نجيب عظیمی

  

از پراگنده گی به سمت همبستگی

 

نه شادي داد ساماني و نه غم آورد نقصاني

                                                                      به پيش همت ما هرچه آمد بود مهماني

                                                                                                        بيدل

 

بخش دوم

 

در قسمت اول بررسی از پیدایش حزب آغاز نموده و بعدآ چگونگی رهبری کشور را توسط رهبران آن و همان طور تسلیمی دولت را توسط آنها به مجاهدین و همان گونه ترک مرحلوی کشور ذریعه یی آنها و بعدآ اقامه در خارج از کشور و بازنگری در سیاست و بالاخره هم از سر گیری مبارزات داد خواهانه و اکنون بروز و پیدایش گروه ها و سازمانهای جدید را با تلاش های تک روانه یی آنها  به بررسی گرفته و تذکر دادم، که:

منحیث یک روشنفکر متجدد تلاشهای انفرادی انترنیتی افغانها را نه تنها مفید، بلکه ضرور نیز می شمارم، ولی تشویش از فعالیت های تک روانه یی یکعده یی از رهبران جدیدآ به پا خاسته سیاسی از بطن همان حزب، یعنی حزب دموکراتیک خلق افغانستان میباشد، که مبادا اینهمه تلاشهای آنها به خاطر آن باشند، که:

یک: جلب توجهء قدرتهای با هم در جدل جهانی در منطقه.......................

دو: جلب پشتیبانی قدرت های نیو لیبرالیستی مدرن و مداخله گر جهان،.....................

سه: جلب و جذب قدرتهای مختلف منطقوی و جهانی با تفکر ابلهانه، که با میانجی گری آنها خود و یا گروهء خود را  در کناری دولت فعلی قرار داد و ...................

چهار: یا آنکه خود خواهیها و یا خود محوریهای فردی افراد و  اشخاصی، که...........

پنج: یا آنکه خود خواهی های جداگانهء کادر های دست دوم و سوم همان حزب، که..................

شش: گروه ها و احزابی که بدون درنظر داشت حساسیت شرایط جیوپولیتیک و سیاسی افغانستان به تک روی و مبارزه یی پراگنده یی شان دوام داده و ........................

هفتم: یا آنکه تجارت سیاسی بالای بقایای پراگندهء همان حزب،........................

هشتم: یا به گفتهء نویسنده یی دراک کشور میر عبدالواحد سادات"عجله در کشیدن چپن از تن آقای کرزی و به تن نمودن آن" که........................

طوریکه قبلآ نیز تذکر داده شد، تشویش از تلاشهای (بدون اصول و پرنسیپ) یک دسته از رهبران جدیدآ به پا خاسته از تشکل سابق همان حزب دموکراتیک خلق افغانستان میباشد، که فعالیت های تک روانه یی شان را با طرح برنامه های تقریبآ یکسان، ولی با اندک تفاوت سیاسی شان براه انداخته اند؟

رهبرانی که با نصب خویش در راس گروه ها، بلااستثنا به جلب و جذب کادر های سابق همان حزب، یعنی(حزب دموکراتیک خلق افغانستان یا وطن) پرداخته و مصروف جمع آوری مجدد صفوف همان حزب قبلآ متلاشی شده می باشند؟

اگر تعداد اعضای سابق همان حزب را مطابق احصائیه های داده شده یی سالهای اخیر دوصد هزار تخمین نموده و محاسبه نمایم، و امروز هر سازمان جدیدآ به پا خاستهء سیاسی حداقل ده هزار آنرا مجددآ در صف خویش جلب و جذب نماید، در آنصورت تنها بقایای آن حزب (پراگندانیده شده) برای بیست سازمان بزرگ سیاسی دیگر در داخل و خارج کشور کفایت می نماید، که در آن تجمع نمایند.

در حالیکه تاکنون هیچ یک از آن سازمانهای جدیدآ ثبت شده، نه تنها در داخل کشور، بلکه در خارج از آن نیز موفق به جمع آوری اضافه از پنج هزار از اعضای سابق همان حزب در صفوف خویش نه گردیده اند، اما ناگفته نباید گذاشت، که این پروسه هنوز ختم نه گردیده و ادامه دارد، اینکه در آینده ها چه پیش خواهد آمد، باید منتظر انکشاف حوادث باقی ماند؟

درین بخش از مبحث، میتوان حتا چنین سوالی پروکاتیف یا(تحریک انگیز) را نیز مطرح نمود، که:

اگر لست اعضا و فعالین همه احزاب و گروه های را که از سال 2001 به اینطرف خود را غرض ثبت به وزارت عدلیه دولت اسلامی افغانستان سپرده اند، یکبار مورد چک و کنترول قرار داد، ممکن اسم یک عضو همان حزب، همزمان در چند سازمان سیاسی جدید الثبت در داخل کشور دریافت گردیده و پیدا شوند، ولی بهر صورت فعلآ این مسله آنقدر مهم نه بوده و اهمیت ندارد؟

