آی خانم
برگردان: انجنیر عزیز فیصل افضلی
از نوار تحقیقاتی گروه باستانشناسان
فرانسوی داکترپ. برنارد، داکتر گ.لوکیوو
داکتر فرانتس گُرَنی .
افغانستان : قلب آ یرو آسیا
درینجا بقایای خرابه یک شهر افسانوی را که زیر خاک پوشیده مانده و توسط اسکندر کبیر آباد شده بود , یافتند.
مجسمه ها و ستونهای یافت شده در ینجا بنحوهء معماری یونان است.
پیش از 2200 سا ل یونانیها در ینجا یک عبادتگاه بزرگ با علا متهای یونانی آباد کردند.
درین میان یک چیز ثا بت شده که یونانیها در ینجا در قلب افغانستان کنونی،چهار هزار کیلو متر دور از میهنشان، یک شهر بزرگ آباد نموده بودند.
آنها با همسایگان آیرو آسیائی خود روابط تنگا تنگ تجارتی داشتند واین شهر ( آی خانم) شگوفائی و رو نق خاص داشت.
در خرابه های این شهر اندوخته زیادی نهفته است که نشان میدهد ، چگونه تمدنهای بزرگ آسیائی و اروپائی باهم سازش و همکاری داشتند.
شهرهای افسانوی اسکندر بزرگ:
2300 سال پیش از امروز یک مرد جوان از مقدونیا به قاره ء آ یرو آسیا حمله ور گردید که نامش الکساندر بود
اسکندر مقدونی
وی در حالیکه بیست سال داشت ، پادشاه مقدونیای کوچک بود.
334سال قبل از میلاد:
اسکندر با لشکر خود از یونان بهد ف فتح نمودن تمام آ سیا براه افتاد.او بعد از عبور از بحیرهء مدیترانه و گرفتن دور ترین نقاط ترکیه به مصر رسید و بعداً پارس را که بزرگترین قدرت آ سیا بود تصرف نمود.
بزرگترین لشکر کشی اسکنر به هندوستان بود که فاصله ءسی هزار کیلو متر را پیمود و ایازده سال در راه بود.
هر جا که رسید شهر ها و قرار گاه های نظامی آباد نمود که تعداد آنها به هفتاد می رسیدو نام آنهارا الکسندریه گذاشت.
امروز یگانه شهریکه نام الکسندریه را حفظ نموده، الکسندریه در مصراست.
الکسندریه در مصر
این شهر بعد از مرگ اسکندر به شگو فائی خود ادامه داد و با لآخره مرکز یک کشور پادشاهی شد.پس از گذشت سالیان زیاد این شهر قدیمی یونانی قربانی یک زلزله شد و در بحیره ء مدیترانه فرورفت.
یکی از شهر وندان الکسندریه در حالیکه در ساحل مدیترانه نشسته میگوید:
"گفته می شود که قصر الکسندر در همینجا مو قعیت داشته بدلیل اینکه الکسندریه در آن زمان مادر شهر ها بود ، اکنون در زیر بحر فرو رفته است".
این شهر دارای یک برج روشن انداز بلند و بزرگترین کتابخانه بوده که بقایای آن امروز در زیر آب است.
پیش از 2200 سال الکسندریه شکوه و رونق خاصی داشت، مرکز تجارت در بین شرق و غرب بود، علم و هنر ترقی و پیشر فت خوبی داشت. تمدن جدیدی در ینجا درحا ل زنده شدن بود که از بحیره ء مدیترانه تا آسیا گسترش یافته بود، اما امروز بجز الکسندریه در مصر دیگر شهر های الکسندریه بدون کدام اثرو نشان گم شده اند.
پایان قرن نزدهم:
باستانشناسان اروپائی به جستجوی شهر های اسکندر برآمدند.
آنها توجه خودرا به آسیای مرکزی معطوف ساختند که پنج سال مرکز گشت و گذار اسکندر بود.در ریگستانها و خاکهای آسیای مرکزی مدت بیش از نیم قرن در جستجوی بقایای شهرهای اسکندر بودند.
