زنجيره هاي نفاق ملي در حال شكل گيري است

 

محمد اسحاق فياض

Mif_1967@yahoo.com

 

مرگ ملا داد الله ضربه سنگيني بر پيكرتشكيلات طالبان وارد كرد، بسياري ازكارشناسان نظامي و سياسي بدين باوربودند كه با مرگ ملا دادالله طالبان توان ادامه جنگ با نيروهاي دولتي و ناتو را ندارد، اما پس از چند روز حملات طالبان دوباره از سر گرفته شد. تحول جديدي كه بعد از مرگ ملادادالله رخ داده اين است كه ساحه عملياتي طالبان بيشتر از قبل شده است.

   برخي از كارشناسان بدين باورند كه افزايش گستره فعاليت هاي نظامي طالبان در ولايت هاي غزني و ميدان وردك نشانه آن است كه فرماندهان محلي طالبان در اين دو ولايت بعد از مرگ ملا دادالله موقعيت بيشتري پيدا كرده اند و از امكانات ويژه اي كه ملا دادالله و فرماندهان تحت امر او برخوردار بود برخوردارگرديده اند، به همين دليل فعاليت هاي نظامي طالبان در ولايتهاي زابل، غزني و ميدان وردك افزايش يافته است، زيرا ساختار تشكيلاتي طالبان چنان است كه هر فرماندهي ساحه هاي خاص خود شان را زير نظر دارند و آنان در مناطق تحت نفوذ خود شان فعاليت مي كنند.

هر كدام ازفرماندهان طالبان به ميزان نفوذ و گستره فعاليت هاي خود از سوي طالبان و حاميان خارجي طالبان پول و امكانات در يافت مي كنند. بامرگ ملا دادالله كه شايد بيشترين امكانات طالبان به او اختصاص مي يافت، اكنون فرماندهان ديگري در ديگر مناطق افغانستان اهميت بيشتري يافته اند و در گيري ها در ولايات زابل و غزني و ميدان وردك تشديد شده است، طي دو هفته اخير ولايات غزني وزابل شاهد شديد ترين در گيري بين نيروهاي دولتي و ناتو با افراد شبه نظامي طالبان بودكه دهها نفر از دوطرف كشته شده اند.

سفر دوروز پيش آقاي كرزي به ولايت غزني و ديدار و سخنراني در پرآشوب ترين منطقه ولايت غزني يعني ولسوالي اندر نشان مي دهد كه مقامات دولتي نيز به شدت نگران وضعيت غزني است و تلاش دارد  تا خشونت ها را در اين مناطق كاهش دهد، آقاي كرزي در سفر به اين ولايت سعي كرد تا با بزرگان وسران قبايل اين ولايت ديدار و گفتگوكند و آنان را به پرهيز از خشونت دعوت كند، اما طالبان سخنان مسالمت جويانه آقاي رئيس جمهور را با راكت پاسخ دادند، در حالي كه رئيس جمهور افغانستان در سخنراني خود مي گفت: «نا آرامی ها در این کشور، به ویژه آتش زدن مکاتب و کشتن معلمان و طبيبان ، کار کسانی اند که با تاریخ و عزت افغانستان خصومت دارند و کسانی که این اعمال را انجام می دهند، افغان و فرزند افغانستان نیستند...علت آن واضح است، دشمنان می دانند که اگر شما را از فرا گرفتن تعلیم بازداشتند، شما محتاج باقی می مانید و محتاج بودن باعث غلامی است».در همين زمان چندين راكت به سوي محل برگزاري مراسم فير شد، اما آسيبي به آقاي كرزي نرسيد.

     طبيعي است كه خطر درگيري و ناامني درولايات  نزديك به كابل چون ميدان وردك، غزني و زابل بيشتر از ولايات جنوبي چون قندهار و هلمند است. زيرا نا امن شدن اين ولايات به معني اين است كه طالبان خود را به دروازه هاي كابل نزديك كرده است و ساحه فعاليت طالبان از چند ولايت جنوبي به چندين ولايت در جنوب، شمال، شرق و غرب افغانستان گسترش يافته است. اين ميزان از گستردگي ساحه فعاليت طالبان نشان مي دهد كه افغانستان بعد از مرگ ملا دادالله نه تنها از نظر امنيتي بهتر شده بلكه طالبان توانسته است به مناطق وسيعتري فعاليت هاي نظامي خود را گسترش بدهد.

يكي از پيامدهاي منفي كه از سوي طالبان و شايد با داران خارجي آنان كه به طالبان خط و خطوط سياسي و اعتقادي مي دهند، اين است كه با نزديك شدن طالبان به مناطق ديگر اقوام و حمله به محل سكونت هاي زندگي آنان تنش قومي و نقاق منطقه اي را تشديد مي كنند. حمله گروه طالبان به مناطقي از جاغوري و كشتن افراد خانواده باشي حبيب، اختطاف مسافران و موتر وانان جاغوري، كشتن سه نفر از كارگران بي گناه جاغوري و جنده كه فقط كارگر بودند و براي يك لقمه نان در مناطق پشتون ها براي كار رفته بودند، ناامن شدن عبور و مرور مردم ولسوالي هاي جاغوري و مالستان و نيز اخطار طالبان به مردم هزاره جاغور و قره باغ مبني بر اين كه مكاتب را بايد تعطيل كنند، نشان مي دهد كه گروه طالبان با برنامه هاي از پيش تعيين شده سعي دارند در اين مناطق تنش هاي قومي و مذهبي را دامن بزنند.