خصوصیات کاری گروه ها و سازمانها در خارج کشور:

تا جای که من معلومات داشته و آنرا شخصآ بدست آورده ام، کمبودات فراون کلی در هر سازمان سیاسی خارج از کشور وجود داشته، که کمتر از مسئولین امور علاقه دارند، که در آن باره بی پرده صحبت نمایند، زیرا پیوسته تلاش شان آن بوده و سعی نموده اند، که به آن کمبودات اهمیت کمتر قایل گردیده و نشان داده شود، که همه کار ها درست و جور بوده و کدام پرابلمی کاری وجود ندارد؟

در حالیکه صادقانه و بی آلایشانه باید گفت، که پرابلم های عمومی و جزی کاری نه تنها امروز در میان گروه ها و سازمان های جدیدآ سر برآورده وجود دارند، بلکه در آینده ها نیز وجود خواهند داشت، منتها سعی همیشه گی باید همین باشد، که آنرا کمتر نموده و تخفیف داد.

الف: بسیاری از رهبران و نماینده گان بسیاری از گروه های جدید سیاسی، تاکنون و هنوز هم به شیوه ها و اشکال قدیم کاری عادت نموده و سعی دقیق به عمل نمی آورند، که در شیوه و اشکالی کاری شان تغیرات مثبت را آورده و آنها را مطابق به نورم های امروزی در اروپا و خارج از کشور عیار نمایند.

ب: رهبران و نماینده گان بسیاری از گروه های جدید التاسیس سیاسی با وجودی چندین سال اقامه و زنده گی در خارج از کشور، حتا در پیشرفته ترین از کشور های اروپا، تاکنون در نیافته و درک نه نموده اند، که با آماده گی قبلی خویش، کار های حزبی ـ سیاسی شانرا را از قبل تهیه نموده و از سر در گمی کار ها و ضیایع وقت بیشتری دیگران جلوگیری نمایند.

اینک سعی می ورزم، که بدون در نظر داشت کدام هدفی منفی، بالای یکعده یی از آن نواقص و کمبودات تماس گرفته و آنها را غرض بهبود شان بر شمرده و در روشنایی قرار بدهم، تا در آینده ها از بروز و دوام آنها جلوگیری به عمل آورده شوند.

نواقص و کمبودات عمومی:

یک: تاکنون بسیاریها شاهد آن بوده اند، که بسیاری از جلسات دارای اجندای معین نه بوده اند، جلساتی که اجندای آن از قبل آماده شده باشد، یا حد اقل یک یا دو روز پیشتر از تدویر آن تحریرآ در اختیاری اشتراک کننده گان جلسات قرار داده شده باشد؟ 

دو: محل تدویر اکثرآ از جلسات شان از قبل طوری دقیق معلوم نبوده و آدرس ها دقیق داده نشده و حتا اگر داده میشوند، از نگاه املایی و انشایی درست تحریر نه گردیده و تنها پالیدن و یافتن سرک و کوچه یی مربوطه به آن ساعتها به طول کشیده و بالاخره هر اشتراک کننده بعد از جستجو و پالیدن زیاد موفق به دریافت آدرس گردیده و به جلسه تشریف آورده اند؟

سه: تاکنون هیچ گاهی دهده نشده، که جلسه یی به وقت و زمان معین آن دایر گردیده باشد، جلسات معمولآ دو ساعت بعد تر از وقت معین آن دایر گردیده اند. این دیگر تقریبآ یک نورم گردیده است، که همه آنرا می دانند؟

چهار: بسیاری از جلسات از طریق تیلفون به سمع و اطلاع همه(اعضا، هوا خواهان و علاقه مندان) رسانیده شده و بسیاریها ندانسته و نه توانسته اند دقیق درک  نموده و بدانند، که برای چه کار و مسله یی باید جمع شوند؟

پنج: در جریان دید و باز دید و سلام علیکی ها، آنهم خیلی ها چرب و گرم در حالیکه ( تقلبی) به نظر خورده معلوم می گردد، که چگونه جلسه یی در پیشرو می باشد، یعنی آنکه جلسه یا گرد همایی از فعالین، گزارشدهی و یا هم انتخاباتی بوده و یا آنکه به خاطری آن میباشد ، که فلان رفیق ارجمند از کابل آمده و میخواهد رفقا را در جریان اوضاع کابل قرار بدهد؟

شش: تاکنون هیچ گاهی دیده نشده، که صالون برای تدویر جلسه حد اقل یک ساعت پیش آماده گردیده باشد، با وجودیکه اکثرآ از اشتراک کننده گان، ساعت ها قبل تشریف آورده اند، همه مصروف صحبت و سلام علیکی ها بوده و هیچکس به خود زحمت نداده و به فکری آن نمی گردد، که حد اقل چند نفری از آنها آماده گی داوطلبانه یی خود را در تیاری صالون اعلان نماید و به کمک و همکاری خود به پردازد؟

