توهین به مردم کشور و به خصوص جامعه هزاره

انجنیر سخی ارزگانی

 (جرمنی)

خانه ظلم خراب است تو هم می دانی      مثل کف بر سر آب است توهم می دانی

طبق عادت همیشگی روزانه قبل از همه چشمانم به اخبار و گزارشات انترنتی روز  بخیه می زند و مخصوصا تحولات دردناک و غم انگیز میهن مخروبه افغانستان عزیز ذهم را شکار می نمایند که متأسفانه مردم به خون خفته ما از ناحیه اعمال تروریستان طالبی، القاعده، اعدام های صحرایی، دزدان مسلح، تفنگ سالاران محلی، زن ستیزان، مفسدین اداری، بمباردمان ها، ترورها، انتحارها، گردن بریدن ها، سنگسارکردن ها، مدنیت ستیزان، ترفندها، افغانستان ستیزان و... همه هست و بود خودها را در حالت نابودی مشاهده می نمایند.

 این بار به گزارش برخوردم که بیانگر دشمنی صریح دیگری سازمان یافته «افغانستان ستیزان» با مردم  کشور و به خصوص نسبت به جامعه هزاره در کشور می باشد. اینک از اطاله کلام پرهیز نموده و پیش از همه به گزارش مورد مناقشه عطف توجه  نماییم تا با برخورد فاشیستی دشمنان مردم افغانستان آگاه گردیم:

« نماينده قوم هزاره در ولسى جرگه، فلم کابل ايکسپرس ساخته يک کمپنى هندى را توهين به اين مليت خوانده و خواهان محاکمه بازيگران  آن فلم شده است.

کابل ايکسپرس فلم ٩٠ دقيقه که بعضى از صحنه هاى آن در افغانستان نيز، فلمبردارى شده به تاريخ ١٥ دسمبر به  نمايش گذاشته شده است.

 حالا، سى دى هاى اين فلم به بازار هاى کابل و برخى از شهرهاى ديگر کشور نيز، رسيده است.

  محمد محقق رييس کميسيون دينى، فرهنگى، معارف وتحصيلات عالى ولسى جرگه، بازيگران اين فلم را افراد ناسالم خطاب کرد.  

وى به تاريخ سوم جدى، در يک مصاحبه اختصاصى به آژانس خبرى پژواک گفت که ساختن اين فلم به وحدت ملى ضرر ميرساند.  

وى علاوه نمود:(( ما گفتيم که پخش اين فلم ممنوع قرار داده شود وکسانى که اين فلم را تهيه نموده اند، مورد باز پرس قرار بگيرند!))

 کابل ايکسپرس، داستان سفر دو خبر نگار هندى ويک عکاس امريکايى است که پس از سقوط طالبان، غرض تهيه گزارش وارد کابل ميشوند.  

در قسمتى از اين فلم، دو خبرنگارهندى همراه با راننده شان، توسط يک طالب پاکستانى اختطاف شده و طالب ميخواهد که آنها را به  طرف سرحد انتقال دهد.  

 در اين جريان که به سمت تورخم در حرکت هستند درايور اختطاف شده ( حنيف همگام هنرمند افغانى، ميگويد:((اگر از دست امريکايى ها خلاص شويم، از دست هزاره  هانمى مانيم ...))  

 در اين موقع يک خبرنگار هندى در مورد هزاره ميپرسد.

همگام، در جواب ميگويد:((هزاره يکى ازخطرناکترين  قبيله هاى افغانستان است که غارت کردن و دزدى پيشه شان است.))

چند لحظه بعد موتر خبرنگار ان هندى و طالب پاکستانى به يک پوسته مليت هزاره ميرسد و دو هزاره، اين دو ژورنالست را همراه با طالب پاکستانى ميخواهند که به نزد قوماندان خودببرند، اما طالب پاکستانى اين دو هزاره را ميکشد.

 طالب پاکستانى ميگويد:((...اين مردم هزاره است اگر زنده ميماندند، علاوه به اين که در سرتان ميخ ميکوبيد، موتر تانرا هم  به پاکستان  ميفروختند.))  ...

