خالق بقايی پاميرزاد

 

غبار درآيينهً تاريخ

 

ای کابل ای ديار نيکويان چگونه ای                     ای مظـــــهر تجلی جانان چگونه ای

گاهی گرشک جای تو شد گاه قندهار                     هان ای غبارگوشهً دامان چگونه ای

 

 

صدونه سال از سالروز غبار اين نماد مقاومت ضد استبداد وابسته به استعمار خارجی ميگذرد. حينيکه غبار چشم ازجهان پوشيد ، خبر مرگ او در رسانه های بين المللی بازتاب گسترده و خيلی ها مهم داشت.

راديوی بی بی سی بتاريخ 6 حوت 1356 مطابق 25 فبروری 1978 ، خبر وفات او را پخش کرد و غبار را بزرگترين مورخ ، روزنامه نگار و رجل ازاديخواه سياسی افغانستان خواند که در سن هشتاد سالگی پدرود حيات گفته بود.

تارِيخ تولد غبار 1276 خورشيدی برابر با سال 1898 ميلادی ميباشد.

روزنامه مشهور آن وقت تهران ( اطلاعات ) در شمارهً 15543نوشت : " بزرگترين مورخ افغانستان درگذشت."

اين روزنامه بصورت خلص به کارنامه های ماندگار غبار اشاره کرد و کتاب ( افغانستان در مسير تاريخ ) را يکی از بهترين تحقيقات تاريخی دانسته است.

اينک غبار را در انديشه وتفکر دانشمندان و مورخين نخبهً داخلی و خارجی مشاهده ميکنيم :

استاد سيد سعدالدين هاشمی ، غبار را دانشمندی سترگ ، تيزبين ، دقيق ، سنگين و پرابهت و شخصيت چند بعدی خوانده است که گويا قلم او سحر دارد و از سنگ چشمه های آب جاری ميسازد و از دشت های لم يرزع گل و سنبل ميروياند.

داکتر سيد مخدوم رهين ، گفته است غبار با قامتی بلند و استخوانی ، ديدارش آدم را بی اختيار به احترام واميداشت ، نگاه نافذی داشت و در جبينش شور حق پرستی نسل های بسيار نهفته بود. با آن قامت ، گويی صلابت هندوکش را بر شانه ميکشد.

اکاميسين دستگير پنجشيری گفته اند که :  غبار علم مبارزات سنگين آزادی خواهی را در آوانی بلند کرد که استبداد وابسته به استعمار خارجی در کشور بيداد ميکرد و قامت بلندش را تهديد ها ، تخويف ها ، تبعيد ها و زندانهای مخوف آن دوره خم نکرد. غبار حيات پربازش را بحيث يک مبارز برجسته سياسی و مورخ بزرگ دوران مشروطيت و استقلال کشور وقف ازادی و  احيای فرهنگ ملی کرد و تاريخ دوره های باستان ، خراسان و افغانستان را نوشت و کشور ما را به جهانيان و مردم سرزمين ما شناساند. مبارزات غبار ماهيت ضد استبدادی داشت. بدون شک او نماد مقاومت ضد  استبداد سلطنتی وابسته به استعمار خارجی بود.

بقول داکتر اکرم عثمان : غبار يک منشور کثيرالاضلاع بود ، در جلوهً ، محقق توانای سياسی ، در نيمرخی ، مورخ دور انديش ، در بعدی يک روزنامه نگار پرشور و رسالتمند ، در اندازی يک زندانی صبور و نستوه زندانهای ( دهمزنگ ) و ( سرای موتی ) ، در نمودی تبعيدی بلاکشيده يک دهکدهً بی آب و دانه بنام ( بالا بلوک ) درکوير سوزان فراه. تمام اين نيم رخ ها ، کليت شخصيت شاخصی را می سازد که فرهاد وار با تيشهً دو دم بجان بی ستون افتاد. سلسله جبالی که چند لا در پيچاپيچ که راه ملت ما را بسوی آزادی و ترقی اجتماعی بسته بود ، حالا به زبانی متداول در علم اجتماع از بن بست تاريخی و سد اسکندری ! سخن ميرانيم که تسخيرش روياهای شيرين غبار بود و نيم قرن تمام بخاطرش تيشه زد و بيخ آن حصار خار آيين را سست کرد.

