محمد امین ( فروتن )
افغانستان در استانه نوشیدن جام زهر !!
وبازهم مکثی بر مافیای«
دآرا کولائی ! » معاصر
وظیفه یک سیاست مدار صدیق ، آوردن خوشبختی به مردم و یا
تقلیل
بدبختی های آن است هرگاهی که یک سیاستمدار از تحقق چنین
وظائف
می ماند با صداقت و شها مت اخلاقی باید از کار کناره گیرد
تا از سوق
دادن جامعه به آشوب و انقلاب جلو گیری شود .
« کارل
رایموند پوپر فلیسوف خرد گرای اطریشی »
از فرد ، فرد ملت بزرگوار و از تک تک دوستان و خواننده گان می خواهم این یا
دداشت را از آغاز تا به انجام با تأ مل بخوانند شاید پا سُخ بسیاری از پرسشها و ابهامات
را در این یا د داشت در یابند ؛ « آورده اند که درقدیم و ندیم ها آسپ یکی از
خلفأ را دزدیده بودند دربار خلیفه اعلام کرد که هرکس آنرا پیدا کردوتحویل دهند خود آن اسپ را به او
مژده گانی می دهند ، پرسیدند خوب اگر قرار است همان اسپ را به او بدهند چرا این
هیاهو ، سرو صدا و اعلامیه و اطلاعیه راه انداخته اند ؟ گفتند فقط خلیفه قصد دارد
و می خواهند به اتفاق وزرایش یکجا با همان
دزد عکس یا دگاری بگیرد .!!»
بد و ن هرگونه تردید و ابها م اکنون داستا ن همه ما نیز چنین است ، سخنرانی
جنا ب آقای حامد کرزی « رئیس جمهور د ولت اسلامی
افغانستان» که بتار یخ ۱۴ عقرب
۱۳۸۶مطابق سیزدهم نوامبر ۲۰۰۷ د ر محضر صد ها تن از اشتراک کننده گان کنفرانس
ملی شورا های انکشاف محلی ایراد کردند یاد
آور این حقیقت تلخ نیز است و هیچکسی ند
انیستند که مخاطب اصلی جناب آقای کرزی چه کسی و یا نیروی بوده است ؟ از آنجا که انتقاد یکی از کار مایه های
اصلی و اساسی مسؤ لان امور بحسا ب می آید و از قدیم گفته اند که بی « نقد » هر آنچه هست نسیه است ! سخنرانی جناب آقای کرزی به عنوان هرم اصلی و مرکزی قد ر ت بیش ازصحبت ها و سخنرانی های
یکنواخت و تکراری که طوطی وار از حنجره های طلائی برخی از همرکابان و بلی گویک های
دربار می شنویم از اهمیت خاصی برخوردار است . وقتی کسی یا جمعی یا جریانی زبان
به
" انتقاد " بگشا یند بسیار
ضروری و در عین حال ساده است که ببینیم این " انتقاد ها " در مجموع و در
کل با استرا تیژیی که از سوی کسان یا اهرم های اصلی قدرت طرح ریزی می شود
چگونه مطابقت دارد ؟ چنانچه نباید تنها به
شیوه بر خورد منتقدین با یک مورد بسنده کرد ، که الزامأ مواضع
گروهی ، حزبی و سازمانی منتقدین میتواند تا حدود زیادی ما را به کشف ماهیت و هدف
انتقاد کننده رهنمون گردانند ؛ در ست در همین کش و قوس است که خوانند ه گان و شنونده گان میتوانند بر محتوای انتقاد پی
ببرند ، که تضعیف است یا تقویت ، و انتقاد است یا انتقام ؟ گاهی ممکن است انتقا د
کننده در استفاده از بر خورد ها ی نا درست و تند به تنهائی مقصر نباشد ، چه بسا که
طرف مقابل خرابکاری و دشمنی را آغازیده و این نوع برخورد و مقابله بالمثل را با
جریحه دار کردن وی به او تحمیل کرده باشد ! اما مسأ له مهمی که در ارائیه و بیان انتقاد ها باید
با جد یت در نظر گرفته شود این است که منتقد باید احتما ل اشتباه را برای خود نیز
باز گذشته باشد و همچنین
شها مت پذیرش انتقا د ات متقا بل را
داشته باشد ، در غیر این صورت چه یک فرد به اصطلاح غیر مسؤ ل وچه یک مقام مسؤل
رسمی ، هر کدام ممکن است در مؤ قیعت تضعیف و سرکوب طرف مقابل بر آمده و مواضع خویش
را کاملأ عین حقیقت بد انند ؛ اکنون در روشنی آنچه که در بالا به آن اشاره گردید