هفت: در اکثرآ از جلسات در نزدی بسیاری از اشتراک کننده گان قلم یا چیزی غرض تحریر و امضا دریافت نه گردیده و یک قلم از یک نفر چند بار دست بدست گشته و چند نفر از آن استفاده می نماید. در اخیر هم بالاخره قلم مذکور نزد صاحب اولی آن بر نمی گردد؟

هشت: اکثرآ از جلسات شکل تصادفی را به خود داشته و در آنها نه تنها میتوان کدام دفتری دقیق یادداشت را دریافت نمود، بلکه تاکنون در جلسات اکثرآ از اسناد از قبل تهیه نه گردیده اند، که جدیت و حساسیت جلسه را نشان داده و تمثیل نموده باشد؟

هیات رهبری گروه ها و سازمانهای جدید:

با به میان آمدن گروه ها و سازمانهای جدید در داخل و خارج کشور یکتعدادی زیادی از کادر های دست دوم و سوم سابق همان حزب، یعنی حزب دموکراتیک خلق افغانستان در راس رهبری یا هیات اجرائیوی گروه و سازمان های های جدید سیاسی قرار گرفته اند، که فعلآ مشغول فعالیتهای جداگانه یی سیاسی در چوکات سازمانها و گروه های نوین سیاسی شان میباشند.

چنین یک تحول کاری بدی نه بوده، برخلاف شاید کاری نیکی بوده و بهخیر و صلاح کشور باشد، زیرا در آینده کشور صاحب رهبران جدید خواهد گردد، ولی برای رهبر شدن در یک کشوری سنتی چون افغانستان، نه تنها باید خود را عیار گردانید، بلکه برای آن باید ریاضت های گوناگون سیاسی را کشید(درینجا هدف از ریاضت، یعنی احترام به سنت و عنعنه های معقول و پسندیده، مروج و قابل پذیرش مردم افغانستان می باشد، که رهبران و شخصیت های دست اول سیاسی در داخل و خارج کشور به آنها باید احترام گذاشته و آنرا مد نظر به گیرند.)

چگونگی فعالیت در چوکات گروه های جدید:

درینجا باید به هریک از آن گروه ها جداگانه نظر انداخت و کار و فعالیت آنها را در گروه ها و احزاب جدید شان مورد قضاوت صادقانه قرار داد.

الف: تاکنون یکعده یی محدودی از آنها از حضوری ابتکاری و خلاقانه یی شان شهادت داده اند(هدف از کادران نوخاسته در گروه ها و سازمانهای جدید سیاسی در داخل و خارج کشور میباشد، که در طی این چند سالی اخیری به وجود آمده و عرض اندام نموده اند) مگر از یکعده یی دیگری از آنها تاکنون کدام اقدامی عملی و شجاعانه و بی هراس بزرگ سیاسی سر نه زده، که داخل و خارج کشور را تکان نسبی داده باشد؟

ب:  از جانب هیچ یک از هیات رهبری گروه های جدید، تاکنون طرحی الترناتیفی برای سایر گروه ها و سازمانهای که دید گاه ها و آرمانهای مشترک سیاسی دارند، تهیه نه گردیده و بدست نشر سپرده نشده است، که از پیشبرد مبارزه یی مشترک و هماهنگ نیرو های هم عقیده در یک جبهه یا ائتلاف را بشارت بدهد؟

ت: تحرک لازم سیاسی و سازمانی در کار و فعالیت عمومی بسیاری از از گروه ها به مشاهده نرسیده است، در حالیکه پرابلمهای فراوان اجتماعی و سیاسی وجود دارند، که ضرورت به طرح اعلامیه ها فراخوانها و ندایه های مشترک سیاسی را دارند؟

ث: تاکنون حضور خمود و جمود اکثرآ از کادر ها در هیات رهبری اکثرآ از گروه ها و سازمانها به مشاهده رسیده و هر یک منتظر ابتکار جانب مقابل بوده و  روز ها و هفته و حتا سال ها به همین منوال گذشته و سپری گردیده میروند و رهبران همه گروه با گذشت هر روز وقت گرانبها و برگشت ناپذیر سیاسی را یکسان به طور هدر از دست داده میروند، بدون آنکه به آن اهمیت لازم سیاسی قایل گردند؟

ج: تشتت و پراگنده گی سیاسی قوه یی ابتکار عمل را از رهبری هریک از گروه ها ربوده و آنها را به حالت ترصد در آورده است، چنین کمبودات در رهبری و صفوف عده یی فراوانی از گروه های جدید سیاسی برازنده گی های خاص خود را دارند؟

چ: با تآسف فراوان که دقت و دل خوشی در حفظ پست و موقف حاضر سیاسی میان کادر ها و رهبران جدید حزبی ـ سیاسی مانند گذشته ها به یگانه وظیفه یی غیری قابل تعویض جدید سیاسی مبدل گردیده است، هریک بدان دل خوش نموده و می نماید، که بالاخره کاری در آینده صورت خواهد گیرد و عجله و وارخطایی در کار نیست؟

مشوره های عمومی برای همه گروه ها:

یک: کار و فعالیت جدید سیاسی را باید با حرکت و چرخش نوین زمان عیار گردانید. زمان زمان حرکت مشترک به خاطری هدف مشترک می باشد.

