اکادمیسین دستگیر پنجشیری

 

دو روز  خونین تاریخ

          

ای میهن من  و خنـــجر خاو رمن

هسـتی  سپر قاره ء   پهنا ور من

پیغام  زمان وزنده گی  را  بــشنو

ازبام جهان و چشمهً باور من

"فروغ هستی"

 

 بخش سوم

  پایان دوروز خونین تاریخ

واپسین روز فرمانروایی  حفیظ الله امین

نشست دفترسیاسی و"طعام چاشت درکاخ تپهً تاج بیگ "

 

    در شماره 6/10 / 1374 روزنامه ء "دریحء " وهمچنین در  کتاب "اردو وسیاست " محترم  جنرال نبی  عظیمی ،  مطالب غریبی  به استنا د  نوشته های بی پایه  موءلفان  اتحاد  شوروی درباره ء تراژیدی  تاریخی 27  دسامبر 1979 م  زیر عنوا ن  " طعام چاشت درکاخ " انتشار یافته است.

 سخن از آخرین " مهمانی !"  زمامدار جد ید افغانستان  ( حفیظ الله امین )  در کاخ تاریخی وبازسازی شدهء  "  تپهء تاج بیگ " است. 

درین نوشته های تبلیغاتی ، جریان آخرین  لحظات  زنده گی سیاسی حفیظ الله امین  رهبر حزبی ودولتی جمهوری دموکراتیک افغانستان  بازتاب ناروشن ، خیره  ، سطحی تلافی جویانه وجلوه های  تعصب آمیز دوران جنگ سرد  و ذهنیگرانه دارد.                  

تا جاییکه من گواه زنده ء آخرین  نشست دفتر سیا سی دوران رهبری ح. امین  بوده ام  :  مؤلفان شوروی ، گرداننده ء محترم  جریده ء "دریحء  " و محترم جنرال نبی عظیمی  مؤلف اردو وسیاست هیچیکی ، در جلسهء قبل از طعام چاشت  وا پسین روز رهبری حفیظ لله امین حضور نداشته اند  وچشمه اطلاعات این نویسنده گان بدون ترس از اشتباه  دستگا ههای  امنیتی  حفیظ الله امین یا  اتحاد شوروی بوده است.  بباور من  جریان  جلسه ء آخرین روز رهبری حزبی ودولتی  حاکمیت حفیظ الله امین به احتمال قریب به یقین  توسط پولیس مخفی ح. امین یا دستگاه ویژه ء امنیتی اتحاد شوروی نخست  ضبط   واز زبان روسی به فارسی دری  برگرد ان شده  وآنگاه  پس از آرا ستن  وپیرا ستن لازم در دستگاههای  تبلیغاتی ، مورد استفادهً موءلفان اتحاد شوروی قرار گرفته است.

موءلف  محترم  اردو وسیاست نیز به تصور کشف یک" راز  بزرگ "ومعلومات تازه، آ ن مطالب تبلیغاتی دوران جنگ سرد را بدون نقد وبرسی لازم از منابع شوروی هما ن برههء تاریخ اقتباس کرده  وبه نشر سپرده اند .

ولی حقیقت این بوده  است  که دستگاههای رهبری کننده ء اتحاد  شوروی  با نیرنگهای ویژه ء  تبلیغاتی  خواسته بوده  اند   تا کثا فتکاری  دستگاههای امنیتی وتوطیهً واژگون سازنده و تجاوز  نفوذ وحضور پیشگیرانه ء  شوروی را  پرده پوشی کنند  ووارونه جلوه دهند وبه این شیوه ء منسوخ  بار اشتباهات  خودرا  بدوش این  یا آن  فرکسیون ح.دخ.ا بیفگنند و درصفوف مبارزان  حزب  سوء تفاهم  ایجاد وحقایق تاریخ نوین کشور را  تحریف ومسخ کنند .

تاجاییکه  این اتهامات به من  تعلق میگیرد ،ناظرو گواه  این لحظات غم انگیز تاریخ سیاسی کشور  عزیز خود بوده ام  باتمام صداقت  صراحت  ومسؤولیت  میتوانم  توجه همه جناحهای  حزب دموکراتیک  خلق  وتمام  علاقه مندان  تاریخ نوین کشور را  به این  حقایق تلخ جلب  نمایم که : 