خجند در شمال تاجکستان:
محقیقین به این شهر توجه خاصی داشتند، درینجا بقایای یک قلعهء کهنه را پیدا نمودند که از خشت های سوخته ساخته شده بود.
تصور میشد که اسکندر این بنا را ساخته است و مردم آنجا هنوز افسانه های اسکندر را بر زبان دارند.
یکی از شهروندان خجند:
"این شهر مورد حمله لشکریان اسکندر قرار گرفت و بعداً این قلعه توسط اسکندر آباد شد بنا بران تصور میکنیم که اینجا الکسندریه بوده باشد".
شهر وند دیگر خجندی :
"تاریخ این شهر با اسکندر شروع می شود،گفته میشود که قبل از آن فرزند آدم اینجا زندگی میکرده است".
اما در هیچ یک از حفریاتیکه صورت گرفت، کوچکترین نشانی از شهرهای اسکندر پیدا نشد و بعد از نیم قرن جستجوی بیفاییده چنان معلوم میشد که جستجوی بقایای شهر های اسکندر خواب و خیالی بیش نخواهد بود.
کابل سال 1961 ع:
ناگهان دنیای باستانشناسان با خبر یک یافت مهم در شمال افغانستان بلرزه در آمد.
بقایای خرابهء یک شهر پیداشد که تصور میشود یکی از شهر های آباد شده توسط اسکندر باشد.
این خبر از یک منبع غیر قابل انتظار پخش شد، از شخص محمد ظاهر شاه ، پادشاه آنروزهء افغانستان .
ظاهرشاه پادشاه سابق افغانستان
وی در خزان سال 1961ع در شمال کشورش یک کشف کمیاب نمود.
ظاهر شاه :
"حین شکار قسمتی از یک ستون بچشمم خورد که مانند ستونهای قدیمی یونان معلوم میشد ، من حیران مانده بودم و نمی فهمیدم که چنین چیزی از کجا در ینجا آمده است ولی بسیار خوش شده بودم".
چیزی که پادشاه یافته بود ، توتهءازیک ستونی بود که واضحاً نشانه و علا مت های یونانی داشت و در نزدیکی آن خرابه ای پیدا شد که از موجودیت یک شهر بزرگ قدیمی در ینجا خبر میداد.
خبر این یافت قرن بگوش باستانشناسان فرانسوی که مصروف حفریات در افغانستان بودند، رسید.
درسال 1964 عیسوی یک گروه باستان شناس فرانسوی زیر نظر داکتر پَول برنارد به تحقیقات جدی خود آ غاز نمود.
داکتر پَول برنارد:
"من پارچه ها ی سفالی پیدا کردم که یونانی بنظر میرسید . وقتیکه یکی از آ نهارا بدست گرفتم ، دیدم که واقعاً دارای نوشته های یونایی بود.
طوریکه شما تصور کرده می توانید ، بسیار دستپاچه شده بودم ، ضربان قلبم چنان شدید و تیز شده بود که هرگز در زندگی چنین حالتی برایم دست نداده بود".
داکتر برنارد و گروه او از تعداد اشیای یافت شده متحیر و متعجب بودند.
جای این حفریات را بنام این منطقه ( آی خانم ) یاد نمودند.
آیخانم
باستان شناسان زیادتر معتقد بودند که آی خانم یکی از شهر های است که اسکندرآباد نموده است.
در جریان لشکر کشی هایش اسکندر شهر های زیادی آباد نمود که حیثیت قرارگاه اورا داشتند و توسط حکام یونانی او اداره میشدند.
بعد از ینکه بسیاری از یونانیهای مهاجم در ین شهر ها مقیم گردیدند ، بوسعت این شهر ها افز ودند.
بعد از مرگ اسکندر ، بازماندگان او سرزمینهای زیر تسلط اورا به سه حصه تقسیم کردند که شهر های الکسندریه اساس ثروت و شگوفائی آنهارا تشکیل میداد.
و تقریباً پنجاه سال بعد دولت پادشاهی باختر را در مرکز آسیا تشکیل دادند.