دو: با بکار گیری فهم، آگاهی، اندوخته و دانش سیاسی باید حضوری فعال و مشترک سیاسی تان را در صحنه یی سیاسی کشور تثبیت نموده و به مبارزه یی انسانی و عادلانه دوام بدهید!

سه: در موضیع گیری های قاطعیت سیاسی را تبارز داده و از حق و حقوق زحمتکشان کشور شجاعانه دفاع نماید!

چهار: با براه اندازی ابتکارات سیاسی خود و سازمانهای تانرا از حالت ترصد بیرون کشیده و به مبارزه یی برحق و بی هراس تان ادامه بدهید!

پنج: همه نیرو و انرژی تانرا در خدمت انسان زحمتکش قرار داده و غرض افشای زد و بند های ناسالم شرق و غرب در میز های مدور، مصاحبه های مطبوعاتی و تربیون های گوناگون سیاسی اشتراک ورزیده و سیاست های مزورانه یی آنها را آزادانه انتقاد نموده و به دفاع از حقوق فرو دستان داخل کشوری برآید!

شش: اهداف گروه ها و سازمانهای تانرا صادقانه و بی آلایشانه برای سایر نیرو های سیاسی ترقی خواه و تجدد طلب توضیح و تشریح کرده نه تنها به کمک آنها شتافته، بلکه در مبارزه یی تان از آنها نیز کمک و همکاری طلب نماید!

هفت: طرحهای جامع و قابل پذیرش سیاسی تان را در جهت اتحاد و همبستگی و مبارزه یی مشترک با سایر نیرو ها بی امان پیشکش نموده و جد و جهد تان را به سوی مبارزه یی مشترک دوام داده و در پیروزی آنراه مبارزه یی خسته گی ناپذیر نماید!

هشت: هیچ گروه یی به تنهایی موفق به پیشبرد همه کار ها نه در داخل کشور و نه در خارج کشور نه خواهد گردد. پیروزی در مبارزه یی مشترک، هماهنگ و دست بدست همه نیرو های و خصوصآ نیرو های ترقی خواه و تجدد طلب کشور می باشد!

نهم: غرض اثبات شهامت و قاطعیت سیاسی، باید به سوی کشور شتافته و نیرو های داخل کشور را در مبارزه یی بی امان آنها کمک نموده و آنها را در مبارزه یی برحق شان همرایی و پشتیبانی نموده و روحیه داد!

دهم: به ندای مادر وطن لبیک گفته و از مبارزه یی پراگنده صرف نظر کرد، زیرا تاریخ مبارزات داد خواهانه به اثبات رسانیده، که توانایی همه نیرو ها و خصوصآ نیرو های تحول طلب در تجمع و همبستگی آنها می باشند! 

در خاتمه توصیه دوستانه برای نماینده گان همه گروه ها:

از تعقیب سیاست چسپاندن به دامن دولت باید جدآ پرهیز ورزید، زیرا طوریکه امروز برای بسیاری از آگاهان کشور روشن و هویدا گردیده است، که دولت فعلی در کابل، کدام پروگرام دقیق و روشن برای آینده یی کشور و مردم نداشته و اشتراک در آن باعث تجرید و بد نامی هر گروه یی سیاسی که باشد میگردد. از عجلهء اشتراک و ادغام در آن باید ابا ورزید!

در چنین حالتی در اپوزیسیون قرار داشتن، هزار مراتبه بهتر از همگرایی و همرایی با دولت متزلزل و بدون پروگرام در کشور میباشد. دولتی که مشروعیت و قانونیت آن نزد بسیاری از خردمندان  کشور زیری سوالیه های گوناگون قرار گرفته است.

به امید آنکه مرور این بخش نیز مانند قسمت اول آن بدون تخریش و حساسیت گروه یی درک گردد.

با عرض حرمت فراوان                                                                                   

لیونین  2007 ر09 ر 02

 

 

**************************

 

 

نه شادي داد ساماني و نه غم آورد نقصاني

                                                                      به پيش همت ما هرچه آمد بود مهماني

                                                                                                        بيدل

 

درین بحث سعی من این میباشد، که به یکی از پرابلم های موجود حزبی ـ سیاسی در داخل و خارج کشور اشاره نموده و تا حد توان به گشایش آن گره پرداخته و بدان ترتیب دین اخلاقی خود را تا حد معین ادا نموده باشم.

