سخناني چند با فرشته حضرتي
نگارش از فرحت آرمان
مقدمتاً بايد بعرض برسانم که دراول مي خواستم عنوان اين مطلب را باين شکل نوشته کنم که "سخناني چند با خانم فرشته حضرتي" اما بزودی از عزم خود منصرف شدم بخاطريکه مخاطب من هنوزهم در بين خانم يا آقا بودن معلق و پا در هوا مانده و براي اينجانب واضح نيست که آيا ايشان را در زمره آقايون حساب کنيم يا در حساب خانم ها!!؟؟ بگفته شعر شاعر ((يا کافر مطلق باش يا پوره مسلمان شو")) !!!
متاسفانه تا زماني که فرشته حضرتي حساب و کتابش را با آقاياني که برايش نوشته و مقاله و تحليل و تبصره و حتي سوال هاي مصاحبه را مي سازند و باصطلاح لقمه تيار و حاضر و آماده و جويده شده بدهانش مي گذارند، روشن نسازد نه در طبقه اناث محسوب شده مي تواند و نه در طبقه ذکور . بلکه يک معجون مرکبي مي باشد متشکل از هر دو مثل بعضي از پورتال ها که هنوز نه افغان بودن شان ثابت است و نه جرمن بودن شان و مثل قبيله سالاران و تماميت خواهان که نه نژاد شان معلوم دار است و نه تماميت رگ و ريشه گمشده شان !
جاي خجالت است که فرشته حضرتي طبق معمول باز هم آله دست قرار مي گيرد و با زبان و ادبيات مردانه باز هم بر دوشخصيت ممتاز مبارز ، هنرمند ، دانشمند محترمه ثريا بها و محترمه ناديه فضل که هر دو در عرصه هاي مختلف هنر و علم و دانش از سرامدان روزگار خود مي باشند وقيحانه تاخت و تاز نموده يا بعباره ديگر وادار بتاخت و تاز انترنتي شده است. سوال هاي من از فرشته حضرتي اين است : پرابلم شما چيست ؟ چرا بهر وسيله ممکن و ناممکن مي خواهيد با اين دو خانم مبارز و آزاديخواه وجه مشترک پيدا کنيد ؟ بلحاظ گور مرده هاي تان از اين فريبگري دست برداريد! آخر وقتي که اين دو شخصيت بزرگوار نمي خواهند شما و امثال شما را در کنار خود قبول داشته باشند ، ديگر اينقدر شله گي چه منفعتي براي شما ببار آورده خواهد توانست . دنيا جاي بسيار وسيع است برويد با کسان ديگري وجه مشترک پيدا کنيد !
شما مي گوئيد من چون زن هستم با شما وجه مشترک دارم !!! نخير فرشته جان ! تا جائي که من درک کرده ام شما تنها لباس زنانه مي پوشيد اما غافل از آنيد که در غرب حتي آقايون هم مي توانند لباس گلدار زنانه بتن کنند. شما چه قسم زن هستيد که افکار و انديشه و سليقه و ذهن و روان و مصاحبه و تصميم و خلص کلام که کليه دار و ندار تان از جانب مردان تهيه و ترتيب مي شود و شما فقط در رول يک گدي کوکي يک مجري کوچک روي پرده باقي مي مانيد ؟ و خوش هم هستيد با اين خيله خندي هاي تان!
شما که از مدت يکي دوسال باينطرف تازه تلفظ کلمات فارسي را شروع کرده ايد و آن را هم با هزار مشکل در هر جمله بيست غلطي مي کنيد ، چطور شد که يکشبه هم شاعر شديد و هم تحليلگر سياسي و هم تيوريسين فيمينيزم و هم به تقليد از خانم اوريانا فالاچي و کتاب معروفش ((مصاحبه با تاريخ)) پس از برخ کشيدن تحصيلات در رشته ((سيکالوژي !)) قسمي وانمود مي نمائيد که مصروف نوشته کتاب ((مصاحبه با تاريخ)) مي باشم !!! اولاً که کتاب مذکور يک دفعه توسط خانم اوريانا فالاچي تاليف گرديده و ديگر هيچ بشما حاجت نمي ماند که زحمت دوباره بکشيد . لطفاً رفع مزاحمت کنيد ! در ثاني ((سيکالوژي !)) را به ((مصاحبه با تاريخ)) چه مناسبتي است ؟؟!! آيا کساني که شما در رول گدي کوکي از طريق مردان پشت پرده با ايشان مصاحبه سياسي انجام مي دهيد ، تمام شان از يکسر مريض هاي رواني مي باشند ؟؟ در اينصورت واضح است که شما خود تان نيز از صحت و سلامت رواني برخوردار نمي باشيد که از سر آنها دست بردار نيستيد . چه لازم؟ هم سوال جعلي و هم جواب جعلي !! به قول معروف ((مير خطا ، جمله خطا)) اگر شما خود سالم ميبوديد دست بچنين عمل نابخردانه نمي زديد.
