محمد عوض نبی زا ده

تخریب بودا , بادیدگاه محو قدامت تاریخی جامعه هزاره

شش سال از تخريب دو  مجسمه  بزرگ و بی مانند بودا وجنایت فرهنگی این میراث گرانبها ی جامعه بشری در باميان می گذرد.  تخريب  مجسمه های بودا که به فرمان ملاعمر رهبرطالبان تحت نام اسلام صورت گرفت، تمام جهان را تکان داد. نخستين خبر تصميم تخريب مجسمه های بودا توسط طالبان بتاريخ 26فبروری 2001 به گوش جهانيان رسيد و در يک واکنش بی سابقه جهانی از روحانيون و علمای دينی کشور های اسلامی گرفته تا پيروان بوديسم ، عيسويت، هندويسم و موسوی وهم چنان از روشنفکران، باستان شناسان، دانشمندان، گرفته تا سياست مداران، اتحاديه اروپا، يونسکو و ملل متحد همه از طالبان خواستند که دست به چنين جنايت فرهنگی نزنند. زيرا مجسمه های مذکور نه تنها مربوط به ميراث های فرهنگی افغانستان است بلکه جز ميراثهای فرهنگی بشری نيز می باشند. افزون بر آن مجسمه های مذکور الهامبخش ميليونها بوديست درسراسر جهان است و تخريب آنها در واقع توهين مستقيم به پيروان  آن خواهد بود. تينا روزنبرگ درنيويارک تايمز مورخ 15 مارچ 2001 نوشت:« همه آثار فرهنگی بخصوص اينها تنها به يک ملت و يا حکومت تعلق نمی گيرد، بلکه آنها متعلق به همه بشريت می باشند» (1)  جامعه جهانی پس از شنيدن خبر تروريسم  فرهنگی به شدت وارد عمل شده تا جلو تخريب مجسمه ها را بگيرند. چنانچه فرانسس وندرل نماينده وقت ملل متحد با نامه اعتراضی از جانب کوفی عنان سرمنشی ملل متحد در اوج حملات طالبان به بودا ها به عجله به باميان نزد مولوی متوکل وزير خارجه وقت طالبان رفت و از وی تقاضا نمود که تخريب مجسمه ها را توقف بدهند. اما متوکل گفت:« آثار متروکه جز افتخارات ما نيستند. سربازان ما به شدت مصروف تخريب بخش های باقيمانده آنها هستند. به زودی تخريب تکميل می شود. ما از تمام امکانات دست داشته  خويش در تخريب هر چه زود تر مجسمه ها استفاده ميکنيم. بحث توقف درينجا اصلاً مطرح نيست. ». متوکل همچنان افتخارانه اعلام نمود که تا کنون صد ها آثار تاريخی در نقاط مختلف ديگر کشور از طرف امارت اسلامی از بين برده شده اند.(2)همه رهبران طالبان اعتراضات جامعه جهانی را رد نمودند. ملا قدرت ا لله جمال وزير فرهنگ و اطلاعات طالبان به جواب درخواست جامعه جهانی بسيار افتخار آميز و متکبرانه گفت : « سربازان ما سخت سر گرم تخريب مجسمه ها اند. تا حال سر و پاهای آنان را از ميان برده ايم، فقط مصروف تخريب بدن بودا هستيم»(3)کشور های اسلامی با تخريب مجسمه ها مخالت نموده و تخريب آنانرا از نام اسلام مغاير به اصول دین اسلام ناميد. چنانچه ايران تايمز نوشت که اسلام هرگز به تخريب چيز های که اعتقادات و تاريخ ميليونها انسان در سراسر جهان را می سازد، توصيه نمی نمايد.)روزنامه دان چاپ پاکستان نوشتند:« به نظر می رسد که طالبان ريشه های خود را قطع می نمايند»(5) احمد رشيد در آخرين روز تخريب کامل مجسمه های بودا در گزارش خود مورخ 3 مارچ 2001 در ديلی تليگراف چاپ لندن نوشت که طالبان تقاضاهای کشور های اسلامی و غير اسلامی و سازمان ملل را ناديده گرفته سر انجام بودا های باميان در نتيجه آتش توپ ها، راکت ها و انفجارات سوختند.(8) الينا فين در يک بحث داغ در راديو صدای آمريکا تخريب مجسمه های بی مانند بودا در باميان  را تراژيدی و جنايت عليه بشريت ناميد.(9)

