ساقی

دونامه ارزشمند تاریخِ ِ درموزیم بریتانیا ( لندن)

 

    نبود یا کمبود حقایق تاریخی و اطلاعات موثق ، در زندگی جوامع بشری همیشه سردرگمی ها و گژبحثی های را باعث شده و ملت ها و اقوام را به تباهی کشانده است ، در تاریخ کشور ما ، تسلط جهل و بیدانشی چنان بوده که در بسا موارد قابل بحث جعـل کاری در مسایل تاریخی و ارزیابی های تاریخی صورت گرفته و مسایل مهم تاریخی را دگرگون جلوه داده اند ، که یکی از اهم موضوعات در باره دین اسلام و چگونگی آمدن این دین در سرزمین ماست ، که خوشبختانه در این اواخر کتاب ها و اسنادی اقبال چاپ می یابند که روشنگر بسا پرسش های مهم و حیاتی اند .

     از جمله چاپ کتاب ، تسلط هزارو چهارصد ساله اعراب در افغانستان، و کتاب پس از هزارو چهارصد سال نوشته دانشمند گرانقدر شجاع الدین شفاع و دو جلد کتاب اسلام شناسی علی میر فطروس ، کتاب های است که خواندن و مطالعه آن بسیاری از مسایل را در این راستا روشن می سازد.

      نشر نامه های حضرت عمر خلیفه دوم مسلمین و پاسخ یزدگرد سوم ساسانی از نادر نامه های ارزشمند و خواندنی ، روشنگر رویداد های مهم تاریخ است که سالهاست در تاریکی و ابهام قرار دارد.

    نسخه اصلی این نامه ها در موزیم لندن نگهداری می شود . زمان نگاشته شدن این نامه ها مربوط می شود به پس از جنگ نهاوند که حدودأ  چهار ماه به طول انجامید.

از عمر بن الخطاب خلیفه مسلمین به یزدگرد سوم شاهنشاه پارس

     یزدگرد ! من آینده روشنی برای تو و ملت تو نمی بینم مگر اینکه پیشنها مرا بپذیری و با من بیعت کنی. تو سابقا بر نصف جهان حکم می راندی ولی اکنون که سپاهیان تو در خطوط مقدم شکست خورده اند ، و ملت تو در حال فروپاشی است. من به تو راهی را پیشنهاد می کنم تا جانت را نجات دهی ، شروع کن به پرستش خدای واحد ، به یکتا پرستی ، به عبادت خدای یکتا که همه چیز را او آفریده ما برای تو و برای تمام جهان پیام او را آورده ایم، او که خدای راستین است .

   از پرستش آتش دست بردار و به ملت خود فرمان بده که آنها نیز از پرستش آتش که خطاست دست بکشند، بما بپیوند الله اکبر را پرستش کن که خدای راستین است ، و خالق جهان . الله را عبادت کن و اسلام را بعنوان راه راستگاری بپذیر . به راه کفر آمیز خود پایان بده و اسلام بیاور و الله اکبر را منجی خود بدان با این کار زندگی خودت را نجات بده و صلح را برای پارسیان بدست آر . اگر بهترین انتخاب را می خواهی برای عجم ها (لقبی که عربها به پارسیان می دادند ، بمعنی کودن و لال) انجام دهی با من بعیت کن

                                                                                          الله اکبــــر

                                                                           خلیفه مسلمین عمر بن الخطاب

 

     از شاه شاهان ، شاه پارس شاه سرزمینهای پرشمار ، شاه آریایی ها و غیر آریایی ها ، شاه پارسیان و نژاد های دیگر از جمله عربها ، شاه فرمانروایی پارس یزد گرد سوم ساسانی .  به عمر بن الخطــــــاب خلیفه تازیان ( لقبی که پارسیان به عربها می دهند ، بمعنی سگ شکاری)  .

به نام اهورا مزدا آفرینده زندگی و خرد

   تو در نامه ات نوشته ای می خواهی مارا به راه راست هدایت کنی، به راه خدا راستینت ، الله اکبر ، بدون اینکه هیچگونه اگاهی داشته باشی که ما کی هستیم و چه را می پرستیم ، این شگفت انگیز است که تو لقب فرمانروای عربها را برای خودت غصب کرده ای ، اگاهی و دانش تو نسبت به امور دنیا به همان اندازۀ عربهای پست و مزخرف گو و سرگردان در بیابانها عربستان و انسانهای عقب مانده بیابان گرد است .

  مردک، تو به من پیشنهاد می کنی که خداوند یکتا را بپرستم در حالیکه نمی دانی هزاران سال است که آریایی ها خداوند یکتا را می پرستند و روز پنج بار به درگاه او نماز می خوانند . هزاران سال است که در این، سرزمین فرهنگ و هنر این رویه زندگی روز مره ماست .

    زمانیکه ما مهربانی و کردار نیک را در جهان می پرواراندیم و پرچم پندار نیک ، گفتار نیک ، کردار نیک را در دستهایمان به اهتزاز در می آوردیم تو و پداران تو سوسمار میخوردند و دخترانتان را زنده بگور می کردید.