- در دوران  کوتاه  یکصد ویک رو ز فرمانراویی  حفیظ الله امین  ، مغایر آنچه  محترم جنرال نبی عظیمی وموءلفان شوروی  نوشته اند روسها  مرا از نظر حفیظ الله امین پنهان نکرده بوده اند. برخلاف  این اتهام بی پایه وواهی ، هنگامیکه  حفیظ الله امین  وزیر امورخارجه بود  زمینه تداوی قلبی ،تهیه ء پاسپورت وسفرم به مسکو ، ازمجاری وزارت خارجه ء افغانستان مساعد شد ه بود .  در صبح  فردای انتقال قدرت سیاسی  به ح. امین ،  نخستین  جلسه شورای وزیران دوران  رهبری ح. امین  باید دایر میشد ،دران هنگام من وزیر فواید عامه بودم. هرچند بدون  اجا زه و خدا حا فظی با  نخست وزیر (لمری وزیر )  ، به میدان طیاره رفتم  وخواستم تا مستقیما به بیمارستان مرکزی مسکو  بروم ورهبر حزبی ودولتی را در برابر یک عمل  انجام شده قرار دهم.  ولی  حفیظ لله امین شا ید با آگاهی ازسفرم  توسط  افسران  امنیتی میدان هوایی  محترم فقیر محمد  وزیر داخله خود را برای مشایعت من به میدان هوایی فرستاد  با تعطیل  چند دقیقه پرواز طیاره ، به این اندیشه افتادم که شاید مرا گرفتار وزندانی  کنند زیرا  هما نگونه که در  بخش اول  این نوشته یاد آوری شد  پیشنهاد حضور یافتن روانشاد  نورمحمد تره کی  درجلسه ء دفتر سیاسی؛ بهنگام برکناری ازمقامات رهبری حزبی ودولتی ، نخست توسط من طرح شد وسپس محترم  کریم میثا ق  ازان باصراحت دفاع کرد  ولی ح .امین  خلاف تصورم درهمان نخستین روز تصرف قدرت سیاسی  راه ورسم دولت داری  را بجا آورد ه ،وزیر بسیار وفادار وقابل اعتماد  خودرا جهت مشایعت من  به میدان هوایی فرستاد .

دلیل دیگریکه نادرستی  این روایت را به اثبات میرسا ند این واقعیت است که زنده نام  انجنیر صد یق عالمیار منشی کمیته ء مرکزی دوران رهبری حفیظ الله امین  به هنگام مسافرت کاری خود به اتحاد شو روی  ،روزی دربیمارستان  مرکزی شهر مسکو به عیا د تم آمد  انجنیر صدیق  تا آخر ین روز سیطره خاندان سلطنتی ، حفیظ الله امین را عنصر وفادار به مشی سیطره جویانه ء دکترعلی احمد پوپل  و سردار محمد داوءود  تصور  میکرد   ولی پس از قیام مسلحانه ء هفتم ثور 1978  وواژگونسا زی  دولت بیروکراتیک نظامی سردارمحمد داوءود  شک فلسفی او رفع شد و با حفیظ الله امین ، آغاز به همکاری مخلصانه  کرد و بولایت بلخ ووزارت پلانگذاری مقرر ومنشی کمیتهء مرکزی شد.  در مرحله ء اول  تحول ضد سیطره خاندان سلطنتی وحاکمیت خلق ،از  اصل مرکزیت دموکراتیک  رهبری جمعی – مسوءولیت فردی  وگوهر اساسنامه ء حزبی انحراف صورت گرفت ، مرکزیت مطلق و فا قد پایه های دموکراتیک  شد . تمام مقامات رهبری کننده ء حزبی ودولتی ازجمله وزیران، والیان، معینان ، سفیران ومنشیان ولایات ازسوی رییس شورای اانقلابی ونخست وزیر  (لومری وزیر حفیظ الله  )  تعیین میشد.  مقامات مورد منظوری قطعا به تصویب دفتر سیاسی نه میرسید. عناصر کم سواد بی خبر از اصول مرامی سازمانی  به اسا س وفاداری ورابطه خا نواده گی با  حفیظ الله امین (ازجمله عبدلله برادر ح.امین وطوفان  ) بحیث والیان ومنشیان بجای منشیان شا یسته وباکفایت ولا یات تعیین میشدند  درنتیجه ء این تمرکز وانضباط نظامی دردرون حزب  بی باوری  رهبران صفوف وکادرهای حزبی  نسبت به تصامیم  رهبری حزبی ودولتی روز تاروز افزایش یافت  واین تضا دهای تراکم یافتهء درون حزبی منجر به بحران سیاسی سازمانی رهبری وسرانجام منجر  به برخورد نظامی میان نورمحمد تره کی و حفیظ لله امین و غلبه ء گذری حفیظ الله امین گردید.  سرنوشت  زنده نا  م انجنیر صدیق عالمیا ر نیز دستخوش این وضع و مرانیز از دیگر گونی دیدگاه خود  پس از سرنگونی بی برگشت سلطه ء سیاسی خاندان  سلطنتی وهمکاری خود با حفیظ الله امین بهنگام تقرر خویش بحیث ووزیر  پلانگذاری درجریان گذاشت  ولی  بسیار  محتاطانه به او هوشدا ردادم  که پالیسی کادری کنونی حزب فاقد آینده ودورنمای روشن است  تما می منشیان ولایات سمنگان ،مزار شریف  وشبرغان فا ریاب سبکدوش وبجای آنان  معلمان پشتون تبار کندز واروزگان تعیین شده ا ند  ولی بامن که پنجسا ل  تمام مسوءولیت رهبری کمیته های این ولایات را بعهده داشته ام   وازکادرهای آن ولایات  بیش از حفیظ الله امین شناخت ژرف دارم  هیچگونه مشوره صورت نگرفته است وتا جاییکه از وضع آن ولایات آگاهی یافته ام  عناصر وفادار به حفیظ الله  امین از آگاهی سیاسی سازمانی اعتبار وشایسته گی کافی تجربه ء کاری  ونفوذ قومی درمیان ولایات ترک تبار  ومردم تاجیک بلخ وسمنگان  برخوردار نه میباشند.  بار دیگر شیوه ء اداره محمد گل مهمند وتاریخ درین بخش افغا نستان زیر شعار "انقلاب وقاطعیت نظامی " تکرار میشود   دریغا که صدیق عالمیار واین فرزند  با استعداد ودلیر  مردم نیز بیهوده  قربا نی اینگونه سحرگاهان کاذب وهیجانات انقلابی زمان خود  شد  روانش شاد و یاد ش بخیرباد .  جان وگوهر این توضیح ضمنی  این بود  که :  نخست  زنده نام  انجنیر محمد  صدیق  عالمیار  بهنگام  سفر کاری خویش  به مسکو ،  روزی دربیمارستان مرکزی مسکو  به عیادتم آمد  واز سپردن نامه ء حفیظ الله  امین  به  منشی روابط  بین ال مللی  حزب حاکم شوروی گزارش داد.