قهرمان اين فلم جان ابراهيم هنرمند سينمايى هندى است و همچنان در اين فلم دو هنرمند پاکستانى، يکدختر امريکايى (ليندا ارسينيو) و به شمول حنيف همگام  و بعض از هنرمندان افغانى نيز نقش ايفا نموده است. ...

احمد خالد موُحد ». ( منبع: سرویس خبررسانی- سایت انترنیت آریانانت- اخبار افغانستان/ چهار شنبه 6 جدی  1385 مطابق با 27/12/2006 م. )

این توطئه، تهمت، توهین و عمل فاشیستی در حال از طرف کمپنی و کارگردانان فلم کابل اکسپریس در برابر مردمان صلح دوست، تمدن پرور و ترقیخواه کشور ما صورت می گیرند که از یک سو، جامعه خسته از جنگ ما در جریان مرهم گذاری بر زخم های خونین سه دهه اخر خود بوده و از جانب هم، جریان رهیافت و رهبردهای تأمین امنیت، صلح، اعمار مجدد، نوسازی و تحکیم نهادهای نظام اجتماعی، مادی، معنوی و دولتی در کشور که یکی از عاجل ترین نیاز های مردم افغانستان می باشند، ادامه دارد. هرچند گزارش بالا، خود پرده از چهره های شوم دشمنان انسانیت، اسلامیت و مردم سربلند ما برمی تابد و به جهان معرفی می دارد. ولی علاوه برآن، مستلزم آنست که نگاه هرچند شتابزده هم در زمینه صورت می گیرد که بازهم از فایده خالی نخواهد بود. به این تهمت خصمانه دشمنان مردم افغانستان توجه نماییم:

«در اين جريان که به سمت تورخم در حرکت هستند درايور اختطاف شده ( حنيف همگام هنرمند افغانى، ميگويد:((اگر از دست امريکايى ها خلاص شويم، از دست هزاره  هانمى مانيم ...))  

در این فلم کابل اکسپریس سیاست طالبی برجستگی خاص دارد که مشخصا نیروهای امریکایی و هزاره ها را در جوار هم قرار داده و به عنوان یک هیولای وحشتناک در افغانستان معرفی می گردند. یعنی بازیگران این فلم به یک شکل به جامعه ما و جهان «ذهنیت» می دهند که اینها خشونتگر و آدمکش می باشند. به همین ترتیب بازیگران فلم مزبور، مستقیما سایر مردمان کشور ما را علیه هزاره ها ، قوای ائتلاف بین المللی، ناتو و امریکایی به دشمنی تحریک و دعوت می نماید تا آب را گل آلود نموده و دشمنان ما ماهی مقصود خود را به دست آرند.

از این برخورد چنین بر می آید که چون گروه طالبان و القاعده با اهداف ایالات متحده امریکا، غرب، وهابی های عربی، پاکستان تربیت شدند و به افغانستان نصب گردیدند. پس از تسلط امارت اسلامی طالبان در کابل در سال 1996 م. و گسترش جنایات آنان در افغانستان و همچنان حادثه یازدهم سپتمبر 2001م. است که روابط  بین امریکا و طالبان به سردی گرایید و منبعد طالبان و امریکا در مقابل همدیگر قرار گرفتند. جالب اینست، وقتی که امریکا وغرب از طالبان و القاعده حمایت می کردند، جنایت کار خطاب نمی گردیدند و بعد از ایجاد تنش بین هم است که امریکا هم به آدمکشی توسط  طالبان و همکاران شان متهم می گردند.

