رخنه، راهی به فرو پاشی دارد!
محمد اسحاق فایز
در
حالی که طالبان روز تا روز در بسیاری از مناطق کشور ریشه دار تر میشوند، اوضاع کشور در نزد جامعه جهانی و رییس جمهور
کشور وارونه جلوه داده میشود.
این
حقیقت به گونه تلخی واقعیت دارد و هیچ کس نمی تواند آنرا انکار کند. مسافری که قصد
دارد از دروازه غربی کابل به سوی ولایاتی چون غزنی، ارزگان، زابل، قندهار ، هلمند،
نیمروز، و فراه سفر نماید باید دلی چون شیر داشته باشد.
منسوبین دولتی که عباو قبای طالبی نداشته باشند
و از حلقات معلوم الحال طالبان از این مناطق به اصطلاح "نامه رهداری" در
جیب نداشته باشند، ممکن نیست دراین راه ها
گامی به جلو بگذارند.
این واقعیت به درجات متفاوتی در مسیر این ولایات
دیده میشود و منسوبین اردو، پلیس و دیگر
نهاد های امنیتی حتما، باید در قطار های
اکمالاتی تنظیم شوند وسر به این ولایات بزنند، ورنه با سر خود بازی می کنند.
این
درحالی است که نیرو های بین المللی در افغانستان وجود دارد و این نیرو ها برای تأمین
امنیت به افغانستان آمده اند. سخن اصلی این است که همزمان با قدرتمندی طالبان در
این اواخر به تعداد نیرو های خارجی نیز افرایش به عمل آمده است، ولی نتیجه کار بر عکس گردیده است.
سوالی
که در نزد هر خواننده مطرح میشود این
خواهد بود که چرا ؟
درحالی
که کارد طالبان بر استخوان های مردم رسیده است گفته میشود که طالبان در حال سازمان دهی نیرو هایشان برای
رخنه در ولایت هرات هستند. به باور من این
رخنه از قبل سازمان یافته است و دلیل روشن
آن این است که ما در سال 1383 تا ساعات دوی شب در شهر هرات بدون هیچ گونه هراسی
قدم می زدیم ولی حالا کسی جرئت نمی کند تا شبانه از خانه اش پا به بیرون بگذارد .
اطلاعاتی
در دست است که طالبان در حال شکل گیری مجدد در شمال اند و می خواهند تا دوباره در
ولایاتی چون فاریاب ، بغلان، کندز و بادغیس به فعالیت های علنی خویش بپردازند.
در
ولایت بادغیس چندولسوالی همین اکنون در تصرف آنها می باشد و در فاریاب نیز وضعیت
به گونه خطرناکی به سود طالبان در حال دگرگونی می باشد. در عین زمان قوت های حزب اسلامی گلبدین نیز به
سازمان دهی شروع نموده اند و همزمان با آن
زعامت کشور نیز اهتمام به خرچ میدهد تا متنفذین و مهره های برازنده این حزب را در
مقامات ولایات و شماری از رده های بالایی در مرکز بگمارد.
در
چنین حال و احوالی اوضاع در ولایات دیگری چون لغمان، کنر و نورستان تعریفی ندارد و
حتا سخنانی از نفوذ روز افزون قوت های حزب اسلامی در بدخشان هم شنیده میشود.
قوت
های حزب اسلامی در لوگر و کاپیسا موجود اند و همین اکنون در تگاب و نجراب ولایت
کاپیسا این نیرو ها به سود طالبان فعالیت دارند. در ولایت کندز و تخار قوت هایی در خان آباد،
چهار دره ، امام صاحب و ... بیش از هر جای دیگر دراین ولسوالی ها وجود دارندو تنها
منتظر اند تا چراغ سبزی از سوی طالبان دریافت کنند تا مانندگذشته بخاطر دگرگونی
اوضاع مناطق یاد شده با استفاده ازتفنگ عمل
نمایند.
حادثه
بغلان که در آن، جان بیش از یکصد تن از
افراد بیگناه گرفته شد و ده ها خانواده به
سوگ و ماتم نشستند تصادفی نبوده است. حزب
اسلامی دراین منطقه بسیار پر نفوذ می باشد و با موجودیت دلایلی دیگر که هموطنان ما
آنرا خوب میدانند، این حادثه هشدار میدهد که باید متوجه روند تحول اوضاع بود.
تمام
این جریانات در پشت سر واقعیت تلخ دیگری نیزدارد وآن این که تلاش هایی در جریان است تا دولت را از مجرای
کنونیش به جهتی سوق بدهد که من به آن نام حکومت تک قومی میدهم.
به
باور من قوت یابی حزب اسلامی نیز در افغانستان نشانه ای از این خبر بداست و اینکه
چرا دولت با وجود تلاش های گسترده رو به
بهبود نمی گذارد، خبر از سازشهایی در پشت
پرده دارد که سر نخ آن به جاهای دیگر می رسد.
نیروهای
انگلیسی درهلمنددرکنارساحلی امن لنگر انداخته اند. ماه ها ست که معلوم نیست این نیرو ها مشغول چه
کار ی در هلمند اند. این نیرو ها تا حال
نتوانسته اند تنها ولسوالی کجکی آن ولایت را از کنترول طالبان بیرون کنند و از این
جهت هم کار باز سازی بند کجکی تا حال بی نتیجه مانده است.
پایتخت
کشور که درآن بیش از بیست هزار نیرو های خارجی نشسته است نیز در امن نیست. قوت های دشمن قادر اند تا از حاشیه ها این شهر
را راکت باران کنند. نفوذ نیرو های
انتحاری به پایتخت و حملات راکتی بر پایتخت نشان از آن دارد که طالبان حتا پشت دروازه
های کابل نیز حضور دارند.
با
این وصف کادر اداره دولت چنان در گیر ریشه های سرطان فساد است که حتا قرارداد ها ی
بزرگ عمرانی نیز در کشور نمی شود از ساحه نفوذ این خطرمهلک در امان بماند.
لجام
گسیختگی موجود در مملکت و عدم نا هماهنگی میان
شخصیت های دست اول مملکت و از جمله در کابینه، گویای این حقیقت است که
افغانستان دچار بحران تازه ای شده است که اگر به دامان طالبان سقوط کند، نجات آن برای بار دیگر مشکل و حتا در کوتاه مدت
ناممکن به نظر میرسد.
باور
همه گان این است که رخنه طالبان به ولایات دیگر غیر از جنوب معنا دار است و این
رخنه می تواند تا سر حد فرو پاشی نظام موجود
به پیش برود