تسلیت و توصیه به دیپلوم انجنیر خلیل الله معروفی!
نوشتۀ: حکیم الله عزیز
مقالۀ جناب دیپلوم انجنیر خلیل الله معروفی را در سایت گفتمان در عنوان دیکتاتوری فرهنگی ایران بر قلمرو زبان فارسی و شباهتش با فدراسیون پاکستان خواندم. جناب معروفی که دیپلوم انجنِير هستند ، همیشه در مورد زبان، آنهم زبان فارسی مقالات متعددی در سایت ها عمدتاً در سایت افغان جرمنی می نویسند. محتوای اصلی نوشته های ایشان در مورد زبان فارسی معمولاًبه این نقطه می چرخد که گویا زبان فارسی و زبان دری دو زبان جداگانه هستند که فارسی، زبان ایرانیها و دری هم زبان افغانستان است. من در این نوشته به جناب ایشان هم تسلیت عرض می کنم و هم توصیه ای به سمع شان میرسانم.
جناب دیپلوم انجنیر معروفی در مقالۀ ذکر شده از توان وقدرت ایران برای نفوذ زبان فارسی با لحن نا امیدانه و مصیبت باری اینگونه یاد می کنند: " ایران با پوتنسیال بزرگی که از نظر اقـتصادی، نشراتی و تخنیکی دارد، قادر است خواسته های خود را بر ما دیکته کند. ایران عملاً میتواند منویات و امیال خود را در زمینه بر هـر دو کشور ضعیف افغانستان و تاجیکستان، بقـبولاند. قـوت همسایگان و ضعـف افغانستان، در طول تاریخ بلای جان ما بوده و عـوامل بربادی ما را فـراهم ساخته است. قـوت ایران و ضعف ما، در واقع زمینۀ مداخلات فـرهـنگی ایران را درافغانستان بحد اعـلی میسر میسازد. ما از نگاههای مختلف ضعیف هـستیم؛ هم از ناحیۀ عـلمی و فـرهـنگی ، هم از درک تخنیکی و نیز از بابت اقـتصادی. در حالی که کشور ایران در هـر سه زمینۀ بالا صدها بار بر ما میچربد و میتواند بر ما دکتاتوری بچلاند؛ البته در صورتی که دست زیر الاشه بنشینیم و جلو اقـدامات شووینستی و توسعه جویانۀ دولتمداران طماع ایران و دگر طماعان آن سامان را، از طرق معقـول و ملی سد نسازیم."
واقعاً چنین است. ایران از لحاظ فرهنگی به خصوص تأثیر زبان فارسی در افغانستان نقش بزرگ و غیر قابل مهار دارد. جالب این است که این نفوذ و تأثیر بیشتر از همه دامنگیر دیپلوم و انجنیر گویا زبان شناسی! خلیل الله معروفی است که خود را ضد ایران و دشمن نفوذ فرهنگی ایران و زبان فارسی معرفی می کند. زیرا خلیل الله معروفی به خوبی میداند که زبان فارسی را در سایۀ همین نفوذ و تأثیر فرهنگی ایران در عرصۀ زبان آموخته است. او همین اکنون برای دانستن معنی کلمات فارسی از فرهنگ لغت زبان فارسی چاپ ایران و تألیف ایرانیها استفاده می کند. چون چیزی در این مورد به زبان فارسی یا به گمان خلیل الله معروفی زبان دری افغانستان وجود ندارد. اگر کدام فرهنگ زبان دری افغانستان که چاپ افغانستان و تألیف کدام زبان شناس افغان باشد و خلیل الله معروفی از آن استفاده می کند و دیگران از آن بی خبر است، آن را به همه کس معرفی کند. در حالیکه چنین نیست و هر چه را که خلیل الله معروفی در مورد زبان فارسی و شعر و ادب فارسی میداند با مطالعه از کتاب های چاپ ایران و عمدتاً آثار ایرانیها گرفته است. اگر جناب معروفی همین اکنون کتاب های فارسی در خانۀ خود داشته باشد، یقیناً که بیشترین آنها چاپ ایران و تألیف و یا ترجمۀ ایرانیها است. تأثیر و نفوذ فرهنگ ایران در عرصۀ زبان فارسی بروی افغانستان به حدی است که متعصب ترین دانشمندان و نویسندگان پشتون افغانستان چون داکتر روستار تره کی، کاکر و بسیاری از افغان ملتی های که زبان پشتو را می خواهند که از زبان به آیدئولوژی تبدیل کنند، به زبان فارسی یا به اصطلاح خلیل الله معروفی به زبان دری می نویسند. آنها نیز چون خلیل الله معروفی فارسی را با تأثیر از کتب چاپ ایران و تألیف ایرانیها آموخته اند. در حالیکه آنها دشمن زبان فارسی اند و به شدت مخالف رشد و انکشاف زبان فارسی در افغانستان هستند. اما به جای آنکه زبان فارسی و تأثیر ایران در رشد و انکشاف این زبان مطابق خواست و آرمان آنها از افغانستان تضعیف و ریشه کن شود، خود شان گرفتار این نفوذ و این سلطۀ فرهنگی ایران در عرصۀ زبان شده اند. من نمیدانم که این چه مصیبت و یا معجزه است که در افغانستان و بیرون از افغانستان، مشوق و مروج اصلی زبان فارسی یا به اصطلاح دیپلوم انجنیر زبان شناسی خلیل الله خان معروفی زبان دری، در طول سده های متوالی، نه تاجک ها که به حیث یک قوم، زبان فارسی زبان مادری شان است بلکه غیر تاجک ها چون پشتونها و ترک نژاد ها بوده اند. نمیدانم خلیل الله معروفی و روستار تره کی با خلیل هاشمیان و . . . . این را معجزه می دانند یا مصیبت؟ اما هر چه که بگویند به چنین واقعیت تلخ یا شيرین روبروهستند.
