ظاهر هویدا ، با گامهای استوار از هنر موسیقی تا هنر هفتم ( سینما)

 

گفت وشنود فضل الرحیم رحیم  خبر نگار ازاد با ظاهر هویدا ، اواز خوان ، اهنگساز ، ممثل تیا تر وسینماو گوینده رادیو وتلویزیون  سابق افغانستان .

 

ظاهر هویدا ، اواز خوان ، اهنگساز ، ممثل تیاتر وسینما و گوینده رادیو وتلویزیون سابق افغانستان  که عشق و محبت اش به هنر  وسرنوشت  جالب زندگی  هنریش که همراه  با تلاش صادقانه  در جهت اعتلای موسیقی کشورما بوده است، جایگاه ء  بلندی در قلوب انسانهای وطنش به مثا به ء شخصیت  هنری همیشه فعال به خود اختصاص داده است.

قریب یک ونیم ماه قبل ظاهر هویدا ، بنا بر دعوت  انجنیر کریم تنویر، سینما گر پر تلاش کشور ما مقیم هالند ، بصیر حیدر چهره مطرح در عرصه سینما بیرون مرزی کشور ما و صبور  طوفان  یکی از  چهره های شناخته شده سینما کشورما ، در کشور هالند در جریان فلمبرداری ، فلم پروفیسیور حضور یا فت و نقش مرکزی این فلم را با تمام احساس اجرا نمود. ممکن  بسیاری  از هموطنان ما  در داخل و خارج  از کشور بیشتر با کار های که ظاهر هویدا، در عرصه موسیقی  ارایه داده  است اشنا باشند، تا فعالیت های سینمائی و کار د ر تیاتر  . به منظور اشنائی  عزیز خواند با کار ها و فعالیت های ظاهر هویدا ، در عرصه سینما وتیاتر و تمثیل  گفت وشنود اختصاصی با وی انجام داد ام که توجه شما را به خواندن ان معطوف میدارم .

- اقائی هویدا ،  بیشتر شنا خت هموطنان ما از شخصیت  هنر ی شما در عرصه هنر اواز خوانی و موسیقی است تا هنر پیشه سینما. مگر ایا انتخاب شما به مثابه کرکتر مرکزی  فلم پروفیسیور ، بر می گردد به سابقه و تجربه کاری تا ن در عرصه سینما وتیاتر  و یا اینکه این اولین کار سینمائی شما است ؟