 طالبان با انجام چنين جنايت نا بخشودنی چهره واقعی و ماموريت اصلی شان يعنی محوهويت فرهنگی افغانستان و همه بشريت را به جهانيان نشان دادند. در نتيجه جامعه جهانی طالبان را دشمن درجه يک تمدن معاصر و تهديد بزرگ تشخيص نمودند. اما  در ميان همه  اين نگرانی ها،  واشنگتن نه در جبهه  جهانی ضد تخريب مجسمه های بودا هم سنگر شد و نه بعد از تخريب مجسمه ها صادقانه و فعالانه در جو جهانی ضد تروريسم طالبانی هم صدا شد. بر خلاف سياست دو پهلو و سازش با طالبان را تداوم بخشيده و هنوز از زاويه ديد  منافع پاکستانی ها به طالبان و ياران تروريستی آنها نگاه مینماید. افزون بر آن،  طالبان را خيلی مفيد در راستای منافع جيوپليتيکی اش می دانست. در نتيجه هيچ نوع واکنش در برابر نفرت جامعه جهانی و اروپاييان در مقابل طالبان از خود نشان نداد.  در اوج خشم و عصبانيت جامعه جهانی بخصوص اروپاييان که نمی توانستند بدون جلب حمايت واشنگتن در مقابله با خطرات طالبان و متحدين القاعده و پاکستانی آنها در خارج از مرز های افغانستان کاری انجام بدهند، روزنامه هندوستان تايمز مورخ 7 مارچ 2001 يک پرسش جالبی را مطرح نمود که هدف آن اين بود اگر طالبان می توانند بُت های ديگران را نا بود کنند، پس :« بگوييد که کی می تواند بُت های طالبان را که ملا عمر و بن لادن نام دارند، نابود خواهد کرد؟».اما  حوادث  طوفانزای  نا منتظره سال 2001 بخصوص بعد از حوادث خونين در امريکا پاسخ روزنامه هندوستان تايمز پيدا شد و دوران حکمروايی بُت های طا لبان بنام های عمر و لادن در افغانستان پايان يافت.

 

مجسمه های بودا را درحالت تخریب نشان میدهد

 بیش از پنج سال از سرنگونی حکومت تروريسم طالبانی می گذرد ولی تا هنوز شبح اين بُت های فراری در ميان بازی های گُربه و مُوش که از طرف واشنگتن و اسلام آباد به راه انداخته شده است، در گشت و گزار است. و هنوز  آنها از کشتار انسانهای بيگناه گرفته تا تخريب مدارس و داشته های بنياد های اقتصادی و فرهنگی  باقيماده از دوران شان،  ادامه می دهند. شگفت آور اينست که اين بُت های سنگدل و بی مروت در پنای اربابان شان از داخل حکومت کابل گرفته تا اسلام آباد به افسانه و معجزه تبديل شده اند. چنانچه تعداد  خطابه ها ، سخنرانی ها و فلم های ويديويی شان در رسانه های پاکستان ، واشنگتن، لندن و شبکه تلويزيونی الجزيره، از نطق ها و خطابه های آقايون بوش، مشرف و  کرزی کرده هم  بيشتر طنين انداز است.

 انگيزه های تخريب بودا :- شش سال از فاجعه تخریب دو بودا های بزرگ در باميان می گذرد و لی مردم جهان هم چنان جنايات آنها را فراموش نکرده و نخواهند نمود. حالا کاملاً واضح گرديده است که نه تنها مذهب عامل اساسی تخريب مجسمه ها نبوده است، بلکه مذهب بحيث ابزار و پوشاندن اهداف اصلی تروريسم فرهنگی استفاده شده است.  می توان گفت که دين اسلام خود قربانی جهالت قبيلوی و انگيزه های سياسی بوده است که منجر به بد نامی اسلام در سطح جهان نيزگرديد. اگر مذهب عامل تخريب بودا می بود، چرا در پاکستان مجسمه ها نه تنها نابود نمی شوند بلکه از ملاهای ديوبندی گرفته تا شاگردان طالبی شان عکس های يادگاری در کنار آثار باستانی پاکستان و آثار قاچاقی افغانستان می گيرند و يا در خريد و فروش و در موزيم های شخصی خويش نظير موزيم بينظير بوتو بحيث مادر معنوی و نصر ا لله بابر پدر معنوی طالبان  در پاکستان ودر لندن حفظ می شوند. به عقيده اهل خبره  صرف نظر از انگيزهای مذهبی سه عامل  اساسی ذيل  در تخريب مجسمه های بودا  نقش داشتند:

