آقای معروفی وعفت قلم

 

دوکتوراحد وفامعصومی

 

                    (در رابطه با آنچه درسایت افغان جرمن اونلاین نوشته اند)              

اگرکسی مورد خطاب آقای معروفی قرار بگیرد ، بهترین جواب یاخاموشیست ویا یک «سلام» انسانی واسلامی خیرخواهانه ویا یک پند برادروار، چه بشنوند وچه نشنوند.

ولی از همه بهتر وپسندیده تر این خواهدبود که آقای معروفی دیگرننویسندویا اگرباید، پس باید  ازروی صفای نیت ومصلحت باشد. با قلم بنویسند، ومطابق باروحیه جانبدارانه معمول در فرهنگ جهان آوازه ما بنویسند، اما نه با کدام افزار شمشیرگونه ایکه آنراقلم بنامند ولی درواقع چیزی غیرازقلم باشد و دامن پاک وصاف صفحات کاغذ رااز روی بغض وحسد سرخ وسیه وجریحه دار کنند، واسمش را «این قلم؟!» بگذارند.

من در نبشته پیشترم باذکرازسوگند خدا به پاکی قلم درقرآن وآیه شریفه «النون والقلم»

اگر فراموش نکرده باشندیادآورشده بودم. وبه صفت یک هموطن ویابرادرباید بگویم که بهترآنست که آدم دریک سن وسال معیین ودر برخورد با انبوهی از مسایل، بعضاًدست درآستین نگهدارد یعنی یاننویسد ویا اگر حتمابایدبنویسد بایدازصفاخاطر ودرآرزوی برطرف کردن مشکل وپیداکردن راه حل آن مشکل باشد، و باحفظ حرمت دگران مطابق به مضمون وموضوع رقم بزند. باآنکه عمل برخلاف آن یعنی حرمت نگه نداشتن کاریست بد، ساده وآسان . ولی هرکسی به همچو ناجایزباآنکه میتواند دست نمیزند. بهترین چیزیکه پیامبر اسلام تکرارِ درتکرارمیگفتند این بودکه میگفتند من برای مکارم اخلاق وادب آمده ام . مخصوصاً اگرآن مشکل مربوط به مسایل یک وطن رنجدیده مانند وطن تبعیض دیدهِ ما باشد. ولی اگر یک سهوغیرعمدی ویا اشتباهی مربوط به تخنیک ویا از سرناکارآیی درارتباط بایک برنامه نوشتاری از کسی درجایی صورت می گیرد، آنرا چنانچه معمول است نادیده میگیرند و به یقین بدانید که دیگرنویسندگان هم ازهمچوکاری درموردشماهم به خوبی استقبال میکنند وابداً درصدد به وجود آوردن کدام  خلاف کاری وبدبینی نمی شوند.

آدم بایدبه واقعیتهای فرهنگی وتاریخی یک قوم ویا اقوام دیگراعتراف کند وراههای حل مشکل را با حوصله مندی، با پیشنهادات معقول ومنصفانه واحساس بهبود درکارها دریابدوانجام بدهد. وضمناًچند سال بازنشست خودرامانندجناب شما به خیراندیشی بگذراند ، که این درحقیقت برای شخص شما ودیگران بهترین احسانی خواهد بودکه یک شخص تعلیم وتربیت دیده مثل شمااولترازهمه به خودوبه هموطنان خود ازاینجا تاقاره های دیگر وتا نشرات دیگردراقصای نقاط دنیا انجام میدهد.

آنچه آقای معروفی هموطن عزیزمن در هر مورد خواسته وناخواسته برخلاف هر نویسنده مینویسند، وبه هر موضوعی مداخله میکنندکه بعضاًغیر از ماجراجویی چیز دیگری شمرده نمیشود، و بسیاری از موضوعاتی راکه از بنیان با دین اسلام وفرهنگ خدایی احترام کارانه ادب فارسی ارتباط ندارد وارونه نشان میدهند که، این نوع برخوردونوشته باید مربوط به کدام دین وفرهنگی باشد که برای من وبسیاری از نویسندگان دیگرهنوزروشن نیست ، ودرحقیقت حکم یک دنیای کشف ناشده را دارد. اگر کسی در کدام سری از دنیاوکدام جایی که تا امروز کسی ندیده وبرنخورده است راجع به زیبایی کلام جناب شماآقای معروفی چیزی گفته ونوشته باشد وایشان شمارا را به این فن شریف، دشمن گونه تشویق نموده باشند بدانید که به مصداق مثل «قلم درکف دشمن بوده ست» وآنچه گفته ویا نوشته اند از روی عداوت بوده است وچهره واقعی برادر محترم آقای معروفی را  نشان نداده اند. مثل گونه وچنانچه میدانید که مثلها نسبت مستقیم به کسی ندارد شیخ اجل سعدی گاهی چنین فرموده اند:

          ندانـــم کجـــا دیــده ام درکتـــــاب         که ابلیس رادید شخصی به خواب

          به قامت صنوبر به طلعت چو ماه        برازنــــده بـــزم وایـــــــوان و گاه

          نظــــر کرد وگفت ای نظـــیر قمر         ندارنــــــد خلق از جمـالت خبـــــر

          ترا سهــــمگین روی پنــــداشتند         به گرمــــابه در زشت بنگاشتــــند

          بخندیدوگفت آن نه شکل من است        ولیـــکن قلم در کف دشــمن است

 


بالا
 
بازگشت