به قلم آ، آزاد
نظری بر فیلم" دلدل"
"دلدل " فیلم هیجان برانگیز و چند بعدی
***
کار گردان : احسان قاضی زاده
فلمبرداران: آقایان جان محمدزازی و ضیاعصمتی
با شرکت : وحید فروغی ،جمشید جمشیدی ، نور احراری ، مریم ، عثمان هاتف ، مسعود مشعل ، بصیر اصیل و دیگران
مدت : نود دقیقه
چندی قبل فیلم " دلدل " که توسط کارگردان جوان افغان آقای احسان قاضی زاده در کشور هالند ساخته شده است ، ضمن مراسمی در شهر امستردام هالند افتتاح و به نمایش گذاشته شد .
این فیلم نشان داد که سینمای افغانستان مسیر رشد و غنامند شدنش را اختیار کرده و مژدهء نیکی را به خاطر آینده ء بهتر هنر فیلم سازی افغانی ارایه داشت . این فیلم شاید اولین فیلمی هنری افغانی باشد که می توان در آن نقایص را کمتر دید . دلدل یکی هم ازاین جهت موفق است که در آن با صحنه های سبک و بی ارتباط و نا جور مواجه نمی شویم . در مجمموع از نظر نگارنده ء این سطور فیلم دلدل به مقایسه ء سایر فیلم ها از لحاظ تخینک سینما بسیار موفقانه بوده و نمایانگر آن است که کارگردان زحمت فراوان کشیده است تا فیلم کامیابی ارایه دهد .
داستان فیلم به یک موضوع مهم یعنی قاچاق انسان می پردازد که ما نمونه های بیشماری از این واقعیت را در زنده گی عینی مردم وبه خصوص افغان ها مشاهد ه کرده ایم . سیزده افغان با یک خانم ایرانی به قصد رسیدن به جرمنی پول هنگفتی را به یک گروپ قاچاق چیان انسان می پردازند وقرار بران می شود که این ها از خاک روسیه از راه سرحد پولند به صورت غیرقانونی و قاچاقی به کشور جرمنی رسانده شوند. اصل کار چشمگیر فیلم دلدل از آن جا شروع می شود که آن ها در جنگلی قرار می گیرند تا توسط یک نفر قاچاق بر که راه را بلد است ، از مرز عبور داده شوند . اما به زودی قاچاقبر ویکی از مهاجران به صورت مبهمی کشته می شوند . افراد باقی مانده به همدیگر مشکوک شده و این شکاکیت آن هارا به دوگرو پ تقسیم می کند وآن هارا ا ز هم جدا می سازد . این دوگروپ که با هم در اختلاف قراردارندو درگیری های دیگری که یکی به دنبال دیگر به وقوع می پیوندند وفلم را هیجان انگیز می سازند . اما اختلاف میان این افراد درست پرورش داستانی نیافته است. در بخش های آخر فیلم با پیام برهنه ء فیلم مواجه می شویم که از زبان کرکتر ها بازگویی می شود . ای کاش این پیام با این برهنه گی که در فیلم بازگو شده است ، نمی بود . اصلا لازم نبود که این پیام از زبان کارکتر ها بیان شود ، زیرا خود فیلم و ختم داستان این پیام را به خوبی بیان می کند و مخاطب به آسانی به آن پی می برد . در این جا مخاطبان فیلم دست کم گرفته شده است که کار ثوابی نیست.
قابل یاد آوری می دانیم که ارایه پیام به صورت عریان ومقالوی دراکثر فیلم های ما و در گذشته ها ی دور در نمایشنامه های ما نیزبسیار معمول بوده وبسی که به یک اصل لازمی مبدل شده بود . حتی گاهی دیده ایم که این پیام دهی فیلم و نمایشنامه های ما به شکل پند و اندرز درآمده و کارکتر داستان با خاز ج شدن ازنقش ، رو به مخاطب کرده و مانند پدر کلانان و ریش سفیدان به اندرز گویی می پردازند که ژانر هنری را از هنری بودنش بیرون پرت می کند . شاید این کار به خاطر این موضوع صورت می گرفت که مردم ما ازسواد کاملی برخوردار نبودند و قابلیت گرفت پیام را به صورت غیر مستقیم نداشتند . اما اکنون هما ن طوری که همه چیز عوض شده است ، مردم ما نیز در آن سطح قرار ندارند و ازسوی دیگر مخاطبان سینمای مانیز امروزه ها از سطح درک هنری خوبی برخوردارند و می توانند نتیجه و پیام سینما را به صورت غیر مستقیم و به شکل هنری دریابند .
