در موردهفتم وهشتم ثور

                                                                                                              

                                                                                                                                                                                                                                           

 

 

جليل پرشور

 

 

بخش شـشم

شـشم جدی ، دولت جديد وسياست های جديد

سرنگونی دولت خونتای فاشيستی ، که حفيظ اله امين در راس آن قرار داشت ،وضع کاملاًجديدی را ببار آورد. درچند روز اول تغييرات بزرگ سياسی ودولتی آن وقت ، هر کسی در فکر پيدا کردن گم شده های خويش بودند ومحبس بمحبس وولايت بولايت می رفتند وبا فوتوها، اسناد ونشانی های دست داشته ، در سراغ عزيزان شان می گشتند. خوشا بحال آنانی که شاهد بيرون برآمدن وابسته گان شان از زندان ها بودند وبا اشک های شادی وفريادهای ناخود آگاه ، آنانی را که از ( زيرساطور امين جلاد ) رهايی يافته بودند ، بعد چشم در انتظاری های طولانی ودوختن چشم ها به دروازه  های محابس مختلفه  ، استقبال می کردند وزنان  و مردان فاميل های نزديک واقارب دور شان،نجات يافته گان رابدون خوف از محتسبها وگروهای نهی از منکرچند گانهً بعدی، در آغوش می گرفتند وغرق بوسه می ساختند .آن لحظات آشتی وتفاهم اشک وشادی هرگز از حافظهً آنانی زدوده نمی گرددکه خود ياشامل  آن داستان های واقعی زنده گی بودند ويا بصفت  تماشاچی و نظاره گرآن رويداد ها ی فراموش نشدنی آن برههً از زمان  بودند.

بزودی در هزاران فاميل ،انتظار واميد به ياس ونا اميدی مبدل گرديد زيرااز جگر گوشه های شان اطلاعی بدست آورده نتوانستند ،تبليغی صورت گرفت که شوروی ها يکتعداد از زندانيان را به سا يبريا انتقال داده اند که اين حدس وگمان ها تا سقوط  دولت شوروی نيز در بعضی از خانواده هازنده بود . خودم بخاطر دارم که چند رفيق نزديک وعزيزم اعدام شده  بودند ولی مادران شان اصرار می کردند که شما ( پشت بچه های ما نمی گرديد ، به لحاظ خدا وقتی رفتن تان به شوروی صورت گرفت ، محبسهای آنجا را بپاليد(!)  ) وبا اين اميد واری ها خود جان دادند وبه ملاقات فرزندان شان درزيرخاک رفتند وچه  داغها وحسرت های که محيط خانواده های شهدای آن زمانرا فرا نگرفت وباعث کوری صدها مادر وخانم وخواهری نشد.!

همه میدانند که مرگ امين که از خوردن آن سوپ مزه دارو مشهورآغازشده بود که خود داستان جالبی دارد و اينکه کی ازآن آش راحت بخش (!) کمی خورد يانخورد وچرا نخورد؟ ، فعلا دادن توضيحات پيرامون آن اضافيست  ولی سقوط دولت ظالمانهً او طرف حمايت اکثريت قريب باتفاق مردم ما قرار گرفت وبهمه اين باورپيدا شده بود که جنگ وخون ريزی پايان يافته وفضای جد يد سيا سی ای حاکم گرد يده است که گوشه  گوشهً  وطن را آباد  و زخم ها ورنج های ديروزرا مدا وا خواهيم کرد وروح سرگردان وروان کشته شدهً مردم را برای پيدا نمودن آرامش ، اطمينان والتيام ، بازسازی وکمک خواهد شد اما دريغا که چنين نشد.!

طوريکه قبلاًاشاره شد، در اولين روزهای شکل گيری دولت جديد که به(  مرحلهً نوين وتکاملی انقلاب ثور ) مسمی گرديده بود ، هر فاميل ،گروه وحزبی برای ترتيب ليست قربانيان ومفقودين خود دست بکار شدند. جناح پرچمی های حزب دموکراتيک خلق افغانستان ،سازمان آزادی بخش افغانستان،گروه خلقی های طرفدار مرحوم نورمحمد تره کی وشهيد داکتر زرغون، شعلهً جاويدی ها، سامايی ها، گروه رهايی ، گروه کار ، گروه های اخوانی سابقه ومجاهدين ديد، منسوبين ارشد دولتی سابقه، فعالين حلقات مذهبی اهل تشيع وهر سازمان سياسی ، گروه های مذهبی وقومی تلاش کردند که خسارهً طوفانی امين راارزيابی جدی نموده ومعلوم نمايند .