سوالات بدین گونه در تفکراتم خطور نموده و به میان آمدند:

یک: چرا از یک حزب(دموکراتیک خلق افغانستان) در طی این یک و نیم دهه چندین گروه و سازمان جدید دیگر به میان آمدند؟

دو: علل و عوامل اینگونه جدایی ها، گروه بازی ها در چه نهفته بوده و می باشد؟

سه: علل و عوامل اصلی و فرعی  اینگونه حزب سازی ها را  باید در کجا جستجو کرد؟

چهار: اینگونه تک روی ها در چنین شرایطی حساس تاریخی از چه حکایه می نمایند؟

پنج: عوامل اصلی این گونه گرایش ها را از کدام مقطع تاریخی به کاوش گرفت؟

الف: در تاریخ گذشتهء خودی آن حزب؟

ب: یا به گفته رفیق پنجشیری از تاریخ ظهور الی زوال آن حزب؟

پ: یا در عدم یک دموکراسی واقعی در داخل خودی آن حزب در گذشتهء آن؟

ت: یا به گمان اغلب از ساده گیران در سهولت مبارزه سیاسی در افغانستان؟

ث: و یا هم به امید واهی گذشته، یعنی آنکه با شناخت قدرت های جهانی از تو منحیث حزبی سیاسی بالاخره یکی از آنها با در نظر داشت منافع شان، روزی ترا در قدرت دولتی سهیم میگردانند و یا آنکه مستقیمآ ترا به قدرت می رسانند ؟

با تاسف فراوان، که کشورهای بزرگ سرمایه داری مانند انگلستان از سده های گذشته به اینطرف و از دورانهای دور بدین طرف که در قضایای تاریخی افغانستان به شکلی از اشکال ذیدخل بود چندین بار چنین حالات را در کشور به بار آورد، چنانچه در عصر حاضر ابتدا اتحاد شوروی سابق و فعلآ امریکا چنین حالت را در کشور تکرار نمودند. 

نه تنها اینگونه سوالات، بلکه همان گونه ده ها سوال دیگر به همین منوال نزدی بسیاری از روشنفکران و وطنپرستان و هر آنکه زمانی در صفوف آن حزب تنظیم بوده و یا عضویت آنرا داشته مطرح گردیده و یا آنکه هر یک را چنین سوالات پیوسته به خود مصرف داشته و گاهی چنین سوال را از خود و زمانی از همقطار خود نموده و می نمایند.

من شخصآ در نتیجهء تحقیقات، مطالعات و کاوشهای فردی به این نتیجه رسیدم، که علل و عوامل اصلی و فرعی این همه حزب سازی ها را از جانب یکعده یی از بقایای همان حزب (اعضای سابق) قبل از همه در گذشته های بدور از دموکراسی در داخل خودی همان حزب باید جستجو نمود. ولی به خاطری آنکه ار حرکت چشم پت به پیش اباء ورزیده باشیم، بیاید که به کاوش خویش مشترکآ پرداخته و به بینیم، که دقت و بررسی  ما با چشمان باز ما را به کجا کشانیده و  به کجا می برد.

الف: پیدایش حزب و اوضاع عمومی جهان:

حزب دموکراتیک خلق افغانستان در مجموع در ایامی بحرانی (تقابل خفناک دو سیستم مخالف جهانی، سرمایه داری و سوسیالیستی دولتی) پا به عرصه زنده گی گذاشته و به وجود می آید.

ب: اوضاع در داخل کشور:

شرایط در داخل کشور طوری نبود، که حزب به تواند مرام نامه خود را در رای گیری و نظر خواهی وسیع هواخواهان و مردم کشور قرار بدهد و بعد از جر و بحث آزاد بالای آن اسناد به تواند تصامیم لازم را جهت تصویب آن اتخاذ بدارد.

پ: مرام نامه حزب:

مرام نامه آن حزب اگر صد فیصد از منابع خارجی کاپی نشده و ترجمه نه گردیده بود، ولی تاثیر احزاب افراطی چپ مانند (حزب کمونیست اتحاد شوروی و سایر احزاب افراطی سوسیالیستی اروپای شرق) بالای آن برازنده گی های خاص خود را داشته و آن سند همان گونه بدسترس اعضا قرار داده شد بود.

ت: دموکراسی در داخل حزب:

نظر به پیچیده گی اوضاع در داخل و اطراف کشور دموکراسی در داخل حزب بعد از اساس گذاری آن رشد نکرد و فضای حاکم تقابل سیستم ها(سوسیالیستی و سرمایه داری) در سطح بین المللی بالای آن تاثیرات منفی خود را گذاشت.

ث: جلب و جذب در حزب:

در اثری حاکمیت سیستم اختناقی در سر تا سری کشور شرایط آزاد برای جلب و جذب آگاه هانه روشنفکران در داخل آن حزب وجود نداشت. جلب و جذب به شیوه یی دموکراتیک و آزاد آن در حزب و به وقوع نه پیوست. جلب و جذب در آن حزب در آن زمان صرف از طریق شناخت های شخصی، خانواده گی، رفاقت های وظیفوی و قومی صورت می گرفت.