گذشته از این ، فیلم دلدل اگر از چند صحنه های ابتدایی که در آغاز فیلم آمده اند ، بگذریم ، در کلیت فیلم موفق و چند بعدی است .
دارای پیام اجتماعی وحتی سیاسی است و به مسایل افغانستان به صورت غیر مستقیم اشاره می کند . فیلم به قضایا ی حاد افغانستان تماس می گیرد . مردم تصمیم می گیرند که به زنده گی خوب نایل آیند و به راه می افتند اما بین خود دچار اختلاف شده به دودسته منقسم می شوند . این دودسته گی نه تنها آن هارا به سر منزل مقصود نمی رساند ، بلکه زمینه را برای نابودی خودشان فراهم می سازد و از این زمینه شخص سوم که دشمن آن هاست ، به خوبی استفاده می کند .
دوم می توان از فیلم برداشت دیگری هم کرد . یک برداشت بدبینانه نسبت به زنده گی کنونی و فلسفه ء آن . زنده گی در شرایط کنونی به جنگلی شباهت یافته است که در میان آن گروهی از انسانها به خاطر رسیدن به خوشبختی راه سفر درپیش می گیرند و در دلدلی ویا منجلابی درگیر می شوند . در این حال آن ها نمی دانند که یک تفکر منفی و زشت در پی و تعقیب آن ها بوده و آن هارا یکی پی دیگری از پا درمی آورد . ابتدا باید این تفکر منفی را که درکمین آن هاست و سد راه رسیدن به خوشبختی آن ها گردیده است ، شناخته و بعد راه سفر ودست یافتن به خوشبختی را در پیش گرفت .
سخن دیگر ی که می توان در این زمینه اظهار داشت که آدم ها به خاطر رسیدن به اروپا خطر مرگ را به گردن گرفته و به راه می افتند ، درحالی که این تصمیم ، یک تصمیم نادرست و اشتباه آمیز بود ه و بسی اوقات در پی اش آرامش و خوشبختی نداشته است و همچنان فیلم زوایای نهفتهء داستان مهاجرت به اروپا را به اروپاییان بیان می دارد که با قبول آن همه خطرات به این کشور ها می آیند و باید وضعیت دردناک آن ها در ک وتفهیم شود . این نوعی بیان دفاعی ا زمهاجران است وا ز ناگزیری های که آن ها دارند . به خصوص این که اروپاییان به مهاجران نگاه خوبی ندارند .
برمی گردیم به یک مسأله دیگر که دراین فیلم قابل توجه است .
در این جا باید پرسید که چرا همه افغان اند و تنها یک خانم ایرانی ظاهرا خانم آینده ء کاراکتراصلی فیلم وحید است . این رابطه هم به شکل بهتری پرورش نیافته است و مخاطب به درستی نمی فهمد که میان وحید و مریم رابطه ی عشقی وجود دارد و یا این که وحید تنها وسیله ی است برای رساندن مریم به جرمنی. زیرا هنگامی که وحید با مادر و پدر مریم صحبت می کند ، وانمود می شود که وحید تصمیم دارد با مریم ازدواج کند ، اما در جنگل این رابطه نو ع دیگری ارایه می شود . وحید به خاطر رفع نگرانی مریم می گوید که خاطر جمع باشد ، اورا می رساند . از این کلام بر می آید که وحید مسوولیت رساندن مریم و همراهی اورا تا جرمنی به عهده دارد و بس .