دو دیگر اینکه  : ازنامه ء محرم  حفیظ الله امین  درباره ء دخالت  ومداخله  ناهنجار  پوزانوف سفیر  اتحاد شور وی وصولتشاه  میر گن  کارمند سفارت شوروی  در امورداخلی  کشور ما  و جریان ملاقات ومذاکر هء  خود بامنشی روابط  بین المللی  حزب کمونست شوروی برایم  گزارش داد   وگفت  که منشی روابط  بین لمللی حزب حاکم شوروی  به من اطمینان بخشید که  بزودی ممکن  این خواست حفیظ ا لله امین رییس شورای انقلابی جمهوری دموکراتیک افغانستا ن برآورده وسفیر دیگری به افغا نستان تعیین میشود ولی من به م.صدیق عالمیار نگرانی ژرف و این تشویش  خودرا  بیان کردم  که  از آغاز  پایه گذاری مناسبات دوستانه ء ا فغا نستان  تا کنون  (1921 تا 1979م)   هیچگاهی رابطه ء افغا نستان با همسایه ء شمالی ما  حتا  دردوران  سردار محمدهاشم  صدراعظم ودر دوران جنگ دوم  جها نی به  این  پیمانه خراب نبوده است و به او گفتم چرا منشی دیگری این پیام را نیاورد ؟  عالمیار گفت  شاید  برای کسب بیشتر  اعتمادم این وظیفه را بمن سپرده با شد.  بهر حا ل  به نظرم  بهانه ء عمده  شهادت  تلافی جویانهء  زنده نام  محمد صدیق عالمیار منشی کمیته ء مرکزی  انجام  این ماموریت  خطیر اوبه مسکو  بوده است ، نه عقده های انتقام  جویانه ء فرکسیونی رهبران خلق وپرچم .  روی  اینهمه  دلایل  موثق  ، مغایر آنچه جنرال عظیمی  به نقل  ازموءلفان  دوران فرو پاشی شوروی نوشته  اند  من هرگز  وبطو ر قطع  در دو را ن   سیطره ء بیچون وچرای حفیظ الله  امین  خودرا پنهان نکرده  بوده ام برخلاف همانگونه که در بالا تذکار یافت یکی از  منشیان  کمیته ء مرکزی ح . امین نیز به عیادتم آمد و موضوع بسیار محرم  دوران رهبری حفیظ الله امین را برایم گزارش داد طبعا کارمندان سفارت افغانستان ازین ملاقا ت  صدیق عالمیار به حفیظ الله امین گزارش داده بوده اند وشاید زند ه یاد  صدیق عالمیار نیز این ملاقات وعیادت مرا از ح. امین پنهان نکرده بوده  باشد. و سومین دلیل این بود که من  با  مشی سیاسی سازمانی وگرایش سیطره حفیظ لله  امین ودردرجه ء اول  با صدور انقلاب جدا مخالفت داشتم  و شیوه های دموکراتیک و صلح آمیز حل  وفصل   مسأ له  رهبری ازجمله  تشکیل کنگره ء  دوم حزبی  وانتخاب  دموکراتیک آزاد  ومخفی مقامات رهبری کنندهء  حزبی را  منطبق به منافع حزب ، دولت  و تکامل همان  مرحله ء انقلاب ملی - دموکراتیک  کشورارزیابی میکردم   و به هنگام ملاقات تبادل نظر  درمقر  کمیته ء مرکزی حزب حاکم شوروی همان زمان  با صراحت به اکادمیسین اولیانوفسکی معاون  شعبه روابط  بین لمللی وخاورشناس  برجستهء شوروی گفتم  که : مسا یل انقلاب جامعه ما  با صدور انقلاب  حل نه میشود.  مردم افغانستان هنگامیکه دربرابر شاه شجاع  ونوه ء احمدشاه درانی  بپا خاست  سلاح گرفت  مقاومت کرد  و با سیلابه  وشمشیر جنگید وشانزده  تا هفده  هزار  سپاه تجاوز کار استعمار بریتانیا ی کبیر را  دراول جنوری  سال 1842 م  مجبور به امضای موافقه و  ترک شهر کابل ود ر گذرگاه خورد کابل درنتیجه ء جنگهای پراگنده وغیرمنظم  تارومار کرد .به  شاه شجاع نیز درجریان عقب نشینی از بالای حصار بسوی شرق کابل رحمی نشد  در تاریکی شب گرفتار وااز سوی مردم بپاخاسته ء افغانستان مجازات سنگین گردید . به شما که کافرتر از هرکافر وبی کتاب هستید نیز مردم ما رحم نخواهند کرد. خلاصه به آن  خاورشناس شوروی بروشنی پیشبینی کردم که توده های آزادی دوست وبیگانه ستیز  افغانستان  در مقابل  صدور انقلاب و  پیشمرگان شما نیز هزاران بار خشماگین تر بپا می خیزند و مقاومت میکنند با چنین موضعگیری اصولی ضد صدور انقلاب در میهن وقبول آگاهانهء خطر ،دوروز پیش از تجاوز قشون شورو ی به هنگام  آخرین روزهای سلطه  حفیظ ا لله امین و پس از ختم معالجه ودرمان  بیماری قلبی  خود بوطن بر گشتم.  دل بدریا زدم  وبارهبری مرحله ء نوین انقلاب آگاهانه همراه نشد م. هرچند  در دوران سیطرهء حفیظ الله امین در بیمارستان شوروی  زنده گی میکردم  ولی بعد  از 6 جدی 1979 م وتجاوز شوروی بنام عضو حکومت حفیظ الله امین  بیدرنگ توسط فعالان تازه نفس  حزبی و نیروهای زرهی  شوروی  به زندان پلچرخی انتقال یافتم  و چند ماه بعد  از آغاز واکنشهای فعالان حزبی  وگسترش دامنه ء مقاومت  مسالمت آمیز وسپس مسلحانه ء پراگنده مردم یکجا با دکتر صالح محمد زیری بدون هیچگونه قید وشرط  ومعامله ء سیا سی آزاد شدم. البته پشتیبانی وفشاراعتراضات گسترده ء فعالان کشوری ولشکری فرکسیون  خلق نیز در رهایی ما  نقش فعالی داشته است. بنابرین  نوشته ء تبلیغاتی"جریدهء دریز"  سروده وآهنگ محلی"  صوفی مجید "  یکی از  خوشخوانان محلی پنجشیر   درباره  آوردن قشون شوروی بوسیله من  نیز سروده ء بسیار عامیانه ، اتهام  تهی از حقیقت  ذهنیگرانه و گمانه زنی مردمفریبانه ء تبلیغاتی  بوده است. اینک  به این  هنرمند محلی  مشهور  دوران مقاومت پنجشیر پیشنهاد میکنم  تابجای  اتهام  وگمانه زنی بد ، این بار  آهنگهای شورانگیز  بیداری بخش سرشار از حقیقت  ومیهنپرستانه را  علیه   تجاوز نفوذ وحضورترورستی   طالبان  ،حکمتیار،القاعده وملیشه های تجاوزکار  پنجاب وشرکای داخلی آنان باهمه قوت وصادقانه بسرایند  ودرد ل ودامان  دره های شاداب هندوکش بیدار زمزمه کنند وشور مقاومت مردمی  ومیهنی  را در دلهای ملیونها انسان آزاده ء  میهن زنده سازند  و توده های مردم بویژه کارگران آگاه ودهقانان بی زمین کم زمین ومتنفذین روشن بین محلی را  به مقاومت عادلانه ملی وضربات آهنگرانه نوین  تاریخی علیه  طالبان ظلمت خا شخاش سالاران وشرکاء بین المللی ایشان  درینجا وآنجا الهام بخشند .