من واقعاً از تۀ دلم به جناب خلیل الله معروفی که از نفوذ و اثر گذاری فرهنگی ایران در عرصۀ زبان فارسی در افغانستان به نا امیدی و مصیبت یاد میکند ، تسلیت عرض می کنم. خداوند به او و به داکتر روستار تره کی و همۀ آنانیکه با وجود دشمنی به زبان فارسی و در پیش گرفتن راه فارسی ستیزی، خود به این زبان مقاله می نویسند توفیق و کامیابی بیشتر عنایت کند تا هر چه بیشتر به فارسی بنویسند.
و حالا می پردازم به توصیه ای خدمت جناب معروفی. دیپلوم انجنیر خلیل الله معروفی در همین مقاله به روشنی میگوید که زبان فارسی و زبان دری دوزبان جدا هستند. زبان فارسی زبان ایرانیها و زبان دری زبان افغانها یا به عبارت درست تر زبان بخشی از مردم افغانستان است. معروفی در مورد دوزبان بودن فارسی و دری می گوید:" در کشور ما دو زبان بزرگ رسمیت قانونی دارند، یکی پشتو و دگری دری. مگر پیوستن وطن ما به "قـلمرو زبان فارسی" نادیده گرفـتن زبان رسمی دیگر ما بوده نمیتواند؟؟؟ از کجا معلوم که در پشت پرده دسائسی در کار نباشد، به هـدف اینکه زبان پشتو را در تنگنا قـرار بدهـند و آنرا آهـسته آهـسته از صحنه خارج بسازند. قـلب شکاک من بر همین امر گواهی میدهـد و گواهی میدهـد که دستهای پیدا و پنهانی در کارند، تا زبان پشتو و پشتوزبانان را از صحنۀ فعال افغانستان بدر کنند. دل من گواهی میدهـد، که این تگ و دو و تگاپو باید متمم کارهائی دانسته شود، که درین چند سال آخر بمیدان کشیده اند. بلی موضوعات "افغان" و "افغانستانی"، زدودن کلمات پشتو از دری ما و جایگزین ساختن آنها با اصطلاحات فارسی ایران ، طرح تبدیل نام وطن از "افغانستان" به "خراسان" و ... هـمه از یک منبع آب میخورد و هـدف اصلی و غایت نهائی این همه کارروائی ها ، خارج کردن یک قـوم بزرگ افغانستان از صحنه های فعال سیاسی و فـرهـنگی مملکت ما میباشد، که با طرح آشکارا و ظاهـراً دلسوزانۀ "هم آهـنگی سه کشور فارسی زبان" اینک به اوج خود رسیده است. . . . "
البته تشویش دیپلوم انجنیر خلیل الله معروفی که گفته می شود خودشان قزلباش و شیعه هستند در مورد خارج کردن یک قوم بزرگ که هدفشان قوم پشتون است از صحنه های فعال سیاسی و فرهنگی یک تشویش بیجا و درد سر اضافی به جناب شان است. قوم پشتون از صحنۀ فعال سیاسی هیچگاه خارج نمی شود. نه تنها خارج نمی شود که ازمیدان رهبری هم در صحنۀ سیاسی دور نمی رود. مگر نشنیدی که پرویز مشرف در وزارت خارجۀ افغانستان بروز هفتم سپتمبر 2006 گفت که پاکستان از لحاظ قومی از طالبان حمایت کرد. در حالیکه در همان وقت حمایت مشرف، بن لادن و القاعده هم در همین خط حمایت قرار داشت. حالا امریکا و انگلیس با تمام قوا در این حمایت قرار دارند. بنا براین جناب خلیل الله معروفی در این مورد دچار تشویش نشوند. خوب، از اینکه بگذریم من دقیقاً نمیدانم که دیپلوم انجنیر خلیل الله معروفی نمیداند که زبان فارسی و دری یک زبان است و یا اینکه با وجود فهم این واقعیت ، عمداً از آن سخن میگوید.