در این فیلم برخلاف اکثر فیلم های افغانی ما ، از صحنه های آواز خواند ن و رقصیدن در پارک های عمومی ، معاشقه بازی های سبک و پیوندی ، از دیالوگ های تصنعی و من درآوردی و آمیخته با پند گفتن و شعار دادن خبری نیست واین یکی از ویژ ه گی ها ی خوب فیلم دلدل است . اگر از باند و قاچاق هم سخن می راند ، به واقعیت های مسلم وعینی روزگارما نزدیک بوده و خیالی و دور از عینیت نیست . تنها در جنگل صحنه یی داریم که بسیار منطقی به نظر نمی آید . زیرا در آن وضعیت کسی نمی تواند هر چند هم شوخ و شنگ باشد ، به آوازخوانی و رقص وخنده بپردازد . شاید این صحنه به خاطر بار طنزی اش قبول شده باشد . اما به هر حال از قوت حساس بودن همان وضعیت داستان می کاهد. یکی دیگر از خصوصیات خوب این فیلم این است که تماشا چی تا فرجام فیلم نمی تواند در باره ء قاتل حدس مشخصی داشته باشد . احتمال موجودیت قاتل در بین افراد گروه ، احتمال موجود نامریی جنگلی که به کشتن آن ها دست می یازد و احتمال های دیگر می رود . این صحنه سازی ها خیلی خوب و هیجان برانگیز ارایه می شوند و زحمتکشی نهایت کار گردان و هنرپیشه ها در همین صحنه هایی است که دربین جنگل به وقوع می پیوندند. به خصوص این که آدم ها در جریان این درگیری ، در فرصت های کوتاه از زنده گی شخصی و گذشته ء شان قصه می کنند. بهترمی بود داستان را از هما ن جایی آغاز می کردند که این افراد به جنگل آورده می شوند .
در آغاز فیلم چند صحنه می آید که بسیار هم به اصل داستان کمک موثری نمی کنند . زیرا بدون آن هاهم می شد همین فیلم را باهمین قوتش ساخت. مانند کشته شدن دونفر در اول فیلم ، کشته شدن دوجوان ویابهتر بگوییم دو نوجوان که مست اند ... و ...
در این فیلم با سه زبان مواجه هستیم. کاراکتر های این فیلم به سه لسان صحبت می کنند . روسی ، فارسی و انگلیسی .
دیالوگ ها در زیر به زبان انگلیسی ترجمه می شوند . برای کسی که انگلیسی بلد نیست ، مشکل است که از دیالوگ های روسی و یاانگلیسی چیزی بفهمد . بهتر بود در همچو موارد به زبان دری نیز ترجمه و نوشته می شد . به هر حال وقتی این همه خرده گیری به میان کشیده می شود ، از آن لحاظ است که فیلم دلدل قابل مکث وتوجه بوده و ارزش آن را دارد تا بیشتر با خرده گیر ی به آن نگاه کرد . هنر نمایی هنر پیشه گان فیلم نظر به کار های قبلی شان درخشنده تر بوده وکارشان طوری است که تماشاچی فراموش می کند که مصروف تمشای ?فیلمی است. زیرا هنرنمایی های هنرمندان بسیار حساب شده و طبیعی اند . حالان که در اکثر فیلم های افغانی چنین نیست و اکت ها ی اکتور ها تصنعی و ضعیف ارایه می شوند.دراین فیلم علاوه بر هنر پیشه گان افغانی وایرانی ، هنر پیشه گان هالندی و روسی نیز کار کرده اند. در این جا لازم است این موفقیت را به کارگردان ، هنرمندان و سایر دست اندر کاران فیلم دلدل تبریک گفت . به خصوص این که اگر این فیلم کار نخست کارگردان موصوف باشد ، بسیاردرخشان و امیدوار کننده است . چنین به نظر می رسد که دست اندر کاران سینمای افغانی در کشور هالند تثبیت می کنند که می توانند در این عرصه به خوبی بدرخشند . فیلم دلدل بیانگر همین ادعای ما می تواند باشد . برای آقای احسان قاضی زاده به خاطر ساختن فیلم ها ی دیگر آرزوی موفقیت های درخشان می کنیم .
ختم