ميرمحمدصديق فرهنگ مورخ شهير کشور می نويسد : در بخش تاليفات دورهً مشروطيت داستان کتاب افغانستان در مسير تاريخ اثرمشهور غبار درخورتذکار است. از آنجائيکه تاليف مذکور برخلاف کتابهای تاريخی آن دوره با قضاوت ازاد نگارش شده بود ، از جمله اثار با ارزش اين دوره بحساب ميرود که مولفان بعدی غالبا در آثار شان از آن استشهاد کرده اند.

به اعتقاد داکتر فاروق اعتمادی ، استاد دانشگاه کابل ، مورخ و صاحبنظر در مسايل مربوط به تاريخ معاصر افغانستان ، اثر غبار ( افغانستان در مسير تاريخ ) نخستيُن تاريخ تحليلی و مترقی است ...  اعتمادی همواره مطالعه آنرا به محصلان و روشنفکران توصيه مينمود.

پوهاند عبدالحی حبيبی مينگارد : غبار با نفوذ کلام و استدلال قوی ، ميتوانست جوانان را بدور خود فراهم آورد و چون قلم روان و نيرومند داشت ...  غبار چهره نقاد و شخصيت راديکال ، ديموکراسی طلب ، دانا و گربز بود.

واصف باختری ميگويد : بی اغراق و گزافه در دورهً معاصر هيچ مورخی ، قدرت استدلال و تحليل ، صراحت لهجه و ملاحت قلم استاد بزرگوار شادروان غبار اين کهکشان دانش و معرفت و مبارز را ندارد ...  واقعا غبار خلف و تالی ابوافضل بيهقی هستند.

داکتر شريف فايز مينويسد : يکی از رسالت های بزرگ انسانی و ملی ميرغلام محمد غبار ، اسطورهً مبارزه و روشنگر متعهد و مورخ بزرگ افغانستان در زندگی سياسی و اثارش در حمايت از اقليت های محروم ومظلوم بود که در سراسر جلد اول و دوم افغانستان درمسير تاريخ مشهود است.

لطيف ناظمی در جايی گفته است : علی الرغم تاريخ نويسان گذشته ، غبار شور بختی ها را به سرنوشت مختوم انسانها پيوند نمی دهد و از مشيت ازلی سخن نمی راند. تاريخ را سرنوشت انسان اجتماعی ميداند. تحليلی که غبار از تاريخ معاصر دارد ، با آثار تهيه شدهً ديگر درين عرصه همخوانی ندارد و غيراز شادروان فرهنگ کمتر کسی را ميشناسيم که تاريخ اين دوره را جز ديد رسمی و نظارت عقبگرانهً کشور نوشته باشد.

نصير مهرين : آثار غبار ( افغانستان در مسير تاريخ ) را موثق ميخواند و ميفزايد که اسناد و مدارک زياد وجود دارد و برو صحه و مهر تائيد ميگذارد.

به نظر رهنورد زرياب : در تاريخ های غير رسمی ، اهميت افغانستان در مسير تاريخ بخصوص جلد دوم و اثر فرهنگ آنست که چيزهايی را که در سابق گفتنش جواز و امکان نداشت اينها گفته اند.

پوهاند رسول رهين می نويسد : تا جائيکه انعکاسات مطبوعات برون مرزی افغانستان را در باره  کتاب ( افغانستان درمسير تاريخ ) تعقيب کرده ام بيش از 25 نشريه بيرون مرزی در بارهً آن تبصره و فکت های تاريخی آن را برشمرده اند . بدون شک شخصی بزرگ مانند غبار در تاريخ نويسی معاصر افغانستانن نبايد بدون مخالفين هم باشد.

داکتر موسوی بيان ميدارد : افغانستان در مسير تاريخ ( جلد دوم ) ما را از شهر بيرون کشيده و در دهکده های بالابلوک ميبرد و در واقع نزديکترين تاريخ مردمی است در برابر تاريخ غير مردمی.

اکبر کرگر : غبار بين جنبش اول  روشنفکری و جنبش اخير حيثيت پلی را دارد. وی راجع به وحدت افغانستان ، ازادی افغانستان و برادری مردم افغانستان کار کرده است.