سخنرانی " آتشین
" ، تاریخی و" ضد ونقیض "
جناب آقای کرزی رئیس جمهور دولت اسلامی افغانستان مورد یک کنکاش و ارزیابی عمومی قرار می دهیم ، جناب آقای کرزی در همان
سخنرانی تاریخی خود بدون مقد مه آشتی ملی و اجرای گفتمان صلح در افغانستان را یکی
از کارنامه های بی نظیر دولت و اداره اش
به حساب آورد و در ست در جهت اجرای این مأ مول
تلاش های بی وقفه شورا های انکشاف محلی بویژه مسؤلان بلند رتبه کنونی وقبلی وزارت انکشا ف دهات راستود واز آنها نیز نام
برد .درست درهمین راستااست که رسانه های عمومی مانند رادیوها ، تلویزیون های دولتی و خصوصی و جراید و
روزنامه ها ی کشور در تبلیغ و انعکاس آن
تا هنوز سعی بلیغی می کنند و در انجام چنین مأ موریت تاریخی و به زعم گرداننده
گان این رسانه ها متناسب با شرائط کنونی
افغانستان جنگ زده ، که همچون گذشته در تحریف و وارونه نمائی مشکلات و رنج های
فروانی که مردم و جامعه ما ازآن رنج می برند هیچگونه تردیدی را روا نه میدارند ،
تاآنجا که واقیعت های عینی جامعه و کشورما حکم میکنند بحران" مشروعیت ملی حکومت
ونظام " بیش و پیش از
هر بخش دیگری از فا جعه کنونی خود نمائی می کنند . طبیعی است که در چنین شرائط
ناگوارسیاسی دولتمردان جامعه ما اعم از نیرو ها ی پشت صحنه قدرت و کادراجرایوی آنها که بنام حکومت و قوای
اجرائیه ، شورای ملی ، و ستره محکمه عمل میکنند
و مجهز به تمامی ابزار لازم
تبلیغاتی اند انگشت ملامتی را به دیگران واز همه اول به همکاران نزدیک شان دراز می کنند ؛ سوال اینجا ست که چه اتفاقی
افتاده است و کدام وضعیت بحرانی در جامعه ما برخی از چهره های برجسته و شماره یک
جامعه را وادار ساخته تا وارد چنین بازی های خطرناکی شوند ؟ بدون کوچکترین شبهه ای
این همان غده خطرناک و سرطان زایئ هست که با کم توجهی تاریخی و
د ست کم شش سال بویژه پس ازبوجود
آمدن ادارهء مؤقت در افغانستان در اندام
های ضعیف و نحیف کشور ما ریشه دوانیده است و اکنون به شکل « نقد قدرت »
و آنهم از سوی به ظاهر هرم و ستون اصلی اقتداربه مشاهده میرسد ، من اکیدأ بر این
باور ام که در آئینه ای چنین پروسه نقد به
طورکه به صورت طبیعی تمامی « سیستم قدرت »
را به چالش می کشد و در واکنش به آن ، فرایند قدرت تهاجما تی تیوریک بیرون می دهد
، که آن گفتمان را تهدیدی بر مشروعیت وجودی
می کند ، قابل ذکر است که اینگونه
تهدیدات حتی در جامعه مدنی و دموکراتیک نیز قابل پیش بینی است ! ولی از طرف
دیگر باید در نظر داشت که هر نقدی الزامأ علمی ، پر اعتبار و بی طرف نیست و چنا
نچه در مقدمه ذکر گردید میتوان محتوای خود آن نقد و جایگاه نا قد و زمینه های
تاریخی و اجتماعی آن را هم ارزیابی ، بررسی و به نقد کشید . زیرا نقد یک پروسه
ساکن و ایستا نیست بویژه زمانی که گاهی یک نقد عمیق تاریخی واجتماعی در فقدان
شرائط بیطرفانه سیاسی و تشکیلاتی صورت می
گیرد .! طبیعی
است که منظوروهدف ما از « قدرت » یک نیروی نظامی نیست ، چیزی که نحوه ء بیان سخنان
جناب آقای کرزی لوازم تعجب و شگفتی اکثریت
کار شناسان امور افغانستان را فراهم کرد ،
این نکته بوده که گویا دشواری های مردم افغانستان بصورت" اذلی" و"
ابدی" در حیات سیاسی مردم ما عجین
است و هیچکسی را یارای حل آن نیست .!! و بیان این مطالب خود در ما ورای یک " مشارکت سیاسی
جمعی و گفتمان ملی " تنها
نیروهای خاصی را مورد هدف قرار داده است .