   شما تازیان که دم از الله می زنید برای آفریده های خدا هیچ ارزشی قایل نیستید ، شما فرزندان خدا را گردن می زنید ، اسرای جنگی را می کشید ، به زنها تجاوز می کنید ، دختران خود را زنده به گور می کنید ، به کارونها شبیخون میزنید ، دسته دسته مردم را می کشید ، زنان مردم را میدزدید و اموال آنها را سرقت می کنید قلب شما از سنگ سخت شده است . ما تمام این اعمال شیطانی را که شما انجام می دهید محکوم می کنیم . حال با اینهمه اعمال قبـیح که انجام دهید چگونه می خواهید به ما درس خداشناسی بدهید؟

    تو بمن می گویی از پرستش آتش دست بردارم ، ما آریایی ها خلقت او را در نور خورشید و گرامی آتش می بینیم. نور و گرمای خورشید و آتش ما را قادر می سازد که نور حقیقت را ببینیم و قلبهایمان برای نزدیکی به خالق و به همنوع گرم شود این بما کمک می کند تا با همدیگر مهربانتر باشیم و این نور اهورایی را در اعماق قلبمان روشن می سازد

    خدای ما اهورا مزداست و این بسیار شگفت انگیز است که شما تازه او را کشف کرده اید و نام الله را بر روی آن گذارده اید. اما ما و شما در یک سطح و مرتبه نیستیم ، ما به همنوع کمک می کنیم ، ما عشق را در میان آدمیان قسمت می کنیم ، ما پندار نیک را در بین انسانها ترویج می کنیم ، ما هزاران سال است که فرهنگ پیش رفته خود را با احترام به فرهنگ های دیگر بر روی زمین می گسترانیم ، در حالیکه شما به نام الله به سرزمینهای دیگر حمله می کنید، مردم را دسته دسته قتل عام می کنید ،قحطی به ارمغان می آورید و ترس و تهی دستی به راه می اندازید شما اعمال شیطانی را به نام الله انجام می دهید . چه کسی مسئول اینهمه فاجعه است ؟

   آیا الله به شما دستور داده قتل کنید ، غارت کنید و ویران کنید؟ یا اینکه پیروان الله به نام او این کار ها را انجام می دهند؟ و یا هر دو؟ شما میخواهید عشق به خدا را با نظامی گری و قدرت شمشیر هایتان به مردم یاد بدهید . شما بیابان گرد های وحشی می خواهید به ملت متمدنی مثل ما درس خدا شناسی بدهید ما هزاران سال فرهنگ و تمدن در پشت خود داریم ، تو بجز نظامی گری ، وحشی گری ، قتل و جنایات چه چیزی را به ارتش عربها یاد داده ای؟

   چه دانش و علمی را به مسلمانان یاد داده ای که حالا اصرار داری به غیر مسلمانان نیز یاد بدهی ؟ چه دانش و فرهنگی را از الله ات آموخته ای که اکنون می خواهی به زور به دیگران هم بیاموزی؟

    افسوس و ای افسوس .... که ارتش پارسیان ما از آتش شما شکست خورد و حالا مردم ما مجبورند همان خدای خودشان را این بار به نام الله پرستش کنند و همان پنج بار نماز را بخوانند ولی این بار با زور شمشیر باید عربی نماز بخوانند چون گویا الله شما فقط عربی می فهمد.

   من پیشنهاد می کنم که تو و همدستانت به همان بیابانهای که سابقا عادت داشتید در آن زندگی کنید برگردید. آنها را بر گردان به همان جایی که عادت داشتید جلوی آفتاب از گرما بسوزند ، به همان زندگی قبیله ای به همان سوسمار خوردن ها و شیر شتر نوشیدنها .

   من تو را نهی نمی کنم از اینکه این دسته های دزد را ( آتش تازیان ) در سرزمین آباد ما رها کنی ، در شهر های متمدن ما و در میان ملت پاکیزه ما ، این چهارپایان سنگدل را آزاد مگذار تا مردم ما را قتل عام کنند ، زنان و فرزندان ما را بربایند ، به زنهای ما تجاوز کنند و دخترانمان را به کنیزی به مکه بفرستند

   نگذار این جنایات را به نام الله انجام دهند ،به این کارهای جنایتکارانه پایان بده . آریایها بخشنده ، خوانگرم و مهمان نوازند ، انسان های پاک به هر کجای که بروند تخم دوستی ، عشق ، اگاهی و حقیقت را خواهند کاشت، بنابر این آنها تو و مردم تو را بخاطر این کار های جنایتکارانه مجازات نخواهند کرد.

   من از تو می خواهم که با الله اکبرت در همان بیابانهای عربستان بمانی و به شهر های آباد و متمدن ما نزدیک نشوی ، بخاطر عقاید ترسناکت و بخاطر خوی وحشی گریت.

                                                                   یزد گرد سوم ساسانی

 

 


بالا
 
بازگشت