پويا فاريابی : غبار براستی و درستی مورخی بود با نگرش نو ، مبارزی بود نستوه و روشنفکری بود سرشار از عشق و دلچسپی به ميهن و مردم. او در سراسر زندگی پربار خود علم ازاديخواهی و عدالت پسندی را برافراشته نگهداشت و تا پايان عمر از راهی که برای تامين آزادی و عدالت اجتماعی برگزيده بود برنگشت. آثار او در عرصهً تاريخ معاصر افغانستان جايگاه بلند و ارجمند دارد.

داکتر حسن کاکر : ميرغلام محمد غبار بزرگترين مورخ معاصر افغانستان است. غبار يگانه مورخ افغان است که سهم فعال در سياست گرفت و برعکس مورحان ديگر افغان با آيديالوژی حاکم در ستيز قرار گرفت. او يگانه مورخ مسلکی افغان است.

وی اثر غبار را اولين اثر انتقادی و مهم تاريخ معاصر افغانستان ميداند که ديگران به چنين امری نپرداخته اند.

داکتر علی رضوی گفته است : دراين گفته همگی هم داستانيم که هيچ کتابی در افغانستان باندازهً تاريخ غبار مورد توجه قرار نگرفته است. خاصه جلد دوم آن در معرض گفتگوی حاد مخالفان و موافقان قرار گرفته و همين خود بهترين نشانه ، اهميت و ارزش و تاثير گذاری يک کتاب است.

داکتر سرور مولايی ياد آور شده است که : شاد روان ميرغلام محمد غبار عاشق ازادی ، ديموکراسی ، آزادی خواهان و مردم سرزمين خود بود. اين عشق و شيفتگی قسمی مورد اقرار و احترام و تاکيد مخالفان سياسی ، مورخان دگر انديش او نيز بوده است.

حفيظ منصور نوشته است : غبار هرچند يک مبارز روشنفکر بود و آثار متعددی ازخود بجا مانده است ولی شهرت وی در ميان حلقات فرهنگی بخاطر اثرماندگارش افغانستان درمسير تاريخ است که تا کنون هيچ نويسنده و محقق داخلی و خارجی نتوانسته نمونه بهتری از آن ارائه نمايد.

نيلاب رحيمی ميگويد:  تحمل چنين اثری که مبين واقعيت های تاريخی باشد برای زورمندان قدرت ، گران و طاقت فرسا بود.

داکتر لوی دوپری محقق و افغانستان شناس معروف امريکايی اظهار داشته است که تا حال زمانيکه پای تاريخ معاصر افغانستان در ميان آمده نام دونفر مورخ افغانی مطرح بوده است ، يکی فيض محمد کاتب و آن ديگری غبار که اسلوب ارزشمند کتاب هايش را نمی توان با تاريخ های بيشتر افسانه وار واقعه نگاری و تهی از تحليل و تعليل ديگران مقايسه و سنجيد.

داکتر وکتور کارگن محقق و افغانستان شناس شوروی اظهار کرده که : ما در روسيه بخاطر آنکه افغانستان را خوبتر بشناسيم تاريخ غبار را نسبت به هر مورخ ديگر ، مطالعه ميکنيم. در بين روشنفکران غبار چهرهً ممتاز است ... افغانستان در مسير تاريخ کتاب منظم ، اساسی و کتاب تحليلی است. اين اثر برای خودم و مورخين مسلکی در روسيه و همکاران نزديک من ارزش خاص دارد.

داکتر مايکل ، اين افغانستان شناس مشهور از يونسکو در پاريس بيان داشته است : ..  کتاب غبار محصول کار روشنفکران است ، گذشته را نشان ميدهد و راجع به آينده صحبت ميکند... کتابش گنجينهً معلومات تاريخ محلی و جهان است. غبار اين " مشلی " افغانی چوکات ( هويت ملی ) و تاريخ ملی را تهيه ، تبارز و انکشاف داده است.