اول، عقده وحقارت فرهنگی طالبان-  عقده و حقارت فرهنگی در واقع  نقش تعين کننده در فاجعه بودا  بازی نمود. زيرا طالبان نه تنها در مدارس دينی پاکستان شستشوی مغزی شده بودند بلکه آنها قبل از همه ازبستر مناسبات  قبيلوی که در آن فرهنگ جنگسالاری، فرهنگ خشونت گرايی، فرهنگ زن ستيزی ،فرهنگ عقده و انتقام، فقرشديد و بی سوادی بی داد می کنند، سر بلند نموده بودند. لهذا درک ارزش تاريخی مجسمه های بودا و ساير آثار باستانی برای طالبان دشوار بود.  چنانچه ملاعمر رهبرطالبان درپاسخ به خشم و واکنشهای جهانی درمورد تخريب مجسمه های بودا جهل وحقارت فرهنگی خود را آشکارا به نمايش گذاشته گفت:  ما صرف چند سنگ را شکستانده ايم. چرا جهان بخاطر چند سنگ بی ارزش اينقدر اشک می ريزند؟ طالبان و رهبران شان حتا چندان معلومات در مورد اسلام و تاريخ تمدن اسلامی نيز نداشتند. در نتيجه  جهل، عقده و فرهنگ بدوی خويش را بنام شرعيت اسلامی توجيه می کردند.

دوم، انگيزه های سياسی پاکستانی ها: حسادت فرهنگی پاکستان تازه تشکيل نسبت به عظمت تاريخی سر زمين افغانستان،  نشان داد مردم افغانستان در انظار جهان و  تحريک تنش ها ميان مسلمانان و بوديستها بخصوص در هندوستان می تواند از جمله مهمترين انگيزه های سياسی برای پاکستان باشد.

سوم، نقش تند روان عرب- نفوذ افراطيون عرب بخصوص تاثير شخص بن لادن بر ملا عمر  و همچنان نفرت از فرهنگ غرب بر اساس انگيزه های مذهبی ، سياسی و فرهنگی  باعث  تقويت روحيه تخريب در ملاعمر و همه پيروان  وی گرديد. به بيان ديگر همه عوامل ازعقده حقارت فرهنگی طالبان گرفته تا اهداف سياسی پاکستان و روحيه نفرت تندروان لادنی از غرب در يک جبهه نامقدس باعث شد که بودا های بی گناه  قربانی شوند. و درفرجام مردم افغانستان را در انظار جهانيان بحيث مردم تمدن ستيز معرفی کردند.

چهارم – تعصب  ودشمنی طالبان نسبت به افتخارات تاریخی  وملی جامعه هزاره که ناشی از  نیت  خشن هزاره ستیزی آنان مینماید وبدین ترتیب انهدام  تندیس های بودا در حقیقت هویت زدائی ملی و تاریخی جامعه هزاره را ازجانب طالبان نشان میدهدونفرت عمیق جامعه بشری را آنان درین باره کمائی کردند عامل چهارم بیشتراز دیگر عوامل برجستگی پیدا میکند زیرا مقا مات  عالی رژیم طالبان گاه گاهی اینگونه افاده های تعصب آمیز را درباره جامعه هزاره ابراز میکردند.