آی خانم از لحاظ بزرگی ومو قعیت خود میتواند مرکز باختر ( باکتیرین) بوده باشد.
بعد از تحقیقات چهارده ساله باستان شناس فرانسوی داکتر پَول برنارد به این عقیده
بود :
داکتر پَول برنارد
"ما ثابت کردیم که آی خانم یک شهر مستعمره ئی یونانی بوده واز بزرگی آن معلوم می شود که یک شهر بسیار مهم بوده است ودرینجا بسیار عمارات با شکوه وجود داشته است و امیدواریم که آثار بسیار مهم دیگرپیدا خواهیم نمود".
وقت و زمان کار داشت که همهء حفریات به انجام برسدولی دفعتاً ادامهء کار نا ممکن شد و تو قف کرد.
در دیسامبر 1979ع شورویها به افغانستان تهاجم کردند.
داکتر برنارد وگروه متعلق به او باید افغانستان را ترک می گفتند.
این تهاجم نظامی به اندازهء شدید بود که به باستان شناسان اجازه دوباره برگشت را نمی
داد.
بعد از اخراج قوتهای شوروی،افغانستان در گیر جنگ داخلی بخاطر انحصار قدرت شد.
شهر آیخانم در هلهلهء جنگ بفراموشی سپرده شد.
دیسامبر 2002ع :
داکتر برنارد:
"ما به افغانستان رفتیم تا خرابه های آیخانم را فلمبرداری کنیم. حالا جنگ امریکا و انگلیس در افغانستان در مقابل طالبان به پایان رسیده است و آهسته آهسته در افغانستان آرامش بر می گردد.
در قدم اول از موزیم ملی افغانستان در کابل دیدار نمودیم.چون اندکی قبل ازتهاجم شورویها اشیای یافت شده از آیخانم در ین موزیم جایجا گردیده بود
طبقهء دوم موزیم که پر از یافته های آیخانم بود، خالیست.
وموزیم فقط یک کالبد خالی است وتصور میرود که بسیاری از آثار این موزیم چور وچپاول شده شده باشد.ویا امکان دارد یکتعداد از گنجینه های آ یخانم تا هنوز در بازار های کابل باشد.
خوشبختانه در مدت اقامتمان در کابل خبر شدیم که یکتعداد از یافته های آیخانم دو باره پیدا شده است.
ما از طرف وزارت اطلاعا ت و کلتور افغانستان دعوت شدیم.
عدهء از کارمندان موزیم کابل یکتعداد از آثار موزیم را نجات داده و بجای مسئونی در وزارت اطلاعات و کلتور انتقال دادند".
محمد یحیی * :
"اینست تحویلخانه ایکه ما در جریان جنگ داخلی، یک قسمت آثار موزیم کابل را برای نگهداری انتقال دادیم ، آنهم در حالتی که صدای پرتاب راکتها و مرمی ها بفاصلهء بسیار نز دیک گوشهای مارا نوازش میداد.با لآخره این آثار را به تحویلخانه ای رساندیم که ابتدا در آنجا ترمیم شده بودند.در میان این همه صندوقهای فلزی و چوبی باید آثاری آیخانم نیز موجود باشد".
واقعاً ! روی بعضی از این صندوقها نوشته شده بود، "دیپوی آی خانم"
محتویات این صندوقها از آسیب راکتها و چور وچپاول در امان مانده اند.
ـ پنجه های بزرگ مر مرین ،
این پنجه ها باید از یک بت بزرگ یک عبادتگاه باشد.
اینها همه از بلای رژیم طالبان در امان ماندند.
ـ این کلهء هرمز، خداوند خرد یونان همچنان مسئون مانده است .
"اما امروز آیخانم در چه حالت است و چگونه معلوم می شود ؟ .
در شاهراهای افغانستان امنیت بر قرار نشده است و مشکل است که از کابل بطرف شمال رفت و به آی خانم رسید.
آی خانم در شمال افغانستان و بفاصلهء نچندان دور از سرحد تاجکستان و افغانستان موقعیت دارد.
