د فاع مظلومانه از یک حقیقت مظلوم !
نوشته ای از محمدامین (فروتن )
ره ميــــــــــــخانه
و مسجد کدام است ؟
که هــر دو بر من مســـکين حرام است
نه در مـــــــــسجد گذارندم که رند است
نه در ميخــــانه که اين خمار خام است
ميان مســــــــجد و ميخانه راهي است
بجوييد اي عزيزان که اين کدام است؟
برو عــــــــــــــــطار كو
خود ميشناسد
كه سرور كيست سرگردان كدام است
هرگز قصد نداشتم که در گرما گرم مصیبت های فراوانی که کشور و مردم بزرگوار ما دُچار آن شده اند چشمان تیز بین آنان را از آنچه که نخستین فریضه تمامی اهل قلم و اندیشه محسوب می شود ، بسوی مسا ئل فرعی دیگری معطوف سازم ، و در راستای چنین هدف مقدسی نیز مبحث جدا گانه ای که عوامل اساسی و تاریخی بحران وفاجعه برسرزمین مان را از ریشه مورد بررسی قرار می گرفت سر دست داشتم تا اگربتوانم از آنچه که در طی سه دهه زندگی درد آلود مرد م افغانستان که به قول معروف « گاهی در جیل و گاهی در ریل !!» با پوست وگوش خود لمس کرده بودم ، قطره ای و شمه ای از آن را به زبان خاموش مگر" مقدس قلم " بیرون بریزم ، که ناگهان دوستی برایم زنگ زد و مرا متوجه جعل و مسخ یک حقیقت تاریخی ساخت که به عنوان یکی از ملیون ها راه رو راستین و صادق آن گفتمان انسانی و اندیشه های عدالت خواهانه باید در سنگر یک دفاع مظلومانه قرارمی گرفتم ،این بود که رها کردم وهرگونه تجزیه وتحلیل راجع به اوضاع جاری وفا جعه آمیز کشور را به فرصت دیگری موکول ساختم . داستان وحکایت چنین است : آخیرأ در ماه نومبر ۲۰۰۵ کتابی بنام DEVIL,S GAME یا « بازی شیطانی» در۴۰۰ صفحه با نشانی ISBN:0-8050-7652-2 بقلم یکتن از روزنامه نگاران چپ امریکائی آقای ROBERT DREYFUSS که برای احزاب کمونیست دنیا آذوقه ء تبلیغاتی تهیه میکند ازسوی" فروزنده فرزاد " یکی ازفعالین حزب توده ء ایران به فارسی روان و در ۳۴ قسمت عمده ترجمه شده و برای نخستین بار پس از انتشار در سایت رسمی حزب توده ایران به بازار کتاب عرضه گردید . دراین کتاب دید گاه های گونا گونی در مورد عوامل و چگونه گی حادثه یازدهم سپتامبر بیان گردیده است ، از آنجمله در بخش دوم این کتاب مطلبی زیر عنوان « از سید جمال تا مصباح یزدی ، اجداد انگلسی بنیاد گرایان اسلامی ! » انتشار یافته است . به نظر می رسد آنچه را که آقای ROBERT DREYFUSS در« باز ی شیطانی » در باره نقش سید جمال الدین افغان آن مصلح بزرگی به رشته تحریر در آورده است مغائر با حقیقت اظهر من الشمسی است که از سوی محققان و جامعه شناسان نامدار دنیا اعم از چپ گرایان متجدد و دینداران سنتی ای که مباحث مربوط به تاریخ نهضت های صد سال آخیر نیم قاره هند و خاورمیانه را مورد بررسی قرار گرفته اند ، جا لب آنجاست که بخشی از همین کتاب « بازی شیطانی » که روی دیگر توطئه انتشار کتابی بنام « آیات شیطانی » است که از سوی سلمان رشدی نویسنده هندی الا صل انگلیسی نوشته و قبلأ در راستای مسخ حیات پیامبر اسلام (ص) به بازار آمده بود . از سوی برخی از چهره ها و شخصیت های سیاسی بویژه روشنفکری افغا نستان بخاطر اثبات این حقیقت که گویا حادثه ء المناک یازدهم سپتمبر سال ۲۰۰۱ میلادی نیویارک کار بنیاد گرایان مسلمانی است که از اندیشه ها و افکار پیشوایان متحجر مذهبی مانند سید جمال الدین افغانی پیروی می کنند ! . شاید بخاطر اینکه افکار عامه مردم مسلمان افغانستان بویژه روشنفکران دینی و اصلاح طلب این کشور را پس از سه دهه جنگ و خونریزی مورد آزمائیش قرار داده باشند برای نخستین بار قسمتی از بخش دوم کتاب ( بازی شیطانی ) را زیر عنوان « از سید جمال الدین تا مصباح یزدی ، اجداد انگلسی بنیاد گرایان اسلامی » به امضای خانم یا آقای " اوستا فرح " یک چهره نا شناخته میان نویسنده گان افغان بنام « سیمای دیگر سید جما ل الدین افغانی » و با یک مقدمه مختصر از نویسنده آن مطلب ، در تارنمای افغانی " پندار " منتشر گردیده است . نویسنده آن مقدمه مختصرکه وی آنرا « سیمای دیگر سید جمال الدین افغانی » نام گذاری کرده است در یادداشت خود چنین می نویسد :
« دراین روزها، در رسانه های واپس گرایان کهنه اندیش افغانی نوشته های در پیرامون شخصیت و اندیشه های سید جما ل الدین ، پدر معنوی بنیاد گرائی اسلامی به نشر رسید .من به نقد آن نمیپردازم . در جهان آزاد ، هر شهر وند از حق آزادی بیان بر خوردار است . این بنیاد گرایان اند که انسان را بخاطر بر گردان قرآن به زندان میا ندازند و هرکه را خواستند ، تکفیر می کنند و ملحد می خوانند .