 - همچنین  خلاف  نوشته ء موءلف  اردو وسیاست  درصبح 6 جدی   1358  هیچگونه  مهمانی از طرف حفیظ الله امین به افتخارم  ترتیب نشده بود اگر حفیظ الله امین به شیوه ء گلایه آمیزی گفت که سه ماه زمستان را نیز در شوروی سپری میکردی  مترجمان دستگا ههای امنیتی  بهنگام برگردانی وترجمه ء سخن کنایه آمیز ح . امین ،  بار معنوی منفی  این کنایه را  علیه توقف طولانی من  به شوروی  قلب کرده ومثبت جلوه داده اند که گویا "سه ماه  دیگر نیز مهمان کرملن !" می بوده ام این سخنان اغراق آمیز نیز با مقام رییس کنترول یک حزب وحکومت  سخت بیمار درحال نزع ومخالف پالیسی تجاوز شوروی  سازگاری منطقی  نداشته است  سخن کوته که من یکجا  با دیگر اعضای  دفتر سیاسی  صرف درجلسه ء نوبتی دفتر سیاسی دعوت شده بودم نه در مهمانی و زهر پا شی در غذای  دفتر سیاسی  وحفیظ لله امین .

باید دانست که  اعضای  خانواده های  برخی از وزیران  به اساس سنن پسندیده مردم افغانستان  نزد خانواده ء حفیظ اله  امین برای  " خانه نوی "  رفته بوده اند  این مهمانی باجلسه نوبتی دفترسیاسی  هیچگونه  پیوند  ورابطه  ء منطقی  نداشته است. پس ازین توضیحات ضروری  اینک  به بیان عمده ترین بخشهای گزارش حفیظ الله امین صدراعظم  رییس شورای انقلابی  ومنشی عمومی کمیتهء مرکزی درآخرین  جلسه ء دفتر سیاسی کمیته ء مرکزی حزب دموکراتیک خلق افغانستان  آغاز میکنم .

