فیروزخاور
فیروزخاور شاعر ونقاش– عضو انجمن ازاد نویسنده گان بلخ ؛ عضو انجمن قلم - که شاخه ی (انترناسیونال پن ) میباشد- درشهرمزار شریف زندگی دارد . نخستین دفترشعر اش بنام (آغازدرانتها ) یکسال پیش به چاب رسید .
تاانجاه که من میدانم وزنه اجتماعی شعرهایش سنگین تراز روح تغزلی آن است . او حقایق تلخ اجتماعی، تاریخی و.... را چنان پوشش عاطفی میدهد که دل آدمی برای حق پرستی تند تر میزند... سیلان عاطفه با ریتم واژه گان بارانی دربهار اندیشه مصفای - خاور – مرا وا داشت که به سرزمین شعرش سفر کنم - رفتم و برگشتم با دو هدیه / شعر - به انتخاب خود شاعر - که نثار شما باد .
با عرض حرمت
دریاباری
برای فتبال 2006 آلمان
بازی باختن
باختن چقدر اندوه دارد
وقتی تراباختم
کوهی برسرسینه ام
افتاد
امروزنیز
چنین بود
انگلیس باخت
پرتگا ل شلیک کرد
توب به هدف خورد
گوووول !
روزگاری ماهم
انگلیس را
شکستانده بودیم
بازی چنبن است
زمانی میشکنیم
زمانی می شکنیم
**
امروز
خنده وهیجان را
گریه و اندوه را
دردقایق یکسان
برابر هم دیدم
این سو
خنده
خنده
خنده
هیجان
آن سو
گریه
گریه
گریه
اندوه
خدایا چقدر
گریه وخنده به هم نزدیک اند
من احساس میکنم
باختن چقدر اندوه دارد
وقتی میبازیم
برسرسینه ما
کوهی می افتد
***
دیوهای هفت خوان
بازارعشق کساداست
اماقیمت ها
بال کشیده اند
یک تبسم
بیشترازدرآمد روزانه است
پس اندازیک ساله ام
بسته یی خنده نمیشود
تنها
فقرارزان است
اشک ارزان است
خشونت ارزان است
انفجار
انفجار رایگان است
مردان بیکار
به خانه هرشام
یک خریطه
اندوه میبرند
اما
معتبران هرصبح
احساس را
باچای
مینوشند
تادرپشت میزخطابه
بافکر آرام
سخن ازعدالت
گویند
دیوهای هفت خوان
اشباع نمیشوند
خورشید را
خواهند خورد .
سرطان 1385 شهرمزاشریف – فیروزخاور .