پرچمی ها ، در اولين روزهای بعد استقرار حکومت نو، که ببرک کارمل در آن نقش اساسی را در مقامات رهبری حزب ودولت ايفا می نمود در يافتند که تعداد بيشماری کادرهای نظامی وسياسی گروه شان  که به ( پرچمداران شهيد ) مسما گرديده بودند ، دیگر زنده نيستند بمراتب بيشتر از آن است که قبلا ً درمورد معلومات داشتند. تعداد دی ازآن  شهدا که در زير شکنجه ويا در پولی گونها شهيد شدن ویا از هوا در مناطق کوهستانی پرتاب شدند  ویا بابسته کردن سنگهای ثقيل در بدن های شان بدريای آمو غرق ساخته شدندویا بسان هزاران شهيد ديگر هموطن ما زنده درزير خاک شده واز اجساد شان نيز اظلاعی بدست نيامد عبارت بودند از  :

1  : پرچمی ها  :

دگر جنرال شاه پور احمد زی لوی درستيز اردو

        هدايت اله افسر کوماندو( خسرو روزبه افغانستان)رييس اوپراسيون وزارت دفاع ملی

عبد الصبور خوژمن

گل محمد نورستانی

خدای نظر پيلوت

اسداله تانکيست فرقهً هشت

 ومحمد امان تانکيست فرقهً8

محفوظ افندی افسر در رياست اداری اردو

 جگرن خليل

جگرن شير محمد

جگرن سيد زمان

عبد الحق راهی دگرمن قوای هوايی

جکتورن زمان الدين

د گرمن سيد فاروق افسر قول اردوی قندهار

دگروال عبد الرحمان گلبهاری

جکتورن قادر قوماندان غند توپچی فرقهً 25 خوست

جکتورن کشمير خان افسرفرقهً25 خوست

جکتورن حسن خان افسر فرقهً25

جگرن کلام خان انجينر لوای 99 راکت

تورن اکرم خان افسر قوای 4 زرهدار

دگروال يوسف قوماندان قوای 15 زرهدار

لمری بريد من حفيظ اله  افسر گارد ملی

جکتورن نقيب الرحمان ( از لغمان) استاد فاکولتهً توپچی

تورن کريم (ازقره باغ غزنی )افسر فرقهً دافه هوا

ارشد پرهيز  پيلوت

وصدها تن ديگر که حتماً یک  روزی ليست مکمل وخلص سوانح همهً شان را به نشر خواهيم سپرد .

زنان :  حميده يا ملالی جان سر همشيرهً بخش جراحی شفاخانهً جمهوريت  که مرمی را بدهانش فير کردند.

افراد ملکی ومحصلين :

ولايت کابل  :

غلام ربانی کوهنورد کارمند وزارت اطلاعات وکلتور

 داکتر قاسم صابری جراح درجه اول وطن ودستيآر داکتر شاو امريکايِ

 انجينر سيد اسحاق معاون انحصارات دولتی

انس مرشدی متعلم صنف يازده ليسهً امانی

 سلطان حميد

لالا اسماعيل کارگر

 حامد کا مبخش

استاد عبد الرزاق لالا

احمد محصل پوليتخنيک

عمر د لزا ده کارمند بانک مرکزی

 حيدر رنگين

 شاه محمود معلم ليسهً امانی

فريد (بشير) صافی

 فريد محصل پولی تخنيک

شوکت خليل

امان بريال محصل فاکولتهً انجينری

عزيز امواج پور کارمند وزارت مخابرات

 داکتر علی شاه محجوب  داکتر در شفاخانهً علی آباد

پيکر عکاس

مير بابا کارمند مرستون

شيرمحمد معلم ليسهً نادريه

 سيد اسد اله محصل دارالمعلمين کابل

داکتر امير ، داتر در شفاخانهً علی آباد

بريالی محصل فاکولتهً طب کابل

شاه محمد محصل فاکولتهً ساينس

حبيب اله استالفی محصل پولی تخنيک

داکتر تيمور شاه

ولايـت کندز :