ج: پیروزی سریع کودتا و تاثیرات آن بالای حزب:

پیروزی سریع کودتا و تصرف قدرت دولتی در شرایط تشدید جنگ سرد در سراسری جهان حزب را در شرایط پیچیده یی داخلی و بین المللی قرار داد.

1ـ  حزب را دفعتآ بیک حزب حاکم دولتی مبدل نمود.

2ـ با قرار گرفتن رهبران حزب کمونیست اتحاد شوروی به طرفداری کودتاچیان در افغانستان، رهبران حزب دموکراتیک را مانند رهبران احزاب کمونیستی و کارگری اروپای شرق به رهبران مغرور مبدل نمود.(کاپی کاری مطلق از سبک و سیستم کاری احزاب توتالیتاریستی شوروی و سایر احزاب حاکم سوسیالیستی در اروپای شرق صورت پذیرفت.)

3ـ تصرف سریع قدرت دولتی صلاحیت اتخاذ تصامیم و فیصله را بدسترس مقامات رهبری در حزب واگذار کرد و تصامیم و فیصله ها میتوانستند، دیگر بدون مشوره و نظر خواهی اعضای حزب صورت به گیرند.

4ـ به پیروی از بیروی سیاسی حزب کمونیست اتحاد شوروی و سایر احزاب سوسیالیستی اروپای شرق بیروی سیاسی حزب دیگر خود را وارث بلاعوض تمام هدایات و رهبری در حزب و دولت دانسته و به طرح نظریات، پیشنهادات و انتقادات از جانب اعضا و صفوف توجه نه نمود و هرآنچه را آنها خود ضرورت می دیدند، فیصله نموده و به تصویب می رساندند.

چ: دخول قوا و مشاورین به کشور:

اگر تا قبل از ورود قوا و آمدن مشاورین به کشور، اکثرآ از کار ها از طریق صحبت های تیلفونی با مقامات بلند پایه یی حزب کمونیست شوروی و مشوره با آنها مسایل را حل و فصل نموده و تصامیم لازم و ضروری اتخاذ می گردانیدن، اما بعد از دخول قوا به کشور و سرازیر گردیدن مشاورین بداخل کشور، دیگر قوه یی ابراز هر نوع نظر و جرئت تبارز هر نوع ابتکار از صفوف حذف گردانیده شده و به مشاورین سپرده می شود.

ح: موجودیت قوا و مشاورین در کشور و تاثیرات آن:

بعد از هجوم قوا بداخل کشور و آمدن مشاورین به دفاتر حزبی و دولتی، اعضا و مقامات بلند پایهء حزب به اعضای یک حزب حاکم دولتی تبدیل گردیده و کادر های آن منحیث کارمندان حرفوی در اپرات حزبی و دولتی مصروف وظیفه شده و اکثرآ از ابتکارات به مشاورین سپرده می شود. اعضای حزب فقط در چوکات همان دولت منحیث کارمندان حزبی و دولتی به اجرای وظایف خود می پرداختند. موجودیت قوا و مشاورین در داخل کشور تاثیرات دوجانبه (مثبت و منفی) را در داخل حزب و دولت بالای کادر های حزبی و دولتی نمودند، چنانچه که در آن باره در گذشته ها بالای آن تماس گرفته شده و درین مبحث دیگر ضرورت تکرار آن نمی رود. 

خ: رهبران حزب و تسلیمی قدرت:

چون رهبران حزبی و دولتی افغانستان با پیروی از مشوره های مشاورین حزب کمونیست اتحاد شوروی، بیروی سیاسی خویشرا ایام زمامداری شان، چون مغز متفکر دانسته و در بسیاری از موارد با اعضای و صفوف مشوره نه می نمودند، بنآ ایام تسلیمی قطعی قدرت حزبی و دولتی به مخالفین شان نیز کدام مشوره و نظر خواهی را براه نه انداخته و عملی نه نمودند، بلکه صرف به آن اکتفا نمودند، که خود میان خویش فیصله نمودند. هیات اجرائیه یا بیروی سیاسی مسله یی تسلیمی قدرت به مخالفین سیاسی شانرا  بدون کدام نظر خواهی از اعضا آنرا طی جلسات شان اضطراری فیصله و آنرا دو دسته  به مخالفین(تشنه نه تنها به خون خودی آنها، بلکه یکعده یی از بی گناهان دیگری کشور) نیز تسلیم نمودند.

د: رهبران حزب بعد از تسلیمی قدرت:

بسیاری از اعضای هیات اجرائیه و بیروی سیاسی بعد از تسلیمی قدرت به مخالفین سیاسی شان طوریکه در بالا نیز تذکر داده شد(تشنه به خون) دفعتآ کشور را ترک نه نموده و یا حاضر به ترک کشور نه گردیدند، بلکه برای یک مدتی دیگر در داخل کشور باقی مانده، کمک و همکاریهای معینی شانرا به اعضای باقی مانده یی حزب در داخل کشور و مخصوصآ آنانیکه در کابل مانده بودند، به انجام رسانیدن.

