همایون مجید
بین ما فاصله هاییست دراز
ومن اکنون به سرگورشما آمده ام .
آخرین بارو همین نوحه ی پایان منست .
آخرین دسته ی گل ،
ز آخرین گلبن سرخ
به سر گور شما می کا رم .
٭ ٭ ٭
رفت ؟ ... افسوس !
مگر ،
رفتنش افسوس نداشت .
سالها شد که زمن دور وزمن بی خبر است .
رفت ، بگذار رود
رفتنش حادثه نیست ؛
که بسوزد دل من ،
پاره سازد جگرم .
٭ ٭ ٭
هرچه از عشق برو گفتم ، . . . رفت
هرچه از شعر برو خواندم ، . . . رفت
او زعشق و سخن عشق بمن هیچ نگفت
او تب و تاب من دلشده نا دیده گرفت
راندم از خویش وبه بازار بتان رفت و شگفت
٭ ٭ ٭
اشک لغزید چو خونابه زچشم
ریخت !
لرزان ، فراتربت این خاطره ها .
٭ ٭ ٭
تو هم ، ای اشک تب آلود جگرسوز ، زمن ببریدی ؟
بی سبب ، چشم غمالود مرا بِدریدی !
وه ، چه بیهوده فرو غلطیدی ‹!›
٭ ٭ ٭
تو که زاعماق دل غمزده بر میخیزی ،
چون شرار دل شوریده برون میتازی !
هیچ دانی که چنین ،
سینه وچشم کی را می سوزی ؟
٭ ٭ ٭
آخرای اشک چرا ؟
جگرم آب کنی ، خون زدلم می باری
سینه ام سوختی وآتش غم بر دلم افروخته ای .
توازین بوالهوس حادثه جو ،
تو ازین پیکر لولیده به هر آغوشی ،
تو ازین کامسپاری، که به هر مدهوشی ،
شهوت آلود وهوسباز ، لب وسینه سپرد
تن سیمین به گنه پنجه ی هرمرد فشرد .
مست ورقصان وغزلخوان همه جا ، جا مه درید
لخت وبی پرده دوید .
کام دل داد به هر ناکس وکس ٬ از سر شوق
و به هر بستر ، بیگانه ی شبهای سیاه ٬
تن و عطر گنه آلود تنش رابخشید .
٭ ٭ ٭
آخرای دیده چرا ؟
اشک چرا ؟
سینه چرا ؟
چه وفایی وچه مهری ، چه محبت دیدید ؟
او به یک لحظه برویت در امید گشود ؟
پای شمشاد سخاوتگر عشق تو غنود ؟
یا که آن پاکی وشوریده گی وصدق تو ستود ؟
٭ ٭ ٭
هرچه ازعشق به او گفتی . . . گفتی ورمید
هر چه از مهر برو بردی . . . بیچاره ندید ،
هرچه از شعر براوخواندی . . .گویی نه شنید ‹!›
٭ ٭ ٭
آه ٬ ای اشک من ٬
ای اختر زرین دل غمناکم
آه ٬ ای اشک من ٬
ای مظهر پاکی دل بیباکم
آه ٬ ای اشک من ٬
ای گوهر زیبای نهان درخاکم !
باری یک لحظه بمان
نزد من ٬ دردل این دیده ی غمدیده بمان
پشت دیواره ی سنگین غم وغصه بمان
هیچ ، . . . بیهوده مریز .
٭ ٭ ٭
رفت !
بگذار ، رود .
رفتنش ٬ حادثه نیست
سالها شد که زمن ببریده
تن به گنداب گنه ٬ آلوده . . .
سر به محراب زرو سیم وتباهی سوده ‹!›
28.11.06
آلمان
جادۂآتش
تورفتی !
ازبرم رفتند تک تک ٬ دوستان یکسر
زهجر دوستان اندوه میبارد به قلب من .
تورفتی !
شعر ،می میرد .
زغصه غنچه افسرده است و…
قلب سوگوارمن ،
کنون اندوه بارانست .
٭ ٭ ٭
تو رفتی وبدنبالت ٬
رمید ازمن :
امید و شادی و مستی ...
خرام زنده گانی ، گاه رفتن سخت زیبا بود .
که باخود بُرد ازنزدم
شکوه٬ شعرومستی را...
سرود و شادی وپهنایی ، ازآهنگ هستی را .
فضای سرد این کاشانه ام را ٬
خاطرات ساز تو پُرکرد .
وآهنگین طنین ، گرم آواز ٬ توای« رفته» !
به اوج بیکران هستی وعشق میکند پرواز .
٭ ٭ ٭
تورفتی وبه قلب من ،
فسرده شادی ومستی ،
سرود وشعروخوشبختی ٬ بریدند جاودان ازمن .
نهال نورس امید می خشکد ،
دلم غمخانه ی پُردرد ٬ پُرازآرزوی ، ناامیدی شد .
نجنبد زنده گی دیگر ؛
نیارد ساز٬ مستی وشکوه شاد بودن را .
شرابی ناردم آرام
نیارد پیکها جز خواب ،
زشوروهستی شاد آفرین افتیده ساغر ها .
٭ ٭ ٭
تو آنجا شاد زی ای یار !
تو خُرم باش ،
که آنجا دشتها پُرگل ٬
دل هرساقه از عشق گلی سیراب
تن هر شاخه پُرازرنگ وعطراگین ودررقصند .
نجنبد اشک در چشمی ،
که لبخند جاودانه مشگفد بر ساغر لبها
چه آنجا !
دستها بر سازو مینا را نکو مستیست .
٭ ٭ ٭
دریغ از من !
دریغ از آنچه من گفتم .
نه ! . . .
نه ٬ اینها حرف من نبوَد .
بتو حرفی دگر دارم
که اینها حرف شاعر بود .
٭ ٭ ٭
نگویم باز گرد اینجا عزیز من !
نگه کن غنچه افسرده ٬
فضا آهنگ خاموشیست ٬
دل ویرانه ام تنگست
طنین ساز من سرد و بدآهنگ است .
٭ ٭ ٭
نگویم بازگرد اینجا !
نگر ٬ کاین باغها آتش گرفته ، سوخته خرمن
« درختان ایستاده خشک میگردند » ونخلستان می سوزد .
غم جانکاه رویش از دل هر غنچه لبریز است
تن هر ما سه پُرآماس باروت است ٬
لب هرجاده فریاد است ، آواز است .
فضا را٬ بوی آدمها ونعش مرده گان جنگ آگنده است .
٭ ٭ ٭
به شهر تو !
به شهر من !
رخ هرکودکی پُراشک ازآواز خمپاره است ٬
دل هرمادری بیتاب وچهره پُرزآژنگ است ؛
که امروز آیدش فرزند ؟
ویاچون طفل همسایه ٬
زمکتب آورند ٬ نعش عزیزش را بروی دست .
٭ ٭ ٭
به شهر تو !
به شهر من ٬
هزاران مرمی وخمپاره می بارند ٬
که تا برمزرع این فاجعه تخم دگر کارند .
وآه وبازهم این آه
نظیر این غم جانکاه ٬
ندیده صفحه ی تاریخ شهرما
نه شهر ما ٬
که هیچ شهری درین ویرانه آباد جهان ما .
درین جا !
باغهای کاج و زیتون را ٬
درینجا باغهای نرگس ونارنج ٬
درینجا گلشن امید مردم را ٬
درینجا جاده هارا میزنند آتش .
٭ ٭ ٭
نگویم بازگرد اینجا !
که ره پیمودن اندرخط آتش کار مردانست
وره پیمای این جاده ٬
هزاران مرد میدانست .
14.06.1990
کابل