 

                 گزارش حفیظ الله امین در آخرین جلسه دفتر سیاسی

                            حزب دموکراتیک  خلق افغانستان

 ( موءرخ  27 دسامبر   1979 م برابربه 6جدی  1358 خورشیدی )

 

    در آستانه  ء   زوال   و آغاز فرو پاشی  دولت حفیظ ا لله امین   ،مرکز اداره  سیاست  ورهبری  قوای مسلح  از ارگ  سابق شاهی به کاخ باشکوه  وبازسازی شده ء  شاه اما ن  لله  مشهور به "تپه تاج بیگ "   در ده کیلومتری  جنوب  ارگ سلطنتی ( خانه ء خلق  ) انتقال یافت.

    فقط در 9 بجه ء صبح  27 دسامبر  برابر به 6جدی 1358 خورشیدی  دران قصر با شکوه تاریخی ،  جلسهً بیروی سیاسی  ح .د.خ.ا برای نخستین و آخرین بار دعوت شده بود. من نیز برای نخستین و آخرین  بار در دوران حکومت  یکصد ویک روزه ء حفیظ ا لله امین 99 روز  پس از معالجه  وبازگشت از شور وی  درجلسه ء بیروی سیاسی  اشتراک کرده بودم.  ح .امین  بوقت معین  وساعت 9 صبح  وارد اتا ق جلسه  شده نتوانست. انتظارما  طولانی گردید  سرانجام  بساعت 11 قبل از ظهر  پس از  د وساعت تأخیر داخل اتاق جلسه شد .  باعرض  پوزش  واحوال پرسی با اعضای دفتر سیاسی بالحنی گرفته وروان افسرده  رو به من  کرد ه و گفت :  "  چرا آمدی؟  زمستان را نیز همانجا  می بودی " این نخستین باری بود که دردوران مبارزه ء مشترک با این لحن آمرانه  با من برخورد کرد. درپاسخش متقابلا  گفتم : ازسوی  طبیان چنین دستوری برای درمان قلبی ام تجویز گردیده بود. باشنیدن این پا سخ  بدون چون وچرا به کار جلسه آغاز کرد  ودر باره ء دوموضوع عمده زیرین گزارش داد   :                                                           

  1)  : دربار ه گزارش ملاقات  خود با تبییف سفیر کبیر اتحاد شوروی مقیم  کابل

2) :    دربار ه ثبت  سخنرانی  خود  به مناسبت  پانزدهمین سالگر د تأسیس  حز ب دموکراتیک

        خلق افغانستان .

      حفیظالله  امین ، نخست پیرامون   موضوع  ملاقات  خویش  با سفیر کبیر شوری مقیم کابل  چنین گزارش داد ؛که :

  تابییف  سفیر کبیر اتحاد شوروی  به نماینده گی از رهبر ی دولت شوروی  به او اطمینان محکم  داد که  دولت شوروی به پیمانه ء ویتنام  به جمهوری دموکراتیک افغانستان  مساعدت تخنیکی ، نظامی، سیاسی ومالی  میرساند  وکشور  مارا در مقابل  دخالت ومداخله  نظامیگران پاکستان  وارتجاع منطقه تنها نه میگذار ند .

همچنین  ح . امین به  استناد گزارش  سفیر کبیر شوروی  این  اطلاع نگران کننده  وغیر منتظره را  به  دفتر سیاسی  ارایه نمود  که  " قطعات  محدود اتحادشوروی از آمو دریا  عبور  کرده است ولی  تا پلخمری درهیچ جا ی به مقاومت  مردمی مواجه نشده اند .

تاجاییکه در مطبوعات و انتشارات  پس از فروپاشی شوروی بازتاب روشن یافته است عبدلله امین برادر حفیظ الله امین  وجنرال بابه جان  معاون لوی درستیز  قبل از عبور قطعات محدود شوروی از دریای آمو به استقبا ل  آنان  از سوی حفیظ لله امین موظف شده بودند ولی تشویش حفیظ الله امین شاید از  عمق ستونهای لشکر شوروی بود ه است زیرا او همواره از رهبران شوروی قطعات  محدود وویژه ای را برای پاسداری میدانهای هوایی بگرام مرکز مخابره  شیند ند ( سبزوار ) و قصر  تپه ء تاج بیگ  و نگهداری دیگر  نقاط  ستراتیژیک افغا نستان  مطالبه ء تیلفونی  میکرد ولی درین روز  یک اردوی  منظم شوروی  خلاف خواست وبالا تر از انتظارش داخل  کشورما شده بود  به همین علت از لشکر کشی شوروی تجاهل عارفانه کرد  و واقعا مشوش به نظر میرسید .

هنوز نتایج عبور " مهمانان  ناخوانده "  از  مرز مشترک افغانستان واتحاد شوروی   ارزیابی  نگردیده بود که اعضای دفتر سیاسی به اتاق طعام  دعوت شد ند. نخست شوربا  آورده  شد . درپایان صرف طعام چاشت ونوشیدن چای علایم  وآثار خواب سنگین درسیمای حفیظ لله امین ودیگراعضای دفتر سیاسی  آشکارگردید  وپایان جلسه را اعلان  کرد. 

