احمد ویکاس امید

بنام پروردگار عالمیان
 
 
افغانستان غرق در گرداب حوادث و دسایس
 
 
خطاب به پارلمان کشور
 
با مطالعئه تاریخ دیرینئه افغانستان عزیز ملاحظه میشود که در هر مرحله از تاریخ ابر قدرتیهای استعماری جهان در تعین سرنوشت ملت وسرزمین ما نقش تعین
 کننده به شکل منفی به نهوی داشته است.
هر چند سناریستهای دسیسه چین این نقش را همیش بر مبنائی اهداف شوم شان برملت وسرزمین ما بنامهای مختلف و به اشکال گوناگون در جهات سیاسی نظامی فرهنگی و اقتصادی تحمیل نموده اند. خوشبختانه متوان گفت به اساس شهامت و عشق مادر وطن که در قلبهای اجداد ما جاه داشت همیشه توطعه ها ودسایس متجاوزین غربی و شرقی یکی پی دیگر نقش بر آب ویا هم در مواردی خنثا (خنثی) گردیده.و همیش دسایس مرتخعین باعث وارد کردن خسارات جبران نا پذیر در تمام عرصه های زندهگی ملت ما گردیده.استعمار کهن همیش با پیکشیدن مهره های اجیر و خریده شده از میان اولاد نا اهل سرزمین ما کوشش در عقب نگهداشتن سرزمین و ملت ما در جهات اقتصادی و فرهنگی نموده که بدبختانه گفت در این عرصه کامل مئوفق بوده اند.ولی خوشبختانه در راه رسیدن به هدف اصلی ناکام و ذلیل شده اند که عامل اصلی همانا یک پارچگی و عشق میهن پرستی در قلب اجداد و نیاکان ما بوده.طوریکه میدانیم عنصر اصلی تغیر در شیوه زندهگی بشر تحول و تکامل به حساب می آید به همین مبناست که جغرافیای سیاسی دنیا و اهداف اقتصادی و منفعتها در طی طده های اخیر تحول و تامل نموده و در عرصه صنعت ابزار و میتود های جنگی نیز پیشرفت قابل توجه دیده می شود.بامرور صفحات تاریخ کشور بعد از شکستهای پیهم و ننگین انگلیسهای گهنکار و تعین سرحد تحمیلی نامنهاد از طرف دیورن تا وضیعت فعلی کشور دیده می شود که توطعه گرائی دینی و دسیسه چینی ملیتگرائی دوکتورین فعالیتهای استخباراتی نظامی دپلماتیکی حریمنان ملت و کشور ما بوده است.هر گاه شرایط و روشهای 110 سال قبل کشور را که منجر به تجزیه یک قسمت اراضی کشور از بدنئه آن شد به دقت ملاحظه کنیم.عوامل و شرایط مشابه بهم هم اکنون گریبانگیر ملت افغان شده که خود این وضیعت بر وفق مراد دشمنان ما بستر ساز تحقق مرحله دوم پلان دیورن بعد از گذشت بیشتر از یک قرن به شکل معکوس و به جهت منفی شده است.
سوال اینست که چه عوامل و شرایط باعث گردید تا قضیه و سر نوشت کشور و ملت ما به نفع دشمنان سیر صعودی بخود گرفت ؟
نوت!
بمنظور دریافت پاسخ مقنع لازم میدانم تا مروری داشته باشید بر نظریات دپلمات یا قونسل انوقت بریتانیا کبیر مقیم ولایت هرات!
از توصیئه های قونسل بریتانیا وقت که برای سردمداران خویش نموده بود. آشکارا دولت انگلیس را دعوت به ادامئه جنگ علیه افغانها با تغیر شیوه و میتود های جنگی با داشتن یک استرتژی طویللمدت دعوت و تشویق نموده.چنانچه دنباله روان سیاستهای اشغالگری بریتانیاء وقت یا انگلیسهای امروز به توصیه های اسلاف خویش نه تنها ارج گذاشتند بلکه به وجه احسن در راه تحقق آرمانهای آن شکست خورده گان فراری با بسیار ذیرکی در سدد یافتن شرءکا و متحدین اشغالگر و استخدام اجیران و غلامهای حلقه به گردن شدند.