وحی آوران غارت شهر ها
در گریوهء تاریک عنکبوت زده
سوره های ایلغار را
سرودند و ساختند
***
وحی آوران غارت شهر ها
برای تاراج قندیل های الماس
ونگارینه ها یی مداین
تا ؛
بلخ و سند
و
برای چپاول زیور های دختران بهشتی
مجموع الجزایر قلمرو آفتاب
میبایست
سپاهیان تشنه ی شهوت
ومعتاد به قتل را
جمع
و اجر شان را
در غارت شهر ها مژده دهند
***
وحی آوران غارت شهر ها
در گریوه ء تاریک عنکبوت زده
سوره های ایلغار را
سرودند و ساختند
ودر انقیاد سوره ها
اجر سپاهیان چپاول را
زر و زن
به اغتنام در فتح
و بهشت موصوف
با
حور های برهنه پیکر با کره
و غلمان چون ایاز
در شکست شان
اعلام
و
درهر پنجره ء از سوره های ایلغار
آویختند.
آنگاه
وحی آوران غارت شهر ها
با اذان سوره های ایلغار
از پای مناره های جهاد و جهل
راه افتادند
***
شتر سواران بادیه پیما دُروند
با پوز های بسته
در دستار های سیاه
چون هیولای مرگ
مرز ها را دریدند
خانه ها را سوختند
سنگ ها را
شکستند
سر ها را بریدند
صندوق ها را دزدیدند
و نگارینه های
مجموع الجزایر قلمرو آفتاب را
به کنیزی گرفتند
و بردند
و فروختند
***
اکنون ؛
پس قرنها ، چپل زیستن
تبار آن نگاره های دزدیده شده
و
اقارب مقتولین
شمشیر لشکریان آیین خون
هنوز هم
با غفلت ذهن
سوره های ایلغار را
تکرار می کنند
و
با اذان آن
نماز می گذارند
***
نسل غافل
بی آنکه
بر رقص زیر شلاق دختران محجوب
سرزمین خود
در محفل سپاهیان پلید تجاوز
و غارتگر شهر
درنگی بکنند
وننگی بیاورند
و یا
صندوق زیورهای دزدیده شده یی
تبار به خاک و خون کشیده شدهء
خویش را
سوگمندانه
پرسا شوند.
واژگونه
ایازوار ، دزدان را صلوات می گویند
***
و اما
ایا ، وحی آوران غارت شهر ها
من نیز به شما درود می فرستم
با همه پلیدی ها تان
که چون توانستید ؟ سنگ را بشکنید
و
مغز ها را سنگ بسازید ؟
و
این سنگ ها را
به سجدهء تسلیم وادارید ؟
چنانکه
هرگز ننگی نیاورند
و
سر بر نیارند
و نیاندیشند
که شما دُروندید
وشما را
هم چنان
به سلطنت سنگلاخ اندیشه خود
سلطان گویند
***
دُروندان !
وحی آوران غارت شهر ها !
شما ؛ سزوار سلطنت این سنگ ها اید
تا مغز ها سنگ اند
درود بر شما
که « پای کژ را کفش کژ بهتر بود
مر گدا دستگه بر در بود » 1
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
دُروند : به معنی گمراه از راه راستی و درستی
1 ـ مثنوی معنوی ، مولانا جلالدین محمد بلخی ، از قصه ملامت کردن مردم شخصی را که مادرش را کشت به تهمت ها.