بزرگسازی طالبان و احتمال حذف نام ملا عمر وحکمتیار از لست سیا
دعوت جناب حامد کرزی رئیس جمهور افغانستان از حمکتیار وملا عمر
نشانۀ بزرگ از تغییر سیاست آمریکا وجامعۀ جهانی در برابر طالبان وحمکتیار
است.در گذشته زمانی که بحث مذاکره با مخالفان دولت افغانستان مطرح می شد،
همواره تاکید بر این بود که که تنها افرادی می توانند شامل این روند شوند که
متهم به انجام جنایات جنگی و نقض حقوق بشر نبوده اند وگفته میشد مذاکره با ملا
عمر وحکمتیار نسبت موجودیت نام شان در لست سیامنتفی است،وقتی صبغت الله مجددی
رئیس سنا وکمیسیون صلح افغانستان،
گفت گلبدين حکمتیار وملا عمرمی توانند به پروسه صلح بپیوندند
از هر طرف سر وصدا های بلند شد که گویا از کسانی دعوت به عمل آمده که آمریکا
ایشا نرا ترورست میشناسد. ودر مورد مذاکره با ایشان باید آمریکا موافقت خودرا
إعلان کند.اینک آمریکا موافقت خودرا إعلان و بطور غیر مستقیم لست خودرا نیز خط
زده است.چنانچه اکنون این طرح راه را برای تمام کسانی که قانون اساسی
افغانستان را محترم بشمارند باز گذاشته است. وحتی حامد کرزی میگوید در صورت
یافتن آدرس محتر مین خودش بپای خود به دیدار ایشان خواهد رفت. جناب کرزی بدستور
حامیان غربی خود در رأس آمریکا به خاطر مذاکره چشم درد بدنبال آدرس شان است.
این إظهارات رئیس جمهور افغانستان درست بعد از شرکت در
اسامبلۀ عمومی ملل متحد و مذاکره با رئیس جمهور بوش وبر گشت از آمریکا به
مطبوعات راه یافت و خود دلیلست بر این که دیگر نه جنایتکار جنگی وجود دارد، نه
ناقض حقوق بشر ونه هم نام این افراد در لست سیا خواهد بود؟!.تقاضای مذاکره
وشرکت این این دوتن در نظام سیاسی مورد حمایت آمریکا وجامعه جهانی ایجاب میکند
تا نام ایشان از لست سیاه آمریکا حذف گردد، چه در صورت موجودیت نام ایشان در
لست سیا مذاکره ومفاهمه واشتراک در نظام مفهوم نخواهد داشت.واگر نام حکمتیار
وملاعمر از لست ناقضین حقوق بشر حذف شود دیگر ترانه های دفتر حقوق بشر در
افغانستان هم شنونده نخواهد داشت.
با ملاحظۀ تنازل های تدریجی دولت به نظر می رسد روزی دولت کنونی افغانستان حاضر
خواهد شد بخاطر خواست طالبان بند های از قانون اساسی را نیز تغییر دهد وباز هم
طالبان جز تسلیمی دولت به چیزی دیگر تن در ندهند..
هدف از
بزرگسازی طالبان چیست؟
غرب عملا درپئی بزرگ سازی طالبان است .هم در میدان نظامی هم
درجا یگاه اجتماعی وهم در عرصۀ سیاسی و.از چندی به این سو مسئولین بلند پایه
ورسانه های غربی از دیالوگ ،مذاکره وپذیرش طالبان در نظام سیاسی افغانستان صحبت
میکنند. هدف این بزرکسازی چیست؟ آمریکا وانگلیس به مشورۀ پاکستان از کارآئی
نظام فعلی مأیوس شده اند لذا تلاش دارند تا فرا رسیدن دور بعدی انتخابات ریاست
جمهوری تاریخ را دوباره تکرار کنند.