انگلیسها ظاهرا نیم قرن خود را از صحنه نظامی حوادث در کشور ما به دور نگهداشتند.ولی در جبهه استخباراتی با شناخت و دریافت خلاء های ملت و کار روی نکات منفی دپلماسی اسلاف شان که منجر به شکست آنها در افغانستان عزیز گردیده بود . دوکتورین تازه استخباراتی شانرا دراستقامت کشور ما با حوصله مندی تمام اتخازدر مراحل وشرایط مختلف درعرصه تحقق آرمانهای اسلاف خویش به مرحله اجرا قراردادند.انگلیسها بنابر شناخت و تجارب که از افغانها داشتند در رابطه به افغانستان در سیاستهای بعدی خویش دانسته بودند که در افغانستان ضرورت بکاربرد اسلحه و تجهیزات نظامی موءثردیده نمیشود. زیرا که ملت افغان تجهیز شده با اسلحه ایمان و غیرت اند و هیچ سلاح و تکنالوژی بر آنها غلبه حاصل کرده نمیتواند.واقعآ اینرا درست درک کرده بودند براساس همین شناخت انگلیسها ,عملا (عملن) با بکار برد تکتیکهای استخباراتی شان استعمال و شیوه عملکرد اسلحئه افغانها (ایمان وغیرت) راتوانستند از نزد افغانها بگیرند و در مراکز تربیوی که خود ایجاد نموده بودند به زعم خویش در قسمت آموزش و بکار برداسلحه ایمان و غیرت به اجیران و غلامان شان تدریس و آموزش بدهند.
چنانچه موفق گردیدند تا فارغین این مکتب را در پلگون انتقام خون اسلاف شان( افغانستان) با براه انداختن رقابتهای به اصطلاح ایمانداری و غیرت با دادن امتیازات برتری یک گروه بر گروه دیگر و یک قوم بر دیگر قوم و امثال آن زمینه صد ها بی غیرتی( کشتار,تجاورز,بغارت کشیدن اموال و دارائی یکدیگرو بی سیرت ساختن مادر وطن شان افغانستان عزیز) را فراهم ساختند.و نتایج مسابقات دور اول که فرار(انگلیسها)از افغانستان شروع تا آمدن دوباره سربازان شان درافغانستان طی نشست به داوری گرفتند.این داوری همانا تدویر جلسه ( بن) در کشور آلمان بود. زمانیکه انگلیسها برای تعین سرحدات کشور ما با قدرتهای ذیدخل و مطرح در منطقه به تفاهم رسید. ملت افغان را در ایزای شهامت و ایمانداری شان محاط به خشکه نمودند. در نتیجه راه های آبی برای همیش از ما گرفته و در روی ما بسته شد.و به نهوی ملت افغان را در یک محاصره قرار دادن بود.انکشافات سیاسی,اقتصادی,نظامی و جغرافیائی که در یک قرن اخیردر قاره آسیا وجهان بوقوع پیوست منجر به تحولات قابل ملاحظه گردید.و بیشترین سود را گرگان تیزدندان وروباه های منطقه بوردند.تشکیل حکومت پاکستان در همسایگی افغانستان و گذاشتن نقطه حایل بین دو کشور و تربیئه یک نسل مفتخوارو باجگیر همانا پیروی از نسخه های گرگ بیدندان(قونسل بریتانیاءکبیر) مقیم هرات بود.واما روسهای کم تجربه نسبت عدم یک استراتیژی ماندگار سیاسی و نظامی با عجله و شتاب زده گی فورمول سیاسی,نظامی و اقتصادی منطقه را با قبول شکست فاحش شان بطور معکوس و با قیمت نابودی خویش رقم زدند.مصائب و بدبختی ملت و کشور ما فقط تجاوز روسها نبود.بلکه آمدن آنها در افغانستان باعث تسریع بخشیدن تحقق اهداف و پلانهای دشمن به کمین نشسته افغانها(انگلیس کهنکار) شد.اگر روسها از پختگی اشغالگری بهرهمندی میداشتند.هیچگاهی آنچنین بی خریطه فیر نمی کردند.