و چنانچه بار ها به مشاهده رسیده است این بار نیز سخنان گلایه آمیز و تند جناب آقای کرزی در حد ومرز « برخی خطابه های آتشین و احساسی » باقی
خواهد ماند .شگفت انگیز است ، اکثر
مخاطبان کرزی که از آنها به عنوان ملیونر
های تازه به دوران رسیده و غارتگران زر اندوز وصاحبان ویله ها وقصر های آنچنانی یاد کرد ند کسانی اند که پس از هزاران معامله
گری ها و زدوبند ها ی آلوده پشت صحنه میان کشور های " صغیر و کبیر "
شامل در ا ئتلاف جهانی ضد تروریزم از سوی جناب آقای کرزی رئیس جمهور« دولت آزاد و
مستقل افغانستان» گماشته شده اند ، شگفت انگیز است وقتی آقای کرزی همین دو سال وچند ماه قبل برای زعامت افغانستان منصوب می گردید ، شخصأ
نظام ریاستی مقتدری را مناسب ترین نظام
تشخیص فرمودند و بیشتر برای
جا سازیی و توجیه طرح نظام ریاستی و
پرصلابت در افغانستان ، افکار عامه بویژه
توده ها ی خسته از جنگ و خشونت را به
نوع " منطق بنی اسرائیلی " به قنا عت کاذبانه رساند و بربنیاد همین" روحیه ء مصنوعی و کاذب ایجاد شده " گروه کاری و اعضای دولت خود را انتخاب کرد ند توسط همین قلم و گروه
کثیری از نخبه گان و چیز فهمان بی توقع این
میهن با همه احترام به تصمیم آقای رئیس جمهور به با نگ رسأ اعلام و گوشزد
کردیم که با تأ سف نه میتوان با تعویض مهره ها و چهره ها این کشتی ای راکه در دریای بیکرانی از فاجعه ها و گرد بادی
از بحرانات گونا گون سیاسی و اجتماعی بسوی فاجعه در حرکت است ، نجات داد . با دریغ
و درد که آن همه مشوره های دلسوزانه و
اصلاح طلبانه ء روشن اندیشان ترقی خواه ومسلمان وطن هیچگونه جایی را نه گرفت و از
سوی نزدیک ترین درباریان رئیس جمهور کرزی اینگونه مشورت ها تلاش برای مشارکت در قدرت و یا هم چانه زنی برای
کسب مقام و مؤقف شخصی آنها تلقی گردید ! این است که
روشنفکران ترقی خواه و مسلمان افغانستان که از سرنوشت کنونی میهن آگاه اند و از انحطاط تاریخی سرزمین افغانستان
رنج می برند و از فردای تاریک جامعه بیم
دارند ، یکبار دیگر در این فرصتی که با
نبود یک استراتیژئی واقعأ ملی و با اعتراف مرد شماره اول کشور و مردم ، بدست شان آمده است به پیشگاه مقدس مردم رنج
کشیده افغان اعلام میکنند که اجرای اصلاحات ساختاری درکشوربه شمول تغییر قانون
اساسی که خوشبختا نه همین " قانون چهل تکه لحاف ملا
نصرالدینی " نیزکه بدون درنظرداشت پیش زمینه های فرهنگی و تاریخی لازم وضروری در جامعه ما به مثابه
« میثاق ملی » از جایگاه ویژه ای برخوردار است به این
مأمول توجه داشته و متناسب به اوضاع
تاریخی و اقتصادی جامعه ء افغانی فرا
خوانی لویه جرگه سنتی و عنعنوی را شرط اساسی برای هرگونه تغییر در قانون اساسی
کشور پیش بینی کرده است .! در غیر آن نکته ء محوری ای که در چنین فرایندی به ملاحظه میرسد آن است که فرجام سخنان آقای