چونکه طبیبان مرا  از نمک طعام وروغن پرهیز کرده بودند بنا برین  به شوربای نمکین وغذای روغنی میل نکرد م و ازین بازیهای زهر آگین سیاسی  اتفاقا نجات یافتم . و لی شماری از حواریون  ح. امین با  ذ هنیت ومعیارهای بسیار ابتدایی تلافی جویانه ء قبیله یی ، این توطیه ء ریشه دار وبسیار پنهانی وخطر ناک واشد محرم  سازمانهای وِیژه ء امنیتی شوروی ر ا بخطا توجیه  تبلیغاتی و تصور کرده بوده  اند که  گویا من در  کاخ تپه ء تاج بیگ  حفیظ الله امین  ،درکار ضد انسانی زهر پاشی  اشتراک داشته ام  .

 بهرحال ح.امین  ختم جلسه را اعلان کرد  پایان هفته بود  اعضای دفتر سیاسی غالبا به دفاتر  یا منازل خود  باچشمان خواب آلود  باز گشته بودند  که بانخستین  انفجار مهیب  بمباردمان  مرکز وزارت مخابرات ،  از خواب غفلت بیدار شد ند. تا شام هما نروز معده حفیظ الله امین ودیکر اعضای دفتر سیاسی توسط دکتر ولایت  ومتخصصان چهار صد بستر اردو شست وشو شد  .  تورن رشید  یکی از یاوران  کندهاری حفیظ الله امین که با  اوشناخت قبلی داشتم بمن  تیلفون کرد که دیگران مسموم شده اند  شما چی حال دارید؟ به دکتر ضرورت است یاخیر ؟ به او اطمینان بخشیدم  که تشکر " بد رابلا نه میزند "  غم خودرا بخورید  . شام همانروز (27 دسامبر1979)  رادیو افغانستان و قصر تپه ء تاج بیک  درنتیجه  تهاجم  قطعه ویژهء اوپراتیفی شوروی تسخیر گردید  صبح فردای همان شب (28 دسامبر 1979)  به اساس اعلان رادیو کابل  همه وزیران  حکومت  ح . امین  برادیو افغانستان  خواسته وبیدرنگ توقیف  شدند.  وپس از دوشب وروز توقیف دریکی از استدیوهای رادیو افغا نستان  سرنوشت آنان تعیین  شد وتوسط تانکها  و  زیر مراقبت شدید قشون سرخ  وفعالان ، ازبند رسته  تلافی جو  مغرور و نعره باز کمیته ء  حزبی شهر کابل ، به توقیف زندان عمومی پلچرخی انتقا ل یافتند وبیدرنگ کوته قفلی گردیدند.  تصادفا   پس از زندان قلعه کرنیل دوران  شاه مخلوع باردیگر با دکتر صالح  محمد زیری دریک سلول بلاک اول پلچرخی  همزنجیر شدم.  حسن پیمان عضو کمیته ء مرکزی وهم پیما ن دوران  زندان روزهای دشوار استبداد سلطنت نیز با ما یکجا شد. پانزدهمین  سالگرد تأسیس حزب دموکراتیک خلق را درهمان سلول مجرد بلاک اول پلچرخی با نوشیدن آب ونان سیاه سیلو وزیر شعار" مرگ بایاران جشن است "  تجلیل کردیم. دستگاه امنیت آنزمان هنوز وسایل ضبط  آوازهای زندانیان را نداشت احتمالا  پهره داران این وظیفه را انجام میدادند. بیاد دارم که  دکتر زیری وحسن پیمان به انگلیسی سخنان خودرا بیان کردند ومن بدون پنهانکاری بازبان مادری به ایشان اطمینان بخشیدم که حساب ما وشما پاک است دستان شما بخون کسی آلوده نیست. بزاز پای خود وگوسپند از پای خود آویخته خواهد شد

این سخن نیز ناگفته نماند که  درصبح 27 دسامبر، وروز نشست  دفتر ساسی  حلقه ء اول گارد محافظ  که شمار بیشتر آنان ازافسران داوطلب حزبی  کنر، ارزگان  ووفاداربه ح. امین بودند توسط استاد اقبال وزیر ی رییس عمومی سیاسی اردو آورده شده و داخل مواضع دفاعی  خود شده بود ند. این صف آرایی گواه  روشن این پندار بوده میتواند  که اطرافیان ح.امین  در زمینه ء تهاجم قطعات شوروی برکاخ تپهء تاج بیگ احتمالا آ گاهی داشته اند. هرچند این افسران دلیر حزبی ، تا آخرین قطره خون خویش مقاومت کرد ند و لی سرانجام  حفیظ الله امین با شماری از فرزندانش درین نبرد خونین کشته وبدون حکم محکمه  سربه نیست گردید  وطی یکی دوروز اعضای حکومت  ح.امین  تیرباران  وحبس بدون محاکمه  ودرعمل بی نقش شدند  وبه این شیوه غیر قانونی فرایند   ( پروسه ) فروپا شی وزوال حاکمیت و پراگنده گی " فرکسیون خلق "  آهنگ شتابنده یافت . وصفوف وکادرها از بند انضبا ط  خشک وکرکورانه  رهایی یافت ولی بدامهای تافته بافته وزیرکانه تر  دیگری گرفتار درنتیجه ء بازیهای اوپراتیفی دکتر نجیب الله  در داخل وخارج  پراگنده وتارومار شد ند . وجبر خشن روزگا ر  هستی اجتماعی وشعور آنان را  دیگر گون و دستخوش بحرانهای روانی، سیاسی، سازمانی ، بدبینی، گهگاه کج بینی ،کجروشی  وکم وبیش واقعبینی تاریخی ساخته است. گذشت زمان بهترین  آموزگار است امید که با عبرت اندوزی  ازدرسهای تاریخ اشتباهات  سیاسی وسازمانی وکجروشی وبیراهه رویهای گذشته را تکرار نکنیم . 