میگویند که یک رسام و یا نقاش بسیار ورزیده و استاد این هنر، رسم و تصویری را کشید و به نمایش گذاشت. او در زمان دیدار تماشا ی مردم در پای رسامی اش ایستاد بود و تبصره ها و نظریات باز دیدکنند گان را می شنید. در این حالت که بسیاری از بینندگان به تحسین رسام و توانایی اش در هنر رسامی می پرداختند، یکی از آنها این رسامی را بی ارزش و بی اهمیت خواند و کار رسام را به تمسخر گرفت. رسام که فکر میکرد این شخص استاد بسیار ماهر و ورزیده تر از او در رسامی است، با ادب واحترام زیاد که او را استاد بزرگوار خطاب کرد از او خواست که عیب رسامی اش را در آن رسم به نمایش گذاشته شده توضیح دهد و او را رهنمایی کند. آن شخص گفت که من در مورد رسامی چیزی نمیدانم. کار من در طویلۀ حیوانات است و اسپان را نگهداری می کنم. سپس رسام که با شنیدن شغل منتقد رسامی خویش ناراحت شده بود با خون سردی برایش گفت: آقا! دیگراز طویله ات بالاتر گپ نزنی.
اگر واقعاً جناب دیپلوم انجنیرخلیل الله معروفی نمیداند که زبان فارسی و زبان دری یک زبان هستند و دری همان زبان نوشتاری وادبی زبان فارسی است، توصیۀ من به ایشان این است که به کار انجنیری خود برسند و بحث در مورد زبان و زبان شناسی را به استادان و علمای متخصص زبان و زبان شناسی بگذارند.
اگر جناب معروفی این واقعیت را میداند که که زبان فارسی و دری یک زبان واحد است اما از روی عمد برای اهداف خاص سیاسی به جداگانه بودن این دو زبان تأکید می کند، بازهم توصیۀ من به ایشان این است که بحث در مورد یک کار علمی و تحقیقی را با عقده و اهداف سیاسی و شخصی خود نیا میزد. جناب معروفی که از بروت ها و موی سر سفید شان معلوم می شود که سن زیادی از ایشان گذشته است، دیگر در این عمر واپسین، خود را پیش نسل های آیندۀ که نوشته های او را در مورد زبان و زبان شناسی می خوانند، یک آدم عقده ای با نوشته های غلط و عقده مندانه معرفی نکند.
حتماً جناب دیپلوم انجنیرخلیل الله معروفی در دوران ابتدایی مکتب کتاب فارسی آن دوران را نه به نام دری بلکه بنام فارسی خوانده است. همین اکنون که اگر این دیپلوم انجنیر در داخل افغانستان از مردم تاجک و فارسی زبان در شمال، غرب، جنوب و شرق افغانستان بپرسد که به کدام زبان گپ می زند ، میگویند به زبان فارسی. یا میگویند فارسی زبان هستیم. هیچکس نمی گوید که ما دری زبان هستیم یا زبان ما، دری است. حتی مردم عام پشتون افغانستان فارسی زبان ها ی وطن خود را دری زبان نمی گویند بلکه آنها را فارسی زبان، فارسی وان یا پارسی وان می گویند. یکبار در افغانستان کلمۀ فارسی از روی جلد کتاب های فارسی حذف شد و نام آنرا دری گذاشتند. از آن بعد گفتند که زبان افغانستان دری است از ایرانیها فارسی. تا حالا همین گپ ادامه دارد. البته دلیل و عامل این گپ را جناب معروفی میداند و ضرور نیست که به توضیح آن پرداخته شود.