من با سیمای دیگر سید جمال الدین آشنا هستم و خواننده نو اندیش را به خوانش نوشته ء ذیل فرا می خوانم . بنیاد گرایان افغانی در سالهای اخیر بیشتر به تشدید خصومت های قومی در بین شهر وندان با هم برادر ما پرداختند و تلاش ورزیدند تا با این وسیله پایگاه اجتماعی خود را در شمال و جنوب کشور مستحکم سازند . اما آنها دیگر به پایان این تراژیدی رسیده اند و اکنون راه دیگر جز تقویت کهنه اندیشی و سنتگرایی ندارند و بار دیگر میکوشند تا از دین به عنوان سلاح و نقاب برای تعمیل اهداف سیاسی خود کار گیرند . خانم یا آقای اوستا فرح پس از این سطور وظیفه نوشتن را تمام دانسته سپس میدان را به آقای فروزنده فرزاد برگرداننده ء کتاب « بازی شیطانی » اثر یک ژورنالیست امریکایی آقای روبرت دریفوز ROBERT DREYFUSS واگذار می کند و بخش دوم کتاب« بازی شیطانی » را بصورت ناقص در تارنمای « پندار » تار نما و نشریه سیاسی ، و اجتماعی به نشر رسانده است . من در حد مجالی که امروز دارم نه تنها بر مبنای جامعه شناسی معرفت و با توجه به شرائط تاریخی و اجتماعی آن روز گار اندیشه های انسان سالارانه سید جمال الدین افغانی آن « آواره ء زنجیر شکن » را مورد ارزیابی قرار خواهم داد بلکه نخستین بخش قسمت دوم کتاب « بازی شیطانی » را نیز غرض معلومات خواننده گان ارجمند و تیز بین خود که اهمیت رعایت اصول و قواعد یک زبان را از لحاظ بکار گیریی مناسب « مبتد أ و خبر » بویژه هنگامی که پای اثبات و تردید یک حقیقت تاریخی و تحقیقاتی در میان باشد درک می کنند نخستین بخش قسمت دوم کتاب « بازی شیطانی » نوشته ء آقای روبرت دریفوز ROBERT DREYFUSS را که توسط آقای فروزنده فرزاد به زبان فارسی برگردانده شده است و سپس با ا ضافه یک مقدمه یادداشت گونه به امضای خانم یا آقای اوستا فرح مغائر با تمامی پژوهش های که از سوی مراکز و شخصیت های معتبرونامدارجهان در باره فلیسوف بزرگ شرق مرحوم علامه سید جما ل الدین افغانی بنیان گذار جنبش اصلاحی و رنسانس اسلامی در کشور های آسیائی و خاور میانه به عمل آمده است بصورت ناقص در « پندار » تارنما و نشریه سیاسی ، و اجتماعی به نشر رسیده تقدیم خواهم کرد .
۱ : مبا نی تیوریک آرمان های مرحوم علامه سید جمال الدین افغانی
مبانی فکری مرحوم علامه سید جمال الدین افغانی را بطور مستقل و در بسترشرائط عمومی جوامع شرقی آن زمان که مضمون اصلی اندیشه های آن مرحوم را تشکیل می دهد توضیح خواهم داد ، از سوی دیګر کاملأ طبیعی به نظر می آید وقتی نویسنده ، پژوهشگر و مؤرخی قصد کند تا مسا ئل تاریخی و سیاسی مربوط به گذشته ء ملتها بویژه در جهان سوم شرقی را توام با نقش نخبه گان و رهبران آن جوامع ، از یک دید گاه بیطرفانه و بی غرضانه مورد ارزیابی قرار دهد ، چنانچه به ظاهر مشاهده می گردد مسأ له ساده نیست .بنا براین نخبه گان ، اید یولوگ ها و فلاسفه آرمان خواه و آرمان گرای مذهبی و یا غیر مذهبی اند که بر اساس اصول و مبانی اعتقادی و سیاسی خودشان را برای رهبری و هدایت یا اداره عمومی جوامع و ملتها آماده می سازند ؛ بدون شک این تیوریسن ها ی آرمانگرای متفکری اند که برای رهبری جامعه استراتیژی های بکر و نوی را با مقتضای شرائط وواقیعت های عینی روزگاری که در خیطه ء رسالت تمدنی و فرهنگی فلاسفه و نخبه گان جوامع بشری می آیند ، مطرح کرده یا هم باز شناسی و احیأ می کنند . زیرا عمومی ترین مفاهیم هر اندیشه و اید یولوژی آنها یی هستند که در ادبیات و جامعه شناسی به عنوان ارزشهای سیاسی نامیده می شوند و کم وبیش به عنوان اهداف استراتیژیک یک دولت ورهبران فکری ملتها بجا آورده می شوند . البته توضیح این مطلب ضروری است که امروز با رشد آگاهی و تعمیق شناخت انسان از پیچیده گی های روح و رفتار انسان ، رشد و گسترش روابط و مناسبات اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی ، مسا ئل روحی ، گرا ئیشات عرفانی ، احساسات و خلاقیت های ادبی و هنری و هزاران مقوله و مسأ له در حیات اجتماعی – سیاسی – اقتصادی – فرهنگی بشر امروز " نسبیت اندیشه ها " که عمومیت یافته و" نسبیت ارزشها " مقبولیت گسترده پیدا کرده وحتی درمقوله " اخلاق" نیز مؤرخان و پژوهشگران روزگارما باید درهر بخش از احتیا ط لازم کار گیرند ، بخصوص زمانی که بخواهند روش زندگی و اسلوب نخبه گان جوامع بشری راشناسائی و مورد نقد قرار دهند ، مؤ رخان و تحلیلگران روزگار ما نباید این امر را از اذهان خویش پوشیده نگا هدارند که در فلسفه و اندیشه های نخبه گان اعم از دینی و غیر دینی ، جایگاه و مؤقیعت انسان باید به مثابه معیار و ملاک حقانیت فلسفه ها و اندیشه ها ی شان در نظر گرفته شود . که بدون تردید میتوان مبانی تیوریک آرمان های فلیسوف و مصلح شهیر شرق مرحوم سید جما ل الدین افغانی را نیز بر همین ملاک باید سنجید . همچنان برای ارزیابی و تحلیل عمیق اندیشه های مرحوم سید جمال الدین افغانی ویا هر متفکر دیگری ضروری است که عصر زیست سید جمال الدین مرحوم یا به عبارتی « جامعه شناسی معرفت » اوست که مؤرخان پاک اندیش این زمان و تمامی عصر های آینده را در راه جستجوی افکار آن بزرگ مرد رهنمائی خواهند کرد .همچنان به باور من ، جرقه ها وتپش های نبض زمان وروح تاریخ بشر نیز در تحلیل های محققان ، نویسنده گان و مؤرخان حقیقت بین این روزگار با غور شنیده شوند که انسان آن عصر و هر زمان دیگر از لحاظ جامعه شناسی تاریخی در کدامین مرحله ای از تکامل اجتماعی قرار دارد ؟ تا مبادا خدشه ای و شبهه ای نسبت به روش و اسلوب پژوهشی مؤرخان این روزگار بوجود بیاید که شاید مسا ئل تاریخی و مناسبات اجتماعی مربوط به ملت ها و جوامع بحران زده نیز به فورمول های جامعه شناسی این عصر مورد بررسی قرار گرفته با شند ! شاید خالی از اهمیت نباشد یا دآوری کنیم که یکی از رجال لذا در آغاز بیان مبانی تیوریک آن بزرگمرد به بررسی ویژه گی های فکری ، سیاسی ، اقتصادی و نیزمنشی وخصلتی علامه مرحوم می پردازیم.
الف : جامعه شناسی و روان شناسی شناخت محض!