ولی دشمنی ویژه ای طالبان نسبت به مردم هزاره ها نه تنها یک خصومت تاریخی که ناشی از روابط عقب نگهداشتهء قومی و فرهنگ سربستهء قبیلوی جامعه ما بوده، بلکه پس از اولین شکست طالبان توسط هزاره ها در مزارشریف می باشد که گروه طالبان به صورت «جنون انگیز» علیه قلع و قمع مردم هزاره تحریک و بسیج شدند؛ تا اینکه در مرحله بعدی اشغال شهر مزارشریف توسط طالبان، بیش از هشت هزار نفر تنها از مردم هزاره به دست طالبان به قتل رسیدند. و همچنان ملا عبدالمنان نیازی یکی از رهبرن ارشد طالبان و والی ولایت بلخ فتوای مذهبی و فرمان رسمی امارت اسلامی افغانستان را علیه نابودی مردم هزاره اینگونه صادر نمود:

«هزاره ها یا به امارت اسلامی افغانستان باج بدهند؛ یا مسلمان شوند؛ یا از افغانستان خارج گردند؛ و یا اینکه در افغانستان کشته شوند.»

این فتوا و فرمان رسمی امارت اسلامی طالبان در اکثر منابع خارجی و داخلی به اطلاع عامه رسانیده شد که به هیچ صورت قابل کتمان نمی باشد. مضاف برآن، سوال اینجاست که سیاست ها و عملکردها تصفیه قومی که طالبان تحت حمایت آی اس آی پاکستان، وهابی ها و القاعده در برابر«اقوام غیرخود» به خصوص در مزارشریف انجام دادند؛ آیا مغایر انسانیت، اسلامیت، اعلامیه جهانی حقوق بشر و ضد منافع ملی تمام اقوام و مردم افغانستان نبود؟

چرا همان وقت دانشمندان و نخبگان تباری طالبان، به پاس دفاع از حریم انسانیت، اسلامیت و مصالح ملی تمام مردم افغانستان، اعمال طالبان را مورد نکوهش قرار ندادند؟

تعجب تر از همه اینست که اکنون یک عده قومگرایان و ناقضین حقوق بشر در بیرون و داخل دولت افغانستان در تلاش مذبوحانه هستند تا طالبان را در حاکمیت کنونی افغانستان رسما شامل نموده و آنها را از محاکمه و مجازات قانونی نجات دهند. در این صورت است که طالبان و سایر همفکران در پوشش دموکراسی؛ اعمال سنگسارنمودن، مدنیت ستیزی، حق تلفی، تحجرورزی، زن ستیزی و... نقض حقوق بشر را به خاطر تحقق مجدد حاکمیت خودکامه تک قومی و تک قبیلوی و ضد منافع مردم در افغانستان به وجود آورند.

دشمنان انسان، دین و مردم ما بازهم با چنین توطئه و نفاق اندازی خود را ارضاء نگردیده، این بار خصومت خویش را علیه «تمام مردم» و به صورت خاص بر ضد «مردم هزاره» اینگونه بیان می دارد:

« در اين موقع يک خبرنگار هندى در مورد هزاره ميپرسد.

همگام، در جواب ميگويد:((هزاره يکى از خطرناکترين قبيله هاى افغانستان است که غارت کردن و دزدى پيشه شان است.))»

اول اینکه در این فلم در میان مردم افغانستان، هزاره ها را «خطرناکترین» مردم نام گذاری می کند. و دوم اینکه سایر مردم کشور را هم به صورت عریان «خطرناکتر» معرفی می دارد. زیرا، وقتیکه درادبیات صفت «خطرناکترین» در یک مورد بکار برده می شود، حتا صفت «خطرناکتر» نیز قبل از صفت خطرناکترین نزد گوینده تثبیت می باشد. روی این اصل صفت خطرناکترین را به مردم هزاره و صفت خطرناکتر را به سایر مردمان کشور ما از روی دشمنی خاص و نیت ویژه ای «فاشیستی» نثار نموده است. یعنی در این فلم در قدم نخست هزاره ها به «غارت کردن» و «دزدی» متهم شده و به درجه دوم سایر مردمان کشور ما را به «غارت کردن» و «دزدی» متهم گردیده است.

خوب!