تاریخچه ء مجسمه های بودا : در حدود یکهزارو هشتصد سال قبل، کاروانهای تجارتی زیادی از آسیا و اروپا به قصد مسافرت به چین از افغانستان عبورمینمودند.این جاده در عصر شاهان کوشانی و بویژه دردورة کنیشکا رونق زیادی کسب نمود. شمار زیادی از زائرین چین نیزازین راه عبور میکردند. آنها به هند یعنی جائیکه بودا بیش از دو هزار سال قبل در آنجا متولد گردیده بود سفر میکردند. زائرین بودائی اول به بلخ می آمدند و در راه سفر از بلخ به هند عبور میکردند. آنها در وسط راه در وادی آرام و زیبای بامیان بمنظور استراحت توقف مینمودند. دیری نگذشت که زائرین به این فکر افتادند که درین منطقه به اعمار معابد بپردازند.در سمت شمال درة بامیان صخرة مرتفعی قرار دارد که از ریگ و سنگ تشکیل گردیده است ، درهمین نقطه زائرین مغاره هائی برای اقامت شان ساختند. شماری ازین مغاره ها به حجره هائی مبدل شدند که راهبان درآنجا اقامت دائمی گزیدند. در دیگر مغاره ها به انجام مراسم دینی خویش می پرداختند. به مرور زمان ، بعضی ازین محل های مقدس با تصاویراراسته شد.مرکز تجمع این مجتمعات مذهبی دو مجسمة بودا بود. مجسمة واقع درناحیة شرقی که 38 متر ارتفاع داشت و ارتفاع مجسمة دیگری که درسمت غرب موقعت داشت، 53 متر بود. این دو مجسمه بزرگترین مجسمه های بودا در جهان بودند و از عجائب جهان بشمار میروند.  

ارزش تاريخی مجسمه های بودا ی بامياندر سه دهه اخير در کنار تراژيدی انسانی و تخريب اقتصادی، بر  مفاخر تاريخی و فرهنگی افغانستان زيانهای جبران ناپزير نيز وارد گرديده است که از تاراج موزيم ملی افغانستان گرفته تا تخريب مجسمه های بی بديل بودا در باميان و از کاوش های خود سرانه گرفته تا تداوم قاچاق  آثار باستانی افغانستان را شامل می شود. در چند سال  گذشته دولت افغانستان ، سازمان يونسکو و برخی کشور ها تلاش نمودند که در جای مجسمه های تخريب شده بودا در باميان با استفاده از تکنالوژی پيشرفته معاصر مجسمه های جديد  و يا مشابه به آن را بسازند. اما به نظر می رسد که تا کنون کدام گامی عملی در زمينه برداشته نشده است. چنانچه هندوستان تايمزبتاريخ اول مارچ سال جاری در ضمن ياد آوری فاجعه بودا در باميان گزارش داد که کشور سويس حاضر شده مصارف ساختمان مجسمه ها را که مبلغ 50 ميليون دالر امريکايی تخمين شده ، بپردازد. اما سازمان يو نسکو مخالف ساختن مجسمه های جديد است ؛ زيرا به عقيده اين سازمان هيچ نوع مجسمه  های جديد  نمی تواند ارزش تاريخی آن دو مجسمه ها را جبران کند. بناً فکر جديد در زمينه لازمست.فکر می شود  ساختن مجسمه های جديد در پرتو تخنيک پيشرفته معاصر کاری دشواری نخواهد بود ولی هر گز ارزش تاريخی مجسمه های ويران شده را پيدا نخواهد کرد. اين در حاليست که ارزش معنوی و وزن تاريخی  مجسمه های تخريب شده  بالاتر از  هر قيمت ومبلغ بزرگ پولی می تواند باشد. ارزش مجسمه های تخريب شده قبل از همه درين خواهد بود تصور کنيد در 1700 سال قبل انسانهای آنروز بخاطر  نيايش و عشق سرشار  به  معبود شان، با استفاده از ابزار های ابتدايی کار،  زحمات وعرق ريزی های فراوان که  شايد ساليان طولانی را در بر گرفته باشد  چنان شهکار بينظير تاريخی را آفريدند که در طول زمانه ها عليرغم طوفانهای تمدن بر انداز در دل کو ه پايه های هندو کُش   استوار تا  نیمه مارچ 2001 ايستادند.بودا های باميان در واقع شاهدان زنده تاريخ بودند که نه تنها نماد های هنر ، نيايش، خلاقيت ، دانش، استعداد وافتخارات انسان اين سرزمين تمدن خيز را به نمايش می گذاشتند بلکه الهام بخش برای ميليون ها بوديست درجهان باستان و جديد بودند. تاريخ بی طرفانه و آگاهانه شهادت می دهد که بودا های با ميان در طول عمر 1700 ساله شان هميشه فروتنانه  و شکيبانه در خانه و زادگاه خود  ايستاده بودند وهر گز به هيچ آئين، مذهب و فرهنگ کسی به شمول فرهنگ بدوی وشريعيت طالبی توهين و تجاوز نه نمودند.د  آنها  شاهدان عينی  تمدن سوزی  ها و نسل کشی فرزندان ديار خودش  بدست اجانب و از جمله طالبان بودند، ولی همواره همه اين جنايات را معصومانه ، خاموشانه  و اشکبار نظاره می کردند .  خود بودا ها نيز از گزند زمان در امن نمانده بودند. چنانچه سيما های خراشيده، دست و پا های مجروح و معيوب شان حکايت از مظالم فرهنگ ستيزان و بی مروتان قبلی می کرد. اما  سر انجام بودا های مظلوم در آوايل سده بيست و يکم با بی مروت ترين، سنگ دل ترين و وحشی ترين موجوداتی بنام طالبان کرام که آخرين درجه طلسم و پروژه استعمار نوين  را تمثيل می کردند، مواجه شدند. در نتيجه عليرغم فرياد های مسلمان و کفر در سراسر جهان به قتل رسانيده شدند. بدين تر تيب  بخشی از عظمت فرهنگی افغانستان و ميراث بشريت در پيش چشمان جهانيان ترور شد. و اين که گفته اند« ترور تاريخ فرهنگی يک ملت بمعنی دفن هويت  آن برای بار دوم است»  به راستی بخشی هويت تاريخی ما برای هميش در زير خاک دفن گرديد  واقعيت اينست که گناه بودا های باميان درين بود که آنها  نه تنهاحکايت از عظمت تاريخی زادگاه خويش می کردند بلکه شاهدان زنده جنايت دشمنان ميهن شان  نيزبودند.طالبان تصور می کردند که با قتل شاهدان عينی مانند بودا های باميان نسل کشی ها و زمين سوزی های خويش را پنهان خواهند نمود. بنا برآن آنها بعد از 5 سال حکمروايی   تصميم گرفتند مجسمه های بودا را به قتل برسانند تا جنايات خويش را بپوشانند. اما ويرانی مجسمه های بودا  نه تنها از انظار جهانيان پنهان نماند بلکه پرده از تمام جنايات آنها در طول حاکميت شان برداشته و خشم جهانی را در پی داشت. و اين خشم صرف در پی حوادث سپتمبر که دست طالبان و حاميان تروريستی شان در آن دخيل دانسته شد، منجر به سرنگونی شان شده و هيچ کسی در جهان به جز از طلبان داخلی، پاکستانی و تروريستان بين المللی به خاطر  شان اشک نريخت.