از میان دید گاه های گونا گونی که در مورد انسان وجود دارد یکی از آنها نگرش ایده آلیستی است که از چند دهه آخیر در افغانستان رواج پیدا کرده است بر اساس این نگرش انسان را همان اندیشه می داند ( ای انسان تو همان اندیشه ای ) این دیدگاه به" شناخت محض " معتقد است و انسان را به تعقل و خرد اش تقلیل می دهد . خرد و عقل یک وجه مهم و اساسی وجود انسان و یکی از جنبه های مهم حرکت تاریخ است . عقل و خرد و جهی است که انسان به شکل نیرومند به آن سو جهت می گیرد مرحوم سید جما ل الدین افغانی وقتی در باره " انسان " صحبت می کند در واقع نخستین شالوده های قرأ تی از اسلام را پی ریزی می کند به باور مرحوم سید جمال الدین افغانی « انسان ها را از دیر زمان به سبب ادیان ، سه اعتقاد و سه خصلت حاصل شده است ، که هریکی از این خصلت ها رکنی است از ارکان برای قوام ملت ها و پایداری هئیت اجتماعیه ....نخستین آن عقا ید ثلاثه اعتقاد است بر اینکه انسان فرشته ای است زمینی ، و او ست اشرف مخلوقات . ..» به باور علامه مرحوم ،همین سه خصلتی اند که موجب پدید آمدن سه باور عمیق در وجود انسان می گردد . و به عقیده وی ،«این سه باور و اعتقاد چیزی جز « حیأ ، امانت ، وصداقت » چیزی دیگری نیست ، زیرا " حیأ " صفتی است که آدمی را از دست زدن به کار ها و اعمالی که در خور سر زنش و نکوهش باشد باز میدارد و « این صفت ملازم شرف است و انفکاک یکی از دیگر نه شاید . و شرف نفس مدار نظام سلسلًّهء معا ملات است و اساس درستی در ستی پیمانها و استحکام تعهد ها و قول ها . واین شیمه عین شیمهء نخوت وغیرت است که به سبب اختلاف حیثیات ُ، به دو اسم نامیده شده است ."امانت" ، روح و جان معاملات و مبادله ء اعمال است و نیز صفتی است که در هر نظام سیاسی « چه جمهوریه باشد و چه حکومت مشروطه و چه حکومت مطلقه » فعالیت چهار گروه اصلی دستگاه حاکم ، یعنی سپاهیان و قانو نگذاران وگرد آورندگان مالیات و متصدیان صرف عوائد خزینهء عموم ،
موقوف بر آن است تا فساد در اساس حکومت راه نیا بد . و سر انجام " صداقت " یا راستی صفتی است که از برکت آن هر فرد انسانی می تواند در کوشش برای بر آوردن نیاز های خویش و جبران نا توانی ها و کمبودی های خویش به رهنمائی و یاری دیگران اعتماد کند . بدون صداقت ،این رهنما ئی و یاری سودی نخواهد داشت زیرا « کذب ، فریب را بعید و بعید را قریب وانموده ، نافع را به صورت مضر و مضر را به صورت نافع جلوه خواهد داد . » ازآنچه که در بالا به مثابه مبادی و اصول زندگی مرحوم علامه سید جما ل الدین افغانی بیان گردید به نظر می رسد بخش مهمی از دو دائره جهان شناسی و شناخت دینی راستین علامه سید جمال الدین افغانی و همچنان شناخت کسانی باشد که " علم گرای راستین " هستند . زیرا آن سید بزرگ هیچگاه قصد نداشت تا به تفسیر خشک علمی ازدین بسنده کند و یا هم با تمسک به روش های متحجرانه و شبه علمی ضرباتی بر حقیقت دین وارد آورد .! چنانچه همه میدانند دکتورین سیاسی و عملی زندگی آن دانشمند فرهیخته بر سه اصل زرینی مبارزه با ( استعمار ، استبداد و خرافات ) استواربود که همین اصول به مشهور ترین شعار های اکثر نهضت ها و جنبش های آزادی خواهانه در جوامع اسلامی بویژه در شبه قاره هند و خاور میانه مبدل گشتند . اما مهمترین و درعین حال تأ ثیر گذار ترین کاری که سید جمال الدین افغانی درراستای تلاشهای علمی واکادمیک خود به انجام رساند ،همانا نوشتن رسا له ء « نیچیریه یا رد علی الدهریین » بوده است که پاسخ بسیاری مجهولات فلسفی آن زمان را با ارائیه دلائیل انکار ناپذیر و منطق رسای توحیدی بیان داشته اند . شاید به همین دلیل است که با وجود شعار های روشن وصریحی که شب وروز از زبان رسای سید جمال الدین افغانی شنیده می شد و علل پسمانی ملت های مسلمان را وجود استعمار بیگانه و رژیم های حاکم استبدادی که با استفاده از پدیده " جهل " مردم ، ملتهای شرقی واسلامی را می رنجا نند و به کمک همد یگر غارت می کنند ، می دانستند ، هنوز هم برخی ازبازمانده گان « واپس گرا و کهنه اندیش ! » همان نسل اول ماتریالیستی و مادیگری ، چون نویسنده و ژورنالیست امریکائی آقای روبرت دریفوز ROBERT DREYFUSS نویسنده اثر « بازی شیطانی » و هواداران منطقوی آنها که در بازار مکاره امروزی دنیای سرمایه داری بساط فریب و فساد را هموار کرده اند ، شخصیت والای آن بزرگمرد را نخستین عامل کینه ها و نفرت ها و انجام جنایات و قتل های می شمارند که چندین دهه پس از زندگی وی در شرائط دیگر تاریخی و در بستر جداگانه جغرافیاوی به انجام رسیده اند .و اضیح است که شرائط عینی و داخلی روزگار آن سید بزرگ ، با بافت عمومی دوران جدیدی که ما در آن به سر می بریم کاملأ در تفاؤت است و امر مسلم نیزچنین است که در تصویراینگونه شرائط متضاد اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی هر گز به قضاوت منصفانه دست نخواهیم یافت . زیرا نزدیک به یقین شبهه ای وجود دارد که محققین و پژوهشگران بزرگترین مراکز و مجامع دنیا درزمینه ا نتقال و انتصاب علت ها و معلول ها ی حوادث تاریخی و اجتماعی دچار توهم شوند و اکثر عوامل حوادث و وقائعی را که در گذشته بویژه در قرن نوزدهم و اوآخیر قرن بیستم به ؤقوع پیوسته است به مقیاس فورمول بندی های وقائع و حوادثی که در زمان کنونی و عصر حاضرؤقوع میابند ، محاسبه نمایند .اصولأ نیز هر محقق و نویسنده ای که علاقه مند به تحلیل و بررسی اوضاع گذشته کشور ها و ملت ها باشد باید خلاقیت اجتماعی و سیاسی ملت ها را آنگاهی که مورخ و تحلیل گر زمان معاصر و یا هر دوران دیگری از آن صحبت بعمل می آورندبا فرامتر های ، « هوش و خرد » خود شرائط زمان گذشته جوامع انسانی راارزیابی کند ، چنین مورخین و کارشناسان باید به کمک آنتن های نیرومند آگاهی وعقلانیت به عموم جهانیان اعلام کنند و نشان دهند که آنها در کجای تاریخ و زندگی استاده اند وباید با زبان فریاد های تمامی نسل ها بگویند ، حیواناتی نیستند که به ضرب چوب دستی بسوی راهی که شاید خود نخواهند بروند ؟!مورخ روزگار ما باید نسل معاصر را نسبت به همه آنچه که ازگذشته حیات ملت ها به ما رسیده اند با شک و تردید عادت دهند . بدیهی است که منظورم از ا یجاد این « تردید » واقیعت های اساسی زندگی یک ملت نیست که از نسل به نسل و از سینه به سینه به مثابه زیر بنا های معنوی یک تمدن به میراث مانده اند ، بلکه هجوم بی رحمانه اتهامات و وجود غریزه های قدرت خواهی ، تشدید خصومت ها وتعصبات قومی اند که بصورت مصنوعی در مسیر نهضت های استقلال طلبانه ملت های عقب نگاهداشته شده برپیشانی بزرگترین شخصیت ها ی حوزه فکر واندیشه حک زده میشوند . شگفت انگیز است مردی را پایه گذار و تیوری پرداز جنایت و تعصب و کینه ها می شمارند که خود در راه مبارزه برای تحقق عدالت انسانی در سرتا سراین جهان ستمگر جان داد ، شخصیتی را بر تاریک اندیشی متهم میسازد که خود قربانی بزرگ ترین نوعی ازسیاه دلی سلاطین مستبد ودست نشانده کشور های منطقه گردید .