- خدمت علاقمندان  عزیز وگرامی باید عرض کنم در قسمت اینکه  من وعزیز اشنا اولین موسس ارکستر اماتور در افغانستان  بودیم. این که چی کسانی همکار ما بودند و موسیقی  را از چه وقت  اغاز کردیم  در این باره گفت وگو ویا صحبت زیاد صورت گرفته . اما فعلا که مطرح نقش بازی کردن من در  فلم  پروفیسیور است می خواهم  عرض کنم  که این یک حادثه ء نو نیست .من سیزده سال داشتم و برادرم کبیر هویدا که  یازده سال داشت شامل تیاتر  استاد عبدالرشید جلیا که در بغل خند ق حمام مندوی بنام تیاتر شاروالی نامیده داشت شدیم. و زیر نظراقائی  سید مقدس نگاه  کار می کردیم.شاد روان سید مقدس نگاه  مرد بزرگوارو واقعا مقدس بود .در این جا اقائی ببرک وسا که فعلا یکی از موزیسن های مطرح در سطح بین المللی است در وقفه ها اواز می خواند نیز حضور داشت . من با اجرای نقش های خورد و کوچک کار در تیا تر را اغاز نمودم. سپس نزد استاد رونق امدم در پوهنی تیاتر و در  درامه ء میلیوف نقش کو چکی داشتم مدتی در پوهنی تیاتر کار کردم تا اینکه ارکستر اماتور را تشکیل  نمودیم  وقتیکه  ارکستر اماتور با مطبوعات  جنگی شد و در نتیجه  ارکستر  اماتور بیکار ماند .اقائی فیض محمد خیرزاده  که مسوولیت  موسسه هنری تیاتر را به عهده داشتند بعد از اجرای یک بر نامه رادیوئی که اقائی  زلاند  اتاق  خود را در اختیار ما گذاشتند و ما یکسال  تمرین کردیم و یک برنامه فوق العاده جالب را بدست نشر سپردیم  که این برنامه فوق العاده مورد استقبال جوانان  قرار گرفت. در همین جا بود که  اقائی فیض محمد خیرزاده بصورت  دسته جمعی ، ارکستر  اماتور که بیکار شده بود و از حدود پنجاه نفر  هفت نفرش باقی مانده بود به موسسه هنری تیاتر  جذب نمود. در موسسه هنری تیاتر من به صفت موزیسن و اکتور کار می کردم . من چیز های زیادی را در عرصه تیاتر  از همین موسسه فرا گرفتم .در همین جریان  من نقش اول ، اولین فلم  افغانی  بنام ( مانند عقاب ) را بازی کردم . مدت یکسال در این موسسه کار کردم سپس به رادیو امد م و کار ارکستر رسمی رادیو را با مرحوم احمد ظاهر ، محسور جمال ، رحیم جهانی ، کبیر هویداو چترام تشکیل دادیم. من در کارهای ارکستر مصروف شد م .مدتی به خارج از کشور سفر کردم  و بعد از بر گشت مصروف کار های خورد ریزه  بودم سپس یکسال  به ایران رفتم  در انجا همکار  تلویزیون جام جم و رادیو ء ایران با  زنده یاد  فریدون  فرخزاد  برادر فروغ فرخزاد شاعر نامدار فارسی همکار بودم .بعد یک سال به کابل برگشتم و تصمیم داشتم تا فاکولته ء ادبیات را در دانشگاهء تهران بخوانم تما م اسناد ها غرض شمولیت در فاکولته مذکور را اماده ساختم که بر اثر کودتای داود خان سلطنت بر افتاد . دوران جوانی بود من که دیدم  در کشور سلطنت بر افتاد و نظام جمهوری امد از رفتن به ایران صرف نظر نمودم . برنامه نمایش رادیوئی  را اغاز نمودم. و ضمنا  در جمله ئ کار های سینمای ام موزیک متن فلم  روز های دشوار  به کارگردانی  مرحوم  رفیق یحیا ئی  را ساختم  که این اولین کار و اولین باری بود که  موزیک متن فلم  افغانی را یک افغان می ساخت یعنی نه کاپی  شده بود و نه خارجی انرا را سا خته بود. بعدا با دوست  بسیار عزیزم انجنیر  صاحب لطیف در قسمت موزیک متن فلم و هم یک اهنگی ساختم که چندین رقم و چندین بار تکرار می شد  برای فلم صبور سرباز . وقتیکه به اروپا امدم  در فلم که کارگردانش یک خانم امریکائی بود و مسلهء  کارو پرودکشن انرا تلویزیون های  کشور بلجیم ، هالند ، المان و اتیالیا  به عهده داشتند چند اهنگ خواندم و تقریبا موزیک متن فلم را ساختم . این فلم بین المللی که (داد کراسنگ ) نام داشت و نقش اول  را بهروز وثوقی  یکی از اکتورهای شناخته شده کشور سویس بازی نموده بود . در چهارده  فیستیوال بین المللی  رفت .زمانیکه فلم مذکور به فیستیوال هندوستان رفت  موسیقی فلم ، نسبت  به فلم مورد استقبال تماشاچیان هندوستانی واقع گردید.علت استقبال گرم مردم هند از موسیقی این فلم این بود که از تما م الات موسیقی غیر الکترونیکی در تهیه موزیک فلم استفاده شده بود .اقائی ببرک وسا  پیا نو،  نواخته  بود پسر م تبله  و من با ارمونیه اواز خوانده بودم. بعدا ما یک فلم نوزده دقیقه ء بدون صدا را در باره ء طالبان ساختیم که نان نام داشت . و موزیک متن فلم  هجرت از ساخته های داکتر صاحب واحد نظری  را ساختم . در فلم پروفیسیور بصورت  جدی نقش بازی کردم هر چند که تیم  فلم برادری در تشویش بودند که  مبادا  ظاهر هویدا به نسبت اینکه محل  فلمبرداری  جای مناسبی  نیست  از پذیرش  نقش  خوداری کند با عالمی  از دلهره و تشویش به منزلم امد ند. زمانیکه  سناریو و دیالوگ فلم را خواندم  .برایم گفتند که در محلی که شما نقش بازی می کنید  بسیار کثیف و متعفن است .من برایشان گفتم که مرا خیال کی کرده اید من یک غریب بچه هستم از همان کوچه و پس کوچه شوربازار ، کتابفروشی  و افغانستان ، این دلهره و تشویش  تا ن از چیست ؟ خلاصه  نقش را بازی کردم ممکن سه چهار ماه بعد فلم اماده نشر شود .اینکه قضاوت بینده ها در مودر فلم  چی خواهد بود و من چگونه نقش بازی نمودام ارتباط می گیرد به قضاوت انها .اما قبل از اینکه  فلم نشر شود  خواهش و تقاضا من  از علاقمندانی که این فلم را میخرند و می بینند این است که لطفا به تغیر شکل این فلم  نسبت به دیگر فلم های افغانی  توجه کنند بخاطریکه  در این فلم  نه کله شینکوف  است نه هیروئین  و نه مورفین و نه سکس.این فلم از خود پیامی  دارد و دیگر اینکه به دیالوگها و گفت گو ها مخصوصا  بین نفش منفی  را که بصیر حیدر بنام سکندر خان در مقابل من که نقش پروفیسیور را دارم دقت و توجه کنند. کار انجنیر صاحب کریم تنویر  به صفت کارگردان این فلم جدا قابل تقدیر است .ولی  فلم  شبیه  فلم های  که دران تفنگچه کشی  و کله شینکوف بازی  و هیروئین است نیست  به همین خاطر من حاضر شدم  در این فلم نقش باز ی کنم .

