ر.حق بین 

جرمنی 

                  

داکتر رنگین دادفر اسپنتا

 

از دیموکراسی خواهی تا نوکری کرزی

 

هموطنان ما در اروپا، بخصوص کشور آلمان میدانند و این جریان را تعقیب کرده اند که، بعد از یازدهم سیپتامبر دوهزار و یک، وقتی امریکا قصد داخل شدن به افغانستان را نمود، جلسه ای را در بن براه انداخت، تا حکومت موقتی را سرو صورت بخشد. بدین مناسبت، از گروه های مختلف ، مطابق ذوق و لزوم دید خود، این فیگور ها را جا بجا نمود. در آلمان سازمان ها و یا انجمن هایی وجود داشت که بزم و ترنم شان یا در شروع یا در وسط و یا در اخیر، با کلمهء دیموکراسی مزین بود. خوب، شما میدانید که این واژه نزد اروپاییان چقدر محبوب است. مثلاً ( انجمن دیمکراسی افغان های آلمان و یا شورای دیموکراسی افغان های مقیم آلمان و نمیدانم چه و چه .. ) در بین این اشخاص آدم های مثل : داکتر رنگین اسپنتا، باقی سمندر، داکتر رسول رحیم، معراج الدین، گردیزی و امثالهم، گردهمایی های داشتند و مشغول قد و اندام گرفتن دیموکراسی بودند و هر روز مقاله ای یا ترجمه ای زیر این مبحث افزوده میشد. آقای اسپنتا گله مند بود از اینکه از شورای دیموکراسی شان کسی را در جلسهء بن دعوت نکرده بودند، از آن روز ببعد در پی تخریب این ترکیب برآمد و در همه جا کرزی، امریکا و حکومت موقت در افغانستان را تکفیر مینمود. آقای اسپنتا، با وصف آن که خود را سیاستمدار میگیرند و ادعای فهم و بینش سیاسی میکنند، در این مقطع زمان درک نکردند که آیا ، در چنین جلسه ای در بن جای پای دارند یا نه؟ اما اسپنتا، که آدم احساساتی و تشنهء قدرت و شهرت بود و است، فرصت را غنیمت دانسته بهر قیمتی که بود از هر رسانه سر بلند میکرد و تبصره های زهر آگین و تخریب کننده را بسوی کرزی و حکومتش پرتاب مینمود. اسپنتا در شهر های مختلف آلمان و رسانه ها و بکمک همکاران بی بی سی و انجمن های آلمانی مصاحبه ها و سخنرانی ها را براه می انداخت و چنان امریکا، کرزی، مجاهدین و حکومت موقتی را بد گفته تخریب مینمود که از اثر احساسات شدید، از کنج دهنش کف جاری میشد. دوستان و همفکرانش او را در این گردهمایی ها همراهی مینمودند و برایش کف میزدند. با ا لا خره این مسایل بگوش جناب خلیل زاد میرسد .با یک اشپلاق از طرف خلیل زاد که اسپنتا آرزویش را مشتاقانه در جان و دل می پروراند، بسوی او بفرق میدود و سر و جبین بر آستان میساید، گوییا سگی بعد از دیر مدت صاحبش را یافته باشد. خلیل زاد با یک گوشمالی او را توبیخ نموده، دستور فرمانبرداری و چاکری را در برابر کرزی برایش صادر میکند و برایش میگوید که: تو احمق را وزیر خارجه میسازم، اما بشرط آنکه از این ببعد نوکر ، چاکر و جارچی کرزی باشی و به بقیه رفقایت را هم بگو که برای کرزی جار بزنند ، آنها را هم در کرسی های دولت جابجا میکنم، خلیل زاد، اسپنتا را شرف دست بوسی خانم بوش و امضای تعهد نامه به امریکا میفرستد و در ده نقاط افغانستان دفاتر فعالیت برای خودش و رفقایش با پول فراون ایجاد میکند و جیب های شان را از دالر پر میکند. اسپنتا ، صدو هشتاد درجه تغیر میکند و یکباره عاشق کرزی و سیاتش میشود و در همه جا از حکومتش دفاع میکند و یارانش هم از پی او روان میشوند.

قابل توجه:

کسانیکه از اسپنتا دفاع میکنند و کوشش میکنند که حقایق را کتمان نمایند، خواهش میکنم، زحمت بیجا نکشند. این حقایق در آیندهء قریب افشا میشوند. آقای اسپنتا، نمیدانستند که این سخنرانی ها و از شهر به شهر گشتن ها توسط هموطنان ما با کمره های ویدیو و تایپ ها ضبط میشوند. اسنادی وجود دارد که در آن شما آقای اسپنتا را در حین اینکه به مذمت و توهین و تحقیر کرزی، امریکا، مجاهدین و سایر ارگان ها، سخن رانده است، آشکارا می بینید و لازم به تبصره نیست.

هموطنان عزیز و گنگس من: لطفا بیدار شویید، بخصوص آنهاییکه اسپنتا، این آدم احساساتی ضعیف النفس را از نزدیک دیده اند و حرف هایش را شنیده اند. آیا چنین نیست ؟؟؟؟؟؟

از آنهاییکه با اسپنتا قرار بود که شرف دست بوسی خلیل زاد با هم یکجا بروند که نرفتند و شرافت و وجدان شان برای شان اجازه نداد ، چون یک عمر از دیموکراسی و حکومت مردمی و عدالت و ظلم امپریالیزم سخن گفتند، خواهشمندم که مردانه بیایند و در این مورد حقایق را بمردم بگویند.

بیاد دارید، که اسپنتا قبل از مشاور شدن در مورد کرزی، سیاست امریکا، حکومت فعلی چه میگفت و حالا چه میگوید؟؟

  www.haqben.persianblog.com

 


بالا
 
بازگشت