کرزی رئیس محترم جمهوری اسلامی که در حضور صد ها تن از شرکت کننده گان کنفرانس ملی
شورا های محلی و روستائی ایراد فرمودند و بیشتر به یک « نمائیش تجاری » شباهت داشت تا رهنمود های یک رهبر ملی ،
اگر احیانأ بخشی از سهام داران خارجی قدرت در افغانستان را نیز قانع ساخته باشند که علی العجاله باید برخی مهره های وابسته به آنها از یک محل به محل
دیگری تعویض یا بند در مجموع بازنده اصلی این بازی سیاسی بازهم شخص آقای کرزی رئیس جمهور محترم اسلامی
افغانستان است که
نا سنجیده مهره های بد نام دیگران را
وارد بازی کرده بود . هرچند تجربه چند سال گذشته
نشان داده است که این نوع تغیر و تحؤل در کادر اداری هیچگاه به نفع مردم
جنگ زده ء افغانستان نبوده است . چیز جالبی که در رویا های جناب آقای کرزی رئیس
جمهوری محترم اسلامی افغانستان اکثر به مشاهده می رسد همانا
براه انداختن «گفتمان احساسی و شعار درمانی » خدمت به مافیای است که بر
تمامی رشته ها و اعصاب کشور همچون اختا
پوس مسلط گشته اند و گاه گاهی از نقد بر
آطرافیان شان نیز دریغ نه میکنند ! زیرا دیدیم و باز هم خواهیم دید که چگونه
و بر کدامین ابزاری جناب آقای کرزی با این
مافیای که مجهز به ابزار « مشروعیت بخشی » نیز هست مقابله خواهند کرد ؟ زیرا قدرت های امپریالیستی معاصر با استفاده از
تجارب گذشته در کشور های شرقی و اسلامی روش خاصی را دارا اند که حتی در موقعی که
به غارت می پردازند در باره ء عدالت ، دموکراسی ، انسان دوستی ، و جامعه مدنی صحبت میکنند و هنگامی که مشغول بی رحمانه ترین کشتار ها اند
تقدس و پاکی خود را اعلام می کنند ! چنانچه بار ها از سوی این قلم و عموم
دلسوزان جامعه و کشور بیان گردیده ونوشته
شده است ، قدرت های مافیائی معاصربرخلاف
سرمایه داریی وحشی قرن نزدهم و اوائل قرن
بیستم به " سر
عقل!! " آمده است و بیشتردر راه رسیدن به همان اهداف استعماری کهن به اسلوب مسخ ملت ها و فرهنگ ها توصل جسته ا ست ، شگفت انگیز است که همین پروژه
ء « مسخ !! » فرهنگ ملتها را نیز که زیر بنا ها و ساختار های معنوی ، فرهنگی
و مدنی یک ملت و حتی یک تمدن بزرگ بشری را با مقتضای شرائط کنونی نظام سرمایه داری متحول
می سازد به جایی نیروهای که ازلحاظ نژادی با گروه های مافیا قرابت وخون مشترکی دارند ، بزرگترین و نامدار ترین نیروها و چهره
های بومی جوامع شرقی و عقب افتا ده را
بکار می گیرند .! و همین نیروها ی بومی را با ابزار معاصر غارتگری تجهیز می کنند ؛ نباید
فراموش کرد که همین شرکت های وابسته به سرمایه داری معاصر در راستای حرکت های
اقتصادی بصورت قطب ها و بلوک های سازشی در کشور های تحت نفوذ عمل میکنند و در
نخستین گام مسأ له رقابت آزاد را بکلی حذف می کنند ! در ست این شیوه چیزی است که
هیچگاه ها دانشمندان علوم جامعه شناسی و اقتصادی