تصمیم گرفتیم که از طریق تاجکستان از شمال بدیدن آی خانم برویم ".
مواصلت به دو شنبه پایتخت تاجکستان:
تاجکستان یکی از جمهوریتهای شوروی سابق بود که در سال 1991 یکجا با دیگرجمهوریتهای شوروی استقلال خودرا بدست گرفت.
بعد از اعلام استقلال در ین کشور جنگ داخلی دوامدار شروع شد.
سرحد افغانستان تقریباً 200کیلو متر بطرف جنوب دوشنبه موقعیت دارد.بعد از چهار ساعت به سیمهای خار دار سر حدی رسیدیم.دریای آمو از دور مشاهده میشد. پوسته های سرحدی افغانستان و تاجکستان بچشم میخورد. ما به پوسته کنتول سرحدی تاجکستان رسیدیم. درینجا هنوز هم کنتول شدید است تا از قاچاق مواد مخدر جلو گیری صورت گیرد.
سرحد واقعی در قسمت وسط دریاست.
در زمانهای سابق کشتیهای کوچک چوبی درینجا در مسیر دریا در رفت و آمد بودند. این دریا حیثیت یکنوع شاهراه برای آسیای میانه را داشت.
گفته میشود که این دریا طلای زیاد دا شت و ساکنین آن در دو طرف ساحل زندگی آرام داشته اند. امروز یگانه کشتی ایکه کار میکند اینست.
با عبور از دریای آ مو داخل خاک افغانستان شدیم.
آیخانم از ما پنج کیلو متر فاصله دارد.
حرکت ما از طریق راههای خراب است و آثار جنگ چندین ساله در مسیر راه بچشم میخورد.
ما بطرف تپه ئ بزرگ آیخانم در حرکتیم ، خرابه های شهر قدیمی دقیقاً در عقب ء تپهء آیخانم قرار دارد.
بالآخره به جای حفریات رسیدیم.
درین همواری که توسط دریا محدود شده است ، زمانی یکی از شهر های مهم یونانی موقعیت داشت که امروز زیبائی آنروزهء آنرا میتوان تصور کرد.
ما به آیخانم قدم گذاشتیم، زمین آیخانم بصورت مکمل پر از چقوریها و سوراخها ی است که هر کدام گنجایش یکنفر رادارد.
یک علامت روشن و آشکار از چور و چپاول زمین آ یخانم بچشم می خورد. گفته میشود که سوراخها و خندقها توسط مردم این نواحی و عساکریکه این منطقه را کنترول میکردند ف کنده شده است.
روی تپهء آیخانم اسکلیت یک تانک خرابه دیده میشود.
در جریان جنگ داخلی اینجا سنگر جنگ بین نیروهای طالبان و قوتهای جبههء متحد شمال بشمار می رفت، چون خندقها و سوراخهای بالای تپه ئ آیخانم موقعیت مناسب و خوب ستراتیژی برای اهداف نظامی دارد.
حالا تعداد کمی از توته های یافت شده از زیر خاک در ینجا بچشم میخورد. بطور مثال این سنگهای تهتانی ستونهای یونانی که یگانه آثار باقیمانده از شهر یونانی است.
آی خانم شهریکه 2200سال پیش در آسیای مرکزی توسط یونانیها آباد سده است.
خرابههای این شهر که علامت بهبودی ساکنین این شهر بود، امروز قربانی جنگ در افغانستان شده است.
اماامکان دارد که یک بازسازی مجازی از این شهر گمشده، بوجود بیاوریم؟
ما تصمیم گرفتیم که این شهر را به کمک یک برنامهء گرافیک کمپیوتری دو باره آباد کنیم.
با همکاری داکتر برنارد رئیس گروه باستانشناسان فرانسوی و مهندس داکتر گ. کولیواز تجربیات چهارده ساله حفریات منحیث نقاط اساسی استفاده شد.
محقیقین ابتدا با علامات و نشانه های جغرافیائی شروع بکار نمودند.
پارتینان یکی از شهرهای دیگر یونانی در آتن در بالای یک تپهء بلند سنگی موقعیت دارد.
