سال نو و آرزو های نو
فرید فرخزاد
خودم اینجا ریشه های جانم وطن است ........ شـادابی باغ و ارغـوانم وطــن است .
دیریست دراین قفـس، نفـس می شکنـم ....... گرخــــا ک شود تنم، روانم وطن است
نو روز با قـدامت هـزارها سال و یکی از قـدیمی ترین یـاد گارنیاکان مـاست چنـانچه محقیقین و مورخین نوشته انـد که این عـید قـرنها قبل از زردشت وجود داشته است. فـردوسی در شاهنـامه خـود مینوسیـد : پـس از آنکه جمشیـــد دست بد کاران را از بـدی و دست بیـداد گران را از ظلم کـوتاه کرد آئین زندگی را بـــــه مـردم آمــوخـت ، و مـردم به شـکرانه این پیـروزی ، یعنی غلبـه حـق بر ظلم ، چنین روزی را جشن گرفتند و آن روز را نو روز خواندند.
نوروز برای ما چیـزی بـالاتر از یک جشن عمومی محسوب میشـود ، زیـرا که نـوروز یک حمـاسه ملـــی است. نوروز مظـهرپـایداری شجاعانه ملت و فرهنگ آن در برابر شـدائـد روز گاران گـذشته و حال است ، زیرا که نیاکان ما در طول قرون، نو روز را از مـیان آتش و خـون عبور داده و به ماننــد بـیرق قـومیت و ملیـت کــه جــوهر سنت مردم ما است استوار نگاهـداشته اند، ولی گاه گاهی اتفاق افتاده که مردم مظلوم ما از دست متحجرین با چشم اشکباربه استقبال نو روز رفتـه انـد، ولی نو روز را رهـا نکـرده انـد، آئیـن نو روزی را از یـاد نبرده اند، سنتــهای اصیــل نو روز را بجای آورده اند و از آن روح اهـورائـی یاری خواسته انـد، تا افغـانستـان را از بـلاها برهانـد تـا افغـانــان بار دیـگر به دوران آسـایش و آرامش باز گردنـد،هرچند که نا ملایمات روزگار ودوری از کشورمان، غم بر دلهایمان نشانـده است، ولی نبـاید از گرامی داشت نوروز غفلـت کنیم، چون بزرگترین خصیصه نوروز این است که هر کجا ودر هر حالتی باشیم، بیـاد مان میـاورد افغان هستیـم، و نمیتوانیم از مسایل و مصائب مربوطـه بآن فارغ باشیـم، افغانهای که از بد حـادثه کشور را ترک گفتـه انـد و به سر زمینـهای دیگر در چـهار گوشـهء از جهان پناه آورده اند، باید فرصتی را که نـو روز بـدست مـیدهـد، بـرای باز یافـتن عزیزان یکـدیگر و نزدیک شدن به هـم معتـنم شـمارند، همـدیـگر را دریابیـم و از همـدردی نسبت به هم مضایقـه نکنیـم، رهـائی کشـور من و تــو از رنـج بزرگی که بـر آن از ســوی نابکاران داخلی و خارجی در جریان قـرنها تحمیـل شده است، جز با هـمفکری و همـکاری و همـدوستـی و هـمگــامی عمومی میـسر نخواهد شـد، دلهای را صفا دهیم و با روح پاک و روحیه بهتر، قـدم در سال نو بگـــذاریم و آرزوکنیم که نو روز سال 1385 خورشیدی برای وطن و مردم ما مبشر روز گاری نو باشد.
باید در این فصل به گذشته نگریست تا ببینیم چه کردیم و چه موفقیت های زندگی نصیب مان نشد، باید از تجربه گـذشته برای رسیـدن به موفقیت های آینده سـود جست، بدون شـک رمزموفقیـت هر انسان امیــد است، بدون امید هر تلاش و کوشش نا پایـدار و پـویـشی بی فـرجام است زیرا امیــد است که بشر را برای تلاش وزنـدگی و مبــــارزه با مشـکلات آمـاده میسازد، امیـدواری خونیست کـه در رگـهای جـریان می یـابد و به تعبـییر " ویکتور هوگو" نویسنده فرانسوی « امید در زندگی بشر آنقـدر اهمیـت دارد که بال برای پـرندگان » همـه زنـان و مـردان بــزرگ وموفق جهان با این نیروی والا و ارزشمند آشنا هستند و تمام پیروزی ها و موفقیت های خویش را مدیون آمید میدانند، امـید پرتـوی از اشـعه نـور یـزدان است کـه اعمـاق تـیرهء روح مــا را از فروغ تابناک خود روشن و دلهای سرد و افسـرده را از حـرارت شوق و عشق ونشاط گرمی می بخشد ، چرخ هـای سنـگین و زنگ زدهء زندگی با نیروی امید می چرخد، انگیزه تمام اعمالی که در زیر این گنبد نیلی رنگ صـورت میـگیرد امیـد است، امید غذای روح است تا میتوانیم روح خـود را بـا آن تغذیـه کنیم و نگذاریم در هیـچ مـورد یاس و نا امیـدی بر ما غلبـه کند، چـه بهتـر کــه در روزی چون نوروز تجارب تلـخ تحجر و تعصب گـذشته را بار دیگر بکار نگیـریم، اشتباهاتـی که در گذشته رخ داده است، بار دیگر نباید رخ بدهـد، تفرقه و جدایی، یا یکپارچگی های گـذایی و قـلابی و غیر علمی را نباید بار دیگر بین ملت ایجاد کرد.
چه میشود اگر در روز مقدسی چون نوروز همانطور که در فکر نو کردن لباس خود هستیم فکر و ذهن خود را نیز بازسازی و نوسازی کنیم و همانطوریکه در فکر آرایش و مقبولی خود می کوشیم لاقل درفکر آرایش ذهن خود نیز بکوشیم، آیـا نوروز فصل بـهار وعنـایت وبخشـش نعمات خـداوندی نـیست، بلکه هست زیـرا رنگ سبز، زنگ برگزیدهء خداست چراکه زیباترین فصل خدا در هیئتی بهمین رنگ جلوه پیدا میکند، سبز بودن راز های آفرینش است رنگ سبز رنگ آرامش خاطر است، بناأ بادگر گون شدن طبعیت دگرگونی انسان در زمینه تحول و تفکر از خشونت به عطوفت آغاز می گردد، صفا و صمیمیت و محبت به دل راه می یابد و با پاکی و سلامتی همگام میگردد، در دید و بازدید ها ابر های کدورت از آسمان زندگی ما، زدوده می شود و خورشید محبت اجازهء درخشیدن و گرمی میابد و نیز در چنین روز پر برکت دولت مداران دروازه های زندان را باز بدارند و دستگاه شکنجه را برای همیش محوه و نا بود کنند، تا فروغ آزادی برو بال بکشاید و مرغ سیمن تن آزادی روح ووجدان مارا ثیقل دهد./