 روزنامه ايتاليايي"كوريره دلاسرا" در شماره روز پنجشنبه خود باعنوان "‪ ۵۰ميليون دلار براي ترميم بودا درافغانستان ، توهين به فقر" نوشت: پنجسال بعد از تخريب مجسمه بودا در افغانستان توسط طالبان كارشناسان بين المللي از جمله ايتاليايي‌ها در خط اول ، به‌آنجا شتافته و سعي بر نجات دهانه‌هاي محل مجسمه مذكور مي‌كنند. نشريه "هرالد تريبيون " درمطلبي مي‌پرسد: آياامكان ترميم بوداي بزرگ وجود دارد؟ اگر هم اين امكان وجود داشته باشد آيا ممكن است اين تلاش فوق العاده بزرگ اقتصادي را در كشوري فلج شده از فقر و شورش طالبان ، توجيه كرد؟
به عقيده مقامات محلي براي ترميم مجسمه‌هاي بودا نياز به ‪
۵۰ميليون دلار است، پولي كه ممكن است كم به‌نظر آيد، زيرا بايد دو مجسمه بزرگ سنگي بطول ‪ ۵۵متر و ‪ ۳۸متر را كه بر اثر انفجار تكه تكه شده‌اند را سوار كرد. اما در كشوري كه ‪ ۱۰درصد جمعيت آن بدون كمك‌هاي جامعه بين‌الملل قادر به ادامه زندگي نيست ، پول زيادي محسوب مي‌شود. در كوهپايه‌اي كه مجسمه بودا قرار داشت ‪ ۲۰۰تن تكه‌هاي خرد شده وجود دارد. به اين معني كه تمام تكه‌هاي بودا موجود است و بايد آنها را به روي يكديگر سوار كرد. اما مشكل اينجاست كه فقط ‪ ۶۰درصد تكه‌هاي موجود را تخته سنگ تشكيل مي‌دهد و مابقي آن خاك است و سوار كردن آن كار دشواري است. كارشناسان ايتاليايي سعي بر تحكيم ديواره دهانه محل مجسمه دارند تا آن را امن ساخته و از ريزش آن جلوگيري كنند.                     