یونانیها چنین موقعیتی را برای آباد کردن چنین شهر ها تر جیح میدهند واین چیزیست که برای باز سازی شرائط تو پو گرافی آیخانم ضروریست.این کاملاً واضیح است که این موقعیت بخاطر این بلندی انتخاب شده است.
در یکطرف این تپه یک آبادی نیم دایره ای وجود داشته که معلوم میشود که یک تیاتر سر باز دایره ای با ردیفهای برای نشست ، بشکل باد پکهء دستی ترتیب داده شده است.
این تیاتر سرباز طوری ساخته شده بود که با سطح طبیعی مائل تپه مطابقت و برابری داشت.
در نزدیکی دریا(رودخانه) بقایای یک گمنوزیم (یک مکتب یونانی ) را پیدانمودند.
در عقب این دروازهء مرکزی یک صحن حویلی که در اطراف آن اطاقهای درسی ساخته شده بوده ، وجود داشته است.صحن حویلی از داخل توسط ستونها احاطه شده بود .
در مرکز این اتریوم (سالن) یک مجسمه از هرمز (خدای خرد یونانی) قرار داشت. در پیش روی این مجسمه علوم عقلی ودانش به اطفال تدریس میشد.
این چشمه ایکه درآن وقت بخاطر تفریح و استراحت انسانها ساخته شده بود .
ازیک چهره ایکه قیافه کمیدی یونانی داشت ، آب فوران میکرد.
با کارگیری ازتخنیک مودرن کمپیوتر حالا میتوانیم از شهر کهنه و قدیمی 2200 سالهءآی خانم در ساحل دریای آ مو بطور مجازی دیدن کنیم.این شهر توسط یک دیواریکه 12 متر بلندی داشت احاطه شده بودوچنین نتیجه گیری میشود که این شهر اصلاً برای مقاصد نظامی استفاده میشده است.
دیوار شهر آیخانم
ما از دروازهء اصلی میگذریم و داخل دنیای یونانی می شویم.
تیاتر سرباز:
اینجا تیاتر های عنعنوی یونان اجرا میشد.قراریکه تخمین زده شد بتعداد ششهزار یونانی در ین شهر زندگی میکرد.
این شهر از شرق بغرب 1,5کیلو مترو از شمال بجنوب بفاصله 2 کیلومترپهن شده بود.
درمرکز این شهرکتیبهء سنگی در یک صندوق نگهداری شده که درآن از خردهای یونانی در مورد زندگی حک گردیده است.
واین کاپی از نوشته های مقدس یونایی بود که در یونان در یک جای مقدس نگهداری شده بود:
در طفولیت مؤدب باش!
درجوانی به نفس خود حاکم باش!
در دوران بلوغت عادل و در پیری مشاور خوب باش!
وچون مرگ بسراغت آمد شکوه مکن!
آیخانم ،شهریکه بعدها دوباره زنده شد ، بدون شک و تردید یک شهر بخصوص یونانی بود.
تحقیقات چندین ساله در آیخانم سیمای زندگی مردم آنزمان را در آی خانم روشن و واضیح ساخت.
داکتر برنارد در جریان حفریات خود یک عمارت بسیار عجیبی را کشف نمود. یک عمارت بزرگ چهار ضلعی مربع که در شهرهای دیگر یونانی وجود ندارد.هر ضلع آن به 200متر میرسد.
یک سالون بزرگ که توسط ستونها احاطه شده که در آن یک خزانه نیز یافت شده است.
بنابرین فکر میشد که این عمارت باید مقر شاهانه بوده باشد.بعد از اینکه مانحوهء اعمار این قصر رابررسی و تحلیل کردیم،این سوال پیداشد که اساس و ریشه(نقشه و پلان) این عمارت از کجا آمده است ؟ .