ذ: رهبران حزب و ترک مرحلوی کشور:

طوریکه در بالا نیز تذکر داده شد، رهبران حزب همه همزمان به ترک کشور رو نیآوردند، زیرا برای آنکه جان بسیاری از اعضا و صفوف را از حملات احتمالی مخالفین شان حفظ و نگهداری نموده باشند. آنهم بعد از آنکه شرایط در مجموع بالای آنها نیز تنگ گردانیده شد، دیگر دست به ترک انفرادی و دسته جمعی کشور زدند و این کار بعد از یک فاصله زمانی بود، که آنها گاهی به تنهایی و یا گاهی با فامیلهای شان آهسته آهسته رو به ترک کشور آورده و روانهء دیار بیگانه گردیدند.

ر: وقفه یا رکود سیاسی:

تسلیمی قدرت به مخالفین، ترک مرحلوی و اجباری کشور، دوام جنگهای خونین میان مجاهدین و عدم آرامش نظامی و سیاسی در داخل کشور و اطراف آن و تصرف شهر ها یکی پی همدیگر توسط طالبان و بالاخره سقوط دولت مجاهدین بدست آنها و سقوط کشور در تاریکترین دوران تاریخی اش بدست طالبان و دوام برابر به نیم دهه حکمروایی آنها در تبانی با القایده در کشور، پراگنده گی و سرگردانی رهبران حزبی دولتی در گوشه و کناری مختلف جهان، باعث پیدایش یک رکود تقریبآ نیم دههء سیاسی در داخل و خارج کشور گردید.

ز: چگونگی اقامه در خارج:

ترک انفرادی و یا دسته جمعی با فامیل ها در خارج از چهار چوکات کشور، البته در قدم اول کشور های آسیای میانه و اکثرآ از جمهوریت های مختلف اتحاد شوروی سابق، پریشانی های ناشی از ترک اجباری، ولی عدم موجودیت کار های طاقت فرسای حزبی و دولتی روز مره و تنفس هوای بدور از فضای غبار آلود جنگ در خارج از کشور، زمینهء آنرا برای همه(بازی گران درجه یک سیاسی و غیره) مساعد گردانید که بالای گذشته ها در فضای آرام و بدون جنگ تماس گرفته و آنرا به غور و بررسی مجدد به گیرند.

 س: بازنگری در سیاست

طوریکه در بالا نیز تذکر داده شد، اقامت در گوشه و کناری مختلف جهان، منحیث مهاجران جنگ   زمینه را برای بازنگری برای هریک از اعضای آن حزب و افغانهای مهاجر مساعد گردانید، که بالای مسایل گذشته یی سیاسی خود و کشور مکث نموده و یا مسایل گذشته یی کشور را از دید گاه های جدید (انتقادی و انتباهی) به بررسی گرفته و درسهای آموزنده را از آنها برای خود استخراج نموده و پیرامون چگونگی آنها ابراز نظر نموده و تحلیل های شان را بدست بدهند.

ش: از سر گیری مبارزات داد خواهانه:

با وجودی پراگنده گی ها در زنده گی شخصی و فامیلی و پرابلم های ناشی از مهاجرت های اجباری، زنده گی در خارج از کشور و مخصوصآ موجودیت آزادی های نسبی در اروپا زمینه یی آنرا برای همه آنانیکه برای مردم خویش تعهد سپرده بودند مجددآ مساعد گردانید، که دید و باز دید های خود را آغاز نموده و پیرامون گذشته ها و حال خویش تبادل نظر نمایند.

آنهمه تحولات سریع که بعد از تسلیمی قدرت به مخالفین سیاسی به وقوع پیوست و آنهمه تحولاتی که حتا باعث هجوم نیرو های ائتلاف بین المللی در سال 2001 به افغانستان گردید، نه توانست بهبودی قابل ملاحظه یی را در زنده گی واقعی افغانها به ارمغان بیآورد.

خلاصه آنکه آنهمه تحولات نه تنها در افغانستان، بلکه در جهان همه آنانی را قلب شان برای خدمت راستین نه تنها در گذشته ها به مردم وطن شان می تپید، بلکه تاکنون نیز می تپد، در همنواعی و همراهی با همه رسالتمندان کشور به آن واداشت، که به امید آرمانهای نارسیده انسانی شان یکباری دیگر همه نیرو و انرژی شانرا با در نظر داشت تحولات کمی و کیفی در منطقه و جهان مجددآ گره زده ، دوستان و همسنگران شانرا دوباره جمع نموده و کار و فعالیت های جدید سیاسی شانرا مجددآ آغاز نمایند.