 این دیگر به مردمان کشور ما و جهان کاملا ثابت است که تمامی مردمان افغانستان و به خصوص مردم هزاره به صفات «غارت کردن» و «دزدی کردن» منسوب نبوده و نیستند. حتا منابع داخلی و خارجی اعتراف می کنند که مردم هزاره برعلاوه اینکه همواره به مسأله قحطی، فقر مستمر اقتصادی، محکومیت سیاسی، حق تلفی طولانی، و بی خانمانی سرسام آور گرفتار هستند، حتا به گدایی هم تسلیم نشدند و نمی گردند؛ چه جائیکه مردم هزاره، به عمل دزدی، غارت اموال مردم، خیانت ملی، جاسوسی به اجانب، میهن فروشی، بی دینی، فحشاء، تولید مواد مخدره، قاچاق، انسان کشی، سنگسار نمودن مجرمین وغیره دست دراز نمایند.

مثال دیگری:

 همه خوب به حافظه دارند که به خصوص هر صاحب منصب از مردم جنوبی و مشرقی از میان عساکر تنها «عسکر هزاره» را به حیث «خدمتگار» به خانه خود می برد. با وجود که این عسکر هزاره زبان پشتون را بلد نبوده و منصبدار پشتون و تمام مردم افغانستان بناء بر تجارب و شناخت عملی که از صداقت، امانت داری، ناموس داری، دینداری، میهن دوستی، خدمت گذاری، وفاداری و دیگر اوصاف نیک اسلامی و ملی که از مردم هزاره داشتند، عسکر جوان هزاره را به نام «نفرخدمت» به نزد خانم ، خواهران جوان، دختران جوان و اطفان خویش می برد.

 پس اینگونه تجربه هم به اثبات می رساند که «تهمت» بازیگران فلم کابل پریس نسبت به مردم هزاره هرگز وارد نبوده و بلکه در عقب این تهمت و توهین، اهداف شومی دیگری سیاسی نهفته است که منجمله نه تنها یک برخورد فاشیستی در مورد هزاره ها می باشد، بلکه به تمام مردم نجیب افغانستان نیز از شیوه فاشیستی کار گرفته است.

بهر صورت، منجمله صفات امانت داری، صداقت، زحمت کشی، صبر، دینداری، وفاداری، وطن دوستی، خدمت گذاری، محبت ورزی و... مردم هزاره مثل آفتاب به تمام مردمان کشور و حتا به خارجیان نیز روشن اند.

در این فلم اگر از یک سو، با به کاربرد صفت «خطرناکتر» نسبت به اکثریت مردم ما خصومت «فاشیستی تر» را نشان داده شده است؛ اما با صفت «خطرناکترین» نسبت به هزاره ها «فاشیستی ترین» برخورد صورت گرفته که اینگونه خصومت تبعیض گرایانه مغایر کرامت انسانی، ضد اصول اسلامی، مخالف اعلامیه جهانی حقوق بشر و مغایر قانون اساسی و همبستگی ملی مردم افغانستان می باشد.

چرا اینگونه برخورد کارگردانان فلم کابل پریس را غیرانسانی و خلاف انسانیت می دانم: 

کرامت انسان و انسانیت:

و اما، ارباب سخن و دانش شیخ سعدی در راستای کرامت و شرافت انسان و انسانیت این چنین پیام رسالتمند و ماندگار را برای «همبستگی» انسانی، ملی، معنوی، اجتماعی، روانی، مادی و بین المللی برای اولاد بشر به عنوان یک سرمشق «ناب» به میراث گذاشته است:

بنی   آدم   اعضای    یکدیگرند      که در آفرینش  ز یک گوهرند

چو عضو به درد آورد  روزگار     دیگر عضوها  را  نماند  قرار

تو کز محنت دیگران  بی غمی       نشاید   که   نامت  نهند  آدمی

این یک اصل پذیرفته شده میان تمام افراد بشر است که نفع و ضرر، هستی و نیستی، زشتی و زیبایی، ویرانی و آبادی و...تمام انسان ها مشترک می باشد. اگر یک فرد به خشونت، دشمنی، حق تلفی، کشتن شخص دیگری دست یازد؛ این فرد در قدم نخست زیربنا و بقاء و هستی خود را تضمین نکرده و بلکه آنرا ویران هم می کند. چنانچه به قول مشهور که گویند:

کشتن یک انسان، به معنای کشتن افراد سراسر جهان است. و همچنان دشمنی به یک قوم یک کشور به معنای دشمنی به تمام اقوام آن سرزمین می باشد.