دلیل دیگر روی آوردن غرب به طالبان این است که در شرائط فعلی
آمریکا ومتحدینش قصد مواجحه ورویاروئی بیشتر با ایران را دارند، لذا میخواهند
با وساطت استخبارات پاکستان از رویا روئی وخصومت بیشتر با طالبان بکاهند.ونیروی
را در افغنستان بقدرت برسانند که با ایران مخالفت شدید داشته باشند.چنانچه برای
اولین بار شایعه مذاکره طالبان با دولت از طریق رسانه های آمریکای در بیرون درز
کرد و واشنگتن پوست یک نشریه معتبر آمریکای از زبان معاون وزیر خارجه آمریکا
نوشت که طالبان میخواهند بعد ازین بحیث یک هسته سیاسی قوی در نظام آیندۀ
افغانستان شریک شوند. بدیهی است که آمریکا میخواهد این درامه را دوباره تجربه
کند.
فعلا نیروهای بریطانیا در جنوب غرب افغانستان مصروف تمرین چنین
درامۀ میباشند.در هلمند هسته های نظامی طالبان تقویت میشود تا اول من حیث یک
قدرت نظامی فراگیر وشکست نا پذیر با داشتن حمایت وعقاید مردم به مجامع بین
المللی شناختانده شوند وبعد در عرصۀ سیاسی طرف قابل محاسبه باشند..}
همان است که وزیر دفاع انگلیس طالبان را در پروسۀ صلح یک جهت مهم قضیه خوانده و
تفکرات طالبان را جهت حفظ منافع شان در افغانستان قابل قبول دانسته است.این
تغییر سیاست در ظاهر شکست متحدین را در مبارزه شان علیه تروریسم به اثبات
میرساند.
إعتراف به شکست:
نیکولاس لنت سنخنگوئی ناتو در افغانستان گفت اتکای صرف به نیروی نظامی منجر به
باز گرداندن ثبات پایدار نخواهدشد.این اظهارات نشان میدهد که پیمان انتلانتیک
شمالی یک قدرت شکست پذیراست ،حتی کتلۀ کوچک از ترورست ها با داشتن حمایت نظامی
ومالی پاکستان وبرخی کشور های خلیج میتواند ایشان را به شکست معترف سازد. تا
دو سال پیش طرح مذاکره از سوی دولت با طالبان همواره از یک موضع قوی مطرح می شد
و طالبان به ترک جنگ و بازگشت به خانه و کشورشان دعوت می شدند و خبری از سهم
دهی آنان در قدرت نبود، اما حالا دولت إعلان میکند اگر طالبان قانون اساسی کشور
را بپذیرند در هر سطح پذیرفته میشونددیگر از پیروزی نظامی علیه طالبان خبری
نیست.در حالیکه طالبان جز پیروزی نظامی به هیچ چیزی دیگری قناعت ندارند.
إعتراف
غرب به حقانیت طالبان:
{.دز
براون،وزیر
دفاع انگلیستان با اشاره به نفوذ باورهای اسلامی در میان مردم افغانستان، ابراز
عقیده کرده است که نمی توان تفکرات طالبان را در این کشور، نادیده گرفت}تا
دیروز اگر حرف از پذیرش طالبان بمیان میآمد صرف مسئلۀ پذیرش طالبان محلی مطرح
بود نه تفکرات واندیشۀ طالبانی .دران وقت با فلسفه ومنطق سیاسی معاصر اندیشۀ
طالبی مردود شمرده میشد اما امروز وزیر دفاع انگلیس إعتراف میکند که نمیشود با
اندیشه وتفکرات طالبان در افغانستان مبارزه کرد ویا تفکرات طالبان را نا دیده
گرفت،. آقای براون در کنفرانس
سالانه حزب حاکم بریتانیا (حزب کارگر)، گفته است بعید به نظر می رسد که اندیشه
طالبان در افغانستان، پدیده ای گذرا باشد، بدین معنی که دیگر شعار میان تهی
ودروغین دموکراسی در افغانستان جای ندارد وآنچه أهمیت دارد تفکرات سنتی طالبان
است.