مردی که خود حین بازگشت به افغانستان مؤطن اصلی اش وضعیت آسف بار آن روز گار را چنین بیان می کند « طائفه انگریزیه ، اروسم می خوانند و فرقه اسلامیه ، مجوسم می دانند . سنی ، رافضی و شیعه ء ناصبی ، بعضی از اخیار چهار یار و هابیم گمان کرده اند و بر خی از ابرار امامیه ، بابی ام پنداشته اند و الهیان ، دهری و متقیان ، فاسق و از تقوی بری . عالمان ، جا هل نادان و مومنان ، فاجر بی ایمان انگاشته اند . نه کافرم به خود می خواند و نه مسلم از خود میداند . از مسجد مطرود و از دیر مردود . حیران شده ام که به کدام آویزم و با کدام به مجادله بر خیزم . از رد یکی اثبات دیگری لازم و از اثبات احدی اعتقاد اخیار بر آن جازم ، نه راه فرار که از دست این طا ئفه گریزم و نه جای قرار که با این فرقه ستیزم . در شهر کابل ، در بالاحصار ، دست بسته و پای شکسته ، نشسته تا از پرده ای غیب چه بر آید و از گردش فلک دون پرور ، چه زاید . فی یوم الجمعه فی ۱۳ شهر رجب ۱۲۸۵ » آری ! آقای روبرت دریفوز ROBERT DREYFUSS نویسنده رساله ای « بازی شیطانی » و مترجم فارسی آن آقای « فروزنده فرزاد » که با دشمنی با اسلام و انسانیت دست درازی دارند ، و سر انجام خانم یا آقای "اوستا فرخ " که ظاهرأ در نوشته های خود با ارائیه فقط « تذکره » افغانی بر هویت افغانی بودن خود می بالد و به مثابه کسی که گویا هیچ دانشمندی و هیچ مورخی به نکات مهم و حساسی که وی زیر نام « سیمای دیگر سید جما ل الدین افغانی » مرقوم ساخته است پی نبرده اند وبا عجاله بی نظیری قسمت دوم رسا له « بازی شیطانی » را بصورت ناقص غرض آگاهی !! نسل معاصر زیر همان عنوان یعنی « سید جمال الدین و مصباح یزدی اجداد انگلیسی بنیادگرایان » دریکی از تارنمایی های افغانی « پندار » انتشار داده است . تا نشان دهد که ها ی مردم دنیا ! این سید جمال الدین افغانی که امروز برخی از « واپسگرایان کهنه اندیش افغانی !!» وی را پایه گذار روشنفکری دینی یا به قول اوستا فرخ پدر معنوی همین بنیاد گرائی اسلامی میدا نند که گویا " در سال های آخیر بیشتر به تشدید خصومت های قومی در بین شهر وندان با هم برادر ما پرداختند و تلاش ورزیدند تا به این وسیله پایگاه اجتماعی خود را در شمال و جنوب کشور مستحکم سازند .!!" « من به سیمای دیگر سید جمال الدین افغانی ، آشنا هستم و خواننده نواندیش را به خوانش نوشته ذیل فرا می خوانم ...» آنگاه توجه خواننده را به قسمتی از بخش د وم رساله « بازی شیطانی » نو شته یک نویسنده امریکائی آقای روبرت دریفوز ROBERT DREYFUSS و ترجمهء آقای فروزنده فرزاد معطوف میدارد . اما آنچه که در این میان برای من موجب تعجب و تأ سف شد این است که چگونه یک حرکت سیاسی به ظاهر بزرگ وتاریخی مانند حزب توده ایران که در روزگاری نه چندان دور ، در امر پرورش کادرهای جوان حزب دموکراتیک خلق افغانستان ،به حمایت و پشتیبانی بزرگترین ابر قدرت جهان ( اتحاد جماهیر شوروی سابق ) شتافته بود ، تا مرز اتکاء براینگونه اسناد و مدارک مجعول و مجهول که نه تنها در مورد دیگر کشور ها و جوامع انسانی ، بلکه اکثریت این مدارک و اسناد مربوط به کشوری ارائیه شده است که حزب توده ء ایران به عنوان قدیمی ترین حرکت سیاسی دارای اندیشه های مارکسیستی ، لنینستی سنگ مبارزه و دفاع از آنرا میراث خونین خود محسوب می کنند ! اکنون سوال اینجاست که آیا به راستی هم نخبه گان فقید آن حزب چون آقایان دکتور تقی آرانی ، سلیمان میرزا اسکندری ، بزرگ علوی ، احسا ن طبری ، دکتر نورالدین کیانوری خلیل ملکی ، فریدون کشاورزو دیگر اعضای گروه ۵۳ نفره بنیا نگذارحزب توده ایران را که به عنوان نخستین حزب سوسیال دموکرات ایران با الهام از حزب بلشویک روسیه تزاری و خیزش های مشروطه خواهی در جامعه ایرانی تأ سیس نمودند از تحلیل تاریخی اوضاع ایران چنان عاجز بوده اند که ناگزیر شوند باید بخاطرآموزش های تاریخ جامعه ایران اسناد و مدارک مجهول و مجعول نویسنده ء امریکایی الاصل آقای روبرت دریفوز ROBERT DREYFUSS را به مثابه منابع قابل اعتباری مورد استفاده قرار دهند ؟ ! شاید بتوان ادعا کرد که هواد ا ران قریب به اکثریتی از نهضت های ملی و آزادی بخش اعم از نهضت های دینی و غیر دینی در کشور ایران به شمول حزب توده ، چریکهای فدایان خلق ، جبهه ملی ایران و همچنان در تاریخ معاصر نهضت آزادی ایران برهبری مرحوم مهندس مهدی بازرگان که برای ساختار یک ایران دموکراتیک و آزاد مبارزه می کردند ، " نهضت ملی نفت در ایران" را که از سینه ء خونین جنبش مشروطه خواهی در آن کشور بر خاسته است و به روایت اسناد و مدارک معتبر و بیطرفی نه میتوان از نقش برازنده ء مرحوم سید جمال الدین افغانی در احیای نهضت مشروطه خواهی به هیچ وجه چشم پوشی نمود افکار و اندیشه های انسان سالار آن بزرگمرد را با باز مانده گان نسل حجر همچون« مصباح یزدی » این فارغ "مدرسه حقانیه " قم و یکی از سلاله ء "انجمن حجتیه "یکسان نه میدانند !اکنون بد نیست که مکثی هم بر افکارواندیشه های" انجمن حجتیه "که اکثریت آنها ازشاگردان و فارغ التحصیلان " مدرسه حقانیه قم " محسوب می شوند داشته باشیم. تا باشد ازدرد این امانت و کوله باری از مظلومیت که در راه دفاع از اندیشه های مقدس و رهائی بخش مرحوم علامه سید جمال الدین افغانی بر شانه های من و تمامی راهیان صاف اندیش آن بزرگمرد سنگینی می کند ، کاسته شود .