پس به این صورت دراین فلم کابل پریس خلاف اصل ارزش والای انسان و انسانیت به کرامت انسانی مردمان کشور و به خصوص به مردم هزاره اهانت و حتا برخورد فاشیستی صورت گرفته است که باید بانیان و گردانندگان این فلم از لحاظ حقوقی در برابر مردم افغانستان پاسخگو باشند.

اگر بانیان و کارگردانان کمپنی فلم کابل پریس به کرامت والای انسان و انسانیت احترام صادقانه می داشتند، آیا این چنین به مردم ما توهین و خشونت فاشیستی را می نمودند؟

آیا انسانی، اسلامی، عقلانی و ملی نیست که از اندیشه ها و پیام های سازنده سعدی ها، مولوی ها، فردوسی ها، حافظ ها، پروین اعتصامی ها، رابعه بلخی ها، سید جمال الدین ها، محمود طرزی ها، ملا فیض محمد کاتب ها، سید اسماعیل بلخی ها، علامه اسماعیل مبلغ ها، سایر دانشمندان و خردمندان جامعه خود و جهان بشریت آگاهانه و مسؤلانه بیاموزیم؛ و خردمندانه در سدد زمینه سازی پیش شرط های همبستگی دینی- مذهبی، وحدت ملی میان اقوام، پیروان ادیان و مذاهب، قبایل و مناطق متخلف کشور عزیز خویش جهت پایه گذاری نظام مردم سالاری در خاک مقدس افغانستان  باشیم!

دستور اسلام:

یکی از دستورات اسلام اینست که خداوند متعال به کرامت انسان و انسانیت ارزش ویژه یی قایل شده و اینگونه به کرامت انسان سوگند یاد نموده است:

« ما فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم.» ( قرآن: الاسراء/ 70)

یعنی خداوند مهربان با سوگند خود نسبت به «کرامت انسان»، اعتبار و ارزش بشر را آنچنان برجسته ساخته که تعیین سرنوشت بشر را با انتخاب و تصمیم خود بشر واگذار شده است و بر کرامت والای انسان و انسانیت ارج خاصی گذاشته است.

آیا بازیگران این فل کابل پریس به کرامت انسانی، اسلامی و ملی مردم کشور ما و به صورت مشخص به حیثیت انسانی، اسلامی و ملی جامعه هزاره تجاوز خصمانه و نژاد پرستانه نکرده اند؟

آیا رسالت فلم سازی وظیفه آگاهی دادن سازنده اجتماعی، همبستگی انسان ها، کشورها، ملت ها و ساختن ارزش های نوین مدنی، انسانی، معنوی، علمی، فرهنگی، هنری، سیاسی، روانی و...به جامعه و جهان مطمح نظر است؛ و یا اینکه به بهای ترویج اختلافات اتنیکی، دینی، سیاسی، مذهبی، اجتماعی، فرهنگی، سمتی، روانی و برخورد فاشیستی نسبت به دیگران؛ اصلا مسأله زراندوزی و سود سرمایه هرچه بیشتر در میان می باشد؟

ببنیم که در طی این چند سال اخیر، از یک سو شاهد گذاشتن اوراق قرآن در تشناب زندان های گوانتانامو، انتشار تصویر توهین آمیز نسبت به حضرت پیامبر گرامی اسلام در مطبوعات غرب، نوشتن آیات قرآنکریم در بدن برهنه یک زن هنرمند سینمایی هالند و اکنون هم ناظر توهین و خشم فاشیستی فلم سازان کمپنی هندی و کارگردان پاکستانی، هندی، طالبی و همفکران شان علیه مردم افغانستان هستیم. و از سوی دیگر، شاهد تهاجمات تروریستی و انتحاری طالبان و القاعده بر ضد جمهوری نوبنیاد کشور، قانون اساسی، اعلامیه جهانی حقوق بشر، ائتلاف بین المللی و قوای ناتو در افغانستان می باشیم.