این نوع عمارت باید ریشه های خودرا در آسیا ، در میزوبوتانین ویا پارس داشته باشد
تالشکر کشی اسکندر ، پارس یک امپراطوری بزرگ بود که بر قسمت بزرگ آسیا تسلط داشت. مرکز این امپراطوری پارس پولیس بود. در پارس پولیس ( پرزی پولیس) یک قصر بزرگ آباد شده بود. برای بسیاری از اقوام زیر دست پارس (توابع)، این قصر باید سمبول قدرت پادشاه پارس بحساب میرفت.
پارس پولِس
داکتر لوکیو ادعا می کند که قصر آیخانم از روی نقشه قصر پرز ی پولیس ساخته شده است.
داکتر لوکیو
میدان بزرگ داخلی قصر بخاطری بوده که تابعین یکه بملاقات پادشاه میآمدند زیر تأثیر قرار گیرند و یا شاید هم قبل از ازینکه داخل قصر شوند از جرئت آنها کاسته شود.
قصر شاهی در مرکز آیخانم:
جای رهایش پادشا ه واطاقهای کار در طرف دیگر میدانهای داخلی قصر مو قعیت داشت. بعد از گذ شتن از دروازهء قصر، میدان بزرگ مربع شکلی وجود داشت که توسط 120 ستون احاطه شده بود .
این ستونهای ده متری واضیحاً مطابق ستونهای یونان ساخته شده بود اما تفوق وچیرگی معماری پارس که بوضاحت دیده میشد، نفوذ قوی داشت.
یونانیها مناسب دیدند که یک قصر به شیوهء آسیائی آباد کنند تا از آنجا ملیتهای مختلف زیر تسلط خودرا اداره نمایند.
بقایای یک عمارت غیر معمول دیگر نیز درین جا پیداشد.
این عمارت ازیکنوع پلتفارم (صفحه) که توسط دیوار های خشتی احاطه شده ، ساخته شده بود
از حفریات چنین نتیجه گرفته میشد که درینجا یک عبادتگاه (تیمپل ) وجود داشته است.
داکتر برنارد :
" زمانیکه این عبادتگاه را مورد تحقیق قرار دادیم ، ما بسیار متعجب بودیم. قسمیکه معلوم است عبادتگاهای یونانی شکل چهار ضلعی را دارند و توسط ستونها احاطه شده اند. ولی این عبادتگاه آیخانم توسط ستونها احاطه نشده بود و اساساً از یک عبادتگاه یونانی تفاوت داشت".
در چین عبادتگاهی ، چه نوع خدایی پرستش میشد؟
داکتر گرَنی تصور میکند که این مجسمه تنها از سایز نبود. نظر اورا یک سکه یافت شده از آیخانم تأیید میکند.
این یک سکه ء نقره ئیست که از حفریات آیخانم بدست آمده، در عقب این سکه پیکر نشسته ء سایز بچشم می خورد و تصور میشود با مجمهء سایز که پای آن در عبادتگاه آیخانم یافت شده ، مطابقت داشته باشد. در اطراف سر این خدا خطوط شعاع مانند با یک روشنی مقدس از تشعشعات برق دیده میشود که در تصاویر معمولی سایز چنین چیزی وجود ندارد.
این روشنی مقدس بدور سر سایز چه معنی دارد؟
داکتر گُرَنی در مورد تصاویر خداوندان آنروزهء آسیائی تحقیقات خودرا شروع نمود تابه این سوال جوابی داشته باشد.
خرابه های نیمرودک در شرق ترکیه:
این سپل پای یافت شده معلومات خوبی در ینمورد ارائه میکرد.
سپل پای چپ که از مر مر ساخته شده بود و این یک قسمتی از مجسمه ایست که از عبادتگاه یافت شده است.
یکی از باستانشناسان در جریان حفریات ، خودرا مصروف تحقیق ادیان آسیائی نمود.
براساس پای پیدا شده داکتر فرانتس گُرَنی کوشش کرد که چهرهء خدای آیخانم را باز سازی کند. او خودرا مصروف سایز ، خدای بزرگ یونانی ساخت.
سایز
درینجا سایز با یک نشان جرقه ( آتشک ) در دست چپ دیده میشود.جرقه یا آتشک سمبول خدای است که آسمان را اداره میکند.