باز شناسی فکری انجمن حجتیه یا « نگهبانان سنت» درایران !
در نخستین سال های دهه ۱۳۳۰هجری شمسی تاریخ ایران یک روحانی عمامه به سر بنام « شیخ محمود ذاکر زاده تولائی معروف به حلبی » اولین بنیاد انجمن حجتیه مهدویه خیریه را با عضویت چهار تن دیګر هریک سید رضأ آل رسول ، سید محمد حسین عصار ، سید حسین سجادی ، و غلام حسین حاج محمد تقی تاجر گذاشت که در سالهای آخیر سید حسین افتخار زاده به سمت قا ئم مقامی انجمن حجتیه برگزیده شد . شیخ محمود تولائی که به " حاج آقا حلبی " شهرت داشت در سیزد هم جمادی الاول ۱۳۱۸ قمری مطابق با ۱۲۸۰ هجری شمسی در شهر مقدس مشهد به دنیا آمد و از آوان نو جوانی از نزد علمای بزرگ آنزمان که در حوزه ها و مراکز مذهبی مانند مشهد و قم در ایران مشغول تدریس علوم دینی بودند علوم ، فقه ، اصول و عقائد را آموخت . اصلیترین مشخصه انجمن حجتیه اعتقاد بر « جدائی دین از سیاست » و مبارزه ایدیولوژیک با بهایت بوده است . در ماده دوم از اساسنامه حجتیه آمده است که « انجمن به هیچو جه در امور سیاسی مداخله نخواهد داشت و نیز مسؤلیت هرنوع دخالتی را که در زمینه های سیاسی از طرف افراد منتسب به انجمن صورت گیرد ، بر عهده نخواهد گرفت .» مقصود سران انجمن حجتیه از این « تزاستعماری » تنها عدم مخالفت با رژیم شاه بوده که آزادی خواهان و اصلاح طلبان دینی و غیر دینی با الهام از جنبش مشروطه خواهی ایران به خاطر دیگرگونی نظام سلطنتی مبارزه می نمودند . بنابر این همان گونه که انجمن حجتیه باور دارد ، برای به سرعت در آوردن « پروژه ء ظهورامام زمان !!» ازدیاد " فساد و جنایت درزمین" امرضروری است !!بدون تردید این اقدامات زمینههای اجتماعی و رفع موانع، تحقق ایده " ظهور امام زمان " را نوید خواهد داد.! و روی همین دلیل نیز نباید در امر اصلاح جامعه گام برداشت !! لذا به احتمال قوی تیوریی
" جدائی دین از سیاست " مربوط به این انجمن نیز برخلاف سائر تیوری ها و تزس های
« سیکولار » در دنیا که بخاطر « زدودن مذهب » ازحیات انسانی عملأ وجود دارند دارای تفاؤ ت اساسی میباشد .زیرا تیوریی که به مثابه دکتورین اصلی « انجمن حجتیه ایران » شناخته میشود بر اصول به ظاهر" مذهبی " و اسلامی استوار است که در حقیقت روی دیگر سکه ای ازهمان
" سیکولاریزم " نامیده می شود که بنام "ماتریالیزم" و « خرد گرائی !! » تلاش میکنند تا پدیده ای بنام « دین » را نیزبه مثابه یک نهاد « قرون ؤسطی ای!! » از تاریخ بشرحذف کنند .؛ شگفت انگیز است که برخی از زمامداران جمهوری اسلامی ایران که همانا آخرین بازمانده گان نسل اول
« انجمن حجتیه» به حساب می آیند همین اکنون و در روزگاری که بشر در آستانه ای قرن بیست و یکم قرار دارد عملأ در امر تیو ریزه ساختن « خرافات و موهو مات » و مختص ساختن ملیارد ها دالر از بودجه بیت المال مردم ایران برای اعمار و تأ سیس یک پروژه بزرگ مگر موهوم ساختمانی بنام «تأ سیسات چاه جمکران»(۱) مشغول فعالیت اند !! البته توضیح این مطلب ضروری است که امروز با رشد آگاهی و تعمیق معرفت انسان به پیچیده گی های روح و کائنات ، رشد وگسترش منا سبات اجتماعی ، مسا ئل روحی ، گرائیشات عرفانی ، و نفوذ و پرده برداری از مکنونات و تسخیر گام به گام هستی از سوی انسان این " خلیفه خدا در زمین " نه میتوان حتی ارزش های دینی و باور های اعتقادی مان را به مانند گذشته از کانال های تارو تاریک خرافات و موهومات وارد جوامع انسانی سازند .؛ هیچکسی نه میتواند از این واقیعت بزرگ تاریخی و اعتقادی انکار کند که علامه سید جمال الدین افغانی باور داشت ، « استعمار غربی در شرق روشهای شگفتی برای سرکوب روحیه میهن پرستی به کار می برد ند ، استعمار گران از تربیت ملی جلوگیری میکنند و فرهنگ شرقی را نابود می سازند » به اعتقاد و باور سید جما ل الدین افغانی « مذهب حقیقی و توحیدی » تجلی دهنده ،کرامت وشرف انسانی است که برتری ذاتی و فطری وی را بر دیگر مخلو قات نشاندهی می کند . سید جمال الدین افغانی به نقش بی نهایت انسان و هویت اش توجه دارد وی حتی انسان را به عنوان یک " علت " در مسیر زمان و جامعه ، یعنی سازنده بزرگ تاریخ و خویشتن خود می شمارد . لذا به رویت همین دیدگاه نسبت به انسان بصورت روشن و واضیح عموم بشریت را آگاه میسازد که «هرگز وحدت جامعه بشری ممکن نیست مگر با داشتن تمامی فرایند های هویت تاریخی یک ملت که در مسیر حیات اقوام و ملت ها به آن نا ئل می آیند . همچنان علامه سید جمال الدین افغانی استبداد داخلی را عامل دیگر عقب مانده گی تاریخی ملل و کشور های شرقی می شمارد که هرگاه با دلائل فراوان اجتماعی و سیاسی ملت ها ی جهان منجمله کشور های اسلامی وشرقی نتوانند استعمار گران و اشغال گران خارجی را از خاکهای خویش بیرون رانند ، استعمارگران خارجی با تمامی قدرت و نیروی از مشروعیت بخشی تلاش می ورزند تا منافع وهد ف های استعماری خویش را با گماشتن شبه حاکمان " هیچ کاره ای ، همه کاره " در قلمرو سرزمین های اشغالی خویش بدست آرند ؛ همچنان مرحوم سید جما ل الدین افغانی نقش آگاهی ، معرفت ودانش را ستین و حقیقی را یکسان با دوعوا مل دیگر « استعمار و استبداد » که به مثابه عوامل بازدارنده ء پیشرفت اقوام و ملت ها و با لاخیره امت و تاریخ دانسته می شوند مورد توجه عمیق قرار می دهند . مبارزه با« خرافات و جهل» یکی دیگر از دکتورین ها و اصول زندگی مبارزاتی خود قرار داده بود که این سه عوامل در ارتباط با هم ، سبب تضعیف ملت های شرقی شده اند .