وکيل منشی کميتهً  حزبی ولايت کندز

انجينر عنايت

 ،فاروق کرنزی

قاری راديو ساز

ايوب مدير زراعـت کندز

ستار مدير انحصارات دولتی شيرخان بندر

 عزيز پهلوان مامور مجادلهً ملاريا

عزيز چپ

 ياسين مشهور به ياسين عينک منش حزبی وزارت مخابرات

ظاهر کارمند بانک خان آباد

نعمت سرمعلم باغ مهری خان آباد

اکه بابه کارگر

محمود مامور شيرخان بندر

حسام الدين کارگر سپين زر امام صاحب

امين مامور زراعت

امين محصل دارا لمعلمين کندز (برادر دليل)

ولايت سمنگان  :

رزاق راسخ منشی حزبی  ولايت سمنگان

تعداد زيادی از مردم بيگناه وعادی ديگر نيز کشته شده اند که ليست شان تهيه وبه اطلاع می رسد.

ولايت بغلان (پلخمری)

عباس کارگرنساجی

  سيد حميد اله معلم

محمد نعيم

محمد حکيم

 واحد ببرک کارمند فابريکات کود وبرق مزار از بغلان صنعتی

ولايت پروان :

عبد الخالق پروانی

 عبد الوکيل هيبت رييس زراعت بلخ از غوربند

 معلم عبد الاحد از غوربند

انجينر هزارگل ازغوربند

ولايت جوزجان  :

  داکتر ودود از شبرغان (علاقه دار دهدادی مزار)

عيسی محصل دارا لمعلمين

 يوسف کارگر( از لوگر) کارگر تفحصات مزار

شاهين صاعد محصل  از سر پل

ولايت بلخ :

 قيوم  رهرو  مدير اداری ولايت بلخ

 عتيق اله صديق مدير املاک مستوفيت بلخ

داکتر يار قند

عين الدين کارگرحيرتان

رسول قريشی کارمند بانک مزار

ودود علاقه دار دهدادی

حسين مدير تخنيک زراعت بلخ

 ظاهر اخگر( از اندخوی) ولسوال بلخ

مير آغا کارمند جن وپرس

اکبرجان وولی جان(برادران) مامورين زراعت بلخ

پاينده کارگر از چمتال

ولی مامور ولايت بلخ

يارمحمد شولگره يی

گل احمد پيکار رييس اداری تفحصات شمال

ابراهيم دلير

حيدر جان وعبد المحمد محصلين تخنيکم مزار ( آنها  که  درشب شش جدی بعد شنيدن بيانيه ً ببرک کارمل از ليليه خارج وابراز احساسات نموده وشعار می دادند در صحن تخنيکم بوسيله ًً ( ...) کشته شدند )

ميرطاووس

ولايت هرات  :

 غلام سخی دهقان

عبد الرحمان انجينر هوايی

ولايت ننگرهار  :

سيد جان منشی حزبی ولسوالی شيوه

سربلند کار مند راديو وتلويزيون

محمد صفر فارغ  فاکولتهً ادبيات

ولايت لغمان :

دگرمن نقيب اله

ضابط عصمت اله

2               :  سازمان آزادی بخش زحمت کشان افغانستان :  (سازا)

3               امين با عقده های جنون امين قبلی عليه شهيد طاهر بدخشی  ، خصومت ديرينه داشت ووقتی بقدرت رسيد جوی خون فرزندان سازا را جاری ساخت که در اين نوشته تعداد کمی از قربانيان شان را معرفی نمودم . بعداً تيست مکمل شان تقديم خواهد شد

محمدطاهر بدخشی شخصيت فرهنگی وسياسی

بايقرا فرزند بدخشی

دکتور امير محمد

دکتور عبد المحبوب

 محمد حسن

 نعمت اله پيلوت

سيد حسن

عبد الجليل

 عبد الجميل جيحون شخصيت نهايت با استعداد فرهنگی وسياسی

دولت محمد دروازی

بزرگان وموسفيدان بدخشان

حاجی عبد الحفيظ از فيض آباد

حاجی محمد نبی

حيدر بيگ کشمی

حيدر بيگ  کشمی

 

برکات احمد تاجر ملی وعضو حزب غورحًنگ ملی مرحوم داوود خان

سيد عمر دهقان

سيد حاجی جان

سيد محمد علی شاه

سردار خان

قاضی عبد الباقی

محمد داوود

مولوی عزيزمحمد

عبد اله

 عبدالحکيم معلم  جميعتی

صلاح الدين معلم جميعتی

 عاشور محمد معلم شخصِت متنفذ

دوم  :  خلقی ها   ---

نورمحمد تره کی منشی عمومی کميتهً مرکزی ح.د.خ.ا ورييس شورای انقلابی ج.د.ا

داکتر زرغون

حنيف يرغل

گل آقا باحث

عبد الرحمان بسام

امين جفا کارحتا برهبر وپدر معنوی خود نيز رحم نکرد واورا با جمعی از بهترين خلقی ها به شهادت رسانيد ولکهً ننگ ديگری  را برجبين خود اضافه کرد.