آیا بازهم برخورد بازیگران فلم کابل پریس کمپنی هندی، مغایر اخلاق انسانی، اسلامی، ضد منافع ملی کشور و همبستگی ملی مردم افغانستان نمی باشد؟

امید است که مردم صلح خواه، میهن دوست و شجاع افغانستان با دفاع از ارزش های پسندیده دینی، ملی و مصالح کشور خویش و با اعتراضات سازنده و تظاهرات مسالمت آمیز خودها، مقامات سفارت و قونسلگری های هندوستان را در افغانستان معتقد نمایند تا فلم کابل پریس را بکلی از بین برده و بانیان و بازیگران آنرا به صورت قانونی محاکمه و مجازات نمایند. 

قانون اساسی کشور:

 در مادهء هفتم صفحه پنجم قانون اساسی افغانستان به رعایت موازین پذیرفته شده یی بین المللی چنین دستور داده شده است:

« دولت منشور ملل متحد، معاهدات بین المللی، میثاق های بین المللی که افغانستان به آن ملحق شده است و اعلامیه جهانی حقوق بشر را  رعایت می کند.» 

در مادهء 22 صفحه 11 قانون اساسی کشور در مورد منع هر نوع تبعیض چنین دستور داده شده است:

« هرنوع تبعیض و امتیاز بین اتباع افغانستان ممنوع است.»

عملا به مشاهده می رسد که دشمنان رنگارنگ مردم افغانستان به صورت علنی معیارها و موازین قبول شده بین المللی و قانون اساسی افغانستان را هم زیر پا نموده با هرگونه توطئه، توهین و خشونت فاشیستی خود ها در برابر مردمان سربلند ما اقدام می نمایند که یکی هم نمایش و تکثیر فلم کابل پریس در ضدیت به  مصالح اسلامی، انسانی و ملی مردم ما در افغانستان می باشد.

اگر دولت مردان افغانستان در برابر چنین اشخاص و نهادهای ضد ملی اقدام قانونی نکنند، نه تنها اعتبار قانون اساسی از اینهم بیشتر سقوط نموده و قانون تطبیق نمی گردد، بلکه شیرازه کشور در حال تضعیف شدن نیز قرار خواهد گرفت.

 پس توقوع مردم ما از دولت جمهوری اسلامی افغانستان اینست که رسما از دولت هندوستان بخواهد تا فلم کابل پریس را منع و بکلی از بین ببرند و همچنان بانیان و کارگردانان آنرا مورد محاکمه و مجازات قانونی قرار دهد. و در ضمن، مجرمین این فلم باید از مردم و دولت افغانستان «عذرخواهی» نمایند. 

اعلامیه حقوق بشر:

در اصولنامه اعلامیه حقوق بشر تبعیض، خشونت، حق تلفی و خلاصه هرگونه ضرر رسانی  فزیکی، اقتصادی، معنوی، اجتماعی، سیاسی، روانی و خصومت فاشیستی نسبت به هر فرد از افرادی جوامع جهانی منع قرار داده شده است که در این اعلامیه چنین آمده است:

« ب: به علاوه هیچ تبعیض به عمل نخواهد آمد که مبتنی به وضع سیاسی، اداری و قضایی یا بین المللی کشور یا سرزمین باشد که شخص با آن تعلق دارد، خواه این کشور مستقل تحت قیمومیت یا غیر خود مختار بوده، یا حاکمیت آن به شکلی محدود شده باشد.»