در پای مر مر ین ایکه از آیخانم بدست آمده ، همان سمبول آتشکی حک شده است که در دست چپ سایز دیده میشود.
داکتر فرانتس گُرَنی تصور می کند که مجسمه ایکه در عبادتگاهآی خانم موجود بوده ، مجسمهء سایز بوده است.
داکتر گُرَنی
وی خواست که تمام بدن سایز را بر اساس همین پای چپ باز سازی کند. بکمک یک سکینر سه فضائی تعین نمود که که این سپل پای دارای 28 سانتی متر درازی و 21 سانتیمتر بر(عرض) است. با این ارقام توانست که بلندی مجسمه را تعین کند.
براساس بزرگی این فرگمینت( سپل پای) تصور میشود که بزرگی این مجسمه دو برابر یا سه برابر یک مرد بوده ونمیتوانست در ین جایگاه ایکه برایش ساختند ، بگنجد. بنابرین فکر میکنیم که این مجسمه یک پیکر ایستاده نبوده است.
داکتر گََُرَنی معتقد استکه پیکر سایز در حالت نشسته تمثیل گردیده است.
باز هم یک سوال بی جواب مانده بود!
چرا در یک عبادتگاهیکه به شیوهء آسیائی آباد شده، بالاترین خداوند یونانی جابجا شده بود؟
درینجا مجسمه های سنگی بسیاری از خدایان وجود دارد. درآنجمله شکل یک خدائیکه به اطراف سر آن شعاع مقدس دیده میشود ، " میترا " خدای خورشید است که همه جا در آسیا احترام میشود.
میترا خدای خورشید
داکتر گًرَنی فکر میکند که در مجسمهء آیخانم پیکر سایزو شعاع مقدس میترا کار گرفته شده است.بنابرین چنین نتیجه میگیریم که مجسمهء سایز در آیخانم با خدای خورشید میترا ترکیب گردیده است.
مجسمهء یافت شده در عبادتگاه آیخانم تمام علائیم سایز را بشمول چهره و دیگر اعضای بدن دارد، بنابران یونانیها و آسیائی ها بر یک مجسمه احترام میگذاشتند.برای آسیائی ها حیثیت میترا و برای یونانیها حیثیت سایز را داشت.
این مجسمه ، از یک عبادتگاه آسیائی ـ یونانی ، یک معنی فوق العاده دارد.
ترکیب خدای آسیائی ویونانی ، ثبوتی برای تدبیر حاکمان یونانی در مقابل ادیان آسیائی است.
اما چرا یونانیها یکی از خدایان بزرگ خودرا با یک خدای آسیائی ترکیب نمودند؟
اشیای یافت شده از حفریات آیخانم که درین اواخر به دکانها وبازار کابل آورده شده اند به این سوال جواب ارائه می کند.
در بازار سیاه اشیای پیدا شده از آیخانم بچشم میخورد که قبلاً دزدی شده بودند.
باستانشناس " پاپیوراچی" خودرا مصروف اهمیت این اشیای پیدا شده از آیخانم ساخت. وی در چوکات کار تحقیقاتی خود مصروف مطالعه در باره اقوامی شد که در ایخانم زندگی میکردند
پاپیو راچی
وی علاقمند انگوس شد که از برنج ساخته شده بود و هندیها برای جلوگردانی (رهنمائی) فیلهای خود استفاده میکردند. چنین اشیای یافت شده از آیخانم نشان میدهدکه این شهر روابط نزدیک با هندوستان داشته است.
یونانیها نمی فهمیدند که چگونه فیل را اهلی بسازند بنابرین تصور میشود که در آیخانم همچنان اهالی هندوستان نیز زندگی می کردند. از اشیای یافت شده مانند سکه ها فهمیده میشود که یونانیها درآنجا حاکمیت داشتند ولی نا ممکن است که تنها یونانیها درآنجا زندگی داشته اند.
در میان اشیای دوباره پیدا شده ، داکتر اوسموند یک گوشواره را پیدا نمود که از روی آن معلوم میشود که آیخانم همچنان روابط تجارتی با دیگر شهرهای آیرو آسیا داشته است.