در دنیا بویژه کشور های جهان سوم نه توانیستند حدس بزنند ؛ بارز ترین و ملموسترین نمونه های این شیوه مافیائی همین اکنون در
جامعه فقیر ما افغانستان بکلی مشهود و ملموس است ، چنانچه هیچکسی و هیچ نیروی از
تحلیل گران سیاسی و اقتصادی کشور ما هرگز در تحلیل های خود این « فرا متر خطرناک اقتصادی وسیاسی » را در نظر نه گرفته بودند که شاید
روزگاری سرمایه دارها ی کوچک و نو ظهوری در
جامعه فقیر ما با فروش اسهام عمده شرکت های تجاری خود بالای صاحبان بزرگترین بنگاه
ها و کارتل های اقتصادی و تجاری دنیا از کانال های پنهانی و زیر زمینی به خطرناکترین
مراکز مافیائی جهان وصل شوند ! و به مثابه سرطان
یک بافت و تک قطبی به حیث پیش مرگان قدرت سرمایه داری جهانی عمل کنند ؛ البته روشن است که با حذف تمامی موانع
احتمالی به شمول رقابت آزاد که ستون عمده" اقتصاد بازار آزاد" دانسته میشود عرصه
برای یکه تازی های بی نظیر و اساطیری شرکت های خصوصی فراهم می گردد . ا کنون همان
بحث سخنرانی آتشین جناب آقای کرزی رئیس جمهور محترم افغانستان را با تأمل و
عقلانیت دنبال می کنیم ، بدون تردید طرح آن قسمت مسا ئل کشور ما افغانستان را که
جناب آقای کرزی در سخنان خود یا دآوری فرمود ه بودند بصورت انتزاعی ، هیچ مشکلی را
حل نه میکند زیرا بیشترین درد مردم افغانستان وابسته به نا کار آئی سیستمی است که با گذشت هر روز نکات ضعیف آن نزد تمامی اصحاب فرهنگ و جامعه شناسی بر ملا می
گردد ، بدون هرگونه تردید که سخنرانی آخیر جناب آقای کرزی رئیس جمهور افغانستان
تکمیل کننده این واقیعت بوده است ، هرچند که اعتقاد برخی ها بویژه از نزدیک ترین
مشاوران رئیس جمهور کرزی و دیگر نخبه گان رژیم حاکم که با یک بکس دستی سر کار حاضر
شده اند ، بر این است که « نا برابری» یک پدیده ء جهانی و اجتناب نا پذیر است و باید آنرا پذیرفت !! نباید شخص رئیس
جمهور از وجود این پدیده در جامعه افغانی اینگونه ابراز نگرانی می کرد !! و با پرده
برداشتن از راز های پنهانی و مافیائی نظام
اینگونه « روزه سکوت شش ساله »
را می شکستاند ! آورده اند :
که پسر بجه ای در خواب فریاد می کشید و با وحشت از خواب بیدار شد ، پدرش که بسیار
ناراحت شده بود و علت ترس در خواب را از بچه پرسید بچه با کمال ناراحتی گفت که
خواب دیدم یک سگ دنبال ام کرده و من پا به
فرار گذاشتم ، پدرش که برای پسر اش دلداری می داد ، گفت ، خب مرا صدا می کردید ! پسر با آواز بغض آلود گفت ، پدر جان ! شما اول فرار کرده بودید و نه میدانم
چه شده بود که در حال فرار بودید و یک خط بینی هم می کشیدید ؟ بدون شک که سخنان احساس برانگیز و توده
پسند جناب آقای کرزی هم درست به
مانند فرار آن بچه و تسلی آن پدر نا توان
می ماند که نه توانیست پسراش را در وقت
سختی و فرار یاری کند .
۲ نومبر۲۰۰۷ مطابق ۱۱ قوس ۱۳۸۶
هالند