از بحث دورنروم میآیم روی مطلب اصلی!
شرایط و جو حاکمئه سیاسی و نظامی ما حول کشور ما باعث تشکیل یک مثلث گردید که اضلاع آنرا. هیولای وحشی ( امریک ) گرگ تیز دندان ( انگلیس )و روباه مکار( پاکستان )تشکیل داد.در این مرحلئه دسیسه سازی و توطعه گری بر ضد ملت افغان سه دستگاه استخباراتی ذیل C.I.A
انتلجن سرویس انگلیس و آی. اس.آی پاکستان با اتخاذ یک سیاست واحد ولی دارای اهداف مختلف. دوکتورین خویشرا با مساعی مشترکه اتخاز و درراه تحقق آن ماهرانه , صبورانه گامهای استوار برداشته و گذاشتند.با سرنگونی شاه ایران و روی صحنه آمدن رژیم جمهوری اسلامی در ایران رءویا های طراحان شرقمیانه ساخت طرح شده در دوسیه های C.I.A نزدیک به آرشیف شدن و تبدیل به یاءس کامل گردیده بود.واما با دریغ و درد ستاره اقبال شان در قضیه ایجاد بحران در افغانستان به درخشیدن گرفت و تمامی رءویا هاءیکه در حال نابودی بود.
با بدست آوردن یک چانس دوسیه های در حال آرشیف شدن دو باره روی دست گرفته شد. نظامیگران پاکستان با مهارت کامل در مقطح کوتاه, رمانی توانستند فاصله صد ساله را دردو دهه طی کنند.C.I.D و I.S.I این ریزیدنت های سازمان استخبارات انگلیس و C.I.A توانستند خود را در محراق توجه باداران خود جاه بدهند.سران حکومت در پاکستان و شخص حمید گل این قاتل ملت افغان وتیکه دار سوگند خوردهء به خاک خون کشیدن افغانها و سرزمین شان با استفاده از چانس بدست آمده همچو روباه های مکار پیشاپیش درنده های چون انگلیسهای گرگ صفت وامریکا این هیولای وحشت و بربریت قرار گرفت. با بکار اندازی توطعه های گوناگون ودسیایس مختلف توانستند وطن عزیز افغانها را برهنه,بی عفت و لاشه,لاشه نموده تا بتوانند به ساده گی بتوانند ببلعند.
انگلیسها بر اساسا دشمنی که با افغانها داشتند با در دسترس قرار دادن نسخه های بربادی افغانستان عزیز در اختیار پاکستانی ها در سدد تطبیق آرمانهای پدرکلانهای شکست خورده شان در افغانستان بر آمدند. امریکا C.I.A با قبولی مخارج لگد مال کردن ملت و سرزمین افغانها بمنظور جای پای یافتن در منطقه و سرنگون کردن حریف به دام افتاده اش ( روسهای بی خرد) وهمچنان تحت تاءثیرقرار دادن رژیم اخندی در ایران حاضر به سرازیر کردن سرمایه انگفت در پاکستان شد.هر چند که شرایط ازهر لحاظ در مقایسه با زمان تحمیل خط دیورن مطابقت نداشت اما تحولات وتغیرات سبب گردید تا سرنوشت ملت ها به گونه دیگر رقم زده شود.انگلیسها توانسته بودند با کار کرد های شان شرایط رامطابق استراتیژی از قبل طرح شده آماده سازند.