 

مجسمهء بودا پیش از تخریب  دیده میشود         

معاهدات جهانی برای حفظ آثار باستانی در سال های 1907 هالند و متعاقب آن با شعله ور شدن دو جنگ جهانی نهایتاً معاهده1954( لاهه) دنهاک حفاظت از ابدات تاریخی تدوین  میگردد . تا این اثار را در قبال صدمات ناشی از جنگ نیز پوشش دهد، وکنوانسیون1954لاهه در دوپروتکل ، اول و دوم ،حاصل این دید گاه  است که پروتکل اول در سال 1954 و پروتکل  دوم در سال  1999 تاکید بر حفظ و حراست از آثار با ارزش تاریخی دارد .  گرچه افغانستان در 1979  به کنوانسیون 1972 یونسکو ملحق گردید اما آثار 8 گانه منحصر به فرد بامیان اعم از مجموعه دیوار ه بودا معروف به کوه بتان ، شهرک غلغله ،شین تیـپه ، شهر ضحاک ، دره ککرک ، مغاره های دره فولادی و مناره فولادی مجموعه مغاره های سرخ قول  تا سرخ در، و چهلستون و چهل برج کلیگان در یکاولنگ  از قدیم مورد توجه مردم منطقه و از دهه چهل خورشیدی  توجه جهانیان را به خود جلب نموده است ، تاکید نخست بر حفظ مجموعه اثار در بامیان از گزند روزگار است . که میباید  مورد توجه باشد.

1- جلوگیری از تخریب و آسیب پذیری از اثر عوامل فیزیکی، طبیعی، جوی و کار غیر تخصصی است.

2- تلاش برای جلو گیری از حفریات غیر ضروری .

3- حفاظت در مقابل عوامل جویی دیواره ( رویه کوه بتان ) که شدیداً صدمه پذیر گردیده.

4- ایجاد پوشش سطحی برای بنا های مانند دیواره های شهر غلغله و شهر ضحاک مخصوصاً طاق ها و برجهای این دو مجموعه .

5- جابجای باقیمانده مردمی که تا هنوز به علت کمبود مسکن  در این مغاره ها ساکن اند .

 طرح محافظتی:

برای رفع این مشکل دو نوع کار باید برنامه ریزی گردد

1-                                   ساخت و ایجاد دیواره محافظتی در مسیر آبروها به دو صورت :

2-                                    الف : دیواره های حایل و سد شستشوئی سنگی یا کابیو نی

3               ب: تعبیه ناودانهای ابی ، پلاستیک ( پولیکا )یا پولی اتیلین و  یا اهنی در مجاری جریان آب برای هدایت آب به خارج ساحه  - خاکبرداری و دور کردن ریگ و جغله های توده شده در از بخشهای مرتبه ای مغاره ها دامنه کوه بتان.

یکی از راههای رسیدن به این  هدف وضع مقررات مشخص و جامع در چارچوب قوانین ملی است که برای آگاهی عامه پس از وضع به نشر سپرده شود ، چنانچه در اهداف Icomos  یا شورای بین المللی ابنیه و مجموعه ای فرهنگی تاریخی می خوانیم که " تلاش برای تدوین توصیه نامه ها و منشور های بین المللی مرتبط با پژوهش ، حفاظت ، مرمت و معرفی متناسب بنا ها و محوطه های تاریخی و فراهم آوردن زمینه های لازم برای رعایت آن ها در برنامه های ملی."