لذا مسلم است که در تیوری ها و فلسفه سیاسی زندگی مرحوم علامه سید جما ل الدین افغانی از محدودیت و چرائی « استعمار ، استبداد و خرافات » بحث می شود ، شاید برای آنعده از نیروهای انحصار طلب و متحجر که کسب علوم و مبارزه با استبداد و استعمار و زدودن خرافات از دامن جوامع انسانی با لاخص کشور های شرقی و اسلامی همچنان مبارزه با جهل و خرافات این رسوبات طبیعی حاکمیت های ستمگر در کشور های اسلامی را میراث بلا منازعه نیا کان شان می شمارند جالب بوده باشد که امروز همین تیوری های که از عمق « فطرت » ملت ها الهام می گیرند ، چگونه از سوی دانشمندان و نخبه گان حرکت های چپ و مارکسیست در تاریخ ملت ها به مثابه تیوری های الهام بخش به جریان ها و حرکت های ملی و آزادی بخش منطقه بویژه درتاریخ پر آشوب جامعه ایران تلقی می گردد ، چنانچه مرحوم احسان « طبری» یکی از پایه گذاران وتیوری پردازان نامدار حزب توده ایران در یکی از مقالات اش که در شماره ۱۲ ُ- دسامبر ۱۹۸۲ مجله ء صلح و سوسیالیزم چاپ پراگ پایتخت چکوسلواکیا که به قول ناشران آن مجله برای همه احزاب و نیروهای سوسیالیست ، مترقی و صلح دوست جهان منتشر می گردید به نقش نیروهای مذهبی در تحولات ایران اینگونه اشاره می کند : « ...برای پاسخ به این پرسش که چرا در ایران تلاش در جهت ایجاد تحولات اجتماعی در پایان دهه هفتاد قرن بیستم شکل مذهبی و بویژه " اسلامی " به خود گرفت – آنچه که در ایران از آن به عنوان " اسلام انقلابی " یاد می شود و اینکه چرا مذهب در این تحولات اجتماعی و حرکت ضد امپر یالیستی در کشور ما یک چنین نقش قابل توجهی ایفأ کرده ، بایستی در باره ویژه گی های عصر ما وبه امکان بوجود آمده در این عصر در مبارزات رهائی بخش ضد امپر یالیستی تحقیق شود . در عصر ما ، ایده آل های اجتماعی که در گذشته به اشکال مختلف و در آموزشهای مذهبی اسلامی پذیرفته شده و جا باز کرده اند ، چهار چوبهای جدیدی بخود گرفته و به یک نیروی اید ئو لوژیک مؤثر برای مبارزه با ستمگران داخلی و خارجی ، برای احیای حقوق ملی و برای دستیا بی به صلح ، استقلال ، آزادی و رهائی از بهره کشی تبدیل شده اند . امپریالیزم و ارتجاع می کوشند جنبش های مترقی و انقلابی را ، بخصوص آنهای را که تحت شعار های اسلامی بوقوع می پیوندند ، زیر ضربه برده ، متلاشی کرده و ازبین ببرند و یا آنها را از محتوی تهی کرده و در جهت تقابل با کمونیزم و ترقی اجتماعی هدایت نمایند . برای رسیدن به این اهداف ، آنها بخصوص از سازمانها و جریان های مذهبی که توسط روحانیون مرتجع کنترل می شوند ، استفاده می کنند . ما شاهدیم که طی سال های متمادی ، حاکمان کشور های مختلف اسلامی ، مذهب را وسیله ای برای تقویت مؤقیعت خود ، ستمگران داخلی و غارتگران خارجی تبدیل کرده اند .مخالفین ضد انقلابی و مخالفین دیگر گونی های دموکراتیک ، چهره واقعی خود را پشت نقاب جهاد مقدس در راه اسلام پنهان می کنند . به نظر می رسد که روی این نکته مهم باید تأ کید نمود ، که مذهب در بعضی کشور ها ایدیو لوژی نبرد طبقاتی را تشکیل می دهد و در مواردی به عنوان جهان بینی نیروهای انقلابی عمل میکند و یا جزئ از آن می باشد . به سختی میتوان منکر شد که اسلام در بوجود آمدن جنبش های ملیونی مؤ منین برای رهائی از اختناق و سلطه خارجی سهم نداشته است . سازمان دهی که مذهب گاهی در جنبش های انقلابی در گذشته ها ی دور تاریخ ایفأ کرده ، با یک جهت یابی جدید تحت شرائط کنونی بروز می کند ...........از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تا انقلاب بهمن ۱۳۵۷ بیش از یک ربع قرن قرن سپری شد مردم ایران تجربیات شکست جنبش ملی شدن صنعت نفت و درسهای که از آن گرفته بودند را در انقلاب ۵۷ به خدمت گرفتند از جمله اینکه نیروهای شرکت کننده در مبارزه برای ملی کردن صنعت نفت موفق به ایجاد یک اتحاد وسیع بین نیروهای جنبش نه شدند و علت شکست جنبش نیز در واقع در همین تفرقه بود ....شکل مذهبی انقلاب ایران خواست ها وویژه گی و همچنین محتوای اجتماعی و سیاسی آنرا تحت الشعاع قرار میدهد .این ویژه گی انقلاب ، البته باعث بروز تزلزل ها ، عقب نشینی ها و گاه بی محتوای های آشکار نیز می شود . اتفاقأ به دلیل همین ویژه گی هاست که باید وقائع این انقلاب بصورت اصولی تجزیه و تحلیل شود . در آمیخته گیها و ارتباط های پیچیده و قائع و شناخت اصولی و مهم ، برای جلوگیری از سردرگرمی و ابهام اجتناب نا پذیر است . توجه باید داشت که در این سال ها ، نبرد طبقاتی سنگینی در جنبش انقلابی ایران بوقوع پیوسته است »
اکنون پارادکسی که میان اندشه های نخستین بنیانگذاران حزب توده ایران مبنی براعتراف بر سهم فوق العاده و بینظیر نیروهای مسلمان و انقلابی در ایران که همانا از نیروهای متشکل از روشنفکران آزاده و اصلاح طلب روشن اندیش مسلمان بوجود آمده بودند و ریشه های آنها به افکار واندیشه های مصلح بزرگ و احیا گر اسلام علامه سید جمال الدین افغانی میرسید و کتاب « بازی شیطانی » که توسط یک نویسنده امریکائی برشته تحریر درآمده است کاملأ روشن وواضیح است . البته تمسک نسل کنونی حزب توده ایران مبنی بر افراطی ترین مواضع نسبت به اسلام و مسلمانان بر یک اثری همچون « بازی شیطانی »که در شرائط کاملأ دیگری و پس از ؤقوع حادثه یازدهم سپتمبر برشته تحریر درآمده است بر همان « اسلام تاریخی » است که نه تنها دانشمندان متعهد و راستین جهان اسلام آن قرائت از قرآن و اسلام را مغائر با اصول و مبادی اساسی اسلام می شمارند بلکه باور و تمسک بر این گونه برداشت ها ی« شبه اسلامی» از قرآن و اسلام را از تولیدات نظام جهانی سرمایه داری میدانند که ازطریق احزاب وسازمان های به ظاهراسلامی« تمامیت خواه» و
