دکتورلعل زاد
سپتمبر2006
آدینه، ... بازگل، ... و بازگل بدخشی
ایشـــوخ سرزلف تره تاب کی داده چشم حسن مست تره خواب کی داده
دم پیش برت دوباغچه ای انار ای باغــــــوانت منم باغ تره آب کی داده
بلبلی ازکوهساران بدخشان که بیش ازثلث قرن است باآوای باریک وجانسوزغجک خود گوشها را نوازش داده، با صدای دلکش ودلنوازخود دلها را آرامش بخشیده، با اجرای پارچه های کمیدی و تمثیلی خویش مردم را خندانیده وبا نشاط بخشی، بزم محافل علاقمندان خویش راگرمی وحلاوت بخشیده است!
بلی، سخن برسرمردی است که پدرش نام اورا آدینه میگذارد، شاه وقت بعدازملاقاتی، اورا بازگل نام مینهد ولی خودش "بازگل بدخشی" رامنحیث اسم هنری خویش انتخاب میکند وحالا همه او را حاجی بازگل صدا میکنند!
آری، شخصی که ازنعمت سواد محروم است ولی خود هم شعرمیگوید، هم آهنگ میسازد، هم کمپوز میکند، هم میسراید، هم پارچه های تمثیلی میسازد وهم خود آنرا بامهارت بینظیر(بااجرای نقش مردان، زنان وانواع حیوانات وپرندگان) اجرا میکند!
اورا دریکی ازدهات دوردست آنولا ملاقات میکنم : مردی با قد نسبتا کوتاه، ریش سفید وچشمان بزرگ ونافذ. میگوید که عمرش یکصدوسه سال است وتا هنوزتابلیتی را نخورده است! ولی شادابی چهره وطراوت او نشاندهنده حدود هشتاد سال را میدهد که فکرمیکنم محصول زنده دلی و شادزیستن موصوف باشد.
.... اوهنوزبا سوزجوانی میخواند (میسراید)، پارچه های تمثیلی اجرا میکند ودوستان وعلاقمندانش را به وجد وشادی میآورد با وجودیکه جبرزمان وستم ستمکاران اورا از نواختن موسیقی "توبه" داده اند ومرگ یکی ازفرزندانش (بقول خودش) اورا "تیرخورده" و"عصاگیر" نموده است!
بنا بگفته خودش 11 بارازدواج نموده که همسرانش ازاقوام تاجک، اوغان، ازبک و هزاره بوده وفعلا تعداد اولاده ونواسه هایش به 46 نفرمیرسد. پارچه های تمثیلی بازگل بدخشی نشاندهنده ذکاوت، مهارت، دانش وبرداشت بلند اوازواقعیتهای عینی جامعه وچگونگی روابط ومناسبات اجتماعی زمان اوست: قصه گادی سواری، طیاره سواری، دخترشویدادن، دوزنه داری، جلقم بای وغایب علی سرکشال و ...
فکرمیکنم بازگل بدخشی ازچهره های درخشان، بی بدیل وبدون تکراردرتاریخ موسیقی محلی کشورماباشد. اوایجادگرسبک جدیدی است که آنرا سبک بازگل ویا قطغنی مینامند (امانقش بازگل بدخشی وارزش سبک ویا مکتب وی ایجاب تحقیقات جداگانه ای را میکند که بایست توسط دست اندرکاران وکارشناسان هنرموسیقی صورت گیرد). آنچه اهمیت فوق العاده دارد اینست که امروزهیچ محفل خوشی یی وجود ندارد که درآن آهنگهای بازگل فرمایش داده نشود ویا توسط هنرمندان مختلف اجرا نگردد:
خــــوش آمدی یاروفا دارم ای دسـته گل شوخ ستمگارم ای
دسته گل خمچه ای باغ بارک میوه گرفت سیب بدخشانم ای
+ + +
دلبرودلـــــداربکـــــو یک نــــظر ای نــوک دیواربکو یک نظر
برای خدا جیگی جیگی میمرم ای میکشی خوندار بکو یک نظر
+ + +
گردن چه بیاض است دورخساره دراوشان ازتنگی فرخاربرآیـــــم به گزستان
مادســــت بدست جوره شویم روی کلفگان در مشهدی نامبرده شویم زنده جدا
+++
اوج جوانی بازگل زمانی است که هنوزازرادیووتلویزیون درکشور خبری نیست، بعدها پخش مستقیم رادیو کابل شروع میشود وهمین آوان است که بازگل باوج شهرت خویش میرسد. بیاد دارم زمانی را که هنگامیکه صدای بازگل از لودسپیکر شهرکشم پخش میشد تمام ترافیک (موتروانان) شهرمتوقف گردیده وبآوازبازگل گوش میدادند!
ولی صد حیف وهزارافسوس که تعداد انگشت شماری ازآهنگهای بازگل دررادیو افغانستان ثبت بوده وفقط یکی دوآهنگ موصوف بهنگام پیری وی ثبت تلویزیون گردیده است اما هیچیک از پارچه های تمثیلی موصوف ثبت رادیوافغانستان نیست!
عمرش درازتربادا!