حضرت ظریفی

 

استقبالی از88 مین استقلال مان

 

کاش ما را لحــــــــــظهء گر بود استقلال بود

تا بدین ار مان ازان یادی ز اســــــــتقبال بود

یاکه دست اهر من کــــــو تاه بود از ملک ما

تاکه مردم در پناه عزتی خـــــــــوشحال بود

زیر استتثمار، اســـــــــــــتکبار و استعمارها

کس نبود و قلب های شـــــــــاد مالا مال بود

در وطن امنی نباشد  زندگی انـــــــــدر خطر

با خیال مطمـــــــــئن پول دار در جنجال بود

اختطاف ، احـــــــتکار و رشوت وتهدید  نیز

بی ثباتی در بساط دولت پـــــــــــــو شال بود

دست انصـــاف وعدالت زیر چتر بر دگیست

در قضـــــــاوت حکم استعداد ها در کال بود

کاش با تجلـــیل این هشتاد و هشتم جشن مان

یا دی از آزادی آزاد ه گـــــــــــــان آمال بود

نام استثــــــمار و استعمار بردن جرم هاست

گفته ها زین راز بر روی لبان تبـــــخال بود

با ظرافـــــــــت هر قدر گفتم مرا آرام نیست

همتی، ای دوست! ای هم رزم! اینم حال بود

 

28 اسد یادی از استقلال در هجرت حضرت ظریفی

شهر تامپره کشور فنلاند

 


بالا
 
بازگشت