البته خواننده گان محترم هم بايد دقت فرمايند که علامه ندائيه بعد از ((سيکالوژي !)) از من نبوده بلکه از نوشته همان آقايي که بنام فرشته حضرتي مطلب مي نويسد ، آمده است. يعني که ايشان هم خوب فهميده اند که ((سيکالوژي !)) خواندن فرشته حضرتي بدون علامه ندائيه واقع بينانه نيست !!!
گستاخي و زن ستيزي ديگر تان اينکه شما که خود غرق در هزار نوع مشکلات شخصي رواني مي باشيد تا آنجايي که مثل آن ((پرستو گک رنگين بال و مو طلايي )) تا لب بسخن مي گشائيد در قدم اول کوشش مي کنيد سن و سال خود را کوچک نشان بدهيد و آنگاه با پرروئي تمام خطاب به محترمه ناديه فضل مي گوئيد که : ((براي حل مشکل واقعي شما وکيل قانوني خدمتي کرده نميتواند، بلکه به دکتور خويش مراجعه کنيد، چون وکيل هم شمارا به دکتور تان مراجعه خواهد داد !))
اولاً نميدانم اين عقده خوردسالي شما ريشه در کدام مرض بي درمان تان دارد ؟ خيريت باشد؟ شما دو نفر ((پرستوهاي رنگين بال)) چرا اينقدر جنون آميز مي خواهيد هميشه در چشم جامعه ((چهارده ساله)) معلوم شويد ؟؟؟ چرا ؟؟؟ گيريم شما هر دو از همان هژده بيست سال قبل که از افغانستان خارج شده باشيد تا امروز همچنان چهارده ساله باقيمانده باشيد ، اين کدام درد شما را چاره خواهد کرد ؟ دوماً آيا به يک زن هنرمند شرافتمند خطاب کردن اينکه ((وکيل هم شمارا به دکتور تان مراجعه خواهد داد)) نهايت بي ادبي و گستاخي نابخشودني نيست ؟ اما مي دانم که اين صحبت صحبت شما نيست ، بلکه در مابين دهان تان گذاشته شده است . آيا همين خودش شرم و عيب بزرگ نيست که کسي چيزي را در دهان شما مي گذارد و شما هم بدون اينکه خجالت بکشيد آن را بر زبان مي آوريد و بمردم نشان مي دهيد؟ گستاخي ديگري که در مقابل اين دو بانوي رسالتمند بر زبان شما جاري شده چنين است ((ايديولوژي من باور 90 درصد مردم افغانستان است، شما که از مقاومت ومبارزه ي دليرانه آنان نفرت داريد، اختيار شماست. خوبست برويد بدنبال خانم ملالي جويا تا رسانه ها شمارا هم به قهرمان دشنام وفحش دهنده هرنام بدل کنند.)) اول بايد از شما سوال کنم که دفعتاً اين 90 فيصد را از کجا و با کدام معيار و توسط کدام کميسيون يا انجيو احصائيه گرفتيد ؟ شما چه قسم در آن واحد با تمام نفوس مردم افغانستان در تماس شديد و فيصدي باور شان را در ماشين حساب تان اندازه گرفتيد و 90 فيصد آنها را ايديالوژي خود يافتيد ؟ لطفاً همين سوال را از آقائي که اين مطلب چوت انداز را براي تان نوشته هم سوال کنيد تا ديده شود که جواب ايشان چه خواهد بود ؟ دوم چرا بيهوده با اين دو زن آزاديخواه تهمت نفرت از مقاومت و مبارزه دليرانه مردم افغانستان زده ايد و آنها را بدنبال خانم ملالي جويا روان کرده ايد! غافل از آنکه در قدم اول ملالي جويا هم بهمان تکليف دچار است که شخص شخيص خود شما دچار آن تکليف مي باشيد . شما هر دو بايد بعوض ((مصاحبه با تاريخ)) يک کتاب مشترک تاليف کنيد با عنوان ((طوطي هاي رنگين بال پس آينه)) و در مقدمه آن اين شعر شيخ فريدالدين عطار را بياوريد : ((در پس آينه طوطي صفتم داشته اند // آنچه استاد ازل گفت بگو، مي گويم)) در بخش اختتاميه بشما پرستوگک ها و طوطي گک هاي رنگين بال که تاب و توان بريدن از جنون چهارده سالگي را از ذهن تان دور کرده نمي توانيد ، صريحتاً اعلام مي دارم که اگر در آينده در مقابل خانمهاي شرافتمند جبهه گيري کنيد و با زبان گستاخانه آنها را مخاطب قرار دهيد ، با شما برخورد قانوني صورت خواهد گرفت . کاملاً مطمين باشيد و اين پيام را هم به آقايان پشت پرده تان وسيله شويد که اگر شهامت اخلاقي و شمه اي از غيرت در وجود دارند بنام اصلي يا لااقل بنامهاي مستعار مردانه وارد ميدان شوند و از خزيدن و نشستن در پشت نامهاي زنانه خود داري کنند . در خانه اگر کس است يک حرف دندان شکن بس است و در خانه اگر کس نيست، پس آنجا همه ناکس است! پايان