 در زمینه ء ثبت سخنرانی تلویز یونی حفیظ الله امین  باید گفت ؛  که این خبر توسط پا سدار ان زندان پلچرخی در صبح همانروز 27دسامبر 1979 ( 6جدی 1358 ش)  به زندانیان اعلان  شده بود که  ،حفیظ ا لله امین  پس از ظهر  سخنرانی مهمی درباره سیاست ملی و خارجی  افغانستان  میکند.   کارمندان  رادیو تلویزیون نیز  برای ضبط سخنرانی  تلویزیونی او به  قصر تپه ء تاج بیگ حاضر بودند ولی به علت تسمم رهبر حزبی ودولتی  قا در به ضبط ونشر سخنرانی او  شده نتوانستند و متن قلمی یا تایپی  این سخنرانی نیز تاکنون درمطبو عات افغانستان وشوروی انتشار نیافته است.

این مطلب نیز لازم به تذکر است که  آشپز قصر  بازسازی شده تپه ء تاج بیگ  در آنروزها نیز بسته به قطعه وِیژه ء امنیتی اتحا د شوروی بوده است  نه شهروندان  افغا نستان.

از تمامی  این پیروزیها  ،شکستها،  تلخکامیها ، افراطکاریهای  مستبدانه  کشمکشها خونین

 ورویدا دهای  غم انگیز تاریخ نوین کشور  این  واقعیتها  دستیاب میشود که:

نورمحمد تره کی  رییس شورای انقلابی  درمناسبات  میان احزاب  ودولتهای افغا نستان وشوروی طرفدار تساوی حقوق  وعدم مداخله  درامو ر یکدیگر بوده اند. این موا زین تشریفاتی ودیپلوماتیک  همواره ازسوی  نورمحمد  تره کی رعایت میگردید.

-  پس از ترور  وحشیانه ء  نور محمد  تره کی ، حفیظ ا لله امین  خلاف سنن   دیرینه ء دیپلوماتیک  واصول دوستی وهمکاری  متقابل بین افغانستان  واتحاد شو روی،  بفکر چرخش تند در سیاست  خارجی  افغانستان شد . نخست  پوزانوف  سفیرکبیر شوروی  وصولتشاه میرگن کارمند  سفارت شوروی را  عناصر نامطلوب  قلمداد  کرد  ودرین زمینه نامه ای  را توسط انجنیر صد یق عالمیار  به دار الا نشای  کمیته مرکزی  حزب حاکم شوروی فرستا د ه وسبکدوشی آنانرا   تقاضا کرد.  گرچی برژنیف رهبر حزبی ودولتی شوروی به  این نامه  پاسخ مثبت داد و به آهنگ پر شتابی سفیر کهنکار وتاتار تباری را بنام تبییف  به کابل  فرستاد  ولی بباورم  این نامه یکی از انگیزه های عمده ء  واکنش شتابنده و حمله ء برق آسای  قشون اتحاد شوروی  بر قصر  " تپه ء تاج بیگ "  وسرکوب خونین ح.امین بود ه است   .                             

 ثانیا رهبران بلند پایه  اتحاد شوروی با  آگاهی وبیم از   تند پیچ سیاست خارجی  حفیظ الله امین بسوی پاکستان  و سرمایه سالاری غرب ، سخت مشوش بودند بهمین دلیل وبه منظور پیشگیری از  گسترش دامنه ء  اخوان المسلمین مصر، ایران آخوندی، بنیادگرایی  پاکستان وعربستان سعودی  در  افغانستان وکشورهای مسلمان آسیای میانه ء و درحریم  امنیتی  شوروی ،  تجاوز حضور ونفوذ پیشگیرانه ء خودرا  آغاز نها د ند . این تجاوز با افسانه ء تبلیغاتی " رسیدن به آبهای گرم" که در مطبوعات تنظیمهای بنیادگرا  غالبا مطرح میشود هیچگونه پیوند منطقی نداشته است   واین تشویش رهبری شوروی کاملا  بی پایه نیز نبوده است . زیرا این حقیقت چندی پس تر  در کتاب " پشت پرده ء تهاجم  شوروی . . . "  وهمچنین  در بیست وپنجمین سالگرد تجاوز قشون شوروی در افغا نستان  دریک  گفتگوی  راد یویی  دکتر شاه ولی وزیر خارجه ء  دوران حکومت حفیظ ا لله امین نیز  بصراحت تایید  شد.  محترم دکتر شاه ولی گفت واقعا  آغا شاهی وزیر خارجه ء پاکستان  برای تبا دل نظر و گفتگو درباره بهبود مناسبات افغانستان با پاکستان دعوت شده بود ما همه مسایل مورد اختلاف خودرا بحیث یک کشور مستقل  وغیر منسلک با پاکستان به نفع صلح وثبات کشورخود منطقه وجهان حل وفصل عادلانه میکردیم.