بطور مثال لا جورد آبی از منطقهء نزدیک به آیخانم و مرجان سرخ از فاصلهء 3000 کیلومتری ( بحیرهء مدیترانه) و مروارید سفید از خلیج فارس یعنی فاصلهء2000 کیلومتری آیخانم است. این اشیای یافت شده نشان میدهد که آیخانم چقدر شهر مهم بوده است.
این شهر بر سر راه ابریشم قرار داشتکه از طریق باکتریا( باختر ) به چین کشیده شده بود و ارتباطی با راه بحری هند هم داشت واین راه بحری وراه ابریشم در آیخانم متلاقی میشد و بدینترتیب آیخانم توانسته بود که یک شهر متمول باشد.
2200سال قبل مناطق مدیترانه و هندوستان توسط راه بحری با هم ارتباط داشتند.
انسانها با عقاید مختلف مذهبی و کلتور های متفاوت در آیخانم، یکی از مراکز مهم تجارتی در مرکز آسیا آمد و شد داشتند.ولی متیقیناً یکی از متمولترین و ثروتمند ترین شهر ها نیز بود.
این یکی از خانه های مسکونی یونانی ها در آیخانم است که از خشت ساخته شده و تزئینات آسیائی در آن دیده میشود.
چنین معلوم میشود که یونانیهایکه در ساحل مدیترانه زندگی داشتند، به تمدن خود افتخار داشتند ولی بسیاری از عناصر کلتوری آسیائی را نیز پذیرفتند.
ساحهء قصر:
این ساحه ، ساحهء مزدهم شهر بود. تجارها وسفرای اقوام آیرو آسیائی در آن جمع بودند.
دروازهء عمومی ، و اطاقهای پادشاه که توسط ستونها احاطه شده بودعلامت اقتدار و حاکمیت پادشاه را نشان میداد.
سالن پذیرائی پادشاه پراز مهمانهای بود که بخاطر دیدن شاه منتظر بودندودرینجا خدمتگزاران پادشاه از کسانی استقبال می کنند که تحایفی از سنگهای قیمتی وعطر باب مصر وجزیرهءعربستیان با خود می آوردند.
یک دهلیز دراز به اطاق استقبال کشیده شده بود. بدون تردید یونانیها و اقوام آسیائی مشترکاً کار نموده و از پادشاه حمایت میکردند.
احترام به ارزشهای کلتوری اقوام دیگر و پذیرش دستآوردهای متعالی کلتوری وفرهنگی اقوام دیگرنشانهء عقل و خرد یونانیها بود.
عبادتگاه عمومی آیخانم خدای را در خود نهفته داشت که سمبول وحدت کلتورها بود.
داکتر برنارد:
" آنچه که مرا متعجب ساخته بود، معقولیتی بود که در برابر دین و مذهب وجود داشت.
من باور نداشتم که یونانیها در برابر دین اینقدر معقول بوده باشند ولی همین معقولیت آنها بوده که در منطقه پذیرفته شده بودند. آنها عقیدهء خودرا جبراً بدیگران نمی قبولاندند بلکه خودشان آمادهء پذیرفتن عقیدهء دیگران بودند. یونانیها توانستند که بین ادیان و حدتی بوجود آورند و بدین وسیله توانستند که در منطقه باقی بمانند" .
آیخانم بیشتر از 1500 سال یک شهر شگوفا و متمول بود تا آنکه توسط هجوم صحرا نشینان از شمال به خرابی و ویرانی کشیده شد.
قبل از 2200 سال شهرهای آباد شده توسط اسکندر باعث آمیزش تمدن آسیائی و ارو پائی گردید.
تاریخ طولانی قارهء بزرگ "آیرو آسیا " مارا در برابر این سوال قرار میدهد که آیا ماهم می توانیم ، اساساً در برابر اختلافات و تفاوتهای کلتوری برخورد عاقلانه داشته و در آینده یک زندگی با همی و صلح آمیز داشته باشیم؟!
پایان.