سوم  : شعلهً جاويدی ها :

در ترکيب اعضا وهيت رهبری اين گروه صدها تن از بهترين فرزندان مردم ما ،مبارزه می کردند  وبا داشتن افکار انقلابی ووطن پرستانهً چپی وتند مشهور بودند . تعداد زيادی از کادرهای شعله يی جز بادانش ترين مبارزين ضد استبدادی ، ضد ارتجاعی وجز ادبا وفضلای وطن ما بودند که با داشتن افکار وفرهنگ شهری ومتمدنانه در بين حلقات روشنفکری برای شان جای پای باز نموده بودند . ولی حوادث المناک آن دوران طوری انکشاف کرد که بهترين های آنها نيز قصابی شدند.

 داکتر محمد اکرم ياری

حيدر لهيب

 عبدا لاله

صادق علی ياری

علی احمد صميم فارمسيست در صحت عامه

لطيف محمودی استاد پولی تخنيک

شاپور

 

5  :  سازمان فداييان زحمت کشات افغانستان  :  (سفزا)

بهرالدين باحث

محمد نسيم

6 :  بزرگان وسرشناسان ولايت نورستان :

 دگر جنرال محمد عيسی خان

تورن جنرال محمد صفر خان

محمد جميل نورستانی مدير سينما آريانا

کبير نورستانی

7                :  علمای دينی  وشخصيتهای مهم قضايی

8                وفی اله سميعی وزير عدليه ولوی سارنوال

9                عبد الهادی هدايت مرستيال لوی سارنوال

10            يارمحمد دليلی نايب لوی سارنوال

11           شير محمد خوستی عضو سارنوالی تميز

12           عبد الوهاب کوهستانی سارنوال

13           مير عبد الرشيد قوماندان امنيه ًقندهار

شيخ احمد   از سر پل

شيخ قربان فصيحی از مزار

آغای خال کن (عالم دينی) از سرپل ( پدر آغای سجادی )

8                  :  سازمانهای جهادی ( حزب اسلامی ، جمعيت اسلامی وگروه های اخوانی آن وقت )

 اين ليست عنقريب ترتيب می گردد .

برای دادن تصويری روشن وليستی تقريباً تکميلی ، اين يادداشت ادامه پيدا می کند ودر روزهای بعدی پيرامون آن صحبت اساسی صورت خواهد گرفت وتبصره ها ی لازم بعمل خواهد آمد تا دلايل موجه برای سرنگون شدن رژيم خونبار امين ارايه شود ومعلوم گردد که گروه هاييکه عليه تغيير ششم جدی نا خود آگاه به نفع امين وقساوت اواشکهای تمساحی می ريزند راست می گويند ؟.

اگر امين کشته نمی شد اين گروه ها از قيام ، شورش وجهاد شان عليه امين دست می کشيدند؟ که هرگز نی ! پس چرا اين عالی جنابان در عقب مردهً امين راه می پيما يند واز قبر (!) امين برای خود پناه گاه می سازند ؟ معلوم است که دروغ می گويند ، زيرا آنها بودند که اولين فير هارا عليه حکومتی انجام دادند که کل اختيار آن، امين بودو امين بنوبهً خود آنها را بخاک وخون کشيد. جای تعجب دارد نوحه وشيون اين افراد در مرگ امين. !

 پس نبايد دروغ گفته شود  واز هر وسيلهً درست ونادرست برای وارد کردن ضربه عليه حاکميتهای دموکراتيک خلق افغانستان استفاده صورت گيرد.

ليست قربانيان استبداد دوران امين به قول هموطنان ما ، مشت نمونهً خرواراست،من تلاش بخرچ میدهم که ليست مکملی ازکليه قربانيان آن دوران بدون تعصب وجانبداری گروهی ترتيب وبه اطلاع عامه برسانم. البته همکاری همه فاميلها ، گروها واشخاص را در زمينه جلب می نمايم.

 

 


بالا
 
بازگشت