« ضد کرامت انسانی » و«توجیه کننده گان شرعی» سلطه حاکمان دست نشانده استعمارتحقق میا بند. بدون هرگونه تردید عاملین اصلی حوادث یازدهم سپتمبر و انهدام برج های دوقلو ی نیویارک و هزاران حادثه ای دیگری از کشتار و ترور که در اکناف عالم بنام « جهاد فی سبیل الله !» انجام میشود و با اجرای عملیات انتحاری که یک پدیده زشت در تاریخ اسلام است بازمانده گان ووارثان قرائت آمیخته با خون وخشونت از دین مبین ا سلام اند که بنام گروه های از قبیل « القاعده و جهاد اسلامی و جیش محمد و دهها هوادار و همکار دیگر آنها روز از کودکان بی گناهی را سر می برند و زنان را به اسارت می آورند . !! اما اینکه چرا وبه چه دلیل آن بزرگمرد احیا گر اندیشه های ناب اسلامی چنانچه خود مرحوم سید جمال الدین افغانی نیز از آن شکا یت می نمود و در یکی از نامه هایش نیز که قبلأ به آن اشاره گردید از آن اینگونه یادآوری نموده است : « طائفه انگریزیه ، اروسم می خوانند و فرقه اسلامیه ، مجوسم می دانند . سنی ، رافضی و شیعه ء ناصبی ، بعضی از اخیار چهار یار و هابیم گمان کرده اند و بر خی از ابرار امامیه ، بابی ام پنداشته اند و الهیان ، دهری و متقیان ، فاسق و از تقوی بری . عالمان ، جا هل نادان و مومنان ، فاجر بی ایمان انگاشته اند . نه کافرم به خود می خواند و نه مسلم از خود میداند . از مسجد مطرود و از دیر مردود . حیران شده ام که به کدام آویزم و با کدام به مجادله بر خیزم . از رد یکی اثبات دیگری لازم و از اثبات احدی اعتقاد اخیار بر آن جازم ، نه راه فرار که از دست این طا ئفه گریزم و نه جای قرار که با این فرقه ستیزم . در شهر کابل ، در بالاحصار ، دست بسته و پای شکسته ، نشسته تا از پرده ای غیب چه بر آید و از گردش فلک دون پرور ، چه زاید . فی یوم الجمعه فی ۱۳ شهر رجب ۱۲۸۵ » بصورت واضیح وروشن دیده می شود که چگونه ازبهترین و بزرگترین چهره هاو شخصیت های پایه گذار نهضت بزرگ اصلاح طلبی دینی در سرزمین های اسلامی و در اوج اسلام به ذ شت ترین و نفرت انگیز ترین اتهامات متهم می شدند ، بدون شک علت اصلی آن که در مسیر تمامی تاریخ بشری بویژه کشور های اسلامی به خوبی به مشاهده می رسد ، همانا عقب مانده گی عمومی مردم و جامعه ، نبود پایه های « اجتهاد دینامیک و پویا در جوامع اسلامی » که مسأ له باب اجتهاد در اسلام یعنی تحقیقات آزادانه در مسا ئل دینی و استنباطات نوین دینی و انطباق مذهب با زمان وتحولات تاریخ ، یکی از مسا ئل عمده ای است که زمینه های عقب مانده گی جهان اسلام را فراهم آورده است ، سلطه ء ظالمانه استعمار جهانی و نظام ثروت اندوزانه سرمایه داری ، استبداد حاکمیت های شبه مذهبی در جهان اسلام ، و اصولأ نگرش ناقص در زمینه ء هستی و کائنات و ترو یج این اندیشه که « انسان » نه به مثا به « خلیفه خدا » و تغییر دهنده سرنوشت خود بلکه اسیر دائمی تاریخ است و خداوند (ج) انسان ها را با طبقات و تفاؤت های فراوان اذلی خلق کرده اند .!! در چنین شرائط فرهنگی و اجتماعی تاریخی بوده که مردی با ندای ملکوتی عدالت ، و تفسیر انسانی و توحیدی از « جهاد » نه با شمشیر بلکه مجهز با « تعقل و اجتهاد » برخلاف حکیمان دیگر ، بر خلاف نوابغ و اندیشمندان دیگر که اگر نابغه اند مرد کار نیستند و اگر مردان کار اند ، مرد ان اندیشه وفهم نیستند ، و اگر هر دو هستند ، مرد « اجتهاد » نیستند و اگر هر سه هستند مردان پارسائی و پاکدامنی نیستند و اگر هر چهار هستند مردان عشق ، احساس و لطافت روح نیستند و اگر همه هستند خدا را نه می شناسند و خود را در « ایمان » شان گم نه می کنند و تنها موحد اند که شعار می دهند خدا یکی است و« دو تا » نیست !! ٍٍٍ در اینگونه اوضاع و احوال است که مردی با تحلیل نوین از« دین » و معتقد به « اجتهاد پویا » از اسلام وارد تاریخ شد ، به روایت قریب به اتفاق محققان و « نخبه شناسان » دنیا که در باره اندیشه ها و افکار بلند علامه سید جمال الدین پژوهش های به انجام رسانده اند وی دارای افکارو اندیشه ای اسلامی بود که با اعتقاد بر « اجتهاد پویا » جوامع و کشور های اسلامی را در مأ ورای مرز های قومی ، مذهبی و نژادی حتی جغرافیاوی به سوی اسلام اصیل و با قرائت انسان سالار فرا می خواندند ، هرچند وی از لحاظ مذهبی در یک خانواده ای تولد یافته بود که از سلاله ای « سنت و جماعت » به حساب می آمد .