اگر به این گپ باور شود که زبان فارسی و زبان دری از هم جدا هستند، پس باید تاریخ بوجود آمدن زبان دری را در افغانستان از همان دورانی مد نظر گرفت که روی پوش کتاب های مکتب به جای فارسی ، دری نوشته شد. در این صورت هر چه که پیش از آن بوده نه دری بلکه فارسی است. آیا چنین گپی درست است؟ من از جناب دیپلوم انجنیر خلیل الله معروفی می پرسم که می توانند بگویند اشعار استاد خلیل الله خلیلی و بسیاری از شاعران زبان به قول معروفی دری با شاعران زبان فارسی ایران از لحاظ زبان چه تفاوتی دارند؟ جناب معروفی اشعار فارسی را در شعر کمال خجندی از تا جکستان امروز با اشعار سعدی شیرازی، حافظ شیرازی از ایران ، اقبال پاکستانی، بیدال هندوستانی، ظهیر فاریابی و بسیار شاعران فارسی گوی دیگر چه زبانی میداندد؟ دری یا فارسی؟ آیا معروفی و کسانیکه در سایت افغان جرمن برای زبان و زبان شناسی مقاله می نویسند ، تفاوت میان زبان و لهجه را میدانند؟ در این سایت مقالات زیادی در مورد زبان از افراد عقده ای و مغرض نشر می شود که تمام تلاش شان این است تا ثابت کنند که زبان فارسی و دری دو زبان جداگانه است. هدف آنها این نیست که این موضوع را با دید عالمانه و متخصصانه بگونۀ علمی و تحقیقی مورد بحث قرار دهند. تمام گپ ها و اغراض آنها در تفرقه جویی و نفاق ملی خلاصه می شود. برخی از این افراد عناصر فرتوت و عقده ای هستند که شاید از بیست و سی سال قبل افغانستان را ترک گفته باشند و چیزی جز دشنام و عقده از قلم شان بیرون نمی آید.
من از جناب خلیل الله معروفی می پرسم که برای انکشاف و تقویت زبان به قول شما دری در افغانستان که خود می گویید یکی از دوزبان رسمی کشور ما است چه باید کرد؟ اگر برای انکشاف و تقویت زبان پشتو لازم است که پشتو تولنه ساخته شود، کلمات جدید ایجاد گردد آیا برای زبان دری هم شما کار بالمثل را تجویز می کنید؟ زبان در طول زندگی انسانها قدم به قدم رشد و توسعه یافته است. شما که در اروپا به سر می برید ببنید اروپایی ها زبان های کوچک خود را چون زبان ناروی، سویدنی، هالندی و غیره را چگونه رشد داده اند و در داخل کشور خود به زبان علمی و فرهنگی مبدل کرده اند. آیا برای تقویت و انکشاف زبان فارسی و یا به قول شما دری در افغانستان چه کار هایی انجام گرفته است؟ چند فرهنگ به زبان دری تألیف و چاپ گردیده است، چند لغات جدید برای این زبان در افغانستان وضع کرده اند؟ و . . .
باید به انکشاف و تقویت هردو زبان فارسی یا دری و زبان پشتو و سایر زبان های رسمی کشور در افغانستان تلاش نمود. اما فراموش نباید کرد که راه انکشاف و تقویت زبان پشتو این نیست که در برابر زبان فارسی یا دری مانع ایجاد نمود، برای پشتو، پشتو تولنه ساخت، کلمات جدید برای پشتو وضع کرد و آنرا بنام اصطلاحات ملی به زور و سرنیزه به تمام مردم افغانستان قبولاند. زبان بخشی از فرهنگ مردم است و فرهنگ را نمی شود که با روش محمد گل مهمند در جامعه تحمیل کرد. تمام زبان ها بصورت طبیعی از همدیگر متأثر می شوند. کلمات از یک زبان به زبان دیگر داخل میگردند. اما اگر این کار از روی زور و برای سلطه گری انجام شود نتیجۀ آن معکوس است. تولید عکس العمل و واکنش منفی و ایجاد نفاق و خصومت. زبان وسیلۀ افهام و تفهیم است. زبان نه آیدئولوژی است و نه دین و مذهب. همین اکنون اولاد های جناب خلیل الله معروفی به حد ایشان فارسی و پشتو را در آلمان نمی فهمند. فردا که معروفی وجود ندارد به یقین نواسه های ایشان و اولاد های آنها در اروپا شاید یک کلمه هم از پشتو یا فارسی چیزی نفهمند.
پس توصیۀ من به جناب دیپلوم انجنیر خلیل الله معروفی و جناب انجنیر صاحب که مسئولیت سایت افغان جرمنی را به عهده دارند این است که برای وحدت و یکپارچگی در افغانستان کار نمایند. بنام زبان ایجاد تفرقه و نفاق نکنند.