حال پرسش اینست که آیا گردانندگان و بانیان کمپنی فلم کابل پریس از متن، اصولنامه و مقررات اعلامیه جهانی حقوق بشر بی خبر هستند که از روی ناآگاهی نسبت به مردم ما و به خصوص مردم هزاره چنین اهانت کرده اند و یا آینکه اصلا به طور «شعوری» در پی تحقق مقاصد شوم و غرض آلود خود علیه همه اقوام شریف و سرزمین مقدس افغانستان خصومت و دشمنی می ورزند؟

آیا نمایش و تکثیر این فلم کابل پریس در افغانستان در این شرایط حساس، به صورت «تعمدی» در برابر منشور اعلامیه جهانی حقوق بشر، تعهدات بین المللی، میثاق جهانی و همچنان مغایر قانون اساسی و ضد همبستگی ملی مردم افغانستان قرار ندارند؟

آیا جای اینرا ندارد که سازمان ملل متحد و سایر نهادهای حقوقی بین المللی متقاضی محاکمه و مجازات قانونی بازیگران فلم کابل پریس و کمپنی هندی گردند و از حیثیت، حقوق مردم افغانستان به صورت قانونی دفاع نمایند؟

اگر این نهادها چنین کار را به نفع ختم خشونت، تشنج و جنگ و آنهم جهت استقرار صلح، امنیت و همبستگی دینی، مذهبی، ملی، اجتماعی، سیاسی ملت های منطقه و جهان نکنند، پس وظایف آنان چه خواهند بود؟

مصالح ملی:

هرچند در میان اقوام کشور، میکانیزم ارباب- رعیتی و فرهنگ قبیلوی مسلط  می باشند. با وجود آنهم تا زمانیکه اقوام «فریب» سیاست های شوم صاحبان غرض، حکام مستبد و دولتمداران انحصارگر را نخورده، هرگز علیه همدیگر قرار نمی گیرند و با صلح باهم زیست می نمایند. و یا وقتی که مردم زیر تأثیر «توطئه اجانب» قرار گیرند در آن صورت هم در برابر همدیگر استعمال می گردند.

پس معلوم است که مردم ما  همیشه خواهان زیست باهمی، حیات مشترک مسالمت آمیز و مصالح ملی خودها بوده و می باشند. زیرا مصالح ملی مردم افغانستان، محصول تفاهم، تقرب، تساهل، تسامح و همبستگی اقوم کشور بین هم بوده که «زیربنای» وحدت ملی را مایه گذاری می نمایند.

اما دشمنان مردم افغانستان با انواع گوناگون در پی ایجاد خصومت، نفاق اندازی، تحقیر علیه جامعه داغدار و کوفته از جنگ افغانستان می باشند که منجمله گردانندگان فلم کابل پریس خلاف ارزش های پسندیده انسانی، اسلامی، قانون اساسی، اعلامیه جهانی حقوق و مصالح ملی ما برخورد توهین آمیز و فاشیستی نموده اند.

وحدت ملی:

به پیشواز این پیام وحدت طلبانه انسانی، اسلامی، ملی به زبان پشتون و دری عطف توجه نماییم:

که پشتون دی که تاجک که هزاره دی     دایی  خاوره  دایی  کلی  دایی  کور دی

ستا  د  پاره  به  همدا  خبره  بس  وی     چه د خاوری قدر نکری مخ یی تور دی

 و همچنان اینکه:

پشتون و بلوچ و خلق ترکمان وطن     تاجیک و هزاره گان جوشان وطن

شادم   که   برویش   نو   آغاز  کند     غمها برود از  دل  و  دامان  وطن

مردم ما پس از سه دهه جنگ، ویرانی، بحران و متحمل هرگونه تلفات مادی و جانی، اکنون به این باور رسیده اند که در جهت ایجاد و نهادینه سازی «پایه های» وحدت ملی گام می گذارند. وحدت ملی، محصول تدریجی عبور از روابط طایفوی، قبیلوی، قومی، مادی، اجتماعی، و معنوی جامعه در بستر تکامل عنصر زمان بوده که بالاخیره پایه های «دولت- ملت سازی» را به صورت مسالمت آمیز تدریجا خلق می نمایند.