لذا مجموعه آثار و آبدات تاریخی با ارزش بامیان که اکنون جزو میراث فرهنگی  بشری به حساب آمده در حراست ، مرمت و پاسداری آن نیز سعی و تلاش جهانی می طلبد و با چاره اندیشی جمعی نیاز دارد و در غیر آن در آینده نه چندان دور نه تنها به بودجه زیاد ضرورت خواهد داشت ، چه بسی که غیر قابل جبران نیز خواهد بود ، و اگر بصورت عاجل برای کار ثبات سازی و استحکام بخشی ، قسمت های آسیب پذیر مجموعه فکری نگردد ، دیر خواهد شد.

 

منظرهء تندیس های بودا وقسمتی از شهر بامیان مشاهده میشود              

تروریسم آثار باستانی و فرهنگی سرزمین هزارستان و هویت زدائی مردم هزاره:-  فاجعه انهدام  و تخریب تندبس های  بو دا  این آثار گران بهای فرهنگی و با ستا نی افغانستان وجهان بوسیله رژیم  بنیا گرای طالبا ن تروریسم  فرهنگی بوده است . در حقیقت این اقدام ضد ملی طالبان ترور و نابودی  افتخارات تاریخی وفرهنگی جامعه هزاره وجهانیان بوده که بدین وسیله آنان خواست تا آ ثار گرانبها ی  باستانی که از لحاظ چهره و ساختمان فزیکی  شباهت های نژادی و ظاهری را باچهره وقیافه ء مردم هزاره ثابت میساخت منهدم وتخریب  کرد. بزعم  طالبان تا از قدامت تاریخی  سه هزار ساله جامعهء هزاره در افغانستان کنونی  و بومی بودن این گروه قومی جلو گیری  کرده باشد . صرف نظر از انگيزهای مذهبی سه عامل  اساسی بالا از آن تذکر داده شد که در تخريب مجسمه های بودا  نقش داشتند:وبه بيان ديگر همه عوامل ازعقده حقارت فرهنگی طالبان گرفته تا اهداف سياسی پاکستان و روحيه نفرت تندروان  بن لادنی از غرب  وتعصب  ودشمنی طالبان نسبت به افتخارات تاریخی  وملی جامعه هزاره در يک جبهه نامقدس باعث شد که بودا های بی گناه  قربانی شوند. روز جهانی مبارزه با تروريسم فرهنگی-.روز سوم مارچ را سازمان يو نسکو بحيث روز مبارزه عليه جنایات فرهنگی به رسمیت شناخته و سالانه  باید جنایت فرهنگی از تخريب مجسمه های بودا بدست طالبان در افغانستان محکوم شود. افزون بر آن  درين روز هر نوع تخريب و غارت داشته های فرهنگی و مذهبی در هر جای دنيا به شمول تاراج موزيم ملی عراق در حضور قوت های اشغالگر نيز محکوم شوند. بدين ترتيب درين روز جهانيان  نفرت خود را از دشمنان فرهنگ ها و ارزشهای مشترک بشری ابراز نموده و در همگرايی و کثرت گرايی فرهنگی يک حرکت نمادين را انجام دهند.  من به صفت یکی از شهر وندان ولایت باستانی بامیان  صمیمانه  از تمام فرهنگیان کشور وجهان تقاضا  مینمایم تا بدین مناسبت صدای اعتراض شان را مانند هر سال دیگر برعلیه عاملین  تخریب این مجسمه ها ی بودا بلند کرده و این روز را بنام  تروریسم فرهنگی تمام بشریت- جامعه ء جهانی نام گذاری نماید وتوجه جامعه جهانی را برای نگهداری وحراست از ین میراث گران بهای بشری جلب ومعطوف دارند

ومن الله التوفیق

 

منابع:--

- سایت گفتمان  کنفرانس شهر آخن آلمان زیر عنوان میراث بشری همت ملی و توجه جهانی میطلبد .

 - سایت اریا ئی  تخریب بودا   نویسنده هارون امير زاده چاپ  لندن

میراث های فرهنگی افغانها در بین طعمه های آتش    سایت آریائی  زیرعنوان

    ماه مارچ – سال – 2007 – میلادی         

 

 


بالا
 
بازگشت