با وصف اینکه افغانهای با غیرت و با ایمان درقرن 19 به نسبت عدم مجهز بودن به تکنالوژی همان وقت نا آگاه از فورمولهای سیاسی آنزمان بودند. اما با داشتن ایمان و غیرت صف یا دژ مستحکم را در قالب وحدت ملی بر روی متجاوزین آنوقت ایجاد کرده بودند. آنچنان که چشمان حریمنان درسوخت و قلبهای شان به لرزه می افتاد !هرچند با گذشت اضافه از یک قرن افغانها از آگاهی مکاتب سیاسی متضاد و قسما قسم بهره مند گردیده اند. اما با دریغ و درد که از تجربه و آگاهی های لازم سیاسی بی بهره مانده اند. که این خود جرئت بخشیدن به گرداننده گان قضایایی پشت صحنه سیاسی و نظامی بود.آنها توانستند با ایجاد مراکز وپایگاه های نظامی و تشکیل احزاب نامنهاد اسلامی با استفاده از احساسات پاک ملت افغان واستخدام بعضی ازاولاد های نا اهل و بی خرد این سرزمین کوشش به تربیه آنها, به برادر کشی و برباد دادن افتخارات اسلاف شان مبادرت ورزند.سه سال دفاع مستقلانه و قهرمانانه ( دفاع ننگرهار,خوست,پکتیا) وسایر جبهات در تمامی نقاط افغانستان عزیز توانائی و درایت تکتیکی و سیاسی قوای مسلح قهرمان را در منتطقه ثابت ساخت!!
پاکستان بارها با براه اندازی دسایس شوم و توطعه ها از قبیل ( به راه اندازی کوده تاه) تجهیز اجیران وجنرالان (فوجی اش) با همایئه توپخانه مدرن و پشتیبانی قوی لوژستیکی بیشرمانه با تلاشهای مذبوهانه اش بدون شناخت ایمان ,غیرت و قوت اولاد اصیل افغانستان(جنرالان,افسران,خوردظابطان و سربازان قوای مسلح قهرمان) کوشش به اشغال سرزمین شیران نموده.
ولی شهامت ملت افغان,ایستاده گی,توانائی نظامی و بیداری سیاسی افغانها آتش خشم نظامیگران پاکستانی رابرافروخت تا در سدد نابودی و منهدم ساختن ساختار سیاسی ,اداری و نظامی افغانستان هر چه بیشتر دقیق و فعالتر عمل کنند! اما با دریغ و درد پاکستان با مساعی مشترکه انگلیس امریکا وسایر هم پیمانان شان و اجیر گرفتن بعضی از رهبران احزاب نامنهاد جهادی و قوماندانان حلقه برده گی بر گلو چون >>>>>>>>>>>
( گلبدین. شیطانیار,صیاف وهابی,ملا نبی قوچ,ملا یونس شتر چران ,جلاالدین شیطانی,کشمیر, زرداد,قلم,چمن) به قصد نابودی افغانها کمر بستند. اشخاص بی خرد و فروخته شده که در بالا ذکر شدند بیشرمانه در راه بی غفت و بی سیرت ساختن مادر وطن با به سر کشیدن نعره های قلابی اجیرانه در خدمت دشمنان کشور عزیز ما خود را قرار دادند!
وبعداز زور آزمائیهای که دشمنان کشور درعرصه نظامی نمودند همیش پوز خود را در لجن زار خیالها و روئیا های شان میافتند. بر همین اساس نا گذیر بودند تا شیوه نظامیگری را مئو قط در قدمئه دومی جای بدهند.وبا پیش گرفتن فعالیتهای دپلماتیکی از مجرا های جاسوسی در پوششهای مختلف زیر چطر محافظ بزرگ (سازمان ملل متحد) اجنتهای سازمان سیاه آغازبه فعالیت نمودند.و به این شکل جبهئه( نو) را در مقابل ما باز نمودند. قوماندان کار کشتئه این جبهه( بی ننسوان) این ریزیدنت C.I.A توانست آن پیکر(پولیس و اردو بمثابه اسکلیت,علما,دانشمندان و سایر اقشارجامعه بمثابه زینت و زیبائی و امنیت ملی بمثابه چشم و اعصاب) افغانستان عزیز را مانند سوان وکویه سوان کند وطراح مصالحه و آشتی ملی را تا پایه دار آویختن با دستان ( حمید گل پاکستانی) در مهمانخانئه خود مهمان نوازی کند.
 