در ماده 59 قانون اساسی افغانستان نسبت به وحدت ملی چنین تأکید صورت گرفته است:

« هیچ شخص نمی تواند با سوء استفاده از حقوق و آزادیهای مندرج این قانون اساسی، بر ضد استقلال، تمامیت ارضی، حاکمیت ملی و وحدت ملی عمل نماید».

 اما مداخلات مرتب پاکستان از طریق مسلح ساختن و عملیات تروریستی طالبان و القاعده، دست درازی مرموز سایر کشورها در داخل کشور ما و اخیرا نمایش و تکثیر فلم کابل پریس کمپنی هندی در افغانستان مخروبه می باشند که موانع زیادی را در جهت روند «تشکیل» پایه های وحدت ملی مردم افغانستان، تأمین امنیت، تسریع بازسازی و... در کشور ایجاد نموده و می نمایند.

آیا این «توهین» و برخورد خاص «فاشیستی» نسبت به «مردم هزاره»، نفاق را میان تمام اقوام خواهر- برادر جامعه افغانستان به نفع دشمنان بیرونی و درونی کشور ما دامن نمی زنند؟

امروز دشمنان آزادی، استقلال، تمامیت ارضی، همبستگی ملی ما نمی گذارند که ما در راه ایجاد تأمین امنیت، صلح، تسریع بازسازی، تحقق جامعه مدنی، وحدت ملی، دولت- ملت سازی و نظام مردم سالاری گام های استوار را بر داریم و مردم ما به صورت عادلانه، آگاهانه و دموکراتیک به سرنوشت «مستقل ملی» خویش نایل آیند. و تا دستان غرض آلود دشمنان رنگارنگ از افغانستان عزیز کوتاه گردند.

در آخر:

روی این ملحوظ است که گردانندگان و بانیان فلم کابل پریس به صورت عریان مغایر ارزش های پسندیده انسانی، اسلامی، ملی، اعلامیه جهانی حقوق بشر، قانون اساسی کشور و ضد مصالح ملی افغانستان عمل نموده اند.

مسلما که مردم آزادیخواه، صلح دوست، تمدن پرور و یک پارچه افغانستان به یک «رستاخیز ملی» صلح آمیز و عاقلانه ضرورت دارند که در برابر عملکرد بانیان و گردانندگان فلم کابل پریس دست به انتقادات،اعتراضات، تحریم اقتصادی، تظاهرات مسالمت آمیز و... بزنند؛ تا نه تنها فروش این فلم منع گردد، بلکه تمام این فلم از بازارها و جاهای دیگر جمع آوری و در محضر محکمه قانونی از بین برده شود. و در ضمن شرکت فلم کابل پریس و بازیگران آن باید قانونا محاکمه و مجازات گردد و همچنان از مردم و دولت افغانستان رسما «عذرخواهی» نمایند.

در ضمن از دولتمداران، نهادهای سیاسی، رهبران، دانشمندان، فرهنگیان، سیاسیون، قلم به دستان و خلاصه از تمام مردم افغانستان در داخل و خارج تقضا می گردد که در مسایل ارزشمند و سرنوشت ساز ملی کشور خودها حساس باشند؛ و به هر طوری که امکان دارد از منافع اسلامی- ملی مردم و سرزمین مقدس مشترک خویش در برابر دشمان بومی و خارجی دفاع نمایند. تا «فرهنگ» مبارزات صلح آمیز حقوقی، اجتماعی، معنوی، قانونی، اقتصادی، روانی، ملی، دموکراتیک و امثالهم در زیرساخت و روساخت نظام اجتماعی جامعه افغانستان تدریجا ایجاد و نهادینه گردد.

ای  دوست  بیا  تا  رهء  دیگر گیریم     آزار و جفا ها  ز میان  بر  گیریم

مر یکدیگر را خود به بر اندر گیریم     کینه بنهیم و صحبت از سر گیریم

ومن التوفیق

9 جدی 1385 خورشیدی برابر با

30 دسمبر 2006 م.

 


بالا
 
بازگشت