ص: فعالیت های مطبوعاتی:

زنده گی در مهاجرت و بدست آوری آزادیهای مطبوعاتی مخصوصآ انترنیتی در داخل و خارج کشور زمینه آنرا برای آنعده از کادر های، که استعداد و توانایی بیشتر از دیگران را به قلم و مطبوعات داشتند به خوبی مساعد گردانید، که نه دیگر به طوری دسته جمعی، بلکه به صورت انفرادی و به تنهایی به تواند، ندای رسای خود را به دفاع از انسان زحمتکش کشور بلند نموده و در راه دفاع از حقوق آنها به مبارزه برخاسته و آنرا دوام بدهند.

من منحیث یک روشنفکر متجدد تلاشهای انفرادی افغانها را نه تنها مفید، بلکه ضرور نیز می شمارم، ولی تشویش من از تلاشهای دسته جمعی تک روانه یی جدید یکعده یی از رهبران جدیدآ برخاسته از گروه ها میباشد، که مبادا کاسهء زیری نیم کاسهء آنها بوده و اینهمه تلاشهای تک روانهء دسته جمعی کوچک آنها به خاطر آن باشند، که:

یک: جلب توجهء قدرتهای با هم در جدل جهانی در منطقه، که چشم به غنایم هنوز مدفون در زیر زمینهای کشور دوخته و مصروف تقسیم ناعادلانهء آنها می باشند؟

دو: جلب پشتیبانی قدرت های نیو لیبرالیستی مدرن و مداخله گر جهان، منحیث گروه های قابل ملاحظهء مستقل سیاسی، که در شرایط جدید سیاسی در داخل و خارج کشور دوباره سر برافراشته و پا به عرصهء فعال سیاسی گذاشته اند، به تفکر آنکه بالای آنها باید حساب صورت گیرد؟

سه: جلب و جذب قدرت های مختلف منطقوی و جهانی با تفکر ابلهانه، که با میانجی گری آنها باید خود و گروهء خود را  در کناری دولت فعلی قرار داد ، مهم نمی باشد، که نیرو ها تجمع نموده به اطراف دولت فعلی متشکل از کدام گروه ها می باشند؟

چهار: یا آنکه خود خواهی ها و یا خود محوری های فردی افراد و  اشخاصی، که قبلآ عضویت گروهء قابل ملاحظهء سیاسی، یعنی همان حزب دموکراتیک خلق افغانستان را در کشور داشتند و اکنون با اندوختن تجارب گوناگون و فراوان سیاسی می توانند ادعای مستقل رهبر شدن را نمایند؟

پنج: یا آنکه خود خواهی های کادر های دست دوم و سوم همان حزب، که اکنون منحیث نسل جدید رشد نموده و می خواهند ثابت نمایند، که نه تنها توان ایجاد و رهبری احزاب و گروه های مستقل را دارند، بلکه می توانند جدا و مستقل مبارزه نمایند؟ (با تغافل از آنکه منافع ملی و مردمی در کشور از همه روشنفکران رسالتمند در چنین شرایطی تفاهم و همگرایی نیرو های ترقیخواه و عدالت پسند را  می طلبد.)

شش: گروه ها و احزابی که با تاسف فراوان(بدون درنظر داشت حساسیت شرایط جیوپولیتیک و سیاسی افغانستان) به تک روی شان دوام داده و پراگنده مبارزه می نمایند، در حالیکه مردم روشن نگر کشور از نیرو های سالم کشور(ترقی خواه و تجدد طلب) اتحاد و یک پارچه گی را تقاضا دارند؟

هفتم: یا آنکه تجارت سیاسی بالای بقایای پراگندهء همان حزب میباشد، در حالیکه روشنفکران با درک و رسالتمند مقابل تاریخ کشور، که قبلآ در صفوف حزب دموکراتیک خلق افغانستان تنظیم بودند، ابدآ آرزوی به کرسی رسیدن مجدد به کرسی بی بدیل ریاست جمهوری در دولتی فعلی را در سر نپرورانیده، آنهم دولتی که فعلآ نام و صبغهء اسلامی را نیز به خود اختیار نموده است نمی باشند؟

هشتم: صاف و ساده تر، به گفته نویسندهء دراک کشور محترم میر عبدالواحد سادات"عجله در کشیدن چپن از تن آقای کرزی و به تن نمودن آن" میباشد، که از جانب یکعده یی از رهبران جدیدآ به پا خاسته جریان یافته، آنهم بدون درک و در نظر داشت منافع دراز مدت و رسالت ملی و تاریخی در مقابل روشنفکران کشور؟

نهم: اینکه این کاروان غم با (گروه ها و احزاب تک رو گوناگون و جدید سیاسی اش) چه وقتی و کدام زمان به سر منزل مقصود و به آرمانهای خود خواهند رسند، باید آنرا " در ستاره های آسمان" خوانده و مطالعه نمود.

به امید آنکه بررسی فوق از جانب هر هموطن شریف بدون تخریش و حساسیت گروه یی درک گردد.

 

با عرض حرمت 

   عظیمی

لیونین  2007 ر 8 ر 25

 


بالا
 
بازگشت