، به قول « جواهر لعل نهرو » یکی از نامدار ترین چهره های نهضت آزادی خواهی هند ،« بزرگترین اصلاح طلب قرن نوزدهم درمصر سید جما ل الدین افغانی بود که یک پیشوای مذهبی بود و می خواست اسلام را از راه آشتی و سازش با مقتضیات دنیای جدید به صورت تازه در آورد . سید جما ل الدین می گفت که تمام ترقیات را میتوان با اسلام آشتی داد و درست کرد . کوشش او برای احیای اسلام و صورت تازه بخشیدن به آن به کوشش های که در هند برای احیای آئین هندو به عمل آمد شبا هت داشت ، اساس این کوشش ها برای آن است که به تعلیمات کهنه و قدیمی باز گردند و برای آیات و دستورات قدیمی معانی و مفاهیم تازه ای بیا بند و آنها را به شکل تازه ای تفسیر کنند . به باور آقای نهرو روش علم و دانش جدید یک نوع دنباله یا یکنوع تفسیر و توجیه تازه ای از علوم مذهبی قدیمی است . بدیهی است که این روش با روش علمی ای که بدون اعتنأ به چنین چنین پیوند های قبلی ، جسورانه به پیش میرود ، تفاؤت بسیار دارد . لهذا نفوذ سید جمال الدین افغانی بسیار زیاد بود و نه فقط در مصر بلکه در تمام کشور های عربی و اسلامی اثر بجای می گذاشت . » به نظر سید جما ل الدین افغانی یک از راه های مؤثر مبارزه با پدیده ء غرب زدگی شنا ختن واقعی و راستین غرب است . زیرا بسیاری از نخبه گان در جوامع شرقی بویژه افغانستان که تظاهر به فرنگی مآ بی می کنند و شیفته و شیدای تمدن غرب اند ، جوامع غربی و فرهنگ آنرا بخوبی نه می شناسند . بدون تردید مرحوم علامه سید جما ل الدین افغانی یک روح چند بعدی مسلمان است ، او نه تنها کوشید تا اعضای متلاشی شده اندیشه های اسلامی را که در طول تاریخ به وسیله خدعه های سیاسی و یا گرائیش ها و اتها مات ضد و نقیض فلسفی و اجتماعی که از سوی برخی از نویسنده گان و تحلیل گران نامداری همچون روبرت دریفوز ROBERT DREYFUSS نویسنده رساله « بازی شیطانی » و دیگران برشته تحریر در آمده است ، قطعه ، قطعه شده است و هر قطعه ای از آن در میان گروهی نگاهداری میشود جمع کند و تجدید بنا سازد ،که بدون شک انجام این عمل اصلاح گرایانه نه تنها تجدید بنای تفکر اسلامی است بلکه شاهکار عظیم ترش ساختن شخصیت بی بدیل خودش است که به عنوان یک مصلح بزرگ و پیشوای نامدار نشسته بر منبر زمان ، ندای ملکوتی خود را ازحلقوم تمامی نسل ها و تمامی عصر ها بیرون کشیدند ، اکنون ناگزیر قسمت دوم بخش اول رساله « بازی شیطانی » اثر نویسنده امریکائی آقای روبرت دریفوز ROBERT DREYFUSS را که توسط شخصی بنام « فروزنده فرزاد » به زبان فارسی برگردانده شده است غرض اطلاعات خواننده گان ارجمند تقیم می کنم . در سال ۱۸۸۵ درست صد سال پیش از آن وقت که دولت ریگان با واسطه
« مک فرلین » در اوج جنگ عراق وارد معامله ای پنهانی برای فروش سلاح با ایران شد ، و یک قرن پیش از آن که ایالات متحده امریکا ملیارد ها دالر هزینه مالی صرف کمک به مجا هدین بنیاد گرائی اسلامی افغانستان در جنگ ضد شوروی کند سیاست گردانی دوره گرد ، افغانی ، ایرانی تبار با سیاستگذاران سیاست خارجی و مأ موران امنیتی انتیلیجنت سرویس بریتا نیا برای طرح ایده ای ستیزه گر دیدار کرد . او با خود می اندیشید که آیا بریتا نیا خواهان حمایت از سازمان دهی جنبش پان اسلامستی در میان کشور های مصر –ترکیه - ایران – و افغانستان ، ضد روسیه تزاری خواهد بود . این منطقه از جهان ( خاور میانه ) میدان بازی و هما وردی بلند مدت امپریالستی میان روسیه و انگلستان بر سرکنترل اسیای مرکزی بود . بریتانیا که بر هند تسلط داشت پیشتر در سال ۱۸۸۱ کنترول مصر را نیز به چنگ آورده بود . همچنین ، امپراطوری ترکان عثمانی ، که شمال عراق ، سوریه ، لبنان ، اردن ، فلسطین ، عربستان سعودی و شیخ نشین های خلیج فارس می شد ، در حال فرو ریختن بود از این پس بزرگترین مستعمرات امپریالستی در آفریقا و آسیای جنوب غربی د رحال پیدائیش بود . وبریتانیا که استاد بهره برداری از وابسته گی های قبیله ای ، قومی و مذهبی و نیز به جان هم انداختن اقلیت ها برای تحکیم دسیسه چینی برای پرورش و احیای جنبش اسلا می و سود مند در راستای اهداف خویش می پرداخت . روسیه وفرانسه نیز در این اندیشه بودند ، اما انگلیسها با کمک ده ها ملیون مسلمان خاورمیانه و جنوب آسیاگوی را از رقبای خود ربودند ......مردی که در ۱۸۸۵ متشکل ساختن من با تقدیم نخستین قسمت بخش دوم کتاب « بازی شیطانی » قضاوت را به خواننده گان ارجمند واگذار میکنم .
یا دداشت : در نوشتن این اثر از این منابع استفاده بعمل آمده است
۱ : کتاب « بازی شیطانی » نوشته آقای روبرت دریفوز ROBERT DREYFUSS
۲ : تاریخ افغانستان ( تتمة البیان فی تاریخ افغانستان ) علامه سید جمال الدین طبع اول ۱۳۱۸ چاپ بمبۓ
۳: شماره ۱۲ دسامبر ۱۹۸۲ مجله صلح و سوسیا لیزم چاپ پراګ ، چکو سلواکیا مقاله احسان طبری نقش مذهب و ّّپایگاه طبقاتی مبارزان مذهبی در ایران
۴: سخنرانی علامه مودودی تحت نام « بنیاد های اخلاقی نهضت اسلامی »
۵ : مجله عروّة الوثقی چاپ بیروت
۶ : زندګا نی و سفر های سید جمال الدین افغانی نوشته علی اصغر حلبی
۷ : زعمأ الصلاح فی اعصر الحدیث ، احمد امین- قاهره
۸ : جما ل الدین الافغانی ( حیاته و فلسفته ) دکتر محمو د قاسم - قا هره
۹ : :« به پیشواز بیدار گر عصر » نوشته محترم خواجه بشیر احمد انصاری منتشره در سایت
« سرنوشت »
۱۰ : نګاهی به تاریخ جهان نوشته جواهر لعل نهرو ترجمه محمو د تفضلی
( ۱) چاه جمکران چاهی است که در نزدیکی شهر مذهبی قم موقیعت دارد وبرخی از شیعیان عقیده دارند که امام زمان از همین محل ظهور خواهند کرد ، که آخیرأ نیز ملیارد ها تومان بودجه برای اعمار تأ سیسات این چاه از سوی دولت احمدی نژاد در نظر گرفته شده است .
یاهو
هالند ۲۴ دسمبر ۲۰۰۷