در كناراين رويداد گروهي از كوچي ها كه هميشه با طالبان ارتباط داشته و نيز از دولت باج و خراج مي گيرند، به مناطقي از ولسوالي بهسود وارد گرديده و در اين مناطق گوسفندان و شتران خود را بالاي زمين هاي زراعي مردم رها كرده و زمينه در گيري  افراد محلي با كوچي ها ايجاد  گرديد. در طول 5 سال كه از نظام دموكراسي در اين كشور مي گذرد، هر چند كه هر ساله تنش هايي  ميان كوچي ها و مردم محل بوجود مي آمد، اما امسال كوچي هاي تا بدندان مسلح كه با طالبان ارتباط مستقيم دارند با اسلحه طالبان و با آمادگي كامل وارد بهسود شدند، از آنجايي كه مردم محل خلع سلاحند و از امكانات دفاعي كافي برخور دار نيستند، طالبان كوچي چندين روستا را غارت كردند وسپس خانه ها و انبارهاي هيزم وعلف هاي مردم را به آتش كشيدند و در گيري ها و تنش ها همچنان ادامه دارد و تا كنون 4 نفر از مردم محلي كشته شده اند.

 طبيعي است كه تحولات نفاق افگنانه اي كه در طي دوسه هفته اخير در بهسود و جاغوري رخ داده است، اگر به صورت اصولي و درست آن مهار نگردد، نفاق ملي و تنش هاي قومي را در افغانستان تشديد خواهد كرد، وقتي نفاق ملي و تنش هاي قومي در افغانستان گسترش يافت، آنچه ضربه پذير مي گردد دولت مركزي افغانستان است، اگر دولت افغانستان  در جنوب نفوذ و حاكميت ندارد، با تشديد اختلافات قومي و دامن زدن به در گيري هاي قومي، ممكن است دولت مركزي حاكميت و نفوذ خود را در در مناطق مركزي و شمال كشور نيز از دست بدهد. هر چند كه تحولات جاغوري و كشته شدن كار گران بيگناه هزاره در ولسوالي گيلان غزني ار تباط مستقيم با طالبان دارد و اين گروه با اهداف معيني بر ايجاد نفاق قومي دامن مي زنند، اما معضله حل نشدن كوچي ها كه هر ساله تنش هاي قومي را زنده مي كند، ارتباط مستقيم با موضع گيري هاي مبهم و دو پهلوي دولت افغانستان دارد، هيئت هاي كه در چند سال گذشته از سوي دولت تعيين شده اند، فقط به صورت موقت بحران بوجود آمده را حل كرده اند و نقطه بحران و اختلاف همچنان با قي مانده است. دولت افغانستان هيچ گاه تلاش نكرده تا كوچي ها را   مجبور به سكونت در نقطه اي بكند. در حالي كه  هزاران نمره زمين به كوچي ها تنها در ولايت وردك توزيع شده است و كوچي ها نسبت به مهاجران در اولويت قرارگرفته است، اما آنان هيچ گاه از كوچي گري دست نكشيده اند. بر اين اساس يكي از عوامل نفاق ملي و تنش هاي قومي مسئله كوچي هاست، اگر دولت افغانستان آن را به صورت اصولي حل نكنند ممكن است در آينده به يك بحران ملي تبديل شود.

متاسفانه در دولت افغانستان نيز دستهايي وجود دارد كه سعي مي كنند وحدت ملي شكننده اي را كه در سايه نظام دموكراسي بوجود آمده خدشه دار كنند و به نفاق ملي دامن بزنند. هم زمان با تلاش هاي نفاق افگنانه طالبان در غزني و ميدان وردك ميان پشتونها و هزاره ها، دستهايي بر نفاق ملي در شمال كشور دامن زد و تظاهرات گسترده ازبك ها را در به خاك و خون كشاندند، به دنبال آن طولي نكشيد كه جناب  سارنوال با نيروهاي جنرال جرئت از قوم تاجيك در شمالي مشكل پيدا كرد و تلاش هايي را براي خلع سلاح نيروهاي اين قوماندان سابق وزارت داخله  آغاز نمود.

چنين تنش هايي در طي يك ماه اخير هر چند كه گسترده نيست، اما جرقه هاي خطر ناكي است  كه ممكن است به شعله هاي نفاق ملي و قومي دامن بزند. بايد دانست كه افغانستان هنوزاز ثبات وامنيت برخور دار نيست، دشمنان افغانستان از خارج به اين نوع از نفاق افگني ها دامن مي زنند، اما در چنين شرايطي چرا دستهاي پنهان دولتي در اين پروسه نفاق افگني با دشمنان افغانستان يك جا شده است.

 به هر حال دولت افغانستان اگر به دنبال گسترش ثبات و امنيت درافغانستان است با يد با تمام نيرو تلاش كنند عواملي را كه به تنش هاي قومي منجر مي شود، از بين ببرد و با در نظر داشت عدالت اجتماعي و مشاركت همه اقوام به ميزان جمعيت شان در قدرت، پروسه وحدت ملي را تحكيم ببخشد.         

 


بالا
 
بازگشت