پاکستانی ها و شرکا آن با غلام گرفتن افرادی از ملیت بزرگ و اصیل سرزمین مافکر نمودند که میتوانند کشورعزیزما را جزء یک سوبئه خویش بسازند. و با نادیده گرفتن تاریخ پر شکوه ولی دردناک افغانها و اولادان شیرصفت این خطئه باستانی مردان و زنان شجاع افغانستان عزیز را تمام شده حساب کردند!
جنرال حمیدگلو سران سازمان سیاه در سدد شدند تا به آرایش سیاسی و نظامی چوچه مرعهای پرورش یافته در فارمهای آی, اس, آی به اسم(طالبان) را وارد کازار اهداف استعمارگرانه خویش بر مبنای منفعت اقتصادی شان نمودند. دشمنان ملت وسرزمین ما با شناخت سطحی خصوصیات ملت های ساکن افغانستان و با کسب تجارب نظامی و سیاسی این بار چوچه مرغهای زراعتی(طالبان)را با تذریق واکسنهای ساخته شده لابراتوار های بیولوژیکی و ایدیولوؤیکی امریکا,انگلیس به یکباره گی رشد,نمو داده وکش,کش کنان بازهم با به سر انداختن نعره های قلابی وارد کشتزارسوخته( افغانستان )نمودند به این فکر که انگار در این کشتزار جز خاکستر دیگر طلای نهفطه در خاکش ندارد!
اما خطاء بزرگ نمودند.این بارهم غافل از( شیران خاکستر کشیده به روی) دو باره روی خاکستر آبادی های به آتش کشیده این باستان پاهگذاشتند. که ناگهان غرش (غوریش)شیر صفتان کوه های سربلند افغانستان عزیز پرده گوشیهای شانرا به کفیدن و قلبهای کثیف شانرا به لزه ترس ,وحشت در آورد.با گذشت هر روز ادامه وضیعت بر ضد اهداف و پلانهای خصمانه متجاوزین فورمول سیاسی و دپلماتیکی را در منطقه و جهان بر خلاف تصورات طراحین نقشئه (پا پلاین گاز) رقم زده.واز سوی هم باگذشت هر روز چوچه مرغها تبدیل به مرغهای بگیل و پر خور میشد ند.که این خود خرچ فراون در بر داشت. همچنان شهامت وکار پختگی داکتر صاحب عبدالله وزیر خارجه دولت افغانستان حوصله کهنه کاران جبهه دپلماتیک را سر آورده بود. در این رابطه من خود شاهد اظهارات حلقات دست اول رهبری طالبان هستم که در نشستهای شخصی شان بیان میکردند.
چنانچه با مخارج و پشتوانه دالرامریکائی,درهم عربی و کلدار پاکستانی در بازار خرید و فروش چوکی ها اعتماد جامعئه جهانی را نتوانستند کسب و چوکی دولت را به نام مرغهای بگیل (طالبان) نامگذاری کنند
.
پاکستانی های نظامیگر مانند روباه که پیشا پیش گرگ دم می شوراند و به این شیوه گرگ را تشویق, ترغیب به سوی لقمه چرب می کند. بازهم به زیره کی خاص گرداننده گی ایجاد تشنج جهانی را در ایزاء تطبیق پلان کانفدریشن افغانستان پاکستان از سران امریکا و انگلیس می گیرد.
به همین اساس بود که سی,آی,ای,انتلجن سرویس انگلیس وآی,اس,آی پاکستان مصمم بر اتخاذ مساعی مشترکه و بکاربرد میتود های مختلف در پلان مشترک شدند.
 

احمد ویکاس امید

دنمارک

پنجشنبه موءرخ14.12.2006

 


بالا
 
بازگشت