نتیجه وآغاز تراژیدی نو

27 دسامبر 1979 میلادی  نقطه ء  آغاز تجاوز نفوذ و  حضور قشون شوروی  آغاز تراژیدی تاریخ معاصر کشور ودوران کشاکشهای خونین  زنده گانی ملی  واجتماعی  جامعه ء بلا دیده ء ما برای کسب وحفظ قدرت سیا سی  ودوران  زور آزماییهای قدرتها  ی بزرگ  سرمایه سالاری با اردوگاه سوسیالستی درین منطقه ء ستراتیژیک قاره ء  آسیا بود. 

این رویداد  تاریخی  خلاف کلیه  موازین قبول شده ء بین لمللی  درپیش چشمان باز  مردم آزادی دوست  افغانستان  وهمه بشریت صلحدوست جهان  اتفاق افتاد  .               

 درنتیجه ء دخالت ومداخله  ء ابرقدرتها  حاکمیت ملی  استقلال  وتمامیت ارضی افغانستان  به شیوه ء  نا بهنجاری نقض شد. قرارداد دوستی  وحسن همجواری  بین دولتهای جمهور ی دموکراتیک   افغانستان واتحا د شوروی  مغایر اصول همزیستی مسالمت آمیز  ، از سوی رهبری حزبی ودولتی اتحا د  شوروی مورد تعرض  عریان  قرار گرفت  وخلاف آموزشهای انقلابی  درکشورما انقلاب صادرگردید وجمهوری دموکراتیک افغانستان با تعصب خشونت آمیزی سقوط داده شد. مقامات بلند پایه حزبی ودولتی  بویژه حفیظ الله امین  رهبر حزبی ودولتی توسط مارگیران  فسون کار شوروی  بدون محاکمه  علنی  ومغایر ارزشهای  اعلامیه ء حقوق بشر در شا م  27 دسامبر 1979  میلادی ،   سرکوب  خونین  وطی یکی دوروز توقیف  اعدام  زندانی  بی نقش و اندک اندک از حزب ودولت تصفیه شد ند  این تراژیدی با دریغ ودرد  با ابعاد بسیار گسترده تر وسمت وسوی مخالف ومختلف دیگر ی تاکنو ن به مقیاس جهانی  درکشورما اد امه دارد  . 

 درفرجام  خلاف تبلیغات میان تهی  دوران  جنگ سرد و تنظیمها ی تند رو و کندرو اسلامی  پاکستان وکشورهای عربی خاورمیانه  وافغانستان  بدون ترس از اشتباه میتوان گفت : که  نخست حمله  شوروی بیشتر جنبه ء پیشگیرانه وضد حمله داشته است نه رسیدن به  بحرهند ولگد کوب کردن پاکستان انگلیس مشرب وتحقق خوابهای شیرین تزار ان روسیه قرن نزدهم .            

د و دیگر این تجاوز  دربرابر تحرکات  آشکار ونهان  پیمانهای ناتو وسینتو درخاورمیانه ء عربی  خلیج فارس  ودخالت ومداخله ء پاکستان  در افغانستان قبلا  طرح شده  بود ولی تند پیچ سیاسی شک آفرین حفیظ الله  امین  انگیزهء بهنگامی  برای  تهاجم شوروی به افغا نستان شد. ودر دوران دفاع مستقل وپس از شکست خجلت آور تنظیمهای ساخت پاکستان وبنیادگرایان عربی وعجمی در شهر جلال آباد وپس از  امضای  اسناد توافقات ژنیو ازسوی وزیران خارجه ء افغانستان وپاکستان  وتضمین امریکا  واتحاد شوروی آخرین سرباز شوروی بفرمان گرباچف  از پل حیرتان گذشت وبه شوروی عودت کرد  نه بسوی آبهای گرم  همانگونه که مبلغان تنظیمها هنوز هم با این شعار های فریبنده  دل معیوبان ومعلو لا ن یتمان وشوهر مره گان  و آواره گان را موقتا شاد  میکنند باذکر این واقعیتهای تلخ تاریخ  با ور دارم که :  از پشت  این  ابر ها ی سیاه و سیاه روزیها ی دورودراز مردم آزاد ی دوست میهن دیر یازود   " خورشید آزادی "  طلوع میکند  مردم صبور وسیاه روزگار میهن مستعد  به تکامل مارا نشاط  گرمی شادابی امید به فردای روشن و آینده ء درخشان  می بخشد

  به امید  طلوع  خورشید آزادی وصلح  درمیهن مستقل  متحد دموکراتیک  وتجزیه ناپذیرما افغانستان .

                 باعرض حرمت

 

     بخش سوم وپایان 

   دوروز خونین تاریخ

 

اکادمیسین دستگیر پنجشیری

ایالت واشنگتن – امریکا

 جدی 1385 خورشیدی

 دسمبر 2006  م

 

  

2
بالا
 
بازگشت