- ایا قبل از فلم ( مانند عقاب) فلمی افغانی ساخته نشده بود با توجه به اینکه شما گفتید فلم ( مانند عقاب ) اولین فلم افغانی است ؟

- بسیاری ها به این باور هستند که اولین فلم افغانی ، فلم مشترک افغانستان و پاکستان است که کارگردان ان فلم  استاد رشید  لطیفی پدر تیاتر افغانستان بود .اما من می توانم بگویم  که فلم ( مانند عقاب ) اولین فلم سینمایی افغانستان بود زیرا از فلم بردار تا کارگردان ، هنر پیشه ، سناریست  همه وهمه ء این فلم ، افغان بودند و محصول سینمائی کشور ما بود.

- تبصره شما در مورد سرگذشت سینما کشور ما و نقاط نظر شما در مورد اینده سینما وطن ما چیست ؟

-  در افغانستان  سینما  پا گرفته بود .سینما خصوصی ، سینما دولتی  ، سینما سیاسی  ، اکتور های بوجود امدن ، اکتور های قبلا در سینما  ، تیاتر و تلویزیون  وجود داشتند که اگر نامهای شانرا بگیرم از حوصله ء  این مصا حبه بعید است به هر حال  .ورود  قد مهای مبارک سران تنظیم ها در افغانستان و به تعقیب  ان ورود فرشته های طالبان تمام این همه را به خاکدان خاک مبدل ساخت . اینک  کم ، کم سینما سر از خاک  بیرون میکند اما سینما کشور ما غریب ترین  سینما بشریت است  از طرف دولت به هیج صورت  کمک اقتصادی  نمی شود از کمترین  امکانات برخوردار است.انجنیر لطیف با تمام توانائی مسلکی که دارد به حیث مسوول  به نسبت نبود امکانات با مشکلات مواجه است . شنید م که کمپنی ها یا استدیو های خصوصی و شخصی بوجود امده اند که شاید توانائی  این را داشته باشند با سرمایه گذاری  ویا شوقی  حتا از مفاد  خود صرف نظر نمایند کاری در این راستا انجام دهند . در بیرون از افغانستان هم سینما فعال بوده و فعال است .ولی سینما ما باید  یک خط  پیدا کند. خطی که سینما کله شینکوف و مافیائی دارد این خط سینما افغانستان نیست .این خط سینما هالیود است  که بسیار مقبول  درست می کنند که ما افغانها با ساختن  این نوع فلم ها بسیار  خیله  معلوم می شویم  . این مسله را من بار ها به همه کارگردانان که با من کار های سینمائی شانرا در میان گذاشته اند گفته ام و تذکر داده ام  که ما باید یک خط برای سینما افغانستان پیدا کنیم . من مثل دیگران نمی گویم که ما باید فر هنگ افغانی خود را فراموش نکنیم  ، عنعنات افغانی  خود را فراموش نکنیم  من نمی دانم  تا حال که فرهنگ افغانی  ما چیست و عنعنات افغانی ما چیست . همه ، همین گپ ها را می زنند اما هیچ کس تعریف نمی کند  که فر هنگ  افغانی چیست چقدر از این  بدرد بخور است و چقدر دیگر ان بدرد بخور نیست .من تا به حال از کسی نشینید ام  که فر هنگ افغانی را تعریف  کند. این یک واقعیت است که فر هنگ پنچ هزار ساله ما مولوی ، سعدی ، ناصر خسرو و دیگران را در خود دارد اما چیز های دیگری هم است که نمی توانیم دیگر به ان به عنوان عنعنات و فر هنگ پسندیده بنگریم . به هر حال خط سینما  کشور ما هم باید به اساس فر هنگ  محبت  ،  دوستی  و وحدت ملی ایجاد گردد .

اقائی ظاهر هویدا از شما به نسبت اینکه  لطف نمودید به پرسش هایم پاسخ گفتید سپاسگزارم.

فضل الر حیم  رحیم

24.08.2007

 


بالا
 
بازگشت