اين بود جوهر بيانات دانشمندان داخلی و خارجی د رمورد قسمتی از زندگی و شخصيت بزرگ غبار. حالا اجازه بدهيد داستان توقيف کتاب افغانستان در مسير تاريخ را که باعث مشاجره لفظی بين نويسندهً کتاب ووزيراطلاعات و کلتور وقت گرديده بود ، خدمت شما شرح دهم تا برشجاعت غبار آفرين بگوييد :

بين غبار نويسنده کتاب و موسسه طبع کتب دولت ، قراردادی عقد شده بود تا کتاب افغانستان در مسيرتاريخ سه هزار جلد طبع گردد و از جمله چهل جلد به مولف داده شود.

هنگاميکه سه هزار جلد از طبع برآمد ، غبار چهل جلد آنرا ذريعهً پسرش حشمت خليل غبار ازمطبعه خارج نمود. دراين وقت حکومت متوجه گرديد و با سراسيمگی زياد امر توقيف کتاب ها را داد و داکتر محمد انس وزيراطلاعات و کلتورحکومت نوراحمد اعتمادی ، غبار را احضار و به زبان تهديد باو گفت : " شما زياد عمر خود را در زندان و تبعيد گذشتانده ايد و زنجير و زولانه زندانهای افغانستان از دست شما به فغان رسيده است. اما بازهم شما چنين کتابی مينويسيد.؟ "

غبار در جواب گفت : "  شما منزل مرا نديده ايد. بين خانهً من و محبس ولايت کابل صرف يک ديوار گلی حايل است ( آنوقت منزل غبار درجادهً ولايت کابل در جوار محبس بود ) اتاقی که من در منزل دارم کوچک تر از اتاقيست که درين زندان در زمان حبس برايم تخصيص داده شده بود. پس تهديد به حبس و زندان اثری ندارد. نوشتن تاريخ واقعی افغانستان را وظيفه خود ميدانستم و راه قانونی اينست که تاريخی را که نوشته ام از توقيف رها کنيد و حکومت با وسايلی که دارد ميتواند بعضی از نويسندگان مستخدم خود را که در گذشته در تحريف وقايع تاريخی افغانستان امتحان داده اند توظيف به نوشتن جوابيه اين کتاب سازد."

به اين ترتيب اين داستان با توقيف شدن کتاب مذکور به پايآن رسيد و آن چهل جلد که از مطبعه خارج ساخته شده بود در دسترس غبار ماند ولی بزودی ناياب گرديد.

متباقی کتاب افغانستان در مسير تاريخ تا آغاز رخداد ثور 1357 خورشيدی در حبس ماند و حکومت چپی افغانستان در وقت جمهوری نور محمد تره کی آنرا از حبس خارج کرد که در همان چند روز اول بفروش رسيد و آنهم بزودی ناياب گشت و چاپ های بعدی آن به هزارها جلد در خارج از افغانستان صورت گرفت.

بايد گفت ، چهره سياسی غبار با خصلت رزمندگی و غرور آزادی خواهانهً که داشت و مدت بيش از نيم قرن در ميدان پر تلاطم افغانستان حضور فعال داشت ، چهره شاخص و منحصر به فردی در ميان مورخان و مبارزان و يکی از همسنگران با ايمان مشروطه خواهان افغانستان محسوب ميشود. او هيچگاه قامت بلند خويش را پيش هيچ قدرت حاکم زمانش دولا نکرد و تا دم مرگ در جبههً مردم قرار داشت.

غبار در 16 دلو 1356 خورشيدی ( 5 فبروری 1978 ميلادی ) در يکی از شفاخانه های آلمان وفات يافت و در شهدای صالحين رخ در نقاب خاک کشيد.

 

درلوح مزارش اين کلام منقوش است :

 

مکن زبان من بسته ای اجل که هنوز               هزار نکتهً نا گفته در دهن باقيست

 

روحش شاد باد!

آثار جاودان و باارزش او طوريکه در اخير جلد اول و دوم که يکجا به چاپ رسيده  تذکاررفته مجموعا به 17 جلد ميرسد.

 

منابع :

1 ـ افغانستان درمسير تاريخ جلد اول و دوم

2 ـ نخستين کتاب در باره ً جنبش مشروطه خواهی در افغانستان در ربع  اول قرن بيستم ، جلد دوم تاليف و تجديد نظر استاد سيد سعدالدين هاشمی

 

 


بالا
 
بازگشت