وبه همین تر تیب نمایندگی سیاسی سازمان ملل متحد در کابل با
تاکید بر این موضوع که باید از راه های سیاسی و مسالمت آمیز بحران جاری در
افغانستان را حل کرد، عملا به جمع نهادهایی پیوسته است که برای نخستین بار، در
تلاش فراهم کردن زمینه برای آغاز مذاکرات میان طالبان و دولت افغانستان هستند.
طالبان که شش سال قبل نماد از شرارت وخشونت در جهان پنداشته میشدند وتمام جهان
بخاطر بر چیدن تخم طالب از زمین متحد شده بودند امروز دوباره بخاطر حفظ منافع
غرب در محراق توجه قرار گرفته باید شامل نظام سیاسی افغانستان شوند.{راستی هر
کس منافع غرب را تضمین کند فرشته روی زمین ومخالفین گسترش تسلط ومنافع غرب منبع
شرارت اند؟؟؟}
آنگلیس وپاکستان در مورد افغانستان نظر واحد دارند:
آنچه را وزیر دفاع انگلیس امروز میگوید، پرویز مشرف رئیس جمهور پاکستان دوسال
قبل گفته بود.پرویز مشرف نیز گفته بود که طالبان ریشه در بین یکتعداد اقوام
افغانستان دارند وتفکر طالبان با عقائد این اقوام هم آهنگ است وباید جزء از
پروسۀ صلح در افغانستان باشند.یعنی صلح وثبات بدون حضور طالبان مفهوم
ندارد.وزیر دفاع انگلیس هم صرف نظریات مشرف را تأئید کرده است. در گذشته کار
شناسان دولت افغانستان إظهارات پرویز مشرف را به شدت رد کردند واما امروزروی
اظهارات وزیر دفاع انگلیس غور میکنند.
آهداف پاکستان
وکشور های غربی از قبل روشن است. پاکستان میخواهد در نظام سیاسی افغانستان مهره
های خودرا داشته باشد وغرب هم تشنۀ تأمین امنیت شرکت های نفتی خود در افعانستان
است.
شکی نیست که
نیروهای بریطانیا در افغانستان از آی إس آی إلهام میگیرند.و در مشوره با ا
ستخبارات پاکستان أهداف خودرا دنبال میکنند.
* هدف
طالبان از آمادگی برای مذاکره یک مانور است نه حقیقت :
آمادگی طالبان برای مذاکره در هر سطح با
دولت یک حر کت سیاسی و مانور آزمایشی است طالبان هم با این شوخی وتمسخرکو شیده
ا ند تا توان نظامی وسیاسی دولت افغانستان ومتحدینش را به آزمایش بگیرند تا به
جهان ومردم نشان دهند که دولت افغانستان وحامیان بین المللی اش تا چه حد آمادۀ
عقب گرد در معامله با ایشان میباشند، در حالیکه رهبری طالبان قطعا در جریان
چنین بر نامۀ نیست و نام ملا عمر در فهرست تحت پیگرد آمریکاییان قرار دارد و
به عنوان یک تروریست حساب میشود این إعلان از لحاظ معا ملات سیاسی هیچ مفهوم
وتضمین عملی ندارد . حقیقت این است که طالبان هر گز با نظام این چنینی شریک
نمیشوند.طالبان نظام وحکومت مطلق میخواهند نه صلح وسازش.طالب پدیدۀ صلح
ومذاکره نیست واگر طالب با نظام سیاسی کنونی یکجا شود دیگر مفهوم طالب بودن را
ازدست میدهند.طالب یک پدیدۀ با ویژه گی های خاص خود است که بیشتر با خشونت
وتحجر همراه است .هر حر کت تا رسیدن به قدرت دست به خشونت می زند واما طالبان
بعد از رسدن به قدرت هم خشونت را تشدید می بخشد وادامه میدهد.حکومت که قبلا
تجربه شده است از قتل عام گرفته تا لت وکوب زنان وبستن معارف همه وهمه در تمام
عرصه ها خشونت بوده وبس لذا طالب پدیدۀ مذاکره ومعامله نیست
سازش گروپ طالبان وحلقات درون نظام با إعلان مذاکره :
قبلا عرض شد که این شایعه کار یک گروپ مشخص بوده که رهبری
طالبان قطعا در جریان آن نبوده است ومطابق به شرائط زمانی مشخص به مطبوعات راه
پیدا کرد .این إعلان طالبان که توسط حلقات مشخص ومائل به طالبان در درون نظام
سازماندهی شده بود پاسخ غیر مستقیم است به إظهارات مار شال فهیم، که طی
سخنرانی درمراسم یاد بود شهادت احمد شاه مسعود دولت را به کنار زدن مجاهدین
متهم کرد وخواهان امتیاز بیشتر به مجاهدین شد وبا استفاده ازین فرصت آنچه در دل
داشت باد داد.اینکه آقای مارشال نمایندۀ مجاهدین هست ویا نیست موضوع است جدا
ازین بحث، به هر حال او حرف های خودرا بخاطر جلب حمایت مجاهدین گفت وتا جای هم
اثر گذار بود.
مخا لفین مارشال فهیم در داخل نظام که ترجیح میدهند بجای
مجاهدین طالبان شریک نظام سیاسی باشند با راه انداختن درامۀ مذاکره باطالبان
تلویحا وی را متوجه این امر ساختند که گویا تنها مجاهدین نیستند که باید امتیاز
داده شوند ، بلکه عناصر ونیروهای زیاد وجود دارند که میتوانند خلاء نبود
مجاهدین را پر کنند وبه صلح وثبات مفید تمام شوند وایشان تر جیح میدهند بجای
نیروهای به اصطلاح شمال طالبان در نظام سیاسی نقش اساسی داشته باشند.
تأثیر سیاست أخیر دولت وجامعۀ جهانی بالای عام مردم:
این إعلان صلح ومذاکره وشایعۀ سازش روحیۀ مردم را ضعیف وإعتماد
پیروزی دولت در برابر طالبان را ضریب صفر نموده است. حال اکثریت مردم به این
عقیده اند که دولت ومتحدین غربی اش در صدد سازش وکنار آمدن با طالبان اند ،لذا
خود مردم تلاش دارند از آدرس قوم،سمت ونهاد های مستقل قبل از دولت به سازش دست
زنند.
وقتی دولت ونیروهای جامعه جهانی آماده گی خودرا برای مذاکره با
دشمنان سر سخت خود إعلان میکنند مردم عام وبرخی نهاد های بنام اپوزیسیون دولت
نیز با خوف ورجاء در پی چارۀ میشوندوتلاش میورزند قبل از سازش دولت خود شان طور
مستقیم با طالبان معامله کنند. گذاشتن ریش وپوشیدن لباس طالبی برای بسیاری از
نیروهای اپوزیسیون کار بسیار ساده است.
شرائط کنونی کم وبیش به شرائط قبل از سقوط حکومت نجیب مشابهت
دارد ، هنگامیکه نجیب آمادگی خودرا برای کنار رفتن از قدرت إعلان نمود ،اما تا
هنوز شرائط ووقت وزمانش را تعین نکرده بود که حلقات إطرافش به معامله دست زدند.
نیمی به چهار آسیاب دویدند وعدۀ هم جهت تسلیمی به بگرام رفتند.طوریکه معلوم
میشود جناب حامد کرزی با إعلان کنار آمدن با طالبان پروسۀ سازش وآشتی اکثر گروپ
هارا باطالبان تسریع بخشیده است.دیگر برای بقای نظام سیاسی کنونی افغانستان
امید کمی مانده.از همین اکنون نیمی در رسیدن وشامل شدن در قدرت با طالبان تلاش
میکنند ونیمی در ربودن دارائی دولت وپر کردن جیب وقت را ضیق می بینند ودر یک
کلام موقف سیاسی دولت وجامعۀ جهانی در برابر طالبان زمینه های گرایش مردم به
طالبان وسقوط نظام را بیشتر فراهم ساخته است.