داکتر سلامت شیفته

 

داکتر سلامت شیفته، درسال 1938 عیسوی در نواباد ده افغانان کابل دیده به جهان گشوده تحصیلات متوسطه را در لیسه امانی به پایان رسانیده و غرض تحصیلات عالی به کشور الما ن امده دارای دپیلوم جیولوژی و داکتری در رشتهء پالیونتولوژی ، کیمیا و بیولوژی می باشد. بعد از ختم دورهء تحصیل و اخذ دپیلوم و داکتری به کشور بر گشته وی علاقهء فراوان داشت تا به حیث استاد در پوهنتون کابل اجرای وظیفه نماید اما برایش در وزارت معدن وصنایع، کاری را پیشنهاد نمودند که به میل اش برابر نبود هما ن بود که به الما ن بر گشت و به کار تحقیقات در پوهنتونهای مونشن و توبیوننگ پرداخت وسپس به حیث استاد در یکی از جمنیوزیم های دولتی به تدریس فزیک و بیولوژی کارش را ادامه داد.اقائی شیفته از دوران کودکی به موسیقی علاقه داشته در سن پانزده سالگی به صفت ترجمان لسان المانی با جریدهء اصلاح انیس همکاری داشت علاوه از این به هنر نقاشی هم دسترسی دارد که در دهء 50 خورشیدی دوبار جایرهء سالون خزان را که توسط استاد برشنا تنظیم می گردید نصیب خود ساخته .داکتر سلامت شیفته 47 سال از اقامتش در کشور المان می گذرد متاهل است و یک پسر دارد.در حال حاضر 68 ساله است . داکتر سلامت شیفته علاوه از ان همه دسترسی که در علوم و فنون و موسیقی دارد سلیقه  ، ذوق و طبع شعری هم دارد اینک نمونه ء از سروده های  محترم شیفته که حضور صاحب دل خوانده پیشکش می گردد.

غنچه ء معرفت

انا ن که  نورعشق تو نا دیده ، دیده اند

صد نا م نا شنیده  تهء د ل شنیده   اند

عطر وجود ولمس عد م راز کائنا ت

اهل تصوف از می این حق چشیده اند

سر را بدرد دادی و عقلت نشد فرو غ

ارامی است بال و فقیران پریده   اند

موج نظر کف است شنو حرف عمق بحر

راز فروتنان چو به گوهر رسیده اند

هر ذرهء عالمیست پر از گنج معرفت

در رقص صوفیا ن زشجر غنچه چیده اند

ادیان صفت ز اوج برازندگی کند

مردا ن دیر و راه  طریقت خمیده اند

دوری نما(سلامت)از انان که این زمان

از حرص روی و قلب زمین  را دریده اند(1988 _ المان)

توصیه یک سائنس دان

                مکن

بر باد این طبعیت خود هیچ سان مکن

جاه و جلال و شوکت خود خاکدان مکن

این اب و خاک و بحر وجبل صحن  حرمت است

تمثیل بخش زهر فشانی  بر ان مکن

هر گونه انس و جنس دگر امد و رفت

لحدی مکن  به خاک و تو خود را در ان مکن

دیر کهن به دانش و عقل تو غره نیست

کوتاه عمر خویش و دگر زنده جا ن مکن

خواهی که سر نوشت زمین را به هم زنی

گیتی معظم است تعرض در ان مکن

اب و غبار و اتش و خاک است محد تو

موجود زنده خویش تو او را زیان مکن

علم تو قطره ایست(سلامت) درین سر اب

یکرو تصوری زبر   و  اسمان مکن (2006 _ المان)

 

 


بالا
 
بازگشت