلق العناني، گروه بازي و گروپ بازي راه حق و حقيقت را بگيرد و خردمندانه بيانديشد؟ حالا كه شايعه ي استيضاح وزراي داخله، دفاع و رئيس عمومي امنيت ملي هم به روايت رسانه ها قوت مي گيرند بار ديگر به وكلاي ولسي جرگه لازم نيست كه بدانند حكومت استبدادي اتوريته ي آن ها را زير سوال مي برد؟ و كرزي در نقش پاي عبدالرحمن ها و نادر ها را درين وطن پا مي گذارد؟ پس بي جهت و بي محابا خود را درگير چالش با آن ها نه سازيد.
شما از استيضاح اسپنتا درس عبرت نه گرفتيد كه حالا در پي استيضاح ديگران مي برائيد؟ (اگر چنين پلاني داشته باشيد.) يقيناً هم كه فضاي استيضاح مسؤولين سه نهاد امنيتي كاملاً آماده است و مورد استقبال مردم هم قرار خواهد گرفت و اما آيا اين تصميم خواهد توانست كارا باشد؟