حشمت الله آروین

 

افغانستان درکوره ای آتش.......

 

رایزنی های سیاسی درمورد افغانستان که دایمأ با برگزاری  کنفرانس ها ، پیشنهادات  ، انتقادات ،   دعوت ها   ، با دید وبازدید رقت و آمد صورت میگیرد ،  نتایج  آن  با زهم ،   انفجار، انتحار  ،  فلان بد است و فلان خوب  ،  فلان قهرمان است وفلان خائن ، فلان جنایت کار است و فلان صادق ، فلان وطن پرست است وفلان وطن فروش ، از این قبیل سخنان و نشست ها  تنش ها ی سیاسی ، قومی ، زبانی ومذهبی را بیشتر از روزهای گذشته افزایش داده ومیدهد ، که البته این تنش های  سیاسی و باندیستی بجزاینکه ملت  مظلوم و  دولت را در قهقرا ولبه پرتگاه قرار دهد ، دگر کدام  نتایج خوب ومثمر را درروند باز سازی صلح و ثبات  افغانستان در قبال ندارد ، خلاصه همه این مسائل و معضله ها ،  تضاد های صادر شده ای سیاسی باندیستی  به اضافه ای تعصبات بیجا و بیمورد  است  که شیطان  با براه اندازی  نفاق وتفرقه   بمنظور اهداف شوم گل به آب میدهد وهمه را دشمن یکدگر ساخت ،  خوب وخراب ، بد و نیک همه با هم گره خورده و درگیر هم شدند ،  باور واعتماد ملت زجر کشیده ومظلوم درطی سه دهه جنگ وویرانی وکشتار های بیشمار وروزافزون بوسیله ای احزاب سیاسی وگروه های متعدد خراب کار  وحتی آنهایکه داد از اسلام میزدند کاملأ از هم پاشیده ومتلاشی شده است ،  دشمنان افغانستان  ، آتش نفاق وکینه توزی  را از طریقه های خاص که در اختیار دارند شعله ورمیسازند  ،  آنهایکه وطن را  به بهانه های مختلف ا هداف سیاسی بخاک خون کشانیدن وبه میلیون انسان را کشتن ، ملت بیدار وسربلند افغان با درک شعور سیاسی خوب وبد را شناسایی میکنند و رسالت های تاریخی شان را در جهت حفظ نوامیس ملی و  آزادی استقلال افغانستان با کمال خرد و دانایی درک کرده اند ،  دشمنان افغانستان  از در های مختلف سیاسی میخواهند داخل قلمروسنگروحدت و اتحاد افغان ها شوند ، بایست خردمنشانه وآگاهانه  جلو هر گونه اعمال تخریب فرهنگی ، قومی زبانی و  سیاسی راگرفت افغانهای خردمند وپر افتخار از خود ستائی وخود پسندی را از هرقوم وملیت که استند باید فراموش کنند ، خود را یک افغان وبرادر بدانند در برابر یکدگراز حوصله وشکیبایی کار گرفت ، زیرا . چالش های سیاسی  در طی سالیان متمادی  روی قضایایی بغرنج افغانستان وحدت وآرامش ملت مظلوم را متلاشی نمود ، در باره روی داد جاریه ازهر گوشه وکنار جهان  صفحات رسانه ها  را با عناوین مختلف سیاسی ، قومی مذهبی  لسانی مزین ورنگین میسازد . همه این را درک نموده اند ،  بحران و  پدیده سیاسی نا هنجار تاریخی درطی سه دهه   در افغانستان وآسیای مرکزی که در سطح بین المللی ابعاد گسترده گرفته  است یک امر تصادفی  نبوده بلکه  از سالها روی آن کار صورت گرفت ومنشه ای اصلی آن رقابت بین کمپنی های نفت گاز  و سازمان های سیاسی است که بیرون از مرز های افغانستان  بخصوص در داخل  خاک حکومت نظامی پاکستان راه اندازی شد که درپشت تمام ا ین برنامه های ضد انسانی که موجب یک جنگ خانمان سوز وبرانداز درافغانستان گردید  جان میلیون انسان راگرفت  وحدت ملی ازهم پاشیده شد وقتل وکشتار بیش از حد ساکنان کشوررا سرگردان و میلیون ها انسان را در کشور های همسایه وسراسر جهان مهاجر آواره کرد  فرهنگ وزیربنای اقتصاد این کشورنابود ومنهد م  شد ، یک برنامه مهم اقتصادی وجود داشت ، دست اندازی برذخایر عظیم نفت وگازکشور های آسیای مرکزی وحمل این ذاخایراز طریق کوتاه ترین راه به ارزان ترین قیمت وعرضه آن به نزدیک ترین وپر فروش ترین بازار کشور های آسیایی ، اوپائی و منطقه اقیانوس آرام بود. فروپاشی شوروی سابق وبه استقلال رسیدن کشور های آسیائی نخستین قدم در راه پیاده کردن این برنامه بود ، دیر نگذشت که شرکت های اکسون-موبیل،شفران ،بریتیش  پترولیوم ودیگر شرکت های عمده نفتی غرب قراردادهای گسترده ای با سران کشورهای این منطقه برای استخراج این معادن عظیم نفت وگاز امضا کردند ، امریکا از سال 1994 به کمک سازمان امنیتی پاکستان در صدد بر قراری دولتی در افغانستان بود که بتواند در آنجا ثبات وصلح لازم برای کشیدن خط لوله از آسیای مرکزی به پاکستان را تامین کند . روی کار آمد طالبان با کمک سازمان ای اس ای پاکستان، امریکا غیر مستقیم روابط را با آن دولت بر قرار کرد در دسمبر 1997 مارتین میلر معاون شرکت یونوکال نماینده گان طالبان را به  شهر هوستون در تگزاس دعوت کرد تا در باره کشیدن خط لوله نفت وگاز ازطریق افغانستان  مذاکره کند. واشنگتن پست نوشت :  وسیله ای اشنایی وملاقات  میان طالبان از یک سو ودولت امریکا وشرکت یونوکال ، آقای زلمی خلیلزاد از افغان های تبعه امریکا واز مشاورین بلند پایه شرکت های نفتی بود یونیکال کنسرسیومی را بوجود آورد که در این کنسرسیوم گاز پروم روسیه ، شرکت گازترکمنستان وچند شرکت دیگر اشتراک داشتند .جالب اینکه جای پای خانواده بن لادن نیز در این کنسرسیوم دیده میشد درفبروری 1998 برگشتن بن لادن از مبارزه علیه کمونیزم مبارزه علیه امریکا ودست داشتن آن در انفجار سفارتخانه های امریکا در کشور های افریقایی  وحمله ای موشکی دولت کلینتون به محل اختفای او موجب شد که شرکت یونیکال از مذاکره با طالبان دست بکشد ، خلاصه تفصیل وتوضح دراین مورد خیلی زیاد است صرف یک گوشه ای از آن به تائید قول خدمت خواننده گان محترم بعرض رسید ، بنا درک مطالب اگر واقعأ کشور مداخلگر مانند پاکستان وایران ودیگر باندها اگر در امور سیاسی کشورافغانستان دست درازی نکنند این برنامه ای خط لوله نفت وگاز که از داخل خاک افغانستان میگذرد دولت به میلیون ها دالرمنفعت درسال بدست میآ ورد وتعداد زیاد مردم شامل کار وبار میشوند حکومت پاکستان همیش در صدد تداوم جنگ درافغانستان میباشد زیرا این کشور در طی سه دهه جنگ وویرانی در افغانستان بزرگترین کمک های سرسام آورجوامع  جهانی را  بدست آورد وهنوز هم به میلیارد دالردر سال به بهانه ای مبارزه باتروریزم از ایالت متحده امریکا بدست میاورد ، آیا عقل سلیم وسالم باور میکند که حکومت پاکستان در راه صلح وثبات افغانستان  ، در منطقه  وجهان به واقعیت گام های مثبت ومثمر بردارد؟ ؟، دستگاه جاسوسی پاکستان  جبهات مختلف را بمنظور تداوم اعمال تخریبی از قبیل ، کشتار چور وچپاول ، ترور ، وبه آتش کشیدن اماکن مقدس ومکاتب وکشتار افراد بیگناه ، ایجاد نفاق وتفرقه اندازی در داخل وخارج از افغانستان سازمان دهی میکند ،   و جوسیاسی را مغشوش ونگران کننده میسازند تا اوضاع را به نفع خود بچرخاند. دست دازی و بحران   سیاسی ومداخله همسایه ها  درکشور های عقب افتاده چون مانند افغانستان علت ودلایل آن  عدم رشد سطح  شعور سیاسی ودانش علمی است که 90 درصدملت و مردم مظلوم جامعه  بنابه اثر  تاثیرات وعوامل سیاست های  استعماری واستثماری ظالمانه و تبعیض گرایی استبدادی حکومت  وقت بود که نتوانستند خودرا از گودال جهل ونادانی  بیرون بکشند و مزا یا ای  واقعیت های زندگی جامعه ای مدنی ورادیکالیسم را با جهان شناسی وجهان بینی بدون مداخله استعمارقدرت  های خارجی واستثمار فرد توسط قدرت های داخلی  درک کنند که باعث همه این بدبختی  ومصیبت های که در طی سه دهه در افغانستان بوقوع پیوست عامل اصلی آن همان حکومت حق تلف فاسد وقت بود که ملت و اقشار جامعه را در تاریکی فقر بیچاره گی وبیسوادی نگاهداشت  .  هر دولت وحکومتی که ملت واقشار جامعه را در تنگناه ای اختناق تعصبات وتبیض گرایی بمنظور حیطه قدرت  از سیاست های استثماری کشنده عمل واستفاده کند ، زمینه برای نفوذ ا ستعمار و مداخله گران بیگنانه مساعد میگردد زیرا استعمار خود را به عنوان بهترین راه نجات وگیرنده ای حق مظلوم از ظالم معرفی میدارد طبیعیست آنهایکه از رژم وحکومت فاسد  دل خوش ندارند واز اعمال وسیاست های آن به ستوه آمده اند ، راه ای بیرون رفت را ازمهلکه  ، پناه بردن وپناه خواستن بطرف استعمار است واستعمار به سرعت دربین نهضت های اجتماعی نو ظهور که تشنه آزادی دموکراسی وطرفدارجامعه ای مدنی ورادیکالیسم میباشند برای خود جا را باز میکند وبه آنها زمینه نجات وپیروزی را در برابر ظلم وبی عدالتی که روحأ وجسمأ درتحت شکنجه های حکومت ودولت قرار دارند ، وعده میسپارد . خیر از این فلاسفه وسفسطه ها میگذریم بهتر است بررویداد های روز که درافغانستان وجهان چه میگذرد توجه را مبذول کرد .

اخراج اجباری  پناهجویان افغان از کشور های ایران ، سویدن و نروژ نگرانی های فزاینده را در اذهان جامعه ای افغانی  در سراسر جهان بوجود آورده است . ضرب المثل عام است که میگویند ، کفر اگر از کعبه  خیزد کجا ماند مسلمانی ، جای تأسف ومایوس کننده است که دولت اسلامی ایران  با اهتزاز آوردن درفش اسلام ، رفتار وعمل کرد  خصمانه را که مغایر اساسات اسلامی پنداشته میشود ،  در برابربرادران مسلمان افغان وهمسایه خود انجام داده و به ادامه ای آن هنوز هم مبادرت و اصرار دارد ،  از خشونت وخشن که از کادرودایره دین مبین اسلام بعید است ، کار گرفته   ،  به اخراج اجباری پناهجویان افغان که توام با ضرب وشتم  همراه بوده  دست میزند ،  با این اقدام ،ا حساسات همه افغان ها ، سازمان ملل متحد  وسازمان های مدافع حقوق  بشر وپناهندگان را جرحدار وبر انگیخت  ، نهاد های جامعه ای مدنی وصلح دوست جهانی ، کمک به نیازمندان از دولت اسلامی ایران توقوع ای چنین برخورد وایجاد بروز مشکلات را برای پناهجویان افغان  در شرایط  کنونی  افغانستان  که  در بحران آتش تضاد های سیاسی داخلی وخارجی میسوزد ،  بحیث یک کشور مسلمان وهمسایه ، نداشتند  ، زیرا افغانستان در طی سه دهه جنگ بنا به مداخله ای همسایه ها و شرکای آنها  بزرگترین تلفات جانی ومالی را دراعصار تاریخ جهان متقبل شده اند ،   ویرانی  وکشتار های ظالمانه وناحق در هر روز  ملت ومردم بی دفاع و بی پناه افغان را  بدبخت و خاکنشین کرد ،  جبروستم تجاوزگران وتروریست ها  آنهارا  واداربه ترک وطن و آبایی شان نمود تا برا ی حیات وزنده ماندن خود و فامیل وبخصوص  اطفال معصوم وبیگناه شان دست به مهاجرت بزنند   ،  اگر دولت اسلامی ایران با توجه به ا حساسات اسلام بی اندیشد و صادقانه وبادرک مسؤلیت اسلامی بدون انگیزه سیاسی وتعصبات  فرقوی به آن احترام را مبذول بدارند ، میدانند که هجرت حکم فرض است چون زمانیکه دشمنان علیه حضرت محمد رسول الله « ص» به جنگ ودشمنی اقدام نمودند خود حضرت محمد رسول کریم « ص» بمنظورنجات خود ویارانش از شردشمنان ومخالفین ازکعبه به مدینه هجرت فرمودند ونخواستند که مردم بدون موجب بنا  به اثر جهل ونادانی دشمنان ومخالفین برناحق کشته شوند زیرا آتش جنگ و نفاق بوسیله جاهلین نابخرد مشتعل میگردد با درک همین مطالب توقوع از دولت اسلامی ایران برده نمیشد که باچنین اقدام عجولانه   به اخراج پناهجویان افغان  آنهم با لت وکوب که به اثر آن تعداد از افغانها کشته ومجروح شده اند ، دست بزند. امیداست دولت ایران با احساس مسؤلیت اسلامی وبه پاس حرمت همسایه گی نه سیاسی ونه فرقوی صرف اسلامی  از اخراج  اجباری پناهجویان افغان خود داری ، صبر وشکیبایی بیشتر را برثواب وحسنات  بیافزاید.

:

پناهجویان افغان درکوره ای آتش سیاست های دوگانه ای  جوامع  جهانی در معرض خطر نابودی جدی قرار گرفته است اگر در عمق واقعیت و بازی های سیاسی توجه شود مسؤل بروز همه این مشکلات آنهای استند که کشورو ملت افغانستان را در چنین روزگارتیره وتاریک گرفتار کردند وامروز آنها را مانند سنگ فلغمان بدور پرتاب میکنند تا خورد وخمیر شوند ، سازمان ملل متحد ، سازمان حقوق بشر ، همچنان آنهایکه جوایز نوبل را در دفاع از حقوق بشر از آن خود کرده اند ، کجا استند ؟  چرا در دفاع از فریاد ومشکلات پناهجویان افغان  در برابر سیاست  های دوگانه ای کشور هایکه پناهجویان را از کشور شان بدون ملاحظه بمشکلات  داخل افغانستان بصورت اجباری اخراج میکنند  به حمایت جدی اقدام وگام برنمیدارند؟  ، وفریاد ودرد وناله ای افغانها ی مهاجر را در داخل وخارج بگوش آنهایکه بخاطر دست یابی به چاه های نفت وگاز، زندگی  و آرامش ملت مظلوم افغانستان را نیست ونابود و به آتش کشیدند ، نمیرسانند ؟،  صرف باگفتار میان تهی اکتفا شده نمیتواند . پناهجویان افغان درکشور نروژ ، فاصله 630 کیلومتر را در مدت 28 شبانه روز با پا های پیاده  طی کردند ، پا های آن مظلومان آواره وبی پناه آبله کرد وصدماتی زیاد دید و وجود شانرا ملول وناتوان ساخت وخود را دربرابر دفاتر مقامات و علیا ای امور دولت نروژ رسانیدند وحتی دست به اعتصاب غذایی هم زدند که اگر دولت نروژ بادرک انسان دوستی با درنظرداشت وضعیت وبحران سیاسی ومشکلات روز افزون که افغانستان را دامن گیر کرده است به تقاضای شان رسیدگی شود . اما نتیجه ای قناعت بخش در مورد وخواست پناهجویان بصورت کل نامعلوم است ما ازسازمان ملل متحد و سازمان های حقوقی که در راستای تحکیم عدالت وانصاف ودفاع ازحقوق پناهجویان نه تنها صرف باشعار، بلکه به واقعیت امر  گام و ادعای دفاع وحمایت را مرتبأ از حقوق پناهجویان اعلام میدارند ،   تقاضا میکنیم که سیاست وپالیسی های سرد گرایی را درقبال پناهجویان افغان کنار بگذارند وبرای حل مشکلات پناهجویان افغان کشور های میز بان را   برای رفع معضله و مشکلات افغانها وادار سازند و اجازه اقامت وحق زندگی کردن را بدون تشویش های روحی وروانی به آنهااز دایره ای حسن و حساس انسانی وبا فراخ نیت پاک اعطا بفرمایند .زیرا در افغانستان علاوه به نبود سرپناه خوراک وپوشاک ، خطرات جانی با تجاوزات غیر انسانی ، ترس ووحشت را برای همه بخصوص در بین اطفال دختران ونوجوانان که یومیه از طریق رسانه های تلویزیون بنمایش گذاشته میشود ، میبینند ، بوجود  آورده است وبحال پناهجویان افغان از راه  صلیح رحم انسانی پیش آمد نمایند. 

همچنان  محترم اقای کرزی بحیث رئیس جمهور مقتدردرراستای سیاست های امور دولت داری وبا بادرک مسؤلیت وظایف وضع پرآشفتگی واخراج اجباری پناهجویان افغان ، درخارج از کشوررا بمثابه ای یک خطرسیاسی جدی برای حکومت خود فکرکند واین خطر کمتر از تروریزم نیست ، محترم آقای کرزی بادرایت ابتکارسیاسی موضوع توقف اخراج اجباری پناهجویان افغان را باید هرچه صریح وجدی تلقی نموده درسطرآجندا جلسه ، آنرا جهانی سازد سازمان ملل متحد وکشور های میزبان را بهر وسیله ای ممکنه متقاعد سازد تا از اخراج اجباری پناهجویان افغان صرف نظر نمایند ، اخراج اجباری پناهجویان افغان از خارج فاجعه ای بزرگ انسانی وسیاسی را برای دولت افغانستان به ارمغان خواهد آورد . اگرهدف جوامع جهانی واقعأ  برای صلح وثبات یک افغانستان آرام وبا امنیت باشد لازم است شرایط موجوده را وبا پیامد های آن که بعد ازطی سه دهه جنگ وخون ریزی ، کشتار های بیشمار توسط      ا حزاب سیاسی وگروه ها مختلف ودخالت  کشورهای همسایه وشرکای آنها بوجود آمده آنرا با دقت ارزیابی کنند، میدانند که چه اثر وتاثیرات ناگوار از آن بجا ماند ؟ بهتراست اثر وتاثیرات آنرا خودم از برداشت های که تا امروز تجربه نشان داد بعرض برسانم. بعد سقوط حکومت محمد ظاهرشاه  توسط سردار محمد داود خان با روشن شدن چراغ سرخ  جوسیاسی را نتنها در افغانستان بلکه در منطقه و  جهان زیر سوال برد ،  زیرا سردار محمد داود خان ازلحاظ تفکرفکری و استراتژی سیاسی در تغیرات واندیشه های نوگرایی درجامعه داشت ، البته موفقیت و پیروزی سردار محمد داود درسرنگونی ظاهرشاه  مدیون حزب پرچم وخلق بود ، حکومت نظامی پاکستان وکشورهای اسلامی وغربی ها وایالت متحده امریکا از بوجود آمدن تغیرات ، در ساختار نظام نوین سیاسی  افغانستان سخت تکان خوردند ، کشور های مذکور برای  پرداخت جبران اشتباهات سیاسی درسطح جهانی درمورد افغانستا ن درنخست دست بجنگ سرد سیاسی علیه افغانستان واتحادجماهرشوروی سابق زدند وحکومت سردار محمد داود خان را ، حکومت دست نشانده ای شوروی توصیف و بعد  مداخلات سیاسی را تا سرحد به مداخله ای نظامی کشانیدن ، حکومت مستعمره پاکستان که یگانه دشمن کینه توز دیرینه ای افغانستان روی خط دیورند که انگلیس ها پس ازجنگ با افغانستان درسال های 1838 ـ 1842 ـ1878 و1879 پشتون نشین را ازکرانه ای رودسند ازجترال درشمال تا کویته در جنوب باختر تحت سلطه خود داشتند درسال 1893 در روند مذاکرات بین عبدالرحمن خان امیر افغانستان و مورتیمردیورند صدرکمسیون مرزی بریتانیا ودبیرامور خارجه حکومت انگلیس در هند جانب افغانی با پیشنهاد موافقت بعمل آمد یک خط معروض مرزی میان افغانستان وهند بنام خط دیورند یاد میشود که بااین اساس سرزمین های قبایل پشتون به دوقسمت  قرار گرفت و تقریبأ نیم پشتون ها در سرزمین خط دیورند وتعداد دیگر از آنها در هند بریتانیا ، درسال 1947 وقتکه پاکستان از هند جدا شد پشتونها با این کار عدم موافقت شانرا ابراز داشتند ، پس از پایان جنگ دوم جهانی پشتون های آنسوی مرز از پشتیبانی کامل دولت افغانستان برخوردار بودند در سال 1949 پشتونها مجلس ملی را تشکیل دادند بنام جرگه قبایل ودر این جرگه تمامی نمایندگان قبایل سوگند یاد کردند که پشتونستان را از چنگ پاکستان اشغالگر آزاد کنند ، درسال 1959 میان پشتونهای قبایل واردو پاکستان برخورد بوجود آمد حکومت افغانستان از اقوام قبایل پشتیبانی کرد این امر موجب آن شد که روابط دیپلماتیک افغانستان وپاکستان قطع گردد اما در سال 1961 با میانجیگری ایران روابط دیپلماتیک دوباره بر قرار شد اما نه چندان قابل ملاحظه دعوی ونزاع افغانستان وپاکستان تا امروز روی قضیه ای پشتونستان وخط دیورند ادامه دارد افغانستان الحاق پشتونستان را با افغانستان حق مشروع و قانونی خود میداند. بنا به اثرهمین کشیدگی های دیرینه روی قضیه خط دیورند مناسبات سیاسی  ذات البین افغانستان وپاکستان منجر بمداخله ای  مستقیم حکومت نظامی پاکستان بعد از سرنگونی رژیم سلطنتی توسط سردار محمد داود خان در امورافغانستان شد ، که گزارش آن در نبشته های قبلی خدمت خوانندگان محترم از طریق همین سایت گذاشته شده بود وتکرار مجدد آنرا ضیاع وقت میدانم . با برداشت همین زدوند های سیاسی وتجاوز ومداخلات در اموردولت و فروپاشی آن یکی پی دیگر وبمیان آمدن گروه واحزاب که هر کدام آنها ارتباطات مستقم را با باندها و سازمانهای سیاسی قایم نمودند، ملت واقشارجامعه را بصورت پاره پاره از اتحاد و همبستگی  دیرینه متفرق وازهم پاشیدن ،  درچنین اوضاع واحوال دولت افغانستان حتی قادر به دفاع از یک ولایت افغانسان نیست وتوان حمایت حتی اتباع خارجی را تضمین کرده نمیتواند اگر سازمان ملل متحد ودیگر سازمان های دفاع از حقوق پناهجویان وضعیت سیاسی  اقتصادی ، درمانی ، وامنیتی را با همه خطرات دیگردر داخل افغانستان صادقانه  بدون سیاست های سرد گرایی ارزیابی و قضاوت نمایند به یقین کامل به وضعیت پناهجویان ترتیب اثر نیک ارزانی خواهد شد .    

 

 نویسنده:  حشمت